محروميت مادامالعمرم بهخاطر خلافي بود که خيلي ها بدترش را انجام ميدادند
گفتگوي متفاوت با مجتبي محرمي
علي پروين گفت نرو سپاهان. عليآقا قرار بود بعد از 5سال به فوتبال برگردد، به من گفت صبر کن با هم ميرويم پرسپوليس. اما بعد که برگشتند پرسپوليس، مرا نخواستند. اشتباه کردم به حرفش گوش کردم.
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۹ 10 October 2010
کد خبر: ۱۲۴۶۱۸
| ۱۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۹ 10 October 2010
|
درآمدهاي ميليادري فوتباليست ها اين روزها به نقل محافل ورزشي ، رسانه اي و حتي جامعه ايران بدل شده است.
هفته نامه ورزشي «تماشاگر» گروه مجلات همشهري در شماره 25 خود، پرونده اي مفصل در اين باره دارد. در اين پرونده که با کاريکاتوري زيبا از علي پروين بر روي جلد «تماشاگر» همراه شده است با خداداد عزيزي، محمد برزگر ، علي پروين و ... گفتگو شده است و گزارش هايي جالب هم از خبرنگاران «تماشاگر» درباره درآمدهاي حاصل از فوتبال از گذشته تا حال ديده مي شود.
يکي از اين گفتگوها را مجتبي هاشمي خبرنگار با مجتبي محرمي انجام داده است. ستاره سابق پرسپوليس که در سال هاي اخير هم با حاشيه هايي دست به گريبان بوده است در اين گفتگو گوشه هايي از شرايط فعلي خود اشاره کرده است.
هاشمي در ليد ابتداي اين گفتگو آورده است: «هرچي دلت ميخواد بپرس، جواب ميدم. من ديگه آب از سرم گذشته.» وقتي با اين جمله شروع ميکند مطمئني مصاحبه متفاوت و جذابي در پيش خواهي داشت اما نبايد غافل شوي از اينکه طرف، مجتبي محرمي است. کسي که با او از هر دري وارد خاطرات شوي به کوچه بنبست ميرسي، کسي که ناگفتههايش را به تو ميگويد اما اين گفتنيها نوشتني نميشوند. عادت داريم که هنگام مصاحبه با ستارهها گاهي ضبطصوتمان را خاموش کنيم اما انگار سراغ اين يکي اصلا بدون ضبطصوت بايد برويم... حالا بعد از 3ساعت کلنجار بيپرده با آقاي ياغي ماندهايم که اين همه حرف نگفتني را کجاي دلمان نگه داريم. اصلا خودت بگو ما چکار کنيم آقاي محرمي؟
وقتي نوجوان بوديم توي مجله کنار عکس تو نوشته بود: «اين مجتبي محرمي است، غوغاگر در خط دفاع و حمله. هرجاي زمين که باشد، همان ميکند که دياستفانو ميکرد.» حالا 20سال بعد ما کنار عکس تو چه بايد بنويسيم؟ اي نفرين به اين روزگار که اگر روي دنده چپ بيفتد، بهترين چپپاي 3دهه اخير هم که باشي بالاخره پاشنه آشيلات را پيدا ميکند و... اصلا ميخواهي همين را بنويسيم، هان؟ اي نفرين به اين روزگار....
بخش هايي از اين گفتگو در ادامه مي آيد. متن کامل اين گفتگو و ساير بخش هاي اين پرونده قابل تامل را از روزنامه فروشي ها بخواهيد.
• همين گوشه و کنارها هستيم. بالاخره دنيا همين است ديگر. گاهي آدم را ميخواهند و گاهي نميخواهند. يکسري از دوستان دوست نداشتند ما باشيم. گفتند چرا از افشين پيرواني تعريف کردهاي! خب افشين رفيق من است و خيلي به من کمک کرده.
• اگر فوتباليستها اين روزها پول خوبي ميگيرند نوشجانشان، چرا نگيرند؟ هر کس در حرفه خود بهترين باشد بايد هم پول خوب بگيرد.زماني که ما به فوتبال آمديم هيچکس از باشگاه پول نميگرفت، ما هم نميگرفتيم. الان همه ميگيرند، نوشجانشان. اين هم شانس ماست ديگر.
• ستارههاي پرسپوليس و استقلال از هواداران متمول باشگاه پولهاي غيرمستقيم بهعنوان پاداش ميگرفتند. خيليها ميرفتند ميگرفتند ولي من نميرفتم. دوست دارم همين حالا برويد بازار طلافروشها بپرسيد. در طول هفته بارها به من زنگ ميزدند که: «خوب بازي کن و فرداي بازي بيا پيش ما»، ولي من نميرفتم. اگر فقط ميرفتم خاک بازار زرگرها را جمع ميکردم الان چندکيلو طلا داشتم! فقط يکبار يکي از دوستهاي پروين بود -توي بازار- زنگ زد گفت برو اکباتان پيش آقاي... وقتي رفتم اونجا 300هزار تومان تراولچک به من داد. اون موقع تازه تراولچک اومده بود. گفتند اين پاداش براي همه تيم بوده، بقيه بچهها هم گرفتند. من هم گرفتم و اومدم، فقط همون بود.
• کشاورز اولين باشگاهي بود که بعد از انقلاب با پول کلان وارد فوتبال شد و من جزو اولين خريدهايش بودم. سيروس قايقران را هم من به کشاورز بردم. رفتم هتل هويزه او را برداشتم و رفتيم قرارداد بستيم اما قبل از اينکه فصل جديد شروع شود فسخ کردم و برگشتم پرسپوليس.
• مبلغ قراردادم سه ميليون تومان بهاضافه يک زمين 300متري در کاشانک بود. علاوه بر اينها يخچال، فرش، موتورسيکلت و 50هزار تومان پول نقد هم گرفته بودم که پس دادم و برگشتم. خدابيامرز سيروس تا مدتها به من ميگفت: «اين چه کاري بود کردي مجتبي؟ ما را بردي به اين تيم و خودت گذاشتي رفتي؟» بعد از آن هم پيشنهاد بانکتجارت را رد کردم که 6ميليون نقد و 6ميليون وام ميدادند. با نصف آن پول ميتوانستم در اقدسيه يک آپارتمان 200متري بخرم اما باز هم در پرسپوليس ماندم و بدون پول بازي کردم.
• آقاي عابديني که مديرعامل پرسپوليس شدند، پول و قرارداد و اينطور چيزها در باشگاه ما هم باب شد. مبلغ اولين قرارداد من با پرسپوليس 5/1ميليون تومان بود که 5/1ميليون هم بهخاطر ازدواج به من وام دادند. دستشان درد نکند توي جشن هم 2تا سکه به ما دادند، يکي براي من و يکي براي همسرم. البته آن موقع سکه 300تومان نشده بود(با خنده). 5هزار تومان حقوق ماهانه مي داد. البته بعد از هر بازي هم در رختکن با قرعهکشي بين خود بچهها بهترين بازيکن تيم را انتخاب ميکردند و جايزه نقدي ميدادند.
• سال76 پرسپوليس مرا نخواست و رفتم باشگاه ناديالقطر. مبلغ قراردادم 20هزار دلار بود که آن موقع ميشد 8ميليون تومان. 2ماهوخردهاي آنجا بودم، براي سالگرد پدرم ميخواستم بيايم ايران که به مشکل خورديم. موقع عقد قرارداد يک ايراني بهعنوان مترجم همراه من بود که بعدا فهميدم کلاهبرداري کرده. بدون اطلاع من در قراردادم يک بند اضافه کرده بودند که هر وقت مرا نخواستند بايد پول را پس بدهم و بروم. به استناد همين بند محکوم شدم که 20هزار دلار را برگردانم و چون برنگرداندم محروم شدم.
• هيچکس هم از من حمايت نميکرد تا اين مشکل حل شود. درحاليکه همان سالها با مساعدت رئيسجمهور وقت، مشکل 500هزار دلاري علي دايي با السد قطر حل شد. خب مشکل مرا هم حل ميکردند، فوقش ميشد 520هزار دلار!
• سال بعد مهدي مناجاتي که مربي سپاهان بود مرا ميخواست. گفت بيا اينجا هم بازي کن هم کمک من باش، پول قطريها را هم ميدهيم. ميخواستم بروم که علي پروين گفت نرو. عليآقا قرار بود بعد از 5سال به فوتبال برگردد، به من گفت صبر کن با هم ميرويم پرسپوليس. اما بعد که برگشتند پرسپوليس مرا نخواستند. اشتباه کردم به حرفش گوش کردم.
• پيشنهاد مي شد که پول بگير و بد بازي کن . حتي ميگفتند بيا پول بگير، توي بازي با ما کرنر نگير! آخر من خيلي نفوذ ميکردم و کرنر زياد ميگرفتم.
• امروز يک آپارتمان اجارهاي که اون هم رفقا محبت کردند و يک 206 لگن دارم!
• من هر کاري ميکردم يک گيري ميدادند. موهايم را بلند ميکردم يک حرف ميزدند وقتي هم کچل ميکردم ميگفتند فلاني زندان بوده.
• سال96 با تيمملي رفته بوديم دوبي. من و 4نفر ديگر از بازيکنان جتاسکي سوار شديم اما فقط من را مواخذه کردند. آمديم فرودگاه همه بدون بازرسي از گيت رد شدند اما ساک من را باز کردند. مثلا به خيالشان من ميخواستم با خودم چي بياورم؟
• در کل فوتبالم فقط 2بار کارت قرمز گرفتم. يکي همان داربي معروف و دعوايم با قلعهنويي بود و ديگري هم بازي با ژاندارمري. جلوي ژاندارمري ابراهيم ميرزابيگي داور بود. به من کارت زرد داد من فقط گفتم «چرا؟» او هم اخراجم کرد. ميگفت چرا بلند گفتي؟!
• يکبار 3سال محروم شدم، يکبار يکسال و يکبار هم مادامالعمر. محروميت مادامالعمرم بهخاطر خلافي بود که آن روزها خيلي از بازيکنان بدتر از آن را انجام ميدادند.
• از اين که به خاطر تعريف کردن از افشين پيرواني اخراج شدم ناراحت نيستم. پيرواني، مرتضي دانيالزاده و حميد افراسيابي خيلي به من لطف دارند. شرمنده محبتشان هستم.
• ابت مربيگري در تيم اميد پرسپوليس 3ميليون گرفتم با 300هزار تومان بن که 150تومان ماليات ازش کم شده. گفتند اين پول را هم بهخاطر زن و بچهات داديم. ميخواهم بروم پولشان را پس بدهم که منتي سرم نباشد.
• از دفاع چپهاي فعلي حسن اشجاري را قبول دارم و اين پسره که در سپاهان بازي ميکند، اسمش را يادم نيست. (منظور مجتبي، احسان حاجصفي است.)
«تماشاگر» شنبه هر هفته با پرونده هاي مختلف از موضوعات روز ورزش به ويه فوتبال يا معضلات ورزش منتشر مي شود. اين هفته نامه گروه مجلات همشهري در شماره 26 که امروز منتشر شد، گزارش اختصاصي از بازي ايران و برزيل دارد. همه روزنامه فروشي ها «تماشاگر» را جلوي پيشخوان خود قرار مي دهند.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.