قبل از هر سرویس رقابتهای آزاد آمریکا، زننده سرویس رو به توپجمعکن میکند و از او یک توپ میخواهد، یا 2 تا، 3 تا، حتی 4 تا! بعد آنها را یکییکی محک میزند، با راکت یا حتی فقط با یک نظر. گزینش توپ رسمی طول و دراز است در تنیس؛ پروسهای که همانقدر خرافی است که علمی.
به نوشته وطن امروز و به نقل از نیویورک تایمز؛ بسیاری از تنیسورها میدانند فرق زیادی ندارد که چه توپی را گزینش میکنند اما انگار هرچه سطح تنیسورها بالاتر میرود وسواسشان هم بیشتر میشود، نواک ژوکوویچ مرد چهارم تنیس حرفهای میگوید: «ولی من فکر میکنم تاثیر دارد».
او عادت دارد که یکی، دو توپ اضافه برای هر سرویس بگیرد تا بلافاصه یکیشان را کنار بیندازد. تنیسبازها عموما دنبال نوترین توپها هستند، آنهایی که کمترین پرزها را داشته باشند، سطحشان کمترین تماس را با پوست دست داشته باشد و البته میدانیم که در هر مسابقه رسمی تنیس تنها 6 توپ از آغاز داخل کورت این طرف و آن طرف میرود.
باور آنها این است که کرک روی توپ با چند ضربه سخت برخاسته و تبدیل به پرز میشود و توپ پرزدار هم در هوا سنگینتر از توپهای نو حرکت میکند چون ناصافیهایش مقاومت هوا را موجب میشود.
«خوآن کارلوس فررو» تنیسباز شاخص اسپانیایی که روزی مرد اول صحنه بود دستهایش را باز میکند و جلویش میگیرد تا نشان دهد چه اتفاقی برای توپهای پرزدار در مسیر حرکتشان میافتد: «بعد از یک رالی طولانی (رالی به مجموعهای از ضربات پیدرپی در تنیس گفته میشود) اگر شما از همان توپ استفاده کنید چنین اتفاقی برایتان میافتد».
هنوز هم جای بحث هست که آیا تفاوت چشمگیر است یا نه ولی روند گزینش توپ در روح و روان تنیسورها رخنه کرده است.
«راجر فدرر» بهترین راکت به دست حال حاضر جهان هم که وسواس چندان خاصی روی این موضوع ندارد دلش میخواهد برای سرویس نخست خود در هر ست سریعترین توپ را انتخاب کند. او اغلب یکی از توپهای اضافهای را که از توپجمعکن گرفته بدون کوچکترین نگاهی با پشت راکتش برمیگرداند.
اندی رادیک شاخصترین تنیسور یانکیها که بشدت به سرویسهایش وابسته است و سریعترین سروهای دنیای تنیس را به نام خود کرده وسواسیتر از همتای سوییسیاش رفتار میکند. او گاهی چندین توپ را که روی راکتش چیده برانداز میکند، درست مثل سرآشپزی که ماهیتابه املت را به دست گرفته باشد.
چشم رادیک به دنبال توپی با صافترین سطح است تا بلکه یک مایل در ساعت بیشتر سرعت بگیرد. این
سبک- سنگین کردنها اگر هیچ تاثیری نداشته باشد حداقل چند ثانیه مغتنم را برای بازیکن فراهم میکند تا ذهنش از پوئن قبلی فارغ شده و روی سرو بعدی تمرکز کند.
ژوکوویچ در این باره میگوید: شما تلاش میکنید تا از زمانتان بهره ببرید و کمی تمرکز پیدا کنید و در عین حال من به دنبال توپی سریعتر میگردم.
در اوپن آمریکا مردان و زنان با توپهای متفاوتی بازی میکنند. مارک توپ رقابتهای مردان ویلسون «نسخه فوق وظیفه» است با یک لوگوی سیاه اوپن آمریکا روی آن. زنان از توپهای ویلسون «وظیفه عادی» با لوگوی سرخ مسابقات استفاده میکنند.
تنها تفاوت در میزان کرک آنهاست. این را جیسون کالینز، مدیر فروش جهانی توپهای ویلسون میگوید. بنا به گفته او توپهای «وظیفه عادی» بافت کرکی سختتری دارند و به همین خاطر سطح شان پرزیشکل نمیشود و طبیعی است که آنها کمی از توپهای «فوق وظیفه» مورد استفاده مردان سریعتر باشند اما توپهای «فوق وظیفه» فیبرهای بلندتری دارند و هنگام استفاده رویشان کمی پرز، پرز میشود.
البته مردان در مسابقات تنیس خاکی از توپهای «وظیفه عادی» استفاده میکنند چون گرد و خاک به سختی میتواند داخل بافت کاملا به هم تنیده این نوع رخنه کند. به گفته آقای کالینز در مسابقات داخل سالن بر اثر الکتریسیته ساکن ممکن است پرز توپها بیش از حد معمول به نظر آید. طبق مقررات 6 توپ داخل کورت پس از 7 «گیم» نخست تعویض میشوند و بعد از آن در هر 9 گیم. دلیل این تفاوت استفاده از توپهای آغازین در حین دستگرمی پیش از مسابقه است. طبق بررسیهای انجام شده پس از هر مسابقه توپهای مورد استفاده نسبت به توپهای نو دارای پرزهای چندان زیادتری نبودهاند بلکه آنها فقط کثیفتر به نظر میرسند.
کالینز میگوید احتمال دارد در بین توپهای آغازین که مورد تعویض قرار میگیرند توپی را پیدا کنید که کاملا مثل توپهای نو به نظر میرسد چرا که بعضیهایشان برای دفعات زیاد توسط سروزنها گزینش شده و در رالیهای سنگین ضربه خوردهاند در حالی که بقیه محک سختی نمیخورند اما تنیسورها بدون اینکه بدانند هنگام سرویس بعدی دوباره همان توپی را انتخاب میکنند که ضربات بیشتری خورده است در حالی که آنها برداشتی عکس این دارند.
او همچنین معتقد است که اگرچه شاید روکش توپ حتی پس از 2 گیم دستخوش تغییراتی شود ولی کره مرکز توپ به این سرعت آسیب نمیبیند و در فواصل کوتاه نمیتوان هیچ نشانهای از شکستگی یا کاهش واکنش ضربهای توپ مشاهده کرد. او این پرسش را مطرح میکند که « آیا دلایلی حقیقی برای وسواس تنیسورها وجود دارد چون من نمیتوانم تفاوت عمدهای بین این توپها قائل شوم».
هنوز اغلب بازیکنان تقاضای تعداد توپهایی بیشتر از نیازشان دارند. مردان که معمولا توپ سرویس دومشان را در جیب شلوارکشان قرار میدهند هربار حداقل 3 توپ از توپجمعکنها درخواست میکنند. آنها اغلب توپها را بین انگشتانشان آزمایش میکنند و اگر باز هم رضایتشان جلب نشود یا زمان بیشتری برای گزینش مجدد میخواهند یا اینکه رو به سمت یک توپ جمعکن دیگر میکنند و توپهای دیگری طلب میکنند.
حتی این وسواس به جایی میرسد که بازیکن بدون آنکه توپی را نگاه کند آن را پس میفرستد و بعد از رد کردن بقیه توپهای دریافتی، تازه آن توپ مرجوع کرده را طلب میکند. جالب اینجاست که زنان در همه زمینهها وسواس بیشتری نسبت به مردان دارند جز این یک مورد. نیمی از بانوان تنیسباز به همان توپ نخستی که دریافت میکنند رضایت میدهند که ونوس ویلیامز با آن سرویسهای مرگبارش جزو همینهاست.
همچنین زنان به ندرت توپی را که گرفتهاند پس میفرستند با این حال تعداد زنانی که توپهای بیشتر و بیشتری تقاضا میکنند در حال افزایش است. «دنی کاسسا» که از سال 1992 یکی از توپ جمعکنهای اوپن آمریکا بوده است از جمله در 5 فینال اخیر رقابتها، میگوید: «خانمها این کار را بیشتر به چشم یک رسم نگاه میکنند، یا حتی یکجور مد. در حالی که آقایان مشخصا توپهایی را طلب میکنند که پرز کمتری دارند».
«کاسسا» میگوید که احساس خاصی نسبت به تفاوت توپها ندارد اما سعی دارد نوترین توپهای ممکن را به بازیکنان پیشنهاد بدهد. او همچنین فاش میسازد که اغلب تنیسورهای حرفهای از مراسم گزینش توپ به عنوان «مکانیزمی» برای آرامسازی خود بهره میبرند.
حتی هستند بازیکنانی که به این مسأله اعتراف داشتهاند. «ژو ویلفرد تسونگا» نفر هفتم مردان در ردهبندی اوپن آمریکا یکی از وسواسیهاست. او معمولا 3 توپ برای هر سرو میخواهد و بعد یکی، دوثانیهای براندازشان میکند و یکی را برمیگرداند.
در یکی از موارد در بازی جمعه گذشته مقابل «یارکو نیمانن»، بازیکن فرانسوی 3 توپ را پذیرفت و بعد بلافاصله یکی از آنها را با راکت برگرداند. بعد به سمت یک توپ جمعکن دیگر رفت و 2 توپ دیگر گرفت و بلافاصله هردویشان را بازگرداند. بعد تازه سرویسش را نواخت. پس از مسابقه تسونگا درباره این کارش مزاح کرد که «فکر میکنم این خوب است، فکر میکنم این خوب است».
این را او در کنفرانس بعد از بازی با میمیک خندهداری بر زبان آورد. سرش را تکان داد و خندید: «همهشان مثل هم هستند!».