
در دوران دفاع مقدس، نبردهاي بسياري براي بيرون راندن ارتش متجاوز از سرزمينهاي اشغالي ايران و نيز براي ايجاد فشار نظامي بر قواي دشمن، جهت پايان دادن به جنگ تحميلي انجام شده است. برخي از اين نبردها در ادامه تلاش براي دفع تجاوز دشمن، در خاک دشمن انجام شده است. يکي از عملياتهاي بسيار مهم هم از نظر تعيين استراتژي عملياتي مناسب و نيز بهکارگيري تاکتيکهاي اجرايي بسيار دقيق و همچنين ارزش تعيين کننده سياسي، عمليات حمله به شبه جزيره فاو در خاک عراق بوده است. طبيعتاً طرحريزي چنين عملياتي و نيز ديگر نبردهايي که در سرزمين دشمن رخ داد، براي فتح نظامي کشور عراق، نبوده است بلکه هدف اساسي آنها رساندن دشمن به نقطهاي بوده است که از تحميل جنگ بر ايران پشيمان شده و در آينده نيز تصور انجام چنين كارهايي را در ذهن خود نپرورد. در اينجا مختصر نگاهي و گذرا به عمليات والفجر 8 که در خاک دشمن انجام شد خواهيم داشت.
نبرد فاو در ششمين سال جنگ تحميلي و در روز 20 بهمن سال 1364 در مرز جنوبي استان خوزستان و در جنوب جزيره آبادان، صورت گرفت. اين عمليات در منطقه بسيار حساسي انجام شد، زيرا از يک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژيم بعثي عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ايران را آغاز کرده بود و از طرفي در تنها راه ارتباطي کشور عراق با درياي خليجفارس قرار داشت و ارتباط بندر امالقصر را از راه خورعبدالله با خليجفارس برقرار ميکرد.
از سوي ديگر، تنها اسکلههاي نفتي عراق به نامهاي «البکر» و «الاميه» در محدوده اين منطقه قرار دارند. زمين منطقه عمليات نيز يکي از زمينهاي پيچيده جنگي و عملياتي، در آن زمان بود، به گونهاي كه شامل انواع عوارض زمين از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر، ساحل، نمکزار، دشت، اسکله و بندر ميشد. براي طراحي عمليات در اين منطقه، علاوه بر آنکه بايد تواناييها و نحوه گسترش و آرايش دفاعي دشمن در نظر گرفته ميشد، بايد جنگ با عوارض طبيعي زمين نيز مورد توجه قرار ميگرفت؛ عوارضي مانند رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق و... .
همچنين طرحريزان عمليات بايد جنگ با عوارض مصنوعي ايجاد شده در زمين را هم مد نظر قرار ميدادند؛ عوارضي مانند انواع موانع، سيم خاردار، ميلههاي خورشيدي شکل و ميدانهاي مين و ... .
از سوي ديگر، از آنجا که مهمترين مسئله پس از شکستن خط اول دشمن و تصور منطقه عملياتي و رسيدن به هدف، انتخاب خط دفاعي مناسب براي مقابله با پاتکهاي وسيع دشمن بود؛ بنابراين، در طرحريزي عمليات بايد در انتخاب اين منطقه دفاعي، دقت بسياري به خرج داده ميشد تا با استفاده از بيشترين عوارض طبيعي زمين، مثل درياچه نمک، بتوان منطقه تصرف شده را براي مدت معيني حفظ كرد.
از طرفي تاکتيک سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در طرحريزي هر نوع عمليات، پرهيز از تک جبههاي و تلاش براي دور زدن دشمن و يا نفوذ عميق و ايجاد رخنه گسترده در خطوط دشمن بود، براي همين، طرحريزي عمليات با توجه به محدوديتهاي نحوه تدارک نيروها و نيز چگونگي انجام پشتيباني از نيروهاي عمل کننده به دليل محاصره بودن زمين منطقه عمليات از سوي رودخانه اروندرود از سويي و نيز درياي خليجفارس از سوي ديگر، يکي از پيچيدهترين طرحريزيهاي نظامي و تاکتيکي به شمار ميرفت. اگر برتري هوايي ارتش بعثي و نيز قدرت تحرک و توان جابجايي يگانهاي دشمن نيز بر مشکلات فوق افزوده شود، برنامهريزي و طراحي چنين عملياتي از اطلاعات بسيار دقيق و به هنگام و نيز از طرح مانور درخور و مناسبي حکايت ميکند. با مطالعه روي نحوه برنامهريزي و چگونگي انجام عمليات والفجر 8، مشخص ميشود که فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي توانستهاند با استنباط درست از وضعيت دشمن، شرايط زمين مورد نظر براي عمليات و همچنين توان رزمي در اختيار، اين عمليات را طراحي و اجرا كند.
بنابراين، پياده کردن دانش و خبرگي فرماندهان اين عمليات ميتواند کمک شاياني به مدل سازي آن و
توسعه بازي جنگ و سناريو سازي براي نبردهاي احتمالي آينده بنمايد.
اهداف عمليات
مهمترين هدف اين عمليات، دستيابي به يک پيروزي قاطع از نظر نظامي در آن شرايط زماني در جبهههاي جنگ بود تا بدينوسيله دولتمردان و سياستمداران کشور براي حل مسئله جنگ و پايان دادن به نبردها از راه سياسي، بتوانند از قدرت عمل بيشتري برخوردار شوند. آقاي هاشمي رفسنجاني در صفحه 88 کتاب بي پرده با هاشمي رفسنجاني ميگويد: فاو يکي از عملياتهايي بود که براي ختم جنگ طراحي کرده بوديم. هدف هم اين بود که از جاده ساحلي به ام القصر برويم.
در آن زمان، مهمترين مسئله براي پايان جنگ، روشن شدن آغاز کننده جنگ و کشور متجاوز براي افکار عمومي جهاني و نيز جامعه بينالمللي بود. به همين منظور، حضرت امام خميني اصرار داشتند که بايد مسئول جنگ مشخص شود تا مشروعيت و امکان تجاوز به ايران در ذهن همسايگان ايران و قدرتهاي بزرگ شکل نگيرد.
بنابراين انجام نبرد فاو در آن شرايط زماني، مورد نياز مسئولان کشور و مردم چشم انتظار پيروزيهاي درخشان بود. همچنين اجراي عمليات والفجر 8، ميتوانست روحيه جديدي براي فرماندهان و طراحان عملياتي به وجود آورده و موجب نشاط رزمي در آنان شده و نيز قدرت دفاعي و عملياتي رزمندگان اسلام را بالا برده و يک بار ديگر نشان دهد بهکارگيري ابتکار عمل، قدرت خلاقيت و تفکر و به دست آوردن اطلاعات درست از دشمن، ميتواند برتري نظامي در صحنه نبرد را به همراه داشته باشد و دشمن را منفعل كند. از طرفي به لحاظ موقعيت جغرافيايي شمال خليجفارس و منطقه فاو، عمليات والفجر 8 از اهداف سياسي و نظامي ويژهاي برخوردار بود که مهمترين نتايجي که از آن، حاصل شد عبارت بودند از:
1ـ تصرف شهر فاو و تأسيسات بندري آن
شهر فاو در کنار رودخانه اروند داراي اسکلههاي کوچکي بود که از آن براي پهلوگيري شناورهاي سبک و کشتيهاي با آب خور کم، استفاده ميشد. انبارهاي ذخيره نفت و نيز تلمبه خانههاي مربوط به صدور نفت عراق از طريق پايانه نفتي «البکر» نيز در کنار اين شهر به سمت ساحل خورعبدالله، قرار داشت.
2ـ تصرف بخش انتهايي اروندرود و تسلط بر بخشي ديگر از آن که در مجموع بيش از بيست کيلومتر طول ميشد.
3ـ تأمين خور موسي و امکان رفتوآمد کشتيراني امن به بندر امام خميني(ره)
4ـ تهديد بندر ام القصر، محل استقرار ناوگان نيروي دريايي عراق
5ـ تأمين امنيت کشتيراني در شمال خليجفارس و کمک به افزايش امنيت در جزيره نفتي خارک
6ـ انهدام و يا تصرف سکوهاي پرتاب موشکهاي ضد سطحي HY2 در رأس البيشه
7ـ انسداد راه رفتوآمد ناوگان نظامي و تدارکاتي رژيم بعثي عراق به خليجفارس از راه خور عبدالله
8ـ ايجاد فشار رواني بر کشورهاي عضو شوراي همکاري خليجفارس براي قطع حمايتهاي مالي، نظامي، سياسي و تبليغاتي از رژيم صدام.
دلايل انتخاب منطقه فاو
با توجه به نياز کشور به انجام يک عمليات کاملاً موفقيتآميز براي رسيدن به اهداف مشخصي که در بند قبل به آن اشاره شد، با بررسيهاي فراواني که انجام گرفت، مشخص شد که در آن شرايط زماني، تنها منطقهاي که امکان بهکارگيري همه استعدادها و تواناييهاي قواي رزمي ايران عليه ضعفهاي دشمن براي رسيدن به يک هدف مهم، وجود دارد و از نظر نظامي در دسترس طرحريزي است، با توجه به نکات زير منطقه فاو است.
1ـ حساسيت نسبتاً کم دشمن نسبت به اين منطقه و غافلگير بودن منطقي نسبت به آن
دشمن با ديدگاه کلاسيک خود تصور يک عمليات گسترده از سوي قواي ايران با گذر از مانع اروندرود را نداشت. او حداکثر احتمال يک تک نفوذي و يا انجام يک عمليات محدود را از سوي رزمندگان اسلام در اين منطقه ميداد که پس از عمليات و تهاجم و گرفتن يک سرپل کوچک، دوباره قواي ايراني به مواضع خود باز ميگردند.
در يکي از اسناد به دست آمده پس از تصرف محل قرارگاه لشكر 26 ارتش بعثي در جريان عمليات والفجر 8، نامهاي از فرمانده تيپ 111 به فرمانده سپاه سوم ارتش عراق ديده شد که در آن، فرمانده تيپ در گزارش خود نوشته بود که چهارصد دستگاه لودر، بولدزر و کاميون ايراني در حال انجام فعاليتهاي مهندسي در ميان نخلستانهاي اطراف اروندرود هستند و او با آوردن قراين و شواهدي که از مشاهده فعاليتهاي گوناگون رزمندگان اسلام جمعبندي کرده بود، به اين نتيجه رسيده بود که ايرانيها ميخواهند در اينجا عمليات كنند، ولي ماهر عبدالرشيد فرمانده سپاه سوم در جواب وي نوشته بود که ايرانيها ميخواهند ما را در منطقه آبادان و فاو فريب دهند و شما بيخود ترس توي دل نيروها نيانداز، ما بهتر ميدانيم که ايران کجا ميخواهد عمليات انجام دهد.
2ـ ضعف خطوط پدافندي دشمن در اين منطقه نسبت به ديگر خطوط دفاعي جبههها به دليل:
الف) تصور دشمن از اروندرود به عنوان يک مانع قوي
ب) امکان نداشتن ايجاد استحکامات فراوان و احداث موانع مصنوعي گسترده در جلوي خط اول با توجه به نزديکي سنگرهاي دشمن در کنار رودخانه، دشمن بين سنگرهاي خود و آب اروندرود در شرايط جزر را با انواع موانع مصنوعي، از جمله ميلگردهاي خورشيدي و سيمهاي خاردار و ميادين مين پوشانده بود تا غواصان و رزمندگان پياده نتوانند از آن بگذرند.

3ـ حضور نداشتن لشكرها و تيپهاي قوي دشمن در خطوط دفاعي
4ـ نبود عمق دفاعي مناسب در خطوط دشمن به دليل غير ممکن بودن ايجاد ردههاي گوناگون پدافندي به خاطر شرايط نامطلوب زمين.
5ـ وجود جناحين امن براي نيروي تک کننده پس از تصرف مثلث فاو و محدود شدن دفاع از آن، تنها به يک جبهه.
6ـ مجبور ساختن دشمن به جنگيدن در سرزمين و در زماني که ارتش بعثي، تمايل به درگير شدن در آن نداشت.
روشهاي اِعمال غافلگيري
براي پيروزي در هر نبردي غافلگير کردن دشمن و فريب وي نسبت به منطقه و اهداف عمليات، يکي از اصول اساسي و عوامل مهم رسيدن به موفقيت است. به ميزان اهميت هر عمليات و نيز شرايط برتري دشمن، رعايت اصل غافلگيري ميتواند کمک بسياري به رسيدن به نتايج مطلوب بنمايد. بايد به گونهاي برنامهريزي کرد تا دشمن، هم در تشخيص مکاني که قرار است نبرد در آن صورت گيرد، غافلگير شود و هم از زمان وقوع آن اطلاع نيابد. براي همين، بايد از تاکتيکها و روشهاي عملياتي جديدي استفاده کرد تا دشمن نتواند از شيوههايي که قرار است در درگيري از آن استفاده شود، آگاهي يابد.
بنابراين، قرارگاه خاتمالانبياء (ص) براي غافلگير کردن دشمن كارهاي زير را انجام داد:
1ـ طرحريزي عمليات فريب
از آنجا که پيشتر نبردهاي خيبر و بدر در منطقه هور الهويزه از سوي رزمندگان اسلام انجام شده بود براي همين، با تشکيل قرارگاهي به نام «قرارگاه عمليات فريب» به دشمن نشان داده شد که عمليات بزرگ بعدي قواي اسلام در اين منطقه صورت خواهد گرفت. بدين منظور رفتارها به گونهاي تنظيم شد که شواهد و قراين تک، به دشمن نشان داده شود. براي همين، اقدامات زير صورت گرفت.
الف) نقل و انتقال تجهيزات نظامي و نيروهاي رزمنده در شرايط علني و نيز استتار شده و ستون کشيهاي ظاهري و مکرر به ويژه چند روز پيش از آغاز عمليات والفجر 8
ب) تقويت خطوط اول و استقرار نيروهاي اطلاعات عمليات به منظور برخورد و دستگيري نيروهاي نفوذي و اطلاعاتي دشمن.
پ) استقرار سايت موشکي پدافند هوايي هاگ در منطقه عمومي هور که به مفهوم آمادگي قواي اسلام براي يک عمليات جديد است.
ت) اقدام به شناسايي مواضع دشمن و به دست آوردن اطلاعات از يگانهاي ارتش بعثي مستقر در اين منطقه.
ث ـ فرستادن فرماندهان يگانهاي خط شکن سپاه و نيز برخي از مسئولان اطلاعات عمليات قرارگاههاي تاکتيکي به منطقه هور، تا توجه دشمن و نيز عناصر جاسوسي وي به حضور آنها جلب شود. بايد توجه داشت که يکي از راههاي يافتن منطقه عملياتي رزمندگان اسلام، کنترل دشمن در نقاطي بود که اين افراد در آن رفتوآمد ميکرده و فعال ميشدند.
2ـ برنامهريزي براي اجراي تک پشتيباني
از آنجا که قرار بود همزمان با عمليات سپاه در منطقه فاو، ارتش جمهوري اسلامي ايران نيز در هر منطقهاي که توانايي دارد تا با لشكرها و تيپهاي سازماني خود به اجراي تک مستقل بپردازد، به طرحريزي عمليات اقدام نمايد؛ بنابراين، تک در محور پاسگاه زيد تا شلمچه و منطقه چذابه که در دستور کار ارتش قرار گرفته بود به عنوان تک پشتيباني براي عمليات سپاه در فاو، به شمار ميرفت. البته اجراي عمليات سپاه در فاو هم، نقش تک پشتيباني براي عمليات ارتش را ايفا ميکرد. قرار بر اين بود هر يک از عمليات طرحريزي شده از سوي ارتش و سپاه، که در منطقه خود موفق شد، به عنوان تلاش اصلي قلمداد شده و محور بعدي به عنوان تک پشتيباني محسوب شود. از آنجا که پيشروي در محور شلمچه به دليل نزديکي آن به شهر بصره براي دشمن بسيار خطرناک تلقي ميشد؛ بنابراين، چنانچه يگانهاي ارتش ميتوانستند خط اول دشمن در اين ناحيه را به تصرف خود درآورند و مقداري در آن پيشروي نمايند، اين اقدام، باعث عدم جابجايي فوري واحدهاي ارتش بعثي به سمتِ منطقه تلاش اصلي ميشد. البته، تک ارتش در محور شلمچه، قرين موفقيت لازم نشد و به رغم تلاش واحدهاي در خط، پيشروي چنداني صورت نگرفت. لازم به ذکر است که تعدادي از گردانهاي واحدهاي سپاه براي انجام تک در شلمچه در اختيار نيروي زميني ارتش قرار گرفته بود.
3ـ طرحريزي عمليات محدود و ايذايي
فرماندهي کل سپاه با به کارگيري بخشي از توان يگانهايي که در مرحله اول عمليات والفجر 8 براي آنها مأموريتي پيشبيني نشده بود در منطقه امالخصيب، واقع در روبهروي شهر خرمشهر و جزيره امالرصاص و جزيره بوارين واقع در خاک عراق، عملياتي را طراحي کرد تا يگانهاي دشمن در اين منطقه را درگير نگه داشته و از امکان اعزام فوري آنها به منطقه اصلي عمليات در جبهه فاو جلوگيري نمايد. گفتني است که بلافاصله پس از آغاز عمليات در منطقه فاو، اين يگانها به آن ناحيه اعزام شدند. قرارگاه نجف اشرف با استعداد پنجاه گردان از رزمندگان سپاه انجام اين مأموريت را بر عهده داشتند که موفق شدند بخشي از دو جزيره هدف را تصرف نمايند. ولي با پيشروي تلاش اصلي
در منطقه فاو، کل يگانهاي اين قرارگاه پس از 48 ساعت به منطقه والفجر 8 منتقل و مأموريت دفاع حول محور جاده استراتژيک را بر عهده گرفتند.
4ـ عمليات حفظ اطلاعات
از آنجا که بايد آمادهسازي منطقه تلاش اصلي عمليات که در فاصله 45 کيلومتري جنوب شرقي آبادان قرار داشت براي دشمن پوشيده باقي ميماند، براي همين، شديدترين تدابير حفاظت اطلاعات از منطقه خسرو آباد تا دهانه اروندرود از يک سو و از شبه جزيره آبادان تا بهمنشير از سوي ديگر، برنامهريزي و به مرحله اجرا درآمد. بدين منظور اقدامات زير انجام شد:
الف) واحدهاي دژباني در همه راههاي ورود به منطقه مستقر شده و در نقاط ايست و بازرسي از رفتوآمد يگانها و رزمندگاني که حضورشان در اين ناحيه ضروري نبود جلوگيري ميکردند و عبور خودروهاي مهندسي و يا تجهيزات جنگي و يا فرماندهان تاکتيکي فقط با کارت رفتوآمد ويژه امکان پذير ميبود. البته پيش از آن همه فرماندهان قرارگاهها و لشكرها و تيپها و ديگر يگانهاي پشتيبان خدمات رزمي، توجيه شده بودند که براي رفتوآمدهاي ضروري با استفاده از تاريکي شب و با چراغ خاموش و با کم ترين سر و صدا به انجام مأموريت خود بپردازند. لازم به ذکر است که با استفاده از اين تدابير ظرف سه ماه بزرگ ترين عمليات مهندسي که در شرايط عادي به دو سال وقت نياز داشت، براي آماده کردن شرايط عمليات در مناطق نزديک به خط تماس، انجام گرفت.
ب) به منظور استقرار تدريجي يگانهاي تک کننده و به وجود نيامدن حساسيت در دشمن، يگانهاي مرزي ژاندارمري مستقر در کنار اروندرود با واحدهاي سپاه ولي با همان شکل و شمايل و با همان سلاح ها، تعويض شدند و ميزان آتش اجرا شده از سوي واحدهاي ژاندارمري بر روي مواضع دشمن، از سوي يگانهاي سپاه، حفظ شد تا دشمن متوجه تغيير يگانها در خط نشود.
پ) از شش ماه قبل از آغاز عمليات، تنها سه نفر از هر يگان در جريان عمليات در اين منطقه قرار گرفتند که عبارت بودند از فرمانده، قائم مقام و مسئول اطلاعات عمليات هر واحد.
ت ـ اجازه افزايش فرکانسهاي ارتباط بيسيم بيش از آنچه پيشتر در منطقه موجود بود به يگانها داده نشد و آنها براي ارتباطات خود فقط مجاز به استفاده از سيستم ارتباط با سيم که امکان شنود از سوي دشمن را نداشته باشد داشتند.
حتي فرماندهان گردانهاي غواص در حين آغاز عمليات نيز از استفاده از بيسيم خودداري كرده و با خود تلفنهاي قورباغهاي را به همراه سيم مربوطه از اروندرود عبور داده و به ساحل دشمن بردند تا بتوانند وضعيت نيروهاي خط شکن را به ردههاي بالاي خود با اطمينان، گزارش دهند.
5ـ کنترل اطلاعاتي دشمن
به منظور مراقبت از شرايط دشمن و اطمينان از غافلگير بودن وي، واحدهاي اطلاعات عمليات با استفاده از دکلهاي بلند ديدهباني که در منطقه وجود داشت، مرتب دشمن را تحت نظر قرار داده و تغييرات آرايشي و آمادگي وي را کنترل ميکردند. از طرفي با در اختيار گرفتن عکس هوايي از منطقه فاو که توسط هواپيماهاي RF4، صورت ميگرفت، امکان بررسي بيشتر بر روي وضعيت دشمن فراهم ميآمد. تمام اقدامات تاکتيکي دشمن رسد ميشد و ميزان حجم آتشهاي وي روي نقشه و در يک منحني ثبت ميشد تا تغييرات معنيدار آن از نظر هشياري دشمن مورد ارزيابي قرار گيرد.
پنج روز پيش از آغاز عمليات، اطراف قرارگاه مرکزي خاتمالانبيا از سوي هواپيماهاي دشمن بمباران شد. برخي از فرماندهان اين بمباران را ناشي از لو رفتن عمليات و به هم خوردن غافلگيري ارزيابي ميکردند ولي با بررسيهاي بيشتر معلوم شد که هواپيماهاي ارتش بعثي براي حمله به نفتکشي در خليجفارس که نفت صادراتي ايران را حمل ميکرد اعزام شده بودند که در بازگشت از مأموريت، بمبهاي مصرف نشده را به طور اتفاقي در ميان نخلستانهاي ايران رها کردهاند. چنانچه اين کنترل اطلاعاتي وجود نداشت، ممکن بود به اشتباه اين اقدام دشمن، تفسير نادرست شده و باعث تأثير بر عمليات شود.
6ـ انتخاب منطقه غافلگير کننده
دشمن امکان عمليات در منطقه مثلث فاو را از نظر منطق کلاسيک نظامي رد ميکرد. اسناد به دست آمده پس از عمليات والفجر 8 نشان ميدهد که بخشهاي اطلاعاتي ارتش بعثي، با کمک اطلاعات دريافتي از ماهوارهها، عکسهاي هوايي و مشاهده فعاليتهاي ايران، به اين نتيجه رسيده بودند که قراين و شواهد يک تک گسترده از سوي قواي ايران در منطقه فاو و رأس البيشه وجود دارد، ولي نيروهاي عملياتي ارتش صدام با توجه به منطق نبرد، امکان عبور از رودخانه اروندرود و انجام يک تهاجم وسيع بدون داشتن پلهاي متعدد بر رودخانه اروندرود و نيز مشکل تدارک نيروهاي تک کننده و نيز تداوم عمليات از سوي يگانهاي مهاجم را منتفي ميدانستند و اجراي چنين عملياتي را خودکشي بزرگ و يک اشتباه استراتژيک براي ايران، ارزيابي ميکردند.
چند روز قبل از عمليات تعدادي از فرماندهان عالي رتبه از ستاد کل ارتش بعثي از منطقه فاو بازديد کرده و پس از مشاهده شرايط اروندرود، به اين نتيجه رسيده بودند که مشکلات عبور از رودخانه اروند آن چنان زياد است که امکان يک تک گسترده از سوي ايرانيان در اين منطقه متصور نيست.
بنابراين ميتوان اينگونه برداشت کرد که عامل اصلي غافلگير شدن دشمن، نبود درک درست ستاد ارتش بعثي از استراتژي ايران در آن زمان و نيز برنامهريزيهاي گسترده سپاه براي انجام يک عمليات کاملاً موفق بود.

موقعيت مکاني منطقه عمليات
زمين منطقه عمليات والفجر 8، شامل شبه جزيره فاو ميشد که بين رودخانه اروند واقع در جنوب استان خوزستان و درياي خليجفارس و خورعبدالله قرار گرفته است. اين سرزمين تحت تأثير جزر و مد آب خليجفارس و رطوبت دايم حاصل از آن و نيز نهرهاي منشعب از اروندرود قرار داشت. به همين دليل بخش عمدهاي از زمينِ منطقه عمليات، باتلاقي، نمکزار و سست بود و در نتيجه براي رفتوآمد خودروها و نيز تانکها و نفربرها و حرکت ستونهاي زرهي و نيز مانور يگانهاي پاتک کننده مناسب نبود. بخش ديگري از زمين منطقه عمليات، پوشيده از نخلستان و نهرهايي بود که اين نخلها را آبياري ميکردند. براي همين، رفتوآمد خودروهاي رزمي و زرهي منحصراً از طريق سه جاده اصلي آسفالته که يکي جاده ساحلي به ام القصر و ديگري جاده بصره ـ فاو به نام البحار و ديگري جاده استراتژيک فاو است، صورت ميگرفت و ديگر نقاط براي رفتوآمد خودروها و ادوات جنگي و حتي براي رفت و آمد نفرات پياده، مناسب نبودند و امکان گسترش يگانهاي رزمي زياد به دليل وضعيت و عواض زمين، وجود نداشت.
از طرفي تراکم بيش از حد يگانهاي نظامي در اين منطقه موجب آسيبپذيري آنها ميشد.
عمق آب رودخانه اروندرود، که از درياي خليجفارس تأثير ميپذيرفت به طور متوسط به 8 متر ميرسيد، به گونهاي كه امکان کشتيراني در آن را فراهم ميآورد و کشتيهاي تا 30 هزار تني قبل از آغاز جنگ در آن رفتوآمد ميکردند، ولي به دليل بروز جنگ، سالها بود که در اين رودخانه کشتيراني صورت نگرفته بود و چون لايروبي هم نشده بود، براي همين، رفتوآمد کشتيها در آن، مستلزم آب نگاري جديد ميبود، ولي در عين حال براي عبور يدککشهاي سبک و بارجهاي باربري و نيز لنجها به شرطي که ناخداي آنها آشنا به وضع رودخانه ميبود، مشکلي ايجاد نميکرد. عرض اين رودخانه بين 650 تا بيش از 1000 متر است و پل زدن بر آن، شرايط ويژهاي را ميطلبيد. در ساحل رودخانه، پوششي از چولان (بوتههاي بلند) و ني وجود داشت. ارتفاع چولانها به حداکثر 5/1متر و ارتفاع نيها به 3 تا 4 متر ميرسيد، به گونهاي که رزمندگان به راحتي ميتوانستند در ميان آنها مخفي شوند، ولي همين امر از گسترش يگانهاي مانوري در آنها، جلوگيري ميکرد. همچنين، نخلستانهاي بزرگي در دو طرف ساحل اروندرود در سَمت خودي و دشمن وجود داشت که عمق آن بين 2 تا 5 کيلومتر متغير بود و زمين اطراف آن اغلب سست و نامناسب براي رفتوآمد واحدهاي رزمي ميبود. اين نخلستان ها، زمين منطقه عمليات را به دو بخش جدا استتار شده و بدون پوشش، تقسيم ميکرد و براي يگانهاي رزمي، محدوديت فراواني را ايجاد مينمود.
پس به طور خلاصه، وضعيت منطقه عمليات يا زمين درگيري مجموعهاي بود از عوارضي شامل:
1- سرزمين باتلاقي 2- نمک زار 3- رودخانه 4- نخلستان 5- شهر 6- روستا 7- چولان 8- جادههاي آنتني عمود بر اروندرود 9- درياچه نمک 10- همجواري با دريا در خورعبدالله 11- نهرهاي متعدد متصل به اروندرود.
عوارض طبيعي فوق سرزمين نسبتاً پيچيدهاي را براي انجام يک تک موفق ايجاد کرده بود که در ترکيب با عوارض مصنوعي که دشمن در ساحل دور اروندرود به وجود آورده بود، موجب ابهام بسياري در برنامهريزي براي آفند در اين منطقه ميشد، ولي از آنجا که ارزش نظامي و سياسي اين منطقه براي رژيم بعثي عراق، فوقالعاده مهم بود؛ بنابراين، بايد طراحان عمليات عوارض فوق را به عنوان مشکلات طرح عملياتي ملاحظه نموده و براي فايق شدن بر آنها راهکارهاي مناسب تاکتيکي در نظر ميگرفتند؛ بنابراين، فرماندهي قرارگاه خاتم الانبياء(ص) تصميم گرفت تا نحوه عبور از رودخانه، چگونگي جنگيدن در نخلستان، باتلاق و شيوه درگيريهاي شهري را به رزمندگان لشكرها و تيپهاي شرکت کننده در اين عمليات، آموزش دهد.
وضعيت و شرايط کشور عراق در زمان عمليات والفجر 8
1- در اين سال، دولت عراق نيمي از توليد ناخالص داخلي سالانه خود؛ يعني در حدود 14 ميليارد دلار را به خريد تسليحات و فناوري ساخت سلاحهاي مورد نياز اختصاص داد.
2- در اين سال برتري کامل نظامي ارتش بعثي برقواي ايران برقرار بوده است. استعداد نيروي هوايي آن کشور حدود 600 فروند از انواع هواپيماهاي بمب افکن و شکاري شامل انواع هواپيماهاي توپولف، انواع ميگهاي جنگنده 21، 23، 25 و هواپيماهاي جنگي سوخوي 5 و 22 و جنگنده بمب افکنهاي ميراژ F1 و هواپيماهاي مخصوص حمل موشکهاي ضد سطحي به نام سوپراِتاندار بود که از فرانسه به همراه خلبان در اختيار گرفته بود. گفته ميشود در آن زمان، استعداد عملياتي نيروي هوايي عراق شش برابر نيروي هوايي ايران بوده است.
3- در اين سال کمکهاي مالي کشورهاي عربي به عراق از جمله عربستان سعودي، امارات، کويت و... همچنان ادامه داشته است و اين کشورها از نظر سياسي، اقتصادي، رواني و تبليغاتي نيز به شدت از رژيم صدام پشتيباني ميکردند. رژيمهايي مانند مصر و اردن نيز از نظر سياسي، تبليغاتي و کمکهاي نظامي در کنار صدام بودند.
4- در اين سال حمايت کشورهاي اروپايي از رژيم بعثي در زمينه صدور تسليحات به اين کشور افزايش يافت به گونهاي كه فرانسه هواپيماهاي ميراژ 0200-F1، سوپراتاندار و بمبهاي ليزري و موشکهاي ضد کشتي اگزوسه و موشکهاي ضد رادار و نيز بالگردهاي سوپر فِرِلون مجهز به موشکهاي اگزوسه براي پرواز بر فراز خليجفارس به منظور ايجاد توانايي در ارتش بعثي براي حمله به پايانههاي نفتي ايران و نيز نفکشها را در اختيار اين رژيم گذاشت. کشور آلمان نيز بر صدور فناوري ساخت سلاحهاي شيميايي به رژيم صدام افزود. شوروي نيز همچنان تسليحات پيشرفته خود از جمله انواع هواپيماها، بالگردها، تانکها و نفربرها و موشکهاي زمين به زمين دور برد را در اختيار اين رژيم قرار ميداد. همچنين رژيم صدام توانسته بود از کشور اتريش توپخانه صحرايي با برد بيش از 45 کيلومتر نيز دريافت کند.
5- در اين سال ارتش بعثي، تلاش ميکرد که جنگ را در خليجفارس و از طريق حمله به نفت کشها و بنادر نفتي ايران از جمله جزيره خارک گسترش دهد. از طرفي سعي ميکرد در جبهههاي زميني داراي آرايش دفاعي و نيز سيستم پدافندي قابل اعتمادي باشد و براي وارد کردن فشار رواني بر مردم ايران، به جنگ شهرها در مواقع خاصي ادامه دهد. در اين سال ارتش بعثي، توانايي حمله هوايي به شهرهاي دورتر ايران را هم پيدا کرد و علاوه بر آن مراکز اقتصادي ايران را مورد حمله هوايي نيز قرار ميداد.
6- همچنين در اين سال استفاده از کمکهاي اطلاعاتي آمريکا براي کنترل تحرکات نظامي ايران به ويژه از طريق هواپيماهاي آواکس مستقر در عربستان افزايش يافت و آمريکا کمکهاي اعتباري فراواني را تحت پوشش کمکهاي کشاورزي در اختيار رژيم صدام حسين قرار داد.
استعداد ارتش بعثي عراق
در هنگام وقوع عمليات والفجر 8 استعداد و توان رزمي کل ارتش بعثي در همه جبهه ها و در سراسر مرزهاي ايران و عراق عبارت بود از:
1- 5 لشگر زرهي شامل لشکرهاي 3، 6، 10، 12و 17
2- 3 تيپ مستقل زرهي شامل تيپ هاي 10، 1 و 2 گارد رياست جمهوري
3- 2 لشگر مکانيزه شامل لشکرهاي 1و5 و نيز 3 تيپ مکانيزه مستقل
4- 5 لشگر پياده سازماني شامل لشکرهاي 2، 4، 7، 8 و 11
5- 70 تيپ مستقل پياده از نيروهاي احتياط
6- 15 لشگر پياده که همگي پس از شروع جنگ تحميلي، سازماندهي شده و شامل لشگرهاي 14، 15، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 28، 31 و 35 مي شدند.
در مجموع ارتش عراق داراي نزديک به 6000 تانک و نفربر، 120 گردان توپخانه يعني در حدود 2500 عراده انواع توپخانه صحرايي و توپخانه پدافند هوايي و داراي 550 گردان پياده بود. ارتش اين کشور با قدرت خودروهاي ترابري خود در هر زمان قادر به جابجايي 3 لشگر پياده در هر نقطه جبهه بود و در عرض 24 ساعت مي توانست يک تيپ پياده را از جبهه اي به جبهه ديگر جابجا نمايد و ظرف 72 ساعت مي توانست يک تيپ زرهي را از دورترين نقطه به جبهه مورد نظر انتقال دهد.

در اين زمان ارتش بعثي توانايي بمباران مداوم جبهه هاي جنگ را در مدت يک ماه و بدون وقفه داشت. در اين شرايط و در هر زمان اين ارتش قادر بود تا 40 گردان توپخانه را در يک نقطه متمرکز کرده و در مقابل عمليات آفندي يگان هاي خودي با استعداد 100 گردان، مي توانست 300 گردان را از ساير جبهه ها آزاد و در مقابل نيروي تک کننده، آرايش و گسترش دهد.
در آن شرايط از مجموع استعداد فوق 360 گردان پياده، 68 گردان زرهي و مکانيزه در خطوط مقدم جبهه ها استقرار داشتند که با 90 گردان توپخانه صحرايي پشتيباني مي شدند. بنابراين ارتش بعثي قادر بود که در مقابل تک هاي ايران با 180 گردان پياده و 52 گردان زرهي و مکانيزه به عنوان واحدهاي احتياط، پاتک انجام دهد در آن زمان مجموع استعداد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حدود 12 لشگر بود که مي توانست با 100 گردان آزاد به عمليات در هر نقطه اي، مبادرت ورزد.
استعداد دشمن در منطقه عملياتي
منطقه عملياتي والفجر 8 در حوزه استحفاظي سپاه هفتم ارتش بعثي، قرار داشت. مسئوليت اين سپاه از منطقه ابوالخصيب در جنوب شهر بصره تا رأس البيشه در دهانه اروند رود تعيين شده بود و قرارگاه تاکتيکي آن در ابوالخصيب قرار داشت. سپاه هفتم، طول خط پدافندي اروند رود را با دو لشگر 15 و 26 پياده و يگان هايي از نيروي ساحلي ارتش بعثي پوشانده بود.
لشگر 15 پياده با به کارگيري تيپ هاي 8، 104، 401، 436 و 439 پياده، دو گردان کماندويي،
پنج گردان تانک و نفربر، پنج گردان جيش الشَعبي و با پشتيباني آتشِ گردان هاي 15 و 20 توپخانه صحرايي، از ابوالخصيب تا جنوب سيبه- مقابل پالايشگاه آبادان- گسترش داشت.
لشگر 26 پياده نيز با به کارگيري تيپ هاي 107، 113، 110 و 111 پياده، ناوتيپ هاي 7 و 72
دريايي، گردان 22 دفاع الواجبات، دو گردان کماندو، دو گردان تانک و نفربر، چهار گردان جيش الشعبي و با کمک آتش پشتيبانيِ گردان هاي 22، 94، 79، 33، 632 توپخانه صحرايي، از جنوب زياديه تا رأس البيشه مستقر بود.
با شروع عمليات والفجر 8، لشگرهاي زير نيز به منظور تقويت يگان هايي در خط دشمن و همچنين
انجام پاتک هاي فوري، وارد منطقه درگيري شدند.
- لشگرهاي 10، 12، 6 و 3 زرهي
- لشگرهاي 2، 11، 4، 8، 7، 17، 19و 18 پياده
- لشگرهاي 5 و 10 مکانيزه
- تيپ هاي دفاع ساحلي لشگرهاي گارد رياست جمهوري
در مجموع، يگان هايي که از قبل و حين عمليات در جبهه فاو حضور يافتند، بر حسب تيپ و يا گردان مستقل به قرار ذيل مي باشد.
الف) پياده
تيپ هاي 414، 29، 702، 704، 442، 502، 111، 110، 104، 47، 501، 419، 48، 39، 22، 23، 2،
602، 603، 703، 96، 95، 108، 421، 424و5
ب) پياده ساحلي
تيپ هاي 440، 441، 443
ج) زرهي
تيپ هاي 30، 16، 34، 42، 26 و گردان هاي تانک 17 تموز، الرافدين، ذوالنورين و گردان 43 از لشگر 5
د) مکانيزه
تيپ هاي 25، 20، 15، 8 و 24
ه) نيروي مخصوص
تيپ هاي 65، 66، 68
و) گارد رياست جمهوري
تيپ هاي 1 مکانيزه، 2 کماندو، 3 نيروي مخصوص، 4 مکانيزه و 10 زرهي و يک گردان کماندويي
ز) کماندو
تيپ هاي کماندويي سپاه هاي 3، 4، 6، 7، تيپ هاي 73 از لشگر 17، گردان حطين، گردان 5 از لشگر 26، گردان کماندويي لشگر 15
ح) جيش الشعبي
شش قاطع جيش الشعبي تحت امر لشگر 26
جيش الشعبي به نيروهايي مي گفتند که از مردم عادي تشکيل شده و سازمان نسبتاً ضعيفي داشته و افراد آن از آموزش هاي کافي برخوردار نبودند. اين واحدها به عنوان پيش مرگ لشگرهاي ورزيده ارتش بعثي عمل مي کرده و براي کند کردن حرکت پيشروي رزمندگان اسلام، تا رسيدن يگان هاي اصلي دشمن، از آن ها استفاده مي شد.
استراتژي نظامي دشمن
راهبرد نظامي دشمن در هنگام انجام عمليات والفجر 8 براي ادامه جنگ در سرتاسر جبهههاي نبرد، عبارت بود از:
1- استراتژي دفاع مطلق در جبههها، به منظور از دست ندادن سرزمين و مستحکم سازي خطوط اول دفاعي با کمک فعاليتهاي شديد مهندسي و مسلح کردن زمين با انواع موانع و ميادين مين و نيز تکهاي محدود به مواضع قواي ايران
2- فرسايشي کردن جنگ و خسته کردن ايران، با نپذيرفتن شرايط جمهوري اسلامي ايران
3- گسترش جنگ به خليجفارس و باز کردن جبهه دريا و حمله به نفت کشها و پايانههاي نفتي ايران به منظور قطع درآمدهاي نفتي کشور و ايجاد فشار اقتصادي بر مردم.
4- توسعه جنگ به عمق کشور ايران از طريق جنگ شهرها و حمله هوايي به مراکز اقتصادي کشور با کمک دريافت هواپيماهاي دور پرواز از شوروي و فرانسه و نيز موشکهاي زمين به زمين.
5- استفاده گسترده از سلاحهاي شيميايي در جبهههاي جنگ و به ويژه در مقابل هرگونه تهاجم و پيشروي نيروهاي ايراني
6- استفاده از سازمان منافقين براي اجراي عمليات جاسوسي و جمع آوري اطلاعات از جبهههاي ايران و آماده کردن ارتش اين سازمان براي انجام عمليات تهاجمي عليه مواضع رزمندگان اسلام.
7- درگير نگه داشتن بخشي از توان رزمي جمهوري اسلامي ايران در مناطق شمال غرب کشور از طريق گروههاي مسلح دموکرات و کومله در درگيريهاي داخلي.
سازمان رزم خودي
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تشکيل قرارگاه تاکتيکي خاتم الانبيا(ص) هدايت و اجراي عمليات والفجر 8 را با دو قرارگاه عملياتي کربلا و نوح بر عهده داشت. پاسگاه تاکتيکي قرارگاه مرکزي خاتم الانبياء با فاصله 1700 متر از خط مقدم و در بين نخلستانها در پشت اروندرود احداث شد تا بتواند از نزديک، هدايت عمليات را بر عهده گيرد. اين براي نخستين بار بود که قرارگاه مرکزي عمليات در نزديک ترين نقطه به خط اول جبهه و زير برد آتشهاي خمپاره دشمن، احداث ميشد. شرايط ويژه اين عمليات موجب شده بود که فرماندهي کل سپاه، قرارگاه تاکتيکي خود را در بين رزمندگان آماده براي تک و در نزديک ترين مکان به خط تماس با دشمن، برپا نمايد.
پس از تصرف منطقه فاو و منتفي شدن مأموريت قرارگاههاي نجف در جزاير ام الرصاص و بوارين، اين قرارگاه نيز به قرارگاههاي کربلا و نوح براي مقابله با پاتکهاي دشمن به آنها پيوست.
مأموريت قرارگاه کربلا
اين قرارگاه فرماندهي محور شمالي جبهه عمليات و مأموريت تصرف شهر بندري فاو را بر عهده داشت و بايد به ايجاد خط دفاعي از اروندرود تا درياچه نمک پس از تصرف منطقه بپردازد و مسئوليت آن بر عهده برادر احمد غلام پور قرار داشت.
مأموريت قرارگاه نوح
اين قرارگاه، فرماندهي محور جنوبي جبهه عمليات و تصرف سايتهاي موشکي ساحل به دريا و نيز تصرف منطقه رأس البيشه و تأمين جاده ساحلي ام القصر و ساحل خورعبدالله را بر عهده داشت. از سوي ديگر اين قرارگاه مأموريت پدافند در مقابل حمله احتمالي دشمن از طريق دريا و نيز انجام پشتيباني عمليات با کمک شناورهاي سنگين را پذيرفته بود. پس از انجام مأموريت فوق نيز، اين قرارگاه بايد خط دفاعي خود را در اطراف محور جاده ام القصر تا درياچه نمک تشکيل داده و در برابر پاتکهاي دشمن از اين سو، پدافند نمايد.
قرارگاههاي فرعي
همچنين قرارگاههاي ديگري با مأموريتهاي جداگانه به شرح زير تشکيل شده بودند.
1- قرارگاه يونس1، تحت امر قرارگاه نوح و با شرکت ناو تيپ کوثر که مأموريت حمله به اسکله الاُمَيه را بر عهده داشت.
2- قرارگاه يونس 2، قرارگاه عملياتي نيروي دريايي ارتش که تحت امر قرارگاه خاتم النبياء بود و مأموريت حمله به اسکله البَکر را بر عهده داشت، ولي عملاً اين قرارگاه، فعال نشد تا بتواند اقدامي انجام دهد.
3- قرارگاه رعد، قرارگاه عملياتي نيروي هوايي ارتش که مأموريت پشتيباني هوايي و پدافند هوايي را بر عهده داشت و با استقرار يک سايت موشکي ضد هوايي هاگ، در منطقه فعاليت ميکرد و توانست تعداد بسياري از هواپيماهاي دشمن را سرنگون نمايد. تنها در روز اول عمليات، اين سايت موشکي دوازده فرود موشک به سمت اهداف هوايي، پرتاب نمود. فرماندهي اين قرارگاه را شهيد خلبان عباس بابايي معاون عملياتي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بر عهده داشت.
4- قرارگاه شهيد سليمان خاطر، قرارگاه عملياتي هوانيروز که مأموريت تشکيل تيمهاي آتش با بالگردهاي کبري، تخليه مجروح با بالگردهاي 214 و نيز جابجايي تعدادي از نيروها را بر عهده داشت.
نکات مهم طراحي عمليات
با توجه به آنکه عمليات والفجر 8 از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برنامهريزي ميشد و ارتش جمهوري اسلامي ايران در طرحريزي آن نقشي نداشت؛ بنابراين، براي انتخاب منطقه عمليات و نيز تاکتيکهاي مناسب براي اجراي طرح عمليات، نکاتي، مد نظر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قرار داشت که به شرح زير است:
1- برنامهريزي براي انجام عمليات در منطقهاي صورت گيرد که بتوان با استفاده از تواناييها و نقاط قوت يگانهاي خودي به نقطه ضعف توان رزمي ارتش بعثي حمله کرد.
2- انجام عمليات در منطقهاي صورت گيرد که از امکان اجراي مانور براي يگانهاي مکانيزه و زرهي دشمن کاسته شود. بدين منظور منطقه عملياتي انتخاب شده بايد از عوارض طبيعي و مصنوعي مناسب برخوردار باشد.
3- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که موفقيت حاصل از آن، موجب فعال شدن فضاي جبهههاي جنگ شود و در نتيجه، رکود و انفعال در جبهههاي نبرد، جاي خود را به نشاط و استمرار فشارها بر دشمن بدهد و ادامه تهاجمات عليه دشمن، امکان خروج وي را از لاک دفاعي ندهد.
4- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که با توجه به تجهيزات و تسليحات موجود در داخل کشور و يا آنچه امکان ساخت آن در کارخانجات صنعتي وجود دارد، قابل انجام باشد. علاوه بر اين طرحريزي هم به گونهاي صورت گيرد که بتوان از موفقيت نبرد اطمينان حاصل کرد. لازم به ذکر است که طرح عمليات هم بايد مبتني بر توان رزمي يگانهاي موجود سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، برنامهريزي شود.

5- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که از عوارض طبيعي زمين منطقه بتوان در افزايش توان رزمي نيروهاي خودي بهره برد؛ يعني زمين براي جنگيدن و پاتک يگانهاي دشمن نامناسب و براي مانور يگانهاي خودي مناسب باشد.
6- منطقهاي براي جنگيدن انتخاب شود که بتوان حتيالامکان بلافاصله پشت يک عارضه طبيعي مانند رودخانه يا عارضهاي مصنوعي مانند درياچه نمک، پدافند نمود تا دشمن نتواند به راحتي و با سهولت عليه يگانهاي خودي پاتک کند. حسن منطقه فاو اين بود که پس از تصرف جناحين آن که رودخانه اروند و خورعبدالله است بلافاصله تنها از يک سو بايد در مقابل دشمن به پدافند پرداخت و در اين حالت با استفاده از ماشين آلات مهندسي، امکان تشکيل خطوط دفاعي ميسر ميشد.
7- به دليل عدم امکان اجراي آتش تهيه سنگين از سوي گروههاي توپخانه خودي و نيز عدم امکان استفاده وسيع از بمب باران هوايي و همچنين نداشتن يگانهاي مانوري زرهي کافي براي شکستن خطوط مستحکم دشمن و با توجه به برتري ارتش بعثي در اين زمينه ها، جنگ فقط با استفاده از نيروهاي پياده شهادت طلب براي شکستن خط اول دشمن و نيز با استفاده از غافلگير کردن دشمن و با بهرهگيري از تاريکي شب انجام شود.
8- اجراي عمليات در سرزميني صورت گيرد که دشمن نتواند از همه آتشهاي خود به طور مؤثر عليه يگانهاي خودي، استفاده کند و توان وي در آن منطقه محدودتر باشد.
پس در واقع ميتوان اينگونه جمعبندي کرد که انتخاب منطقه فاو براي عمليات، دشمن را مجبور ساخت در ناحيهاي که تمايلي به جنگ در آن نداشت، درگير شود و براي مدت بسياري ابتکار عمل در اختيار رزمندگان اسلام قرار گيرد.
نکات مورد توجه در طرحريزي عمليات
در برنامهريزي مانور عمليات، توجه به دو عامل به طور چشمگيري در طرحريزي نبرد والفجر 8، موثر بود.
1- تجارب عمليات خيبر و بدر که در منطقه هور العظيم انجام شد.
اين دو عمليات نشان داد که اگر مشکلات مربوط به پشتيباني رزمي و پشتيباني خدمات رزمي حل نشود و تدارک لازم از برنامه عمليات صورت نگيرد، همه دستاوردهاي عمليات مورد تهديد جدي قرار ميگيرد؛ بنابراين، استفاده از انواع پل و نيز بهرهگيري از انواع شناورهاي تدارکاتي و همچنين امکان استفاده از آتش موثر توپخانه بايد در اولويت برنامهريزيها قرار گيرد و تا اطمينان از تأمين آنها، نبايستي اجراي عمليات آغاز شود.
2- پيچيدگيها و ويژگيهاي خاص عمليات والفجر 8
به دليل سختيهاي عمليات خيبر و بدر که نوعي عمليات آبي- خاکي تلقي ميشد و سرانجام همه اهداف طرحريزي شده براي آنها، در حين اجراي عمليات، تحقق نيافت؛ بنابراين، برخي از فرماندهان ارشد سپاه از جمله تعدادي از فرماندهان لشكرهاي خط شکن مثل لشكرهاي امام حسين و نجف اشرف درباره اين عمليات، ترديد داشته و از موفقيت آن نااميد بودند، به گونهاي که فرمانده کل سپاه نتوانست براي اين فرماندهان و اين يگانها، مأموريت مؤثري را در مرحله اول عمليات والفجر 8 تعيين نمايد. البته آنها در مراحل بعدي عمليات فعالانه شرکت داشتند.
فرماندهان ارتش نيز در بازديدي که از اين منطقه، قبل از آغاز عمليات داشتند، به اين نتيجه رسيدند که انجام اين عمليات امکان پذير نيست و آن را يک طرح ناشدني ميدانستند.
اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تجربه گرانبهاي دو عمليات خيبر و بدر در هورالهويزه را به همراه خود نداشت، قطعاً طراحي عمليات والفجر 8 با مشکل روبهرو ميشد.
مشکلات برنامهريزي براي عمليات
در طرحريزي مانور اين عمليات چند مسئله مهم بود که عبارتند از:
1- گذر از رودخانه عريض اروند، مهمترين مرحله اين عمليات بود. اروندرود بزرگترين رودخانه ايران است. آب چهار رودخانه کارون، کرخه، دجله و فرات از طريق اين رودخانه به خليجفارس ميريزد و آب خليجفارس نيز در اين رودخانه جريان مييابد. در واقع، طبيعت اين رودخانه هم مانند يک خور است و هم مثل ديگر رودخانهها، آب شيرين در آن جريان دارد. آگاهي از وضعيت خاص اروندرود مثل جزر و مد و جريانهاي گوناگون درون رودخانه در نوبتهاي خاص هفته، ساعت، شب و روز که موجب ايجاد چهار وضعيت گوناگون ميشد، در برنامهريزي براي عبور نيروهاي خطشکن بسيار حياتي بود. در طراحي عمليات عبور غواصها از اين رودخانه عريض بايد اين شرايط مدنظر قرار ميگرفت و به ويژه به فاصله زماني بين جزر و مد که بيش از چهار ساعت به طول ميانجاميد، توجه ميشد. حدود 2500 غواص بايد براي رسيدن به خط دفاعي اول دشمن با رعايت غافلگيري در شرايط آب مد، از رودخانه ميگذشتند تا به نزديکترين نقطه از سنگرهاي اول دشمن برسند. اگر زمان شروع عمليات به خوبي تعيين نميشد و عبور غواصها با شرايط جزر رودخانه روبهرو ميشد، بايد نيروهاي خط شکن حدود 200 متر را به صورت سينه خيز از ميان باتلاقها و موانع موجود در آنها بگذرند که در اين صورت موفقيت عمليات، با ابهام مواجه ميشد.
2- عمليات عبور از موانع مصنوعي و شکستن خط اول دشمن و پاکسازي سر پل به دست آمده و توسعه آن به منظور ادامه عمليات.
3- مرحله بندي عمليات و وارد کردن عمده قوا براي رسيدن به اهداف مورد نظر که نياز به واحدهاي شناوري کافي و مطمئن داشت.
4- توسعه در عمق و استفاده از موفقيت براي تثبيت اهداف به دست آمده و گسترش منطقه نبرد.
5- پدافند و مقابله با پاتکهاي دشمن براي حفظ منطقه تصرف شده.
با توجه به مشکل انتقال ماشين آلات مهندسي همزمان با عبور عمده قوا، امکان احداث خاکريزهاي مناسب براي ايجاد خط دفاعي در مقابل دشمن از اولويت ويژهاي برخوردار بود.
6- برنامهريزي براي وارد نشدن به شهر فاو و دور زدن اين شهر به منظور آسيب نديدن غير نظامياني که احتمالاً در شهر وجود داشتند.
7- استفاده از يگان هايي که پيشتر کمتر در خط شکنيهاي عمليات گذشته حضور داشتند به دليل وارد نکردن فرماندهاني که اندکي ابهام در مورد موفقيت عمليات داشتند.
8- انجام عمليات در شب با توجه به اين که شفافيت آب رودخانه اروند، امکان ديده شدن غواصهايي که در سطح آب حرکت ميکردند را فراهم ميآورد. از سوي ديگر، دشمن گاه براي ديدن سطح رودخانه به ويژه در ناحيه اسکله فاو از نورافکن استفاده ميکرد.
9- نياز به آماده کردن عقبه يگانها در نخلستانهاي اطراف بهمنشير و نيز فضاي مناسب براي تمرکز نيروها قبل از آغاز تک در ميان نخلستانهاي اطراف اروندرود و ايجاد اسکلهها و فضاهاي نگهداري قايقهاي انتقال عمده قوا.
10- از آنجا که در مجموع براي عبور پانزده لشكر سپاه؛ يعني در حدود 150 هزار رزمنده براي اجراي عمليات برنامهريزي شده بود، بايد پلهاي بسياري براي پشتيباني اين نيروها احداث ميشد. معمولاً در اين عملياتها بايد به ازاي هر لشكر يک پل در نظر گرفت.
براي درک شرايط و حالتهاي گوناگون اروندرود، ماهها کار فشرده اطلاعاتي صورت گرفت و با جمعبندي اطلاعات موجود در تاريخچه اين رودخانه و نيز شرايط جوي منطقه خسروآباد و فاو در بيست سال گذشته که از اداره هواشناسي گرفته شد، وضعيت رودخانه براي طراحي عمليات، مورد مطالعه قرار گرفت.
براي اجراي عمليات عبور غواصها از رودخانه، آموزشها و تمرينهاي بسياري انجام شد تا شرايط روحي و جسماني نيروهاي عمل کننده به حد مطلوب برسد. اين عمليات، اوج خطر پذيري نيروهاي انقلاب را به نمايش گذاشت. در اين باره، يکي از نگرانيهاي اصلي طراحان عمليات، تأثير جريان آب بر حرکت غواصها در حين عبور از رودخانه و دور شدن آنها از هدف معين واگذار شده به آنها بود.
علت استفاده از لباس غواصي نه براي حرکت در زير آب بلکه براي سرعت بخشيدن به حرکت نيروهاي خط شکن در داخل رودخانه با استفاده از فينهاي غواصي و نيز ايجاد حداقل گرما براي نيروها تا توان جسماني آنها پس از عبور از رودخانه براي جنگيدن با دشمن، کاهش نيابد.
براي مرحله بندي عمليات، پي بردن به نحوه مناسب عبور از رودخانه، چگونگي شکستن خط اول دشمن و گرفتن سر پل مناسب و چگونگي هوشياري دشمن و شيوه گسترش يگانهاي در خط، قطعاً نيازمند حضور اطلاعاتي در غرب اروند رود و شناخت بيشتري از واکنشهاي دشمن بود. اما با توجه به تهيه عکسهاي هوايي، نقشههاي نظامي و اطلاعات به دست آمده از زمين مورد نظر، مرحله بندي عمليات به گونهاي مناسب صورت گرفت و چهار مرحله براي اين عمليات مشخص گرديد.
1- عبور از رودخانه اروند و شکستن خط اول دشمن و پاکسازي سر پل به دست آمده از عناصر دشمن با کمک نيروهاي ويژه غواص.
اين دومين تجربه رزمندگان اسلام در عبور از رودخانه بود. تجربه اول عبور از رودخانه کارون در زمان عمليات بيت المقدس براي فتح خرمشهر بود ولي در آن زمان نه در ساحل رودخانه موانعي
وجود داشت و نه خط دفاعي دشمن چسبيده به رودخانه بود.
2- تصرف شهر بندري فاو، رسيدن به خورعبدالله و استقرار در منطقه مثلثي شکل شمال شهر فاو و استقرار در پايگاه دوم موشکي در شمال غربي شهر.
3- پيشروي يگانها تا ابتداي کارخانه نمک و تشکيل خط دفاعي به موازات اين منطقه از ساحل تا خورعبدالله.
4- رسيدن به زمينهاي انتهاي کارخانه نمک و کانال انتهاي آن، واقع در جاده ام القصر تا ساحل رودخانه اروند.
مأموريت مرحله اول به عهده لشگرهاي 7 ولي عصر(عج)،5 نصر، 41 ثارالله(ع)، 19 فجر، 31 عاشورا،
25 کربلا، 14 امام حسين(ع)، و تيپهاي 44 قمر بني هاشم(ع) و 33 المهدي(عج) بود.
در مرحله دوم، لشگرهاي 27 محمد رسول الله(ص)، 17 علي ابن ابيطالب(ع) و در مرحله سوم، لشگرهاي 8 نجف و 31 عاشورا براي اجراي طرح مانور انتخاب شدند. در مرحله چهارم نيز همه يگانها براي انجام عمليات مد نظر بودند.
در خصوص توسعه عمليات در عمق بايد به اين نکته توجه داشت که در نبردهاي بزرگي که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره ميان عمق بخشيدن به عمليات و توان موجود از يک سو، و هماهنگي پيشروي با پشتيباني عمليات از لحاظ مهندسي و آتش و لجستيک و… از سوي ديگر، تعارض وجود داشته است. در اين عمليات توسعه در عمق و استمرار عمليات از شرايط حفظ موفقيتهاي به دست آمده بود که با استفاده از شکل زمين انجام شد. البته اگر توان پيشروي براي رسيدن تا منطقه ام القصر در اختيار بود شرايط جبههها دچار تحول اساسي تري ميگرديد و شرايط براي تسليم دشمن سريعتر فراهم ميشد.
مراحل اجراي عمليات
پس از اين که براي مسئولين کشور مشخص شد که عمليات بزرگ سال، در منطقه فاو بايد صورت گيرد. بنابراين طرح ريزي مانور اين عمليات با دقت زيادي انجام گرفت و سازمان رزم مناسب انتخاب گرديد و مانور يگانها به تصويب رسيد.
براي اجراي اين عمليات 150 گردان برآورد شده بود وليکن در نهايت عمليات با 90 گردان انجام شد و امکان تأمين 60 گردان باقي مانده فراهم نگرديد.
پس از تکميل شناسايي يگانهاي خط شکن که به مدت حدود سه ماه به طول انجاميد تا بتوانند نحوه
آرايش دشمن را بخصوص در خط اول مشخص نمايند و تمام نوع سلاحها و انواع سنگرها و آرايش موانع و نيز پشت مواضع خط اول دشمن را شناسايي نمايند و به نحوه عبور از اروند رود کاملاً مسلط شوند با مشورت با فرماندهان لشگرها و تيپهاي مانوري، مرحله بندي عمليات، تنظيم گرديد. به طور کلي اين عمليات در سه مرحله متوالي زماني به شرح زير انجام شده است.
مرحله اول شکستن خطوط دشمن در ساحل دور اروندرود و انهدام يگانهاي مستقر در آن و پيشروي به سوي اهداف تعيين شده و تصرف آنها، که به مدت چهل و هشت ساعت به طول انجاميده است. عبور غواصها از اروند رود از سي دقيقه تا دو ساعت براي يگانهاي مختلف طول کشيد. برخي از غواصها که بر اثر موج و جريان آب از مسير خود منحرف شده بودند و با شرايط جذر رودخانه برخورد کردند حدود دو ساعت طول کشيد تا از باتلاقها و موانع عبور نموده و خود را به خط اول دشمن برسانند.
مرحله دوم که به مدت يک هفته انجام شده است و طي آن پاکسازي مناطق تصرف شده از وجود دشمن و گرفتن غنائم و به عقب بردن اسيران و مقابله با پاتکهاي فوري دشمن با رزمندگان اسلام در اين مرحله صورت گرفته و موجب تشکيل خط پدافندي در قاعده مثلث شبه جزيره فاو گرديده است.
مرحله سوم که نزديک به هفتاد روز به طول انجاميده است مرحله تثبيت موفقيتهاي انجام شده و دفع پاتکهاي گسترده و با فرصت دشمن بوده است که طي آن يگانهاي خودي، ضمن انهدام يگانهاي پاتک کننده توانستهاند، قدرت دفاع رزمندگان اسلام را در مقابل پاتکهاي سنگين دشمن که با واحدهاي ويژه از جمله لشکرهاي گارد رياست جمهوري و نيز با به کارگيري سلاحهاي شيميايي و سلاحهاي موشکي و حملات وسيع هوايي صورت ميگرفته است به نمايش بگذارند. در نهايت دشمن از ادامه پاتک به منظور بازپس گيري سرزمينهاي از دست داده مأيوس شد و منطقه رأس البيشه تا فاو و از آنجا تا درياچه نمک به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و در نتيجه ارتباط دريايي عراق با خليج فارس قطع گرديد.
فرماندهان عراقي نام اين عمليات را «معرکه کمرشکن» گذاشتند به دليل آنکه اين تهاجم، حملهاي بود که بر اثر آن «اراده» و «قدرت تلافي» دشمن در هم شکست.
شرح عمليات
عمليات در ساعت 10: 22 روز 20/11/1364 با رمز «يا فاطمه الزهرا(س)» از منطقه عمومي جنوب خسرو آباد تا انتهاي جزيره آبادان با عبور غواصان از اروند رود در حالي که نم نم باران شروع شده بود، آغاز گرديد.
با شروع عمليات، غواصها که از قبل، در ساعت 20:30 به درون آب رفته و از اروند رود عبور کرده، موانع مصنوعي و تلههاي ايجاد شده در جلوي خط مقدم را پشت سر گذاشته و در نزديکي سنگرهاي دشمن به کمين نشسته بودند، تهاجم خود را جهت شکستن خط دشمن و پاکسازي آن و ايجاد يک سرپل مناسب، آغاز کردند. البته در بعضي از نقاط غواصها با مشکلاتي در عبور از اروند مواجه شدند. از جمله غواصان لشگر25 کربلا براي رفتن به سمت اسکله فاو با نورافکنهايي که دشمن بر روي سطح رودخانه روشن کرد و با تيراندازي بي هدف آنها بر روي رودخانه مواجه شدند ولي از آن جايي که دشمن پي به وجود غواصان در آب و نيز آغاز عمليات نبرده بود، لذا پس از مدتي نورافکنهايي را که به طور آزمايشي روشن کرده بود خاموش کرد و تيربارها نيز از تيراندازي خودداري کردند. اکثر غواصها براي اينکه در مقابل دشمن ديده نشوند آيه 9 سوره يس را قرائت ميکردند به اين شرح: "وَجَعَلنا مِن بَينِ اَيديهِم سَداً وَ مِن خَلفِهِم سداً فَاَغشَيناهُم فَهُم لايُبصِرون" آنها معتقد بودند که با خواندن اين آيه، خداوند به آنها کمک خواهد کرد تا از چشم دشمن مخفي بمانند. برخي از غواصها ميگويند: پس از آنکه وارد رودخانه شديم، سطح رودخانه را موجي فرا گرفت که باعث شد سرهاي ما در ميان امواج از ديد دشمن مخفي بماند.
از آنجا که مأموريت فرد فرد غواصان از قبل مشخص شده بود و معلوم بود که هر گروه از آنها بايستي به سمت کدام سنگر دشمن پيش بروند، لذا اکثر غواصها موفق شدند تا سنگرهاي دشمن را بدون تيراندازي فتح نموده و تصرف نمايند.
پس از رسيدن گروه اول غواصان به خط مقدم دشمن و آغاز درگيريها، همزمان آتش پر حجم ادوات و توپخانه صحرايي روي ساحل جنوبي اروند نيز از سوي يگانهاي مربوطه به اجرا درآمد و نيروهاي خط شکن و نيز رزمندگان دنبال پشتيبان که با کمک قايقهاي موتوري به سرعت به ساحل دور اروند رود منتقل شده بودند، به توسعه سر پل خود در محدوده هر يگان مبادرت ورزيدند.
تقريباً در ساعت 2:30 پس از نيمه شب تقريباً تمام خط اول دشمن سقوط کرده و در اختيار رزمندگان اسلام قرار گرفت.
پس از پاکسازي خط اول، ميبايست به منظور مقابله با پاتکهاي دشمن و نيز تثبيت و تأمين سر پل اوليه، دو حرکت عمده از سوي يگانهاي خودي انجام ميشد.
1) دور زدن و محاصره نمودن شهر فاو به منظور پرهيز از جنگ شهري
2) پيشروي به سمت محور ساحلي، واقع در جناح شمالي منطقه عمليات
3) پاک سازي کامل منطقه رأس البيشه به منظور ايجاد فضايي امن به منظور حرکت شناورهاي سنگين براي انتقال ماشين آلات مهندسي و نيز ساير تجهيزات پشتيباني
بر همين اساس، دو لشگر پرتوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، عمليات خود را با هدف پاکسازي و الحاق خط اول آغاز کردند و قبل از روشن شدن آسمان پس از درهم شکستن مقاومتهاي ضعيف دشمن، لشگر 25 کربلا که مأمور تصرف شهر فاو بود، با حضور در مدخل ورودي شهر به محاصره آن پرداخت. در جنوب شهر نيز يکي ديگر از يگانها با طي مسافت زيادي در عمق، به پيشروي خود به سمت خورعبدالله ادامه داد و در نتيجه اين شهر از شمال و جنوب به محاصره يگانهاي خودي درآمد.
همزمان با اجراي عمليات اصلي در منطقه فاو، قرارگاهي که مأموريت داشت تا به منظور درگير نگه داشتن نيروهاي دشمن در منطقه ام الرصاص اقدام به اجراي تک نموده و جزيره بُواريَن را تصرف نمايد، موفق شد تا اين جزيره را به تصرف خود درآورده و در حدود 80% از جزيره ام الرصاص نيز پيشروي نمايد ولي به دليل فشارهاي دشمن که تصور ميکرد محور اصلي عمليات از اين منطقه است، يگانهاي تک کننده، عقب نشيني کردند با اين حال بخشي از اهداف تک در اين محور تا حدودي تأمين شد.
پس از محاصره شهر فاو و حضور يگانهاي مانوري در محور ساحلي و نيز دستيابي به خورعبدالله، پاکسازي منطقه رأس البيشه از باقي مانده نيروي دشمن آغاز شد. تيپ المهدي (عج) که عمليات در اين منطقه را انجام ميداد با مقاومتهاي شديدي مواجه شد و دشمن با سنگر گيري بر بالاي مناره يکي از مساجد که بر اروند رود مسلط بود مزاحمتهاي زيادي را فراهم آورد ولي رزمندگان تيپ المهدي(عج) توانستند با عبور از محورهاي ديگر و از پشت دشمن به سمت مسجد حرکت کرده و آتش دشمن را خاموش کنند.
در روز اول عمليات، رزمندگان اسلام موفق شدند تا شهر فاو را به تصرف کامل خود درآورند و پرچم گنبد حضرت ثامن الأئمه را که از مشهد به جبهه آورده بودند بر بالاي بلندترين مناره مسجد آن شهر نصب نمايند. افتخار به احتزاز درآوردن پرچم گنبد امام رضا(ع) نصيب فرمانده دلاور لشگر 25 کربلا برادر مرتضي قرباني گرديد.
همزمان با پيشروي در اطراف شهر فاو، نخلستانهاي شمال و جنوب آن هم به طور کامل از وجود دشمن پاکسازي شد. لشگر ثارالله و تيپ المهدي(عج) هم در همين زمان موفق شدند تا با پيشروي به سمت دومين پايگاه موشکي دشمن، نيروهاي موجود ارتش بعثي در اين محور را منهدم و يا به اسارت خود درآورند. لازم به ذکر است که به محض آغاز عمليات، دشمن تجهيزات پرتاب و نيز موشکهاي ساحل به درياي خود را از اين پايگاهها تخليه نمود و در نتيجه فقط چند خودروي راداري مربوط به سيستمهاي پرتاب موشکي به غنيمت رزمندگان اسلام درآمد. تا قبل از عمليات والفجر 8 دشمن از اين پايگاههاي موشکي حدود 90 فروند موشک HY2را به سمت کشتيهايي که از طريق خورموسي به سمت بندر امام خميني در حال حرکت بودند پرتاب کرده بود.
در نتيجه تا پايان روز اول، يگانهاي خودي موفق شدند علي رغم اينکه هر پنج دقيقه يک ار دو هواپيماي دشمن در فضاي منطقه عملياتي و بر فراز اروند رود و نيز در عقبههاي يگانها ظاهر شده و اقدام به بمب باران ميکردند، علاوه بر تصرف شهر فاو و پاکسازي کامل منطقه، در شمال شهر و در جاده محور ساحلي حضور يابند و به اين ترتيب اهداف مورد نظر در مراحل اول و دوم عمليات، با موفقيت کامل تأمين گرديد.
با توجه به اهميت محور ساحلي در کنار خورعبدالله و حساسيت دشمن نسبت به آن، پس از گذشت 36 ساعت از آغاز تک، اولين پاتک ارتش صدام متوجه اين محور شد؛ ليکن موفقيتي در بر نداشت. همان گونه که قبلاً ذکر شد دشمن که تصور ميکرد محور اصلي عمليات از سَمتِ جزيره ام الرصاص و يا منطقه هورالهويزه به خاطر نزديکي اش به بصره است، بيشتر توجه خود را به اين منطقه معطوف کرده بود؛ ليکن سرانجام پس از سه روز از آغاز تک، متوجه اساسي بودن عمليات و تلاش اصلي در منطقه فاو شد و لشگر گارد رياست جمهوري را وارد درگيري در اين منطقه کرد.
قبل از آغاز عمليات با انجام فعاليتهاي شديد مهندسي که با استتار کامل صورت ميگرفت سپاه موفق شد تا حدود 500 عراده توپخانه صحرايي، توپخانه پدافند هوايي و تانک را در مواضع مناسبي که احداث کرده بود در منطقه عمومي جزيره آبادان و در بين نخلستانها مستقر نمايد اين اقدام اين امکان را براي قرارگاه خاتم الانبياء فراهم کرده بود تا دشمن را از حدود 100 کيلومتري قبل از رسيدن به منطقه فاو و در مسير حرکت خود بر روي خطوط مواصلاتي منطقه و جادههاي ارتباطي، زير آتش سنگين توپخانه دوربرد سپاه و ارتش قرار دهد.
پس از ورود لشگر گارد به منطقه جهت انجام پاتک، يگانهاي خودي با اجراي آتش انبوه توپخانه و ادوات به اين لشگر هجوم بردند. در اين ميان، دشمن به منظور پشتيباني از لشگر گارد در ساعت 30: 5 صبح روز 24/11/1364 به حمله شيميايي عليه مواضع رزمندگان اسلام مبادرت ورزيد؛ ولي به دليل ترس خلبانهاي هواپيماهاي عراقي از مورد اصابت قرار گرفتن، آنها بخشي از بمبهاي شيميايي را در ميان نيروهاي لشگر گارد صدام فرو ريختند که به مصدوميت تعدادي از آنان منجر شد.
در ادامه عمليات، يگانهاي خودي در محور جاده استراتژيک، جاده ام القصر و کارخانه نمک، بر حملات خود شدت بخشيده و توانستند ضمن تصرف نيمي از کارخانه نمک، روي جاده ام القصر نيز خطي دفاعي به موازات اين کارخانه تشکيل دهند. سپس، طي چند شب درگيري متوالي، يگانهاي خودي با درهم شکستن خطوط دشمن موفق شدند در شب هشتم عمليات، خود را به سه راهي کارخانه نمک رسانده و با احداث چند رده خاکريز بلند و آرايش مناسب و استقرار سلاحهاي ضد زره، در پشت آن مستقر شوند و خط پدافندي اوليه خود را تشکيل دهند.
از روز هشتم به بعد با تشکيل خط مناسب پدافندي، دشمن که خود را به طور کامل پيدا کرده و حواس خويش را بازيافته بود، پاتک هايش را مجدداً آغاز کرد. ابتدا، از جاده فاو- البِحار وارد عمل شد که با مقاومت رزمندگان اسلام مواجه و با از دست دادن تعدادي از نفرات و انهدام تجهيزات خود عقب نشست. سپس، از جاده استراتژيک، تهاجم خود را روي سه راهي کارخانه نمک متمرکز کرد؛ ليکن بر اثر اجراي آتش شديد خمپاره وتوپخانه، انهدام قابل توجهي را متحمل شده و با بر جاي گذاردن تعداد زيادي کشته و زخمي عقب نشيني کرد.
در روز يازدهم عمليات، به منظور تکميل خط پدافندي و تثبيت آن، از سوي رزمندگان اسلام در سراسر محور ساحلي و مياني جبهه، آب رها شد و به اين ترتيب، دشمن از تلاش مجدد براي پاتک در محورهاي ياد شده نااميد گرديد.
در مجموع، درگيريهاي فاو و پاتکهاي دشمن 75 روز به طول انجاميد. پس از اين مدت دشمن از باز پس گيري منطقه مثلث فاو نااميد شد و به پاتکهاي خود خاتمه داد.
البته در اين عمليات رزمندگان بزرگي ازجمله محمد اثري نژاد مسئول لجستيک قرارگاه نوح، مهندس حميد سليمي مسئول مهندسي قرارگاه نوح، جعفر تهراني مسئول اطلاعات لشگر 27 محمد رسول الله(ص)، جواد دل آذر قائم مقام لشگر 17 علي ابن ابيطالب(ع) و ... به فيض عظيم شهادت نائل آمدند و تعداد زيادي هم از مسئولين يگانهاي شرکت کننده در عمليات زخمي گرديدند.
بنابراين، عمليات والفجر 8 طولاني ترين عمليات دوران جنگ بود و تثبيت منطقه تصرف شده در آن کار عظيمي بود که کارشناسان نظامي دنيا به ايران، در طرح ريزي و اجراي چنين نبردي آفرين گفتند.
اهداف و راهبرد عملياتي دشمن
اهداف و راهبرد عملياتي دشمن در مقابله با اين عمليات به شرح ذيل جمع بندي ميشود.
الف- انجام عمليات پدافندي
دشمن در هفته اول تهاجم ايران به منطقه فاو از استراتژي عمليات پدافندي با يگانهاي مناسب براي انجام پاتکهاي فوري استفاده ميکرد. هدف او از اجراي عمليات پدافندي عبارت بود از حفظ و تثبيت يگانهاي تک کننده در مناطق تصرف شده و عدم اجازه به نيروهاي آفند کننده جمهوري اسلامي ايران براي توسعه منطقه تصرف شده به منظور جلوگيري از ادامه پيشروي آنها و ايجاد يک سد نفوذ دفاعي در موقعيت جديد ايجاد شده.
ب- انجام عمليات آفندي
عمليات آفندي که پس از اتمام عمليات پدافندي و اطمينان دشمن از عدم امکان پيشروي جديد توسط رزمندگان اسلام صورت ميگرفت به منظور شکست تک انجام شده و بيرون راندن قواي اسلام از سرزمينهاي تصرف کرده و در نتيجه بازپس گيري شهر فاو و تأسيسات بندري آن، حضور مجدد در پايگاههاي موشکي مستقر در رأس البيشه که محل استقرار موشکهاي ساحل به دريايِ موسوم به کرم ابريشم بود. با اين عمليات که از هفته دوم درگيريها آغاز شد و نزديک به 70 روز طول کشيد، دشمن ميتوانست ضمن کاهش تلفات خود در برابر تک انجام شده به بازپس گيري سرزمين خود در منطقه عملياتي، اميدوار شده و موجبات انهدام نيروهاي تک کننده را فراهم نمايد. در صورت موفقيت اين طرح، دشمن ميتوانست دوباره تسلط خود را بر اروند رود بازيافته و موجبات تأمين خورعبدالله را به منظور تردد ناوچهها و شناورهاي پشتيباني رزمي خود را از بندر ام القصر به سمت اسکلههاي البکر و الاُميّه در خليج فارس فراهم آورد و در نتيجه از نيروهاي رزمي و اطلاعاتي مستقر بر روي اسکلههاي نفتي البکر و الاميه با آسودگي خاطر، پشتباني نمايد و از اين دو اسکله به عنوان دو پايگاه اطلاعاتي مهم در شمال خليج فارس استفاده نمايد.
صدام در آن زمان ميگفت که ايرانيها در کيسهاي گير کردهاند که درب آن کيسه در اختيار ماست و با گفتن اين جمله، از به دام انداختن نيروهاي ايراني اطمينان داشت.
تاکتيکهاي دشمن در عمليات
دشمن به منظور رسيدن به اهداف خود از سه تاکتيک عمده استفاده ميکرد:
الف- استفاده گسترده از جنگ افزارهاي شيميايي
با استفاده از اين سلاحها بيش از 5000 نفر از رزمندگان اسلام مصدوم شدند که حدود 2000 نفر آنها بر اثر استنشاق گازهاي شيميايي و جراحات ناشي از آن، به شهادت رسيدند. تفاوت به کارگيري سلاحهاي شيميايي با ساير سلاحهاي متعارف در اين است که هم تلفات بيشتري به بار ميآورد و هم اثر رواني مختل کنندهاي بر اين رزمندگان ميگذارد.
رزمندگان اسلام براي مقابله با سلاحهاي شيميايي دشمن از ماسک، چفيه و برپايي آتش از طريق حمله به تانکها و خودروهاي دشمن و به آتش کشيدن آنها بهره ميبردند. ولي استفاده از ماسک باعث کاهش توانايي رزمندگان در جنگيدن با دشمن ميشد.
تنها در 20 روز اول عمليات ارتش بعثي، 1000 بمب شيميايي از طريق هواپيما بر سر رزمندگان اسلام فرو ريخت.
ب- استفاده وسيع از حمله هوايي براي زدن عقبههاي يگانهاي عمل کننده
دشمن در اين ايام با پروازهاي زياد هواپيماهاي خود تمام پلهاي احداث شده بر روي رودخانه بهمنشير و اروند رود و نيز مراکز پشتيباني يگانها را مورد حمله مرتب و بمب بارانهاي هوايي قرار داد و بيشترين تلفات هواپيما نسبت به ساير عملياتها را در عمليات والفجر 8 داشت.
در روزهاي اول عمليات دشمن با استفاده از بمبهاي ليزري تمام پلهاي موجود بر روي رودخانه بهمنشير را منهدم کرد و شرايط به گونهاي شد که براي 48 ساعت امکان عبور از رودخانه بهمنشير به طور کامل قطع گرديد.
نيروهاي پرتلاش جهاد سازندگي که نقش بزرگي در اقدامات مهندسي، نصب پلها، ساختن جادهها و آماده سازي عقبه يگانها براي انجام عمليات والفجر8 داشتند، پس از بمباران پلها بر روي بهمنشير مجبور شدند يک پل عمدتاً خاکي در رودخانه بهمنشير احداث نمايند تا در برابر بمبارانهاي دشمن از بين نرود.
ج- پاتک با لشگرهاي ويژه گارد و ساير واحدهاي رزمي
اين پاتکها در طول 75 شبانه روز جنگ به طور مرتب ادامه داشت و حتي دشمن بر خلاف تاکتيک جنگي خود در شب نيز اقدام به پاتک ميکرد. در يکي از اين پاتکها که متکي بر جاده ساحلي خورعبدالله به ام القصر در تاريخ 29/11/1364 انجام شد، دشمن ستون تانکها را بر روي جاده قرار داده و با کندي به پيشروي خود ادامه ميداد هر تانک که مورد اصابت رزمندگان اسلام قرار ميگرفت تانک بعدي او را هُل داده و به کنار جاده پرتاب ميکرد و خود جايگزين آن ميشد. در اين شب سرداران رشيد، سعيد مهتدي، رضا دستواره، جعفر تهراني، سعيد سليماني از لشگر 27
محمد رسول الله و تعداد زيادي از فرماندهان و رزمندگان لشگر 17 علي ابن ابيطالب، حماسه هاي
زيادي آفريدند. شرايط به گونهاي سخت شده بود که در ذهن همه رزمندگان اسلام آيه 62 سوره نمل خطور ميکرد و تعداد زيادي از آنها با خود زمزمه ميکردند که: «اَمّن يُجيبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ و يَکشِفُ السّوء». در نهايت و در اوج اضطرار، خداوند با فرستادن باران به کمک سلحشوران اسلام اين پاتک را هم ناکام گذاشت و همه دريافتند «اِن تَنصُروا الله فَلا غالبَ لَکُم».
علت اينکه دشمن پس از ناکامي از پاتکهاي خود در محورهاي فاو- البحار و جاده ساحلي به پاتک از محور ام القصر اقدام نمود دور بودن اين ناحيه از آتش توپخانه رزمندگان اسلام بود. ارتش صدام تصور ميکرد که حمله از اين محور ميتواند تمام ناکاميهاي قبلي را جبران نمايد.
د- زير آتش قرار دادن مرتب جاده آبادان در منطقه خسرو آباد
اين آتشباران به گونهاي بود که اين جاده را به طور کامل ناامن نموده و تردد از آن را مختل نمود. همچنين دشمن آتشهاي ضد آتشبار خود را با استفاده از گلولههاي شيميايي انجام ميداد به طوري که در يک روز خدمه چهار آتشبار توپخانه رزمندگان اسلام مصدوم گرديده و غير فعال شدند.
نتايج عمليات
عمليات فاو با موفقيت بزرگي که پس از حدود سه سال از گذشت عمليات بيت المقدس نصيب مردم ايران کرد، آغاز يک تحول بزرگ و گشايشي عمده در جبهههاي جنگ بود که به نوبه خود منجر به فتوحات ديگري از جمله عمليات کربلاي 5 و عمليات والفجر 10، گرديد. اين عمليات بزرگترين پيروزي رزمندگان اسلام پس از فتح خرمشهر در سال 1361 بود.
نتايج عمليات والفجر 8 به شرح ذيل جمع بندي ميگردد:
1- اين عمليات بر اساس يک تفکر پيچيده و خلاق نظامي و به وسيله انسانهايي ورزيده و آموزش ديده و شجاع و شهادت طلب که توانستند با تاکتيک مناسب دشمن را غافلگير نمايند انجام شد و به همين دليل ارزيابي از توان نظامي سپاه را در داخل و خارج کشور تحت تأثير قرار داد.
2- اين عمليات نشان داد که قدرت خلاقيت و ابتکار عمل فرماندهان و طراحان عمليات توانسته است کمبود شديد يگانهاي مانوري، امکانات و مقدورات مورد نياز براي عمليات را تا حد زيادي جبران نمايد. فرماندهان سپاه توانستند مانور خود را به خوبي و منطبق با وضعيت زمين منطقه عمليات طراحي نمايند و از عوارض طبيعي زمين حداکثر بهره برداري را در طراحي مانور و آتش انجام دهند.
3- دشمن براي بازپس گيري زمين منطقه عملياتي فاو مجبور شد نيروهاي خود را به طور گسترده به خطوط مقدم جبهه گسيل داشته و آنها را بي مهابا مصرف نمايد و در نتيجه منهدم گردد. برخي معتقدند که اگر بخش مهمي از توان نظامي دشمن در اين عمليات منهدم نميشد، ارتش بعثي دست به تهاجمات گستردهاي عليه مواضع رزمندگان اسلام در نقاط مختلف جبهه ميزد.
4- اين عمليات قدرت تدبير فرماندهي قرارگاه خاتم الانبياء را براي کنترل نيروي هوايي، پدافند هوايي و هوانيروز نشان داد و موجب اعتماد به نفس بيشتري گرديد و مشخص ساخت چنانچه از توان دو سازمان سپاه و ارتش متناسب با طبيعت آنها، استفاده شود، نتايج بهتري حاصل خواهد شد.
5- اين عمليات در منطقهاي انجام گرفت که صدام به بهانه تسلط کامل براروند رود، جنگ با ايران را شروع کرده بود. او قرار داد 1975 را در آغاز جنگ تحميلي پاره کرده بود و اين عمليات عملاً قرار داد 1975 الجزاير را به سود جمهوري اسلامي ايران تثبيت کرد.
6- عمليات والفجر 8 مبنايي براي تدوين استراتژي باز دارندگي جمهوري اسلامي ايران شد.
استراتژي بازدارندگي همواره بر اين اصل استوار است که کشورهاي همسايه را از حمله نظامي به خاک کشور باز دارد و در صورت حمله، صحنه نبرد را به داخل خاک دشمن منتقل سازد. ارزش اين عمليات به آن بود که به دشمن نشان داد، سياست بازدارندگي از طريق حمله گسترده، توانسته است جنگ را به طور جدي به داخل خاک دشمن منتقل سازد و لبه تيز آن را به سوي ارتش متجاوز برگرداند.
ساير نتايج اين عمليات به شرح زير است:
1-آزادسازي حدود 600 کيلومتر مربع از اراضي منطقه عمليات
2- تصرف شهر فاو و تأسيسات نفتي و بندري آن
1- تصرف سه پايگاه موشکي ساحل به دريا
2- انسداد راه ورود کشتيهاي عراق به خليج فارس
3- تسلط بر اروند رود
4- تأمين خورعبدالله
5- تأمين شمال خليج فارس و ايجاد امکان تردد امن کشتيها به بندر امام خميني(ره)
6- تهديد بندر ام القصر
7- هم مرزي با کويت به عنوان عضوي از شوراي همکاري خليج فارس که در پشتيباني از عراق اقدام ميکرد.
8- به اسارت درآوردن 2105 نفر از نيروهاي دشمن
9- انهدام تجهيزات دشمن به شرح ذيل :
هواپيما 39 فروند
بالگرد 5 فروند
تانک 300 دستگاه
نفربر 240 دستگاه
لودر و بلدوزر 5 دستگاه
انواع خودرو 250 دستگاه
توپ صحرايي 20 قبضه
توپ ضد هوايي 55 قبضه
ناوچه موشک انداز 2 فروند
10- غنايم به دست آمده در اين عمليات عبارتند از:
تانک 50 دستگاه
نفربر 45 دستگاه
لودر و بلدوزر 30 دستگاه
انواع خودرو 180 دستگاه
رادار موشکي 3 دستگاه
توپ صحرايي 20 قبضه
توپ ضد هوايي 120 قبضه
تحليل عمليات والفجر 8
عمليات والفجر 8 به دليل نوع طراحي، اهميت زمين منطقه عمليات، سرعت عمل در اجراي طرح عمليات، انتخاب تاکتيکهاي مناسب و مخصوص به خود براي پيروزي بر دشمن، غافلگير نمودن دشمن و همچنين توان پايداري و مقاومت طولاني در برابر پاتکهاي دشمن به مدت 75 روز، يکي از جذّاب ترين و مهم ترين نبردها در دوران هشت ساله حماسه دفاع مقدس است.
اجتناب از جنگ در زمينِ به شدت مسلح شده با کمک ميادين مين و سيمهاي خاردار و موانع متعدد، پس از عملياتهاي والفجر مقدماتي و والفجر1 و در پي آن ابتکار انجام عمليات در منطقه هورالهويزه در شرق رودخانه دجله طي دو عمليات بزرگ خيبر در سال 1362 و بدر در سال 1363،موجب انفعال ارتش متجاوز رژيم عراق و ايجاد نگراني در ميان حاميان منطقهاي و بين المللي او گرديد. زيرا تداوم عملياتها تا اندازهاي مانع فرسايشي شدن جنگ ميشد و علائمي دال بر ناتواني ارتش صدام را آشکار ميساخت. از طرفي جمهوري اسلامي ايران که ابتکار عمل نظامي را همچنان در دست داشت، زمينه عمليات بعدي را با استفاده از تجربه عمليات در منطقه هور فراهم نمود.
در اين ميان عاملي که موجب شد طراحان نظامي در انتخاب منطقه بعدي براي عمليات دقت بيشتري به عمل آورند، اين بود که هيچ يک از نبردهاي انجام شده در مقطعِ پس از فتح خرمشهر داراي نتايجي نبود که قادر باشد برتري تعيين کنندهاي را نصيب ايران کند. از اين رو، لازم بود حرکت جديدي در صحنه جنگ انجام شود که با آنچه از روز اول جنگ تا آن زمان به وقوع پيوسته بود، متفاوت باشد و فرماندهان نظامي ارتش بعثي عراق نيز از پيش بيني آن ناتوان باشند تا با تکيه بر غافلگيري بتوان، به نتايج مورد نظر دست يافت. اين حرکت جديد و تعيين کننده، عبور از رودخانه عريضي همچون اروند رود و تسخير منطقه مهم شبه جزيره فاو بود. عمليات والفجر 8 يکبار ديگر توازن قوا را به نفع جمهوري اسلامي ايران ايجاد کرد. البته اين برتري نظامي نه بر اثر افزايش تجهيزات و توان رزمي تسليحاتي، بلکه بر اساس ابتکار عمل و نوع طرح ريزي عمليات و به کارگيري مفيد توان رزمي موجود، عليه دشمن به وجود آمد. در تمام دوران جنگ، ارتش عراق از نظر توان رزمي و ميزان تجهيزات و تسليحات و تنوع آنها، بر قواي جمهوري اسلامي ايران برتري داشته است. بخصوص اين برتري نظامي، در برتري مطلق هوايي، برتري زرهي، برتري آتش توپخانه و برتري تعداد يگانهاي مانوري و حتي برتري تعداد سربازان موجود در جبهههاي جنگ، بوده است. از طرفي بکارگيري سلاحهاي کشتار جمعي و سلاحهاي شيميايي از سوي ارتش بعثي، هميشه از مشکلات اصلي در طراحي عملياتها عليه دشمن بوده است. آنچه عمليات والفجر 8 را برجسته و نمايان ميسازد اين است که در طرح ريزي اين عمليات به نوعي تلاش شد که برتريهاي ارتش صدام، در موضوعات فوق، ناکارآمد گردد و رزمندگان اسلام، زمين و منطقهاي را براي جنگيدن انتخاب کنند که دشمن نتواند از همه ظرفيت خود در جنگ عليه رزمندگان اسلام استفاده کند و برعکس همه ظرفيت و توان رزمي جمهوري اسلامي ايران، در آن منطقه به کار آيد. در نهايت اين عمليات، مقدمهاي شد براي وادار کردن شوراي امنيت سازمان ملل براي توجه به خواستههاي جمهوري اسلامي ايران در نوشتن قطعنامه 598 و اطمينان از اين که قدرتهاي بزرگ حامي صدام، فقط با راه حلي سياسي ميتوانند جلوي پيشروي نظامي جمهوري اسلامي ايران را براي رسيدن به خواستههاي خود، بگيرند.
اقدامات دشمن پس از عمليات والفجر8
1- مذاکره آمريکا و شوروي براي اتخاذ ابتکار تازه براي پايان دادن به جنگ
سياست آمريکا و شوروي در آن زمان بر اين قرار گرفت تا از شکست صدام به دست ايران جلوگيري نمايد.
2- ملاقات مقامات آمريکا و شوروي با مسئولين عراقي و حمايت آنها از صدام
3- تلاش آمريکا از طريق کشورهاي عضو گروه G7 به منظور تهيه پيش نويس قطعنامهاي عليه ايران که در آن ايران متهم ميشد که به تمام درخواستهاي آتش بس و صلح، جواب منفي داده و بنابراين خطري براي امنيت جهاني است. آنها قصد داشتند تا با تصويب اين قطعنامه در شوراي امنيت سازمان ملل، مجموعهاي از اقدامات عليه جمهوري اسلامي ايران را سازماندهي نمايند. در آن زمان اين مسئله در خدمت حضرت امام خميني مورد بررسي و بحث قرار گرفت. حضرت امام فرمودند ما بايستي جلوي تصويب اين قطعنامه را بگيريم، گرچه جنگ را تا رسيدن به خواسته هايمان رها نميکنيم. بنابراين وزارت خارجه مأمور شد که در اين راه تلاش کند و قطعنامه 598 چيزي بود که ايران آن را تأليف نمود و توانست به جاي اين قطعنامه، در شوراي امنيت مطرح نمايد. امام در آنجا فرمودند که آتش بس بايد هم زمان باشد با تشکيل کميتهاي که مسئول و آغازگر جنگ را مشخص نمايد. بنابراين امام در شرايط بسيار حساس آن روز توانستند در ظرفي که وجود داشت، قضيه را معکوس نمايند و قطعنامه 598 را جايگزين قطعنامهاي که آمريکا تلاش داشت تنظيم بنمايد، بکند که اين قطعنامه هيچ دستاوردي براي رژيم صدام در عراق، نداشت.آمريکا در آن زمان تلاش داشت تا بدنبال قطعنامههاي تهديد و تضييق عليه ايران برود و از اين طريق فشارها بر روي ايران را افزايش دهد.
4- حضور نظامي بيشتر آمريکا در خليج فارس به بهانه تأمين امنيت کشتيراني در مسير انتقال انرژي. لازم به ذکر است که آمريکا به تدريج حدود 90 فروند ناو جنگي و لجستکي خود را وارد خليج فارس نموده و عليه ايران آرايش جنگي گرفت.
5- کاهش دادن قيمت نفت تا حدود 7 دلار براي اعمال فشار اقتصادي بر ايران
6- متهم کردن ايران به تروريسم
7- موضع گيري کشورهاي عربي عضو شوراي همکاري خليج فارس عليه ايران
8- متهم کردن ايران به خريد تسليحات از سوريه و کره شمالي
9- به کارگيري سياست دفاع متحرک از سوي ارتش بعثي در سراسر جبهههاي جنگ که منجر
به اشغال شهر مهران در تاريخ 27/2/1365 از سوي ارتش صدام گرديد و رژيم بعثي اعلام نمود که فاو در برابر مهران. البته رزمندگان سپاه اسلام موفق شدند شهر مهران را دوباره در تاريخ 9/4/1365 بازپس بگيرند و اين پاياني بود بر سياست جنگي جديد ارتش متجاوز
10- حمله هواپيماهاي ارتش بعثي به هواپيماي مسافربري نمايندگان مجلس و شهيد محلاتي در اول اسفند 1364
11- حمله به ايستگاههاي قطار از جمله به ايستگاه هفت تپه در استان خوزستان
نتيجه گيري
در مجموع، عمليات والفجر 8 يکي از پيچيده ترين طرحهاي نظامي جمهوري اسلامي ايران است که با موفقيت کامل انجام شد و براي ارتش بعثي يک «حمله ناگهاني» و «غير منتظره» تلقي ميگرديد و براي ايران يک نقطه عطف بود. اجراي طرح عمليات، از نظر تاکتيکي، انواع نبردها را با خود به همراه داشت مثل عبور از رودخانه، جنگ با موانع، عمليات در دشت، ساحل، دريا، شهر، جنگل، زمين پست و سست و ... .
در طرح پشتيباني اين عمليات، فعاليتهاي گوناگون مهندسي مثل نصب انواع پل بر روي رودخانه هاي
اروند رود و بهمنشير، احداث جادههاي نظامي مختلف به شکل آنتني در ميان نخلستانها و در عقبهها و نيز احداث مواضع گوناگون توپخانه در زمينهاي سست و در باتلاقها و همچنين ايجاد سايتهاي موشکي پدافند هوايي و ... صورت گرفته است. البته در هفتههاي اول عمليات ايران توانست فقط از يک پل شناور که فقط شبها آن را نصب و استفاده ميکرد بهره ببرد و نصب پل لولهاي بعثت که در مقابل بمباران هوايي دشمن مقاوم بود حدود سه ماه به طول انجاميد. براي نصب اين پل از لولههاي نفتي 56 اينچي به طول 80 کيلومتر لوله استفاده شد. گفته ميشود اين لولهها از يک کشتي عراقي به غنيمت گرفته شده بود. جهاد سازندگي افتخار نصب اين پل را بر عهده داشت.
بنابراين پياده کردن تجربيات و نحوه مديريت و فرماندهي اين عمليات ميتواند به توسعه مديرت کمک نمايد. بدين منظور عمليات والفجر 8 ميتواند به عنوان يک «مطالعه موردي» براي مدل سازي در بازيهاي جنگ در نظر گرفته شود و تصميم گيريهاي نظامي اين عمليات پياده گرديده و مدل مربوطه تکميل شود و به عنوان روشي براي سناريو سازي نبردهاي آينده مورد استفاده قرار گيرد.