شب که می‌رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره هاهمچو خامشان بسته ام زبان، حرف من بخوان از اشاره هاشب که می‌رسد از کناره ها گریه میکنم با ستاره هاقصه مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره هاوای اگر شبی ز آستین جان بر نیاوری دست چاره هادور بسته را فصل خسته وار دوره میکنم با دوباره هاشب که می‌رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره هاهمچو خامشان بسته ام زبان، حرف من بخوان از اشاره هاشب که می‌رسد از کناره ها گریه میکنم با ستاره هاقصه مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره هاوای اگر شبی ز آستین جان بر نیاوری دست چاره هادور بسته را فصل خسته وار دوره میکنم با دوباره هاشب که می‌رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره هاهمچو خامشان بسته ام زبان ، حرف من بخوان از اشاره هاشب که می‌رسد از کناره ها گریه میکنم با ستاره هاقصه مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره ها