یازین اولینده گنجه چولوندهچیخیبدی گنده دیزه لاله لریاغیشدان ایسلانان یاپراقلارینیسریپلر دره یه دوزه لاله لر خیالیمدان نه لر گلیب نه گچریاز گلر ائللره دورنالار گوچربولاغلار سماور آغ داشلار شکربنزیر چمنده کوزه لاله لر میلیم اوزونده کی کارا خالدادیهیجرانین درمانی ایلک ویسالدادیلاله لررنه واخدیر آشیقین گوزی یولدادیربیر گوناخ گله سیز بیزه لاله لر در روزهای اول بهار، در دشتهای شهر گنجهلاله ها دوباره تا زانوی آدم می رسندو برگهای خیس از باران شان رابر دره ها و دشت گسترانده اند، لاله ها … چه چیزهایی در خیالم می آیند و چه چیزهایی می گذرندبهار به سرزمین ما می آید و درناها کوچ می کنندچشمه ها سماوراش باشند و سنگهای سفید شکردر میانِ چمن لاله ها به ذغال های سرخ شده می مانند، لاله ها… میل من به آن خال سیاه صورت توستهم چنان که علاج هجران در نخستین وصال استاز کی تا حالاست چشم من به راه استآه اگر روزی به خانه ی ما مهمان می شدیدای لاله ها… لاله ها… لاله ها…