بازدید 11536

فرار داماد از آرایشگاه برای رهایی از ازدواج اجباری

کد خبر: ۹۱۲۶۳۷
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۸ 20 July 2019

چندی پیش زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم به تازگی از آلمان آمده بود من به او یک دختر معرفی کردم تا ازدواج کند. امشب مراسم عقدش بود. صبح پسرم برای رفتن به آرایشگاه از خانه خارج شد. قرار بود بعد از آرایشگاه به سراغ عروس برود و به مراسم بیایند، اما دیگر از او خبری نشد. هر چه با تلفنش تماس می‌گیرم جواب نمی‌دهد.

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، با شکایت زن میانسال تحقیقات برای یافتن داماد جوان آغاز شد. در ادامه بررسی‌ها مادر داماد به پلیس مراجعه کرد و گفت: از گوشی تلفن همراه پسرم - سروش- پیامکی برای من ارسال شد. می‌گویند پسرم را ربوده‌اند و برای آزادی او پول می‌خواهند.

رهایی بعد از ۲۴ ساعت

در حالی که تحقیقات برای یافتن داماد جوان ادامه داشت، کارآگاهان ۲۴ ساعت بعد از اعلام این ماجرا، با خبر شدند که پسر جوان موفق شده از دست آدم ربایان فرار کند و به خانه برگردد.

بدین ترتیب بلافاصله تحقیقات از او صورت گرفت وی مدعی بود که در راه رفتن به آرایشگاه از سوی سرنشینان ناشناس یک خودرو ربوده شده، اما در فرصتی مناسب موفق شده از دست آن‌ها فرار کند.

در ادامه تحقیقات کارآگاهان به گفته‌های پسر جوان شک کردند و با بررسی‌های بیشتر دریافتند وی دروغ می‌گوید. بدین ترتیب بار دیگر تحقیقات از سروش ادامه یافت و وی به ناچار راز آدم ربایی دروغین خود را برملا کرد.

سروش گفت: برای تحصیل به آلمان رفتم. هر وقت به ایران می‌آمدم مادرم می‌گفت: باید ازدواج کنی. اما من اصلاً قصد ازدواج نداشتم. مادرم مدام عکس دختر‌های ایرانی را به من نشان می‌داد و می‌گفت: یکی را انتخاب کن. ولی من توجهی نمی‌کردم و به آلمان بر می‌گشتم. تا اینکه آخرین بار چند روزی از مادرم خبری نشد و بعد هم یکی از خواهرهایم با من تماس گرفت و گفت: مادرمان بیمار شده است من هم بلافاصله به ایران آمدم. چند روز بعد هم مادرم گفت: آرزو دارد قبل از مرگ عروسی مرا ببیند. بدین ترتیب با دختری که مادرم معرفی کرد نامزد شدم، ولی خیلی اتفاقی متوجه شدم مادرم بیمار نیست و برای اینکه مرا وادار به ازدواج کند خودش را به بیماری زده است. خیلی عصبانی شدم. از طرفی علاقه‌ای هم به آن دختر نداشتم. به همین دلیل نقشه‌ای کشیدم تا بتوانم از ازدواج اجباری فرار کنم. روز عقد به بهانه آرایشگاه از خانه خارج شدم و به شمال رفتم بعد هم از گوشی تلفن همراه خودم به مادرم پیامک تهدیدآمیز آدم ربایی را ارسال کردم. روز بعد نیز که دیگر مراسم به هم خورده بود از شمال به تهران آمدم و گفتم که از دست آدم ربایان فرار کرده ام.

با افشای راز این آدم ربایی دروغین تحقیقات بیشتر ادامه دارد.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۱۲
بی مزه ها... بابا همه تون رد دادین!!!
از مادر دروغگو همچین پسر دروغگوئی بعید نیست.
خشونت بر علیه مردان این یکی از مصادیقشه
من که فکر کنم از آلمان برگشته بوده تا با این کلک پولهای مادرش رو بالا بکشه و دوباره برگرده آلمان
چه رااااحت احساسات یک دختر رو به بازی می گیرند، اون بنده خدا بی خبر از همه جا با کلی امید و آرزو برای بهترین روز زندگیش برنامه ریزی کرده حالا چطوری می تونند خسارت معنوی که به این دختر و خانواده اش وارد شده رو جبران کنند.
مادر روانیست و کنترلگر
در قرن 21 به زور یه جوان تحصیلکرده اروپایی رو پای عقد مینشونه.
نمی فهمه آخرش طلاق و ویرانیست...
نتیجه ازدواج اجباری بدبختی و طلاق عاطفی هست. من نمی دونم پدر و مادرهایی که فرزنشون رو به ازدواج مجبور می کنند مگه خوش بختی اونا رو نمی خوان؟؟
من معتقدم هر انسانی دیر یا زود بالاخره نیمه گمشده خود رو پیدا می کنه و با اون به آرامش میرسه. پس این همه اصرار به ازدواج زوری برای چیه ؟؟
پسري كامل و عاقل با مادري غافل......اميدوارم اين مادر گرامي از اين غفلت و زورگويي دست بردارند...
نبرد بی امان سنت ومدرنیته وجبر واختیار از علائم بارزومشخصه دوران گذار می باشد واین کاملا طبیعی می باشد ،باید همه چیز در امر ازدواج با ازادی کامل ورضایت خود عروس ودامادها باشد نه با تحمیل یکطرفه که عاقبت واخر خوشی به این پیوتدهای جبری پیش بینی نمیشود .
دختر مردم بازی ایا اقا پسر و خانواده اش شد
خدا شفا بده
خوب کاری کردی، بهتر از این بود که باعث ناراحتی یک بیگناه و خانواده اش بشوی!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل