بازدید 4182

تفاوت شکست استارتاپ ها در جهان و در ایران

محمدحسین فقیه خراسانی*
کد خبر: ۸۷۴۰۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۴ 29 January 2019

موج "استارتاپ" در ایران چند سالی هست که شروع شده و موج ترجمه باعث شده همه ما چیزهایی رو در مورد اون شنیده باشیم.

تعریف ویکیپدیا از استاراپ این است: "یک تجارت نوپا در قالب یک کمپانی، شراکت یا سازمان موقت تعریف می‌کند که در پی ایجاد و راه‌اندازی یک مدل تجاری جدید در زمینه‌ی خاصی است". اجازه بدهید مثالی بزنم: فرض کنید ما امروز می دانیم که از روی تحلیل ژن انسان می توان بسیاری از بیماری ها را ردگیری و احتمالا پیشگیری و احتمالا درمان کرد ولی هنوز دقیقا مشخص نشده است که کدام مرحله درآمدزاتر است یا کدام مرحله به لحاظ تکنولوژی زودتر بالغ می شود یا مشتریان چگونه برای این مساله هزینه می کنند. اینجا استاراتاپ هایی ایجاد می شوند و هر کدام روی یکی از مسیرهای رشد کسب و کار در این حوزه قمار می کنند.

زمان که پیش می رود مثلا می بینیم که افراد حاضر نیستند برای آزمایش های ژنتیکی با هدف پیشگیری پولی پرداخت کنند ولی حاضر هستند هنگام بیماری از طریق شبکه بیمه یا بیمارستان هزینه پرداخت کنند و یا شاید برعکس آن. همین موضوع می تواند از بین دو استارتاپ مختلف این حوزه یکی را موفق کند و یکی از به شکست برساند.

از آنجایی که در دوره توسعه و رشد استارتاپ ممکن است تکنولوژی خاص یا اختراعی ثبت شده باشد شرکت شکست خورده می تواند تکنولوژی خاص یا اختراع خودش را به فروش برساند و از کسب و کار خارج شود یا اینکه شاید شرکت بسته شود بدون اینکه دارایی باارزشی تولید کرده باشد.

در یک اقتصاد رقابتی که استارتاپ ها برای تجاری سازی تکنولوژی ها و ایده های رو به آینده و سریع ایجاد می شوند و سرمایه به وفور وجود دارد و تلاش می کند سودهای بالاتر از 5% سالانه ایجاد کند، همه آنچه در مورد سیلیکون ولی و استارتاپ شنیده ایم می تواند اتفاق بیافتد (البته با نرخ شکستی که گفته می شود 90% است)

در دره سیلیکون استارتاپ ها بر مبنای تجاری سازی تکنولوژی یا ایده های مقیاس پذیر شکل می گیرند و اگر به هر دلیلی شکست بخوریم، مهم ترین جنبه شکست آن است که تفسیر ما از آینده رخ نداده است. البته ممکن است شکست به دلیل ضعف تیم یا کمبور سرمایه یا هر چیز دیگر هم باشد ولی با استفاده از فضاهای حمایتی رسمی و غیررسمی برای کارآفرینان تلاش می کنند که این موضوع علت شکست نباشد.

برای مثال چند سال پیش یک استارتاپ آینده ای را پیش بینی کرده بود که همه خودروها الکتریکی هستند چرا که قیمت سوخت الکترکی از بنزینی پایین تر است و تعداد زیادی مراکز شارژ و تعویض باتری ایجاد کرده بود. تعداد خودروهای الکتریکی با پیش بینی های آن شرکت سازگار نبود و این شرکت پس از چند سال پر تب و تاب در نهایت اعلام ورشکستگی کرد و دارایی های آن نیز فروخته شد و به سهامداران پرداخت شد. از طرف دیگر تسلا نیز همان ایده را با مدل دیگری پیش می برد و طی 10 سال گذشته همچنان زنده مانده است و پیش می رود.

اگر نگاهی به استارتاپ های مطرح ایرانی بیاندازیم میبینیم که آنها عموما ارزش اقتصادی جدید مبتنی بر تکنولوژی از طریق افزایش بهره وری ایجاد می کنند. می توانیم اینگونه نگاه کنیم که استارتاپ مدلی جایگزین برای تجاری سازی تکنولوژی است که در عمل خودش را اثبات می کند یا شکست می خورد. با این نگاه ممکن است 50 استارتاپ حول تجاری سازی یک تکنولوژی و ارزش رساندن به کاربر ایجاد شوند ولی کاربر از یکی استقبال کند یا از هیچ کدام استقبال نکند.

قسمت تاریک ماجرا برای ما آنجاست دو دلیل عمده باعث شده است تجربه شکست در ایران و سیلیکون ولی متفاوت باشد:

  1. ایده های ناپخته و تست نشده ای که هرگز اجرا نمی شوند که موفقیت یا شکست را تجربه کنند
  2. محیط اقتصادی اجتماعی و حقوقی که از این روش کسب و کار حمایت نمی کند
    در مقاله های بعدی این دو علت را دقیق تر بررسی می کنیم.

 

*کارآفرین حوزه تکنولوژی

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار