کجاست اون خنده های کوچیکبپرس از قابِ عکس رو میزچقد یه دفعه ریختیمبه هم هی ریختیم ، به همشیه صورتک رو صورتامونهمش فرار از اشتباهمونبخارِ بارون رو شیشه است وبارون همیشه است، با غمشتو ذهنِ من تو جا گذاشتییه مشت از خاطراتمونوتو نیستی من چرا بمونم؟چجوری سَر کنم جنونو؟تو این خیابونایِ تاریکزیادن آدمای تنهاکجایِ این شبِ شلوغی؟صدامو میشنوی از اینجا؟یه کابوس بغل کرده شب هامونیستی نمیبینم فرداموباور نکردم این تنها شدنومیترسم ، از این حالِ سردرگمخسته ام ، همین بارو درکم کنبی تو نمیبینم هیچوقت خودموتوو ذهنِ من تو جا گذاشتییه مشت از خاطراتمونوتو نیستی من چرا بمونم؟چجوری سَر کنم جنونو؟تو این خیابونایِ تاریکزیادن آدمای تنهاکجایِ این شبِ شلوغی؟صدامو میشنوی از اینجا؟