حضور رئیس سابق سازمان سینمایی در جلسات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی!
با وجود برگزاری مراسم تودیع و معارفه محمدمهدی حیدریان معاون پیشین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس پیشین سازمان سینمایی، رئیس این سازمان، همچنان در جلسات وزیر و معاونین وزیر حضور مییابد؛ اتفاقی غریب که مشخص نیست منطق وقوع آن چیست و آیا قرار است وضعیت سینمای ایران با چنین اقدامی، از آنچه اکنون در آنیم، مبهمتر باشد یا وزیر فرهنگ از اینکه به مدیر سابقش بگوید باید به خانه برود، معذوریت دارد؟
به گزارش «تابناک»؛ آیین تودیع و معارفه محمدمهدی حیدریان جهرمی، رئیس پیشین و حسنی انتظامی، سرپرست جدید سازمان امور سینمایی و سمعی بصری 30 آبان برگزار شد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی آن جلسه از مرزهای مبالغه و اغراق عبور کرد و تعابیر غلوآمیزی درباره عملکرد حیدریان و گروهش در سینما مطرح کرد که به زعم برخی ناظران، ارتباط معناداری با عملکرد آنها نداشت. با این حال با توجه به آنکه پایان دوره این مدیر بود و او هشت سال پس از بازنشستگی از صداوسیما، قرار بود به خارج از دولت برود، نقدی به سخنان سیدعباس صالحی از سوی ناقدان سینمای ایران وارد نشد.
در هفتههای اخیر گروههایی با حسین انتظامی دیدار کردند که برخی از این جلسات نظیر جلسه هیأت مدیره خانه سینما با سرپرست سازمان سینمایی، در اقدامی منطقی فقط شخص او حضور داشت تا هیچ پسزمینه ذهنی برای سینماگران درباره گرایش سینمایی انتظامی شکل نگیرد و او نیز پس از درک کاملتر از منظومه فکری سینمای ایران، تصمیم نهایی خود را برای حضور در سینما و همچنین سیاستگذاری و چینش مدیران این سازمان در نظر بگیرد. با این حال، همزمان خبرهای دیگری نیز شنیده میشود که اسباب تأمل را فراهم ساخته است.

شنیدههای خبرنگار «تابناک» حکایت از آن دارد که حیدریان رئیس سابق و بازنشسته سازمان سینمایی، از آغاز آذرماه در تمام جلسات رسمی وزیر و معاونان وزیر ارشاد حاضر میشود! این اتفاقی بیسابقه و غیرمرسوم در ساختارهای اداری است که مکرراً یک مدیر بازنشسته و تودیع شده به جلسات رسمی دعوت شود و این ابهام را پیش آورده که اکنون سینمای ایران چگونه اداره میشود و اساساً حیدریان با تکیه بر چه قانون و منطقی به این جلسات میآید؟ آیا تودیع مدیران بازنشسته امری فرمالیته است و آنها قرار است همچنان فعال باشند؟
چندی پیش حیدریان از تودیع در جمع خبرنگاران گفته بود: «در وزارت ارشاد خواهم ماند و در کنار سینما هم هستم، دیگر برای جدا شدن من از سینما دیر شده است.» و ظاهراً این مسأله که به نظر یک شوخی میآید، جدیتر از آن چیزی است که تصور میشد. اکنون باید پرسید، سینمای ایران دو رئیس دارد یا بازنشستگی برخی ناممکن است؟ آیا منطقی است که رئیس جمهور وزرای پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی را مکرراً به نشستهای هیأت دولت دعوت کند و آنها در مراسم رسمی فرهنگی در کنار وزیر فعلی بنشینند؟!
اگر این دعوت برای یک نشست درباره تصمیمگیری پیرامون سینما بود، بحث کسب مشورت از رئیس سابق به میان میآمد که در این صورت باید پرسید، چرا برای کسب تجربه صرفاً از حیدریان بازنشسته دعوت شده و از ایوبی، شمقدری، جعفری جلوه، پزشک و... دعوت نمی شود تا در جلسات رسمی وزیر حضور یابند و اگر بحث دیگری است، باید وزیر به صراحت در این زمینه توضیح دهد تا تکلیف سینما در فاصله دو ماه تا جشنواره ملی فیلم فجر به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی کشور مشخص شود.
وضعیت فعلی به نوعی توهین به سرپرست کنونی سازمان سینمایی است و شاید برخی این برداشت را داشته باشند که چون انتظامی تسلط بر این حوزه ندارد، وزیر از معاون سابقش دعوت میکند تا او در سایه سینما را هدایت کرد؛ تعابیری که حتماً ناثواب است. انتظار میرود بازنشستگان دستگاهها از جمله رئیس پیشین سازمان سینمایی به جز مراجعه به عنوان ارباب رجوع، در وزارت فرهنگ حضور نداشته باشد.
نمی دانم چرا در مورد رشته پزشکی و یا الکترونیک و یا فلسفه و... نیازمند تخصص و تجربه هستیم ولی در مورد هنر و سینما هر فردی به خودش اجازه می دهد که خود را صاحب نظر بپندارد. صاحب نظر بودن بسیار خوب و عالی است، اما مشکل آنجاست که زمانی هم نابخردان ادعای صاحب نظری می کنند. سینمای ایران در چهل سال گذشته مدام حول یک کج فهمی رشد کرده و اکنون هم که عده ای بدنبال حذف پروانه ساخت هستند، عده ای که بدون حمایت مالی قادر به فیلمسازی نیستند، تصور این موضوع هم برایشان وحشتناک است. سینما اگر سینما باشد، نه نیاز به حمایت دولتی دارد و نه نیازمند متولی فکری است. ما می باید این را بپذیریم که سینما و هنر سینما هم یک تخصص است و آنرا به صاحبانش واگذار کنیم. اینکه آقای حیدریان دوران بدون سینما برایشان مقدور نیست، کاملا منطقی و قابل باور است، اما ایشان هم باید بدانند که تهیه کنندگی با هزینه بیت المال و فروش نکردن فیلمهایی که خودشان در مقام تهیه کننده بوده اند هم جای بحث ندارد. و همه اینها باعث آن می گردد که نمره مردودی ایشان را نه من نگارنده بلکه تاریخ سینمای کشورمان در قلب خود و در ذهن خود ثبت خواهد کرد.







