موافقتنامه تغییر اقلیم پاریس از جمله موضوعاتی است که امروزه در کشور و مجامع بینالمللی بر سر زبان ها افتاده و بسیاری از کارشناسان و محققان درمورد آن بحث میکنند. یکی از موضوعاتی که بیشتر مطرح شده مربوط به واکنش کشورهای نفتی به این معاهده بوده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که عملکرد این کشورها عموما در مخالفت یا همراهی ظاهری با موافقتنامه پاریس بوده است. در همین راستا میتوان گفت روسیه تاکنون به این معاهده نپیوسته و عربستان و قطر باوجود پیوستن، در سند تعهدات خود تحت عنوان NDC از ارائه تعهد کمی و قابل ارزیابی شانه خالی کرده اند. در همین راستا نیز میتوان عملکرد ایالات متحده آمریکا در مواجهه با موافقتنامه پاریس را تحلیل کرد. چراکه این کشور رتبه نخست تولید نفت و میعانات نفتی را دارد و جزو کشورهای دارنده منابع نفت، گاز و زغال سنگ دسته بندی میشود.
در جریان رایزنیها برای رسیدن به توافق نهایی در پاریس، دولت وقت آمریکا (باراک اوباما) تلاشهای زیادی داشت و رئیسجمهور این کشور بارها از لزوم دستیابی و حفظ توافقی در مورد گرمایش زمین سخن گفت؛ اما با این وجود با تغییر دولت در آمریکا به یکباره سیاستهای این کشور تغییر پیدا کرد و آمریکا از حامی اصلی موافقتنامه پاریس به دشمن سرسخت آن تبدیل شد. بهطوریکه نهایتاً با وجود پیوستن رسمی آمریکا به توافق پاریس و وجود فشارهای بینالمللی برای ممانعت از خروج، این کشور از این موافقتنامه خارج شد.
این اولین باری نبود که چنین اتفاقی میافتاد. در جریان پیوستن آمریکا به پروتکل کیوتو نیز فرایند مشابهی رخ داد. در آن معاهده، کلینتون رئیسجمهور دموکرات در سالهای آخر ریاست خود بر کاخ سفید تمام تلاش خود را به کار گرفت تا آمریکا را وارد پروتکل کیوتو کند اما سنای این کشور که در دست حزب جمهوریخواه بود با تصویب قانونی در سنا مانع از این کار شد و با روی کار آمدن جرج بوش پسر آمریکا رسماً از پیوستن به پروتکل کیوتو سرباز زد.
درواقع موضوع گرمایش زمین ازجمله موضوعات بسیار چالشی در بین سیاستمداران آمریکایی است که ریشه در حامیان مالی دو حزب عمده این کشور دارد. شرکتهای نفتی مهمترین حامی مالی حزب جمهوریخواه هستند و با اجرای سیاستهای کاهش انتشار که منجر به کاهش مصرف نفت، گاز و زغالسنگ در این کشور میشود مخالف هستند. در طرف مقابل شرکتهای بیمه و شرکتهای فناورانه، مهمترین حامیان مالی حزب دموکرات هستند و دوست دارند با اعمال سیاستهای کاهش انتشار کسبوکار آنها رونق بیشتری پیدا کند. چراکه با افزایش ترس از وقایع حدی تغییر اقلیم مانند سیل و طوفان تقاضا برای ثبت بیمههای جدید افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین با توسعه معاهداتی مانند موافقتنامه پاریس که به دنبال توسعه تکنولوژیهای کمکربن مانند فناوری های نو است، زمینه لازم برای رشد این تکنولوژیها و استقبال از آنها به دلیل انتشار کربن کمتر افزایش پیدا خواهد کرد. از این رو میتوان گفت کش و قوس فراوانی بر روی این موضع در آمریکا وجود دارد.
شکل 1 میزان رأیدهی اعضای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به لایحه و طرحهای پیرامون مسئله تغییر اقلیم
در شکل 1 شاخص [1]LCV (مربوط به میزان همبستگی اعضای یک حزب در رأیدهی است) در سالهای اخیر در موضوع تغییر اقلیم دو قطبی در بین سیاستمداران آمریکایی به وجود آمده است. یعنی هر لایحه و یا طرحی که در مورد تغییر اقلیم باشد، تقریباً تمامی نمایندگان دموکرات به آن رأی کاملاً متفاوتی نسبت به نمایندگان جمهوریخواه میدهند؛ در حالی که در مورد دیگر مسائل محیطزیستی شاهد چنین رویهای در بین نمایندگان آمریکایی نیستیم.
این تقابل دو جناح سیاسی آمریکا در مورد مسائل تغییر اقلیم، تنها به فضای رأیدهی در سنا خلاصه نمیشود و دارای ابعاد بیشتری مخصوصاً در رسانههای این کشور است. چراکه عموم رسانههای آمریکایی وابستگی به یکی از دو حزب اصلی این کشور دارند و سعی میکنند با سیاست رسانهای خاصی با مسائل مربوط به تغییر اقلیم برخورد کنند. در جدول 1 خلاصهای از این سیاستهای رسانهای به همراه مثالهایی ذکر شده است:
جدول 1 تقابل رسانهای دو حزب آمریکا در مسئله تغییر اقلیم (2016, Dunlap, mccright, & Yarosh,)
حزب سیاسی حمایتکننده |
اتاق فکر حمایتکننده |
رسانه اصلی حمایتکننده |
نمونهای از نحوه تأثیرگذاری رسانهای جهتدار بر افکار عمومی |
لیبرال دموکرات |
- Greenpeace - Union of Concerned Scientists |
- MSNBC - The New York Times -National Public Radio |
- عدم پوشش کشف مهم ناسا مبنی بر افزایش یخهای قطب جنوب. - ارتباط دادن هر توفان و خشکسالی به گرمایش زمین. |
محافظهکار جمهوریخواه |
- Heartland Institute - Competitive Enterprise Institute |
- FOX News - Washington Times - Wall Street Journal |
- بحث پیرامون گرمایش جهانی در روزهای بسیار سرد و پربرف زمستان. |
از همین رو میتوان خروج آمریکا از موافقتنامه پاریس را تفسیر کرد چراکه به گزارش شرکت بریتیش پترولیوم (BP) در انتهای سال 2015 آمریکا بزرگترین تولیدکننده و مصرفکننده نفت در دنیا بوده است. علاوه بر این، آمریکا بیشترین ذخایر زغالسنگ در دنیا را نیز داراست. در این شرایط کاملاً طبیعی است این کشور برای حفظ منافع ملی خود از موافقتنامه پاریس خارج شود، چراکه پیوستن به این توافق به معنی محدودیت بر روی بهرهمندی از این منابع انرژی ارزان خواهد بود و مانع از توسعه اقتصادی میشود.
به گزارش روزنامه گاردین، رئیسجمهور آمریکا در نطق اعلام خروج این کشور از موافقتنامه تغییر اقلیم پاریس عنوان کرد: «بر اساس مطالعات صورت گرفته، پیوستن آمریکا به این توافق بینالمللی موجب کاهش تولید تا سال 2040 در بخشهای زیر خواهد شد: صنعت کاغذ، 12 درصد؛ صنعت سیمان، 23 درصد؛ صنعت فولاد، 38 درصد؛ صنعت زغالسنگ و صنایع وابسته، 86 درصد؛ تولید گاز طبیعی 31 درصد. علاوه بر این، توافق پاریس موجب از دست رفتن 6 میلیون و پانصد هزار فرصت شغلی در آمریکا خواهد شد» به همین دلیل سیاستمداران این کشور، این توافق را سمی مهلک برای اقتصاد خود قلمداد میکنند.
در کنار این موضوع بسیاری از دانشمندان و محققان آمریکایی که در مراکز پژوهشی مختلف بر روی علت گرمایش جهانی کار میکنند معتقدند که انسان عامل وضع موجود نیست و باید دنبال علل دیگری بود. این دانشمندان آمریکایی که به نسبت همکاران خود در اروپا و دیگر نقاط دنیا در این موضوع بیشتر کار پژوهشی داشتهاند، در یافتههای خود، علل دیگری را عامل پیدایش گرمایش جهانی توصیف میکنند. این تحقیقات صورت گرفته را میتوان دلیل دیگری برای اقدامات آمریکا در مورد موافقتنامه پاریس- که دیاکسید کربن را عامل وضع موجود میداند- برشمرد.