علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی کشور درباره مذاکرات محرمانه با آمریکا در دولت دهم با اشاره به موافقت رهبری با این موضوع می گوید: آقای احمدینژاد بنا بر شرایط سیاسی داخل کشور و دلایلی که همه میدانند استنکاف کردند؛ آن موقع شرایط و فضای سیاسی خیلی مثبت نبود. هرچه اصرار کردم و گفتم من این کار را به بهترین وجه تمام میکنم ایشان نپذیرفت.
صالحی در گفت و گویی با روزنامه همشهری به این مضوعات و نیز برخی اشتباهات رایج هسته ای پراخته است. بخشی از گفت و گو به شرح زیر است:
همه اذعان دارند که گره برجام در دوران وزارت خارجه شما و با مذاکرات محرمانه با آمریکا و با وساطت عمان باز شد. اخیرا دوباره اخباری درباره رفتوآمد مقامات آمریکایی به عمان یا مقامات عمان به ایران و زمزمههایی مبنی بر وساطت عمان مطرح شده؛ چقدر این موضوع را جدی میدانید؟ اصلا با ترامپ میتوان مذاکره کرد؟
این موضوع اکنون در حوزه من نیست، مسئولانارشد باید بگویند. آن زمان که آمریکاییها آمادگی خود را برای مذاکره مستقیم اعلام کردند بنا به پیشنهاد بنده از واسطه عمانی خواستم تا یک نامه رسمی برای مقام معظم رهبری نوشته شود. بعدا سلطان عمان نامهای رسمی نوشت و بنده خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و ایشان با شروطی پذیرفتند ما مسائل را جلو ببریم و همان مذاکرات اولیه منجر به این شد که نامه دومی سلطان به رئیسجمهور وقت ایران نوشت که آمریکا غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسد. چون آقا گفته بودند نروید برای مذاکره و اگر همان 3-2 جلسه اول دیدید که اینها فقط میخواهند مذاکره کنند و توجهی به حقوق ما ندارند شما مذاکره را قطع کنید، ما هم بر همین اساس جلو رفتیم و گفتیم تا غنیسازی ما را به رسمیت نشناسید ما مذاکره را ادامه نمیدهیم و گفتیم معنی ندارد ما مذاکره کنیم و بعد از مثلا 2 سال شما بگویید ما غنیسازی شما را به رسمیت نمیشناسیم. ما نگرانیهای شما را مورد توجه قرار میدهیم اما غنیسازی ما باید به رسمیت شناخته شود و درنهایت نامه رسمی به ایران نوشته و این حق به رسمیت شناخته شد و همین مسیر ادامه یافت تا به برجام رسید.
الان شرایط فرق دارد؛ الان ما برجام را داریم، در بُعد فنی مشکل خاصی نداریم و کارمان را در ابعاد اقتصادی جلو میبریم و تحریم مسائل دیگری است که آمریکا دارد موش میدواند. آمریکا نمیتواند در حوزه غنیسازی موش بدواند ولی در بحث تجارت و اینگونه امور که با بیرون مرتبط است تحت فشار آمریکا قرار گرفتهایم. اینکه مذاکره بکنیم یا نکنیم فقط به مصلحتاندیشی مقامات ارشد کشور برمیگردد و عزیزان ارزیابی میکنند که البته اخیرا رهبری فرمودند که فعلا مذاکره منتفی است.
آقای احمدینژاد بعد از خروج ترامپ از برجام موجی راه انداخت و گفت ما اصلا با آن مذاکرات موافق نبودیم و از اول هم گفته بودیم آمریکا قابل اعتماد نیست. در کتاب خاطرات خودتان هم اشاره کردهاید که آقای احمدینژاد درباره مذاکرات محرمانه عمان به شما گفتهاند اگر با آمریکا مذاکره کنید زمین میخورید، چرا در آن زمان آقای احمدینژاد مخالف بود، در حالی که رفتار او در دوران ریاستجمهوری اینگونه نشان میداد که بهدنبال مذاکره با آمریکاست.
بعد از اینکه مقام معظم رهبری مجوز را صادر کردند من با خوشحالی خدمت آقای احمدینژاد رفتم و فکر میکردم کار سریع انجام میشود چون یکی از شروط مقام معظم رهبری این بود که آقای احمدینژاد عهدهدار 2 راه مذاکره، یعنی مذاکرات در سطح 1+5 و مذاکرات دوجانبه با آمریکا باشد. البته آن موقع آمریکاییها اصرار داشتند که مذاکره محرمانه باشد. به هر حال آقای احمدینژاد بنا بر شرایط سیاسی داخل کشور و دلایلی که همه میدانند استنکاف کردند؛ آن موقع شرایط و فضای سیاسی خیلی مثبت نبود. هرچه اصرار کردم و گفتم من این کار را به بهترین وجه تمام میکنم ایشان نپذیرفت. آن زمان نظر حضرت آقا آن بود که مذاکرات در سطح وزیرخارجه نباشد، به همین خاطر آقای خاجی -معاون وقت وزیر خارجه- را فرستادیم اما بنده مذاکره را مدیریت میکردم.
دوست نداشتند از طریق شما انجام شود؟
اگر آقای احمدینژاد آن موقع نظر رهبری را تمکین میکردند ما فرصت خوبی داشتیم چون اوباما هنوز برای دوره دوم انتخاب نشده بود و شرایط خاصی حاکم بود اما آقای احمدینژاد علاقهمند نبود و توصیه کرد من هم این کار را نکنم و گفت بعدا مشکل پیدا میکنی. گفتم اینکه موضوع شخصی نیست بحث ملی است، اگر بتوانیم دفع شر کنیم و مشکلی حل شود که خوب است و الان هم من به لحاظ وجدانی خیلی راحت هستم و آرامش دارم. در بُعد هستهای یک نفر به من بگوید ما چه چیزی را از دست دادهایم؟ تنها چیزی که میگویند این است که 20هزار سانتریفیوژ شده 6هزارتا ؛ خب، الان من در عرض مدت کوتاهی 20هزار تا که هیچ، 30 هزارتا سانتریفیوژ به شما میدهم، میخواهید چکارش کنید؟ تولید 4درصد کنیم بعدش چه؟ برخی یکطرفه صحبت میکنند و فضا را منفی میسازند. ببینید!
هستهای اسم بزرگی دارد و برخی از این فضا استفاده میکنند و کلمات قلمبه سلمبه را کنار هم میچینند تحت عنوان دانشمند هستهای! که ما متأسفانه با این کار ارزش دانشمند هستهای واقعی را هم از بین بردهایم. هرکسی بهخودش میگوید دانشمند هستهای و با این کلمات قلمبه سلمبه افکار عمومی را تحریک میکند. مثلا چند روز قبل رفتم به تعدادی از جانبازان عزیز سر زدم. نگران بودند و میگفتند راکتور آبسنگین متوقف شد، سیمان ریختید! تصورشان این بود ما یک راکتوری داشتهایم که کار میکرده و ما متوقف کردهایم، سیمان ریختهایم! هرچه میگوییم بابا این راکتور اصلا کار نمیکرده، یک ساختمان در حال ساخت بوده، خیلی از تجهیزاتش نیامده بود و هنوز هم نیامده! اما عدهای میخواهند افکار عمومی را منحرف کنند. راکتوری در بساط نبود، داشت ساخته میشد و خیلی از تجهیزاتش نبود. گزارشها وجود دارد و اگر روزی بنا باشد سند رو شود مشخص خواهد شد.
یکی از اتفاقاتی که رخ داد و همه آن را محکوم کردند بداخلاقی نسبت به شما در روز قدس بود؛ آیا سازمانیافته انجام شد؟
من سازمانیافته نمیبینم. وقتی اخبار منفی و نادرست به مردم بگویید ممکن است برخی باور کنند؛ مثل همین قضیه راکتور که گویا کار میکرده و تعطیل شده! یا نیروگاه بوشهر را میگویند با 30درصد ظرفیت کار میکند چون جلوی غنیسازی را گرفتهاند و ما هم هر چه میگوییم که سوخت نیروگاه بوشهر را روسیه تامین میکند و ربطی به ایران ندارد باز حرف خود را تکرار میکنند! یا میگویند برق هستهای انگار آنقدر حجمش زیاد است که نباید خاموشی داشته باشیم پس چون خاموشی داریم بهخاطر برجام است. طوری میگویند که انگار ما داشتیم روزی یک نیروگاه هستهای میساختیم. تولید برق هستهای ما یک پنجاهوهفتم مصرف پیک کشور است، خب، وقتی در گرما خاموشی داریم این حرفهای نادرست را هم میزنند و مردم هم باور میکنند و ناراحت میشوند! حق هم دارند ناراحت شوند.