محمدرضا حيدريان نامي آشنا براي ورزشدوستان ايران است؛ بازيكني با تكنيك ناب كه در قهرماني 9 دوره فوتسال ايران در آسيا، نقشي تاثيرگذار ايفا كرده است.
به نوشته جام جم؛ روزي كه حيدريان پس از بالاي سر بردن نهمين جام قهرماني آسيا براي هميشه با فوتسال ملي خداحافظي كرد، زننده نخستين گل تيم ملي در رقابتهاي آسيايي (مقابل كويت) و آخرين گل اين تيم (برابر تايلند) به شمار ميرفت، بويژه آنكه يك دوره دعوت نشدن اين بازيكن به تيم ملي در خلال اين سالها، به تنها ناكامي ايران در عرصه قهرماني آسيا ختم شد.
او اكنون پس از سالها بازي در تيمهاي خارجي چون چكانوي ايتاليا، القطر قطر و ويواي كويت، حالا به ايران برگشته تا براي كمك به بابك معصومي (سرمربي پرسپوليس) جوانمردانه پيراهن قرمز را در ليگ دسته اول فوتسال ايران تن كند. حال آنكه سالها با تمام وجود و به عنوان بازيكن و مربي، نام استقلال را در فوتسال ايران زنده نگه داشته بود.
پس از برگزاري دوره مربيگري پيشرفته فوتسال فيفا در تهران كه با تدريس هرمانتس هلندي برگزار ميشد فرصتي دست داد تا با حيدريان در مورد اين كلاس و ديگر موضوعات فوتسالي مربوط گفتگو كنيم.
به نظر ميرسد با حضور در دورههاي مربيگري پيشرفته فوتسال، ميخواهي در اين عرصه نيز به مدارج عالي برسي.
البته فكر ميكنم طي سالهايي كه در ايتاليا بازي كردهام عمده مسائل فوتسال را كاملا زيرنظر مربيان قوي فراگرفتهام، ولي اساسا امروزه نكات ريز است كه باعث تفاوت تيمها در دنيا ميشود وگرنه تقريبا همه تيمها آموزش كارهاي دفاعي را فراگرفتهاند و رعايت ميكنند. عمده تفاوت ما با كشورهاي قوي آمريكاي لاتين، در پياده كردن ريزهكاريهاي تهاجمي است. من تشنه پيدا كردن آموزههاي همين ريزهكاريهاي فني هستم.
اين ريزهكاريها و كلا توان تهاجمي، بيش از نظم و سازماندهي، به خلاقيتها و ابتكارات بازيكنان ارتباط پيدا ميكند.
بله. به همين دليل خيلي از تيمها هر كاري ميكنند در سطحي از بازي باقي ميمانند و پيشرفتشان از آن مرحله خيلي سخت ميشود.
مثل ژاپن؟
بله. ژاپنيها سيستم، آموزش و امكانات پيشرفتهاي در اختيار دارند، ولي در مرحله باز كردن دروازه حريفان، به دشواري از سطح محدودي فراتر ميروند. برخلاف آنها برزيليها، توان تهاجمي و خلاقيتي را ارائه ميكنند كه گويا در بدن و ژن بازيكنانشان وجود دارد. به همين دليل به نظرم آنها هميشه قدرت اول اين رشته بودهاند، حتي وقتي بر اثر اتفاق، قهرماني جهان را به اسپانياييها واگذار كردند.
ما كجاييم؟ حتما طي سالهايي كه در ايران نبودهايد به خاطر تعصبتان مشتاقانه بازيهاي فوتسال ملي بخصوص در جامجهاني را پيگرفتهايد؟
نيازي نيست بگويم فوتسال ملي ما بويژه در جام جهاني عملكردي درخشان داشت، ولي اين كه انتظار داشته باشيم در جام جهاني بعدي هم براحتي صعود كنيم و به چنين مراحلي برسيم مثل روياپردازي است. واقعيت اين است كه تكرار درخشش ما در جامجهاني و حتي كسب نتايجي بهتر از اين، نيازمند كار و تلاشي 2 برابر و واقعا طاقتفرساست تا در جمع 4 تيم برتر جامجهاني قرار بگيريم.
منظورتان برزيل، اسپانيا، ايتاليا، روسيه يا اكراين است؟
بله، البته روسيه و نه اكراين. به نظر من روسيه خيلي بهتر از اكراين است.
شما خودتان در 2 جامجهاني بازي كردهايد، ولي ايران در آن 2 جام نتايج خوبي نگرفت. دليل آن را در چه ميبينيد؟
ديدارهاي تداركاتي خوبي كه ترابيان براي تيم ملي فراهم كرده است نقشي بسيار مهم در موفقيتهاي آن داشته، در حالي كه در آن 2 دوره، ما پس از بازي در سطح پاييني مثل فوتسال آسيا يكباره در جامجهاني مقابل تيم وحشتناكي مثل آرژانتين قرار ميگرفتيم. به همين دليل نميتوانستيم بر استرس خود فائق بياييم. ما بازي يك هيچ برده از آرژانتين را در جامجهاني سال 2000 با شكست 2 بر يك عوض كرديم.
اكنون فوتسال ما براي دنيا شناختهشده است و تيمهاي بزرگ دنيا ما را براي بازي دعوت ميكنند. اين كه تيم ايران سالي چند بار با برزيل، ايتاليا، اسپانيا، پرتغال و... بازي ميكند استرس بازيكنان را در ديدارهاي جامجهاني به حداقل ميرساند و آنها را با تمام ظرايف بازي حريف آشنا ميكند.
در ابعاد باشگاهي چه؟
الان ليگ باشگاهي ما خيلي تقويت شده و به نسبت سالهاي پيش رقمهاي خيلي بهتري به بازيكنان و مربيان داده ميشود. به عنوان فردي كه در ليگهاي خارجي بازي كرده، ميگويم تقريبا در همهجاي دنيا از بيتوجهي و كمبضاعتي مالي فوتسال مينالند، بجز اسپانيا كه درآمدهاي خوبي براي بازيكنانش در نظر ميگيرد. حتي در كشورهاي حوزه خليجفارس هم فوتسال با كمبود اسپانسر، پول و نبود پخش زنده تلويزيوني روبهروست.
البته ايتالياييها برخي بازيهاي خود را از طريق ماهواره پخش ميكنند. به اين دليل، فوتسال ما اكنون ليگ خوبي دارد كه بتازگي تعدادي از بازيهاي آن هم صاحب پخش زنده تلويزيوني شده است.
شما سرانجام در تركيب پرسپوليس بازي كرديد. از آن نظر بازي شما براي اين تيم در يزد حائز اهميت است كه سالها همهكاره (بازيكن، مربي و...) استقلال بودهايد.
بايد بگويم به شخص حبيب كاشاني ارادت دارم و بابك معصومي (سرمربي بيمار پرسپوليس) هم دوستي نيست كه بتوانم به او پشت كنم. همين 2 دليل كافي بود تا پس از بازگشت به ايران، حتي به ليگ دسته اول بروم و براي اين تيم بازي كنم؛ البته خيلي مايل بودم استقلال دوباره احيا شود و با پيراهن اين تيم به ميدان بروم. من پيش از پيوستن به پرسپوليس راهي باشگاه استقلال شدم.
آنجا از نزديك حسننيت واعظي آشتياني را ديدم و متوجه شدم او واقعا آدم خوبي است، حتي وقتي مديرعامل باشگاه متوجه شد پس از چند سال 40 ميليون تومان از اين باشگاه طلبكارم در اين زمينه مساعدت به خرج داد، ولي افسوس كه او تصميمگيري در مورد فوتسال را به عزيزاني واگذار كرده كه علاقهاي به بازگشت استقلال به ليگ برتر ندارند و اين را بصراحت به من اعلام كردند.
بازي در يزد اولين بازي شما پس از مدتها در ايران بود. فكر ميكنيد با اين سن و سال، چقدر آمادگي گذشته خود را حفظ كردهايد؟
البته اين را ديگران بايد راجع به من بگويند، ولي فكر ميكنم آمادگيام حفظ شده و همه مريبان و دوستان در مورد بازيام ابراز رضايت كردهاند.
پرسپوليس چه حال و روزي دارد؟ آيا به ليگ برتر صعود خواهد كرد؟
پرسپوليس با 3 برد، يك باخت و يك تساوي شرايط خوبي براي صعود دارد.
ما در بازي يزد بسختي و با حساب 5 بر 4 پيروز شديم كه اين به خاطر تلاش زياد و آمادگي خوب حريف بود و نشان داد سطح همه تيمهاي ايراني بالا رفته است.
به هر حال بابك معصومي با وجود كسالت، بسيار خوب مربيگري ميكند و دستياري قوي مثل سعيد عبداللهنژاد را كنار خود ميبيند. او 2 گروه در تيم ساخته است كه نفرات اصلي با آرايش صفر 4 و ديگر نفرات به روش يك 3 بازي ميكنند و گاهي اين 2 گروه را با هم تلفيق ميكند و آرايش شناوري به اجرا ميگذارد.
آماري از تعداد بازي ملي و گلهاي محمدرضا حيدريان وجود دارد؟
فكر نميكنم. دستكم خودم از آن بيخبرم.
به چه دليل اين آمار را براي خود جمع نكردهايد؟
شايد به اين دليل كه حضور من در فوتسال اصلا برنامهريزيشده نبود و كاملا اتفاقي رخ داد. من هيچ وقت پيگير اخبار و اطلاعات بازيكنان و تيمها نبودم و از بچگي به ورزش، هنر و درس خودم مشغول بودم. من عاشق بازي گلكوچك بودم و در كوچه پسكوچههاي انتهاي خيابان جيحون تهران بازي ميكردم و از همان بازيها كاملا راضي بودم.
روزي در يك تورنمنت كوتاه چهارجانبه كه در آن استقلال، تيم ملي، تيم ارتش و يك تيم ديگر حاضر بودند براي استقلال، مقابل تيم ملي به ميدان رفتم. اين بازي با تساوي 5 5 خاتمه يافت و در پايان همان بازي كه نخستين مسابقه باشگاهي من بود به تيم ملي دعوت شدم. با اين كه سنم براي شروع بالا بود، اما تا امروز ادامه دادهام.