مسئولان محترم تردید نکنید؛ جامعه به شوک بزرگ نیاز دارد؛ شوک تغییرات گسترده!
تابناک؛لیلا تیموری بیشتر نظرسنجی های صورت گرفته در فضای مجازی از ساعات واپسین شب گذشته درباره مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور، بسیار ناامیدکننده است. از نظرسنجی توئیتری مشاور روحانی گرفته تا نظرسنجی در حال برگزاری سایت تابناک و نظرسنجی های تلگرامی دیگر، همه حکایت از این دارد که مخاطبان یا شرکت کنندگان، با درصدهایی نزدیک یا بالاتر از 70 درصد، پاسخ های رئیس جمهور را قانع کننده نیافته اند و این برای دولتی که چند ماه پیش مورد اقبال عمومی مردم قرار گرفته و البته برای حاکمیت، پیام های معناداری را مخابره می کند.
به گزارش «تابناک»؛ اگر اعتراضات خیابانی مردم ایران در هفته های گذشته را از دو عامل پیراسته کنیم، شاید نوع تحلیل آن اتفاقات و تلاش برای تدبیر آن، رنگ و بویی دیگر به خود بگیرد. نخستین عاملی که لازم است آن را برای تحلیل درست تر مسأله، کنار بگذاریم، منسوب کردن این اعتراضات به اصولگرایان یا جناح رقیب است. حتی اگر ده ها شاهد هم باشد که جناح رقیب دولت در برافروختن آتش اعتراضات نقش داشته، بدون درک صحیح مطالبات و تحلیل دقیق محتوای شعارهای مردم و صرفا منسوب کردن آن به جناح رقیب، چشم اندازی برای اصلاح گری به وجود نخواهد آمد.
افزون بر این، ضمن تأکید بر نقش خارجی برای سوءاستفاده از اعتراضات مردم، مربوط کردن دلایل این اعتراضات به حمایت خارجی نیز مسئولان را گمراه خواهد کرد؛ بنابراین، مسئولان در گام نخست، تعمدا این دو فرضیه یا دلیل وقوع اعتراضات را کنار بگذارند؛ نظر مردم درباره مصاحبه شب گذشته رئیس جمهور این را می گوید. شاید اگر به جای رئیس جمهور هر مسئول دیگری هم شب گذشته مصاحبه می کرد، نظر مردم به همین میزان منفی می بود!
پس از کنار گذاشتن این دو فرضیه، مسئولان دو فرضیه جدی دیگر را بررسی کنند؛ دو فرضیه ای که خود احتمالا بهتر از نویسنده از آن آگاهند، ولی تا کنون واکنش و پاسخ شایسته ای به آن نشان نداده اند.
احتمالا آنان می دانند که جنبش های اجتماعی در تاریخ، اهرم هایی برای تغییر اجتماعی بوده اند. احتمالا می دانند که جنبش های اجتماعی عموما از بحران در زندگی مردم ریشه می گیرند؛ بحران هایی که زندگی روزمره را برای مردم غیر قابل تحمل می کند؛ شرایط غیر قابل تحمل زندگی در کنار بی اعتمادی عمیق به نهادهای سیاسی مدیریت کننده جامعه، حس برانگیختگی به مردم می دهد که باید خود اقدام کرده و سرنوشت خود را اصلاح کنند.
در واقع بحران در زندگی روزمره مردم که می توان آن را بحران مادی نامید، در کنار بحران بی اعتمادی عمیق که می توان آن را بحران مشروعیت نامید، دو فرضیه ای است که هر مسئولی در جمهوری اسلامی، در تحلیل اعتراضات اخیر باید به آن توجه جدی نشان دهد و این دو را بر دو فرضیه رقیب داخلی و دشمن خارجی، اولویت دهد. همچنان که پیشتر نیز گفته شد؛ احتمالا مسئولان جامع تر و کامل تر به این دو بحران توجه کرده اند، ولی اینکه واکنشی در چنین سطحی به آن نشان نداده اند، محل بحث است.
به نظر می رسد، ممکن است در بخش هایی، مسئولان، قائل به وجود بحران در زندگی مادی و بحران معیشت در جامعه نباشند، لذا انتظار نمی رود که حتی پس از اعتراضات مردم، امیدی به انجام حرکتی از سوی آنان داشت. شاید عده ای دیگر بگویند به فرض وجود این دو بحران، عقب نشینی دولت و حاکمیت در قبال معترضان، خود خسارت بیشتری است.
ممکن است، عده دیگر به وجود این بحران ها و بلکه بحران های بیشتر هم اعتقاد داشته باشند؛ اما مسیر حرکت خود یا دولت را مسیر صحیحی برای حل این بحران ها بدانند و لذا نیازی به اصلاح گری در مسیر حرکت خود نمی بینند و معتقدند حرکت اصولی آنان برای حل بحران ها نباید تحت تأثیر اعتراض ها، از مسیر خارج شود، لذا اقدام تازه و بیشتری از آنچه انجام داده اند، نمی کنند. این روزها برخی مردم به طنز می گویند، اعتراض کردیم که وضعمان بهتر شود، دولت با گران تر کردن قیمت ارز، همان زندگی روزمره بحرانی را هم بحرانی تر کرد!
بر هر حال، نارضایتی عمیق مردم از سخنان رئیس جمهور نشان داد، افرادی که احتمالا به دلیل بحران در زندگی روزمره و بی اعتمادی عمیق به نهادهای اداره کننده جامعه، به خیابان ها آمده اند، منتظر شوکی واقعی و سازنده در اداره کشور هستند؛ شوک یا تغییراتی که امید در جامعه بدمد و احساس بی اعتمادی و ناامیدی آنان را از بین ببرد. از زمان اعتراضات تا کنون، آنچه عمیقا حس شده، فقط افزایش بهای ارز و کاهش ارزش دارایی های مردم بوده و در روی همان پاشنه می چرخد. دولت روال عادی و معمولی سابق را می پیماید. مجلس و قوای دیگر و مسئولان و نهادهای دیگر هم همین گونه اند!
آیا تعمدی در عدم اصلاح رویه های نامناسب وجود دارد؟ آیا بناست زمینه برای اقداماتی فراهم شود که اصلاحی صورت نمی گیرد؟ یکی بگوید دقیقا برنامه چیست؟
آقا من اشتباه کردم به روحانی رای دادم
زیر میز کل مملکت هم نمیزنم که ایران سوریه نشه
اما میخوام اگه میبینن نمیتونن یا دیگه وقتشو ندارن یا استعفا بدن یا مجلس ورود کنه
آیا علت اعزام وزیر کار برای پیگیری حادثه سانچی موضوع روز ودرد مردم است یا پرداختن به ریشه بحران بیکاری و رکود مطلق وگرانی و ناکارمدی برجام که منجر به اعتراضات اخیر شد؟؟؟!!!!
سال ششم وقت خوشه چینی دولتهاست
وقت کاشت گذشته متاسفانه
یعنی تا تاریخ تاریخه از روحانی به تلخی یاد میشه
کودتای انگلیسی 1299 و آمریکایی 1332
حمله عراق به ایران با همراهی اعراب وغرب
خلق داعش توسط آمریکا و عربستان
حمله عربستان به یمن
مخالف رابطه مستقل و با نفع و احترام متقابل با غرب نیستم. ولی این رابطه اگر غرب حاضر باشد دلیل قطعی برای حل مشکلات اقتصادی نمی باشد. مثلا هند مشکلی با غرب نداشته و بزرگترین جمعیت دموکراسی دنیا می باشد ولی از فقیرترین و عقب افتاده ترین کشورها می باشد. دوستان قدیمی آمریکا مثل پاکستان،مصر، افغانستان، اردن وسودان و مکزیک واغلب کشورهای آمریکای لاتین و غیره فقیرند. حتی کشورهای اروپایی نظیر یونان و اسپانیا وپرتغال و حتی فرانسه و ایتالیا مشکلات اقتصادی زیادی دارند و ریاضت اقتصادی پیشه نموده و بسیاری از خدمات اجتماعی نظیر سن بازنشستگی را افزایش و مبلغ بازنشستگی را حذف و یا به شدت کاهش داده اند. یمن در زمان سی و پنج سال حکومت صالح از دوستان نزدیک غرب و عربستان بود ولی حتی قبل از شروع حمله و محاصره عربستان فقیرترین کشور عربی بود. خلاصه نوکری غرب حداکثر 5 درصد از مشکلات ایران را می تواند حل نماید که قابل توجه نمی باشد. از طرفی مشکلات امنیتی برای ایران نظیر تجزیه می تواند همراه داشته باشد. مثل زمان پهلوی که خلیج فارس و بحرین از ایران جدا شد. جدایی مجمع الجزایر بحرین یعنی جدایی بخش بزرگی از خلیج فارس از ایران، زیرا تا وقتی که بحرین جزعی از ایران و استان سیزدهم بود با توجه به فاصله کم دریایی بین ایران وعربستان خط مرزی بین بحرین و عربستان مرز آبی ایران وعربستان بود.
پس از این جدایی به دستور مستقیم انگلیس وتبانی سازمان ملل و اطاعت محض واجباری محمد رضا پهلوی چون فاصله بین سایر جزایر ایرانی و بحرین زیاد است، منطقه وسیعی از خلیج فارس بین ایران و بحرین به عنوان آبراه بین المللی شناخته واز حاکمت ایران خارج گردید که علاوه بر مسایل امنیتی بخاطراز دست دادن مالکیت منابع عظیم گاز و آبزیان و مروارید وغیره ضرر جبران ناپذیری به ایران وارد گردید.
دوستی با آمریکا یعنی تجزیه عراق و ایران و ترکیه و سوریه (کردستان بزرگ و...)
دوستی با امریکا یعنی تجزیه یمن
دوستی با روسیه یعنی دریافت اس 300 با 10 سال تاخیر
دوستی با روسیه یعنی چپاول ثروت ملی
دوستی با روسیه یعنی از دست دادن 80 درصد دریای خزر
دوستی با روسیه یعنی تصویب 10 ها قطعنامه برعلیه ایران
دوستی با روسیه یعنی وضعیت فلاکت بار امروز
....
.....
.....
.....
دوم از همه خوابیده را بیدار کردن راحت از کسی است که خودش را به خواب زده در این مملکت(چه دولت وچه نظام)
سوم هم اینکه درمملکتی که 50%امکانات در دست دولت است و50%دیگر آن به دست ژنهای خوب چه انتظاری می توان داشت مانند ماشینی که دو فرمان دارد وهرکسی میخواهد آن را به سمت مورد نظر خودش هدایت کند وبه فکر مسافرهای بیچاره نیستند حالا یک دوره فرمان دوم دست هم عقیده های فرمان اول است که کلا" به راست می رودوگاهی فرمان دوم دست مخالف عقیده های فرمان اول است که می خواهد به چپ ببرد ولی گاز ماشین دست کسی دیگر است







