فرار همسر و فرزندان قاتل آتنا از شهر
برادر قاتل آتنا میگوید که پس ازاین حادثه مردم شهر با خانواده آنها رفتار بدی داشته و همسر و فرزندان قاتل، سرگردان شدهاند.
به گزارش همشهری، رسيدگي به پرونده قاتل آتنا كوچولو در حالي ادامه دارد كه خانواده قاتل بهرغم اينكه در كشف راز جنايت به پليس و دستگاه قضايي كمك زيادي كرده و براي اين اتفاق داغدارند، اما از سوي مردم شهر مورد بيمهري قرار گرفتهاند.
يكي از برادران قاتل در گفتوگو با همشهري ميگويد: ما 7برادر و يك خواهريم. خانوادهمان مذهبي هستند و برادر كوچكترم جوانترين خادم مسجد محل بود اما حالا كه اين اتفاق افتاده، مردم ما را به چشم ديگري ميبينند.
درحاليكه اسماعيل(قاتل آتنا) تنها عضو از خانواده ما بود كه رفتار درستي نداشت و از وقتي وارد بازار شد، پولپرست شد و در نهايت هم جنايتي كه رقم زد، نهمردم شهر، كه ما را هم شوكه كرد.
مرد جوان ادامه ميدهد: بهخاطر قتل آتنا، ما هم عزاداريم و هم شرمنده. اما اگر كمك ما نبود، شايد راز اين پرونده فاش نميشد. از وقتي برادرم دستگير شد و پليس گفت كه به او مظنون است، ما دنبال راهي بوديم تا به كشف حقيقت كمك كنيم تا اينكه يك روز برادرم از زندان با همسرش تماس گرفت و گفت كه مقداري موادمخدر در پاركينگ دارد و از او خواست كه مواد را جابهجا كند تا پليس شك نكند.
وقتي همسر برادرم اين مسئله را به ما گفت، شك كرديم. براي همين ماجرا را به پليس و دادسرا خبر داديم. اگر تماس ما نبود، پليس از ماجراي پاركينگي كه برادرم در خانه همسايه داشت باخبر نميشد.
از سوي ديگر چون اعتراف نكرده بود، قرار بود بهزودي آزاد شود و اگر آزاد ميشد حتما جسد را ناپديد ميكرد. اما تماس ما باعث شد كه جسد آتنا در بشكه پلاستيكي در پاركينگ كشف شود و به اين ترتيب راز پرونده فاش شد. پس از اين اتفاق ما هم به آرامش رسيديم. چرا كه انتظار يك خانواده به پايان رسيده و سرنوشت آتنا روشن شده بود. اما پس از اين ماجرا، مردم به مغازه برادرم حمله كردند و آنجا را آتش زدند. حال آنكه مغازه اجارهاي بود. پس از اين ماجرا، از همسر برادرم خواسته شد كه شهر را ترك كند. او دست دختر و 2پسرش را گرفت و رفت. اما هيچكس نپرسيد كه آنها چطور بايد روزگارشان را بگذرانند و كجا بروند. درصورتي كه بايد امنيت آنها كه نقشي در اين ماجرا نداشتند تأمين ميشد.
اگر همسر برادرم نبود، جسد آتنا پيدا نميشد. علاوه بر او تعدادي از برادرهايم هم مجبور شدند براي مدتي شهر را ترك كنند و حتي در محل كارشان حاضر نشوند. حتي مادرم زماني كه براي خريد نان بيرون ميرود، رفتار بدي با او ميشود. برادرم با بقيه برادرهايش هم ارتباط زيادي نداشت. سال 81، از همسر اولش جدا شد و حدود يك سال و نيم بعد دوباره ازدواج كرد و نه همسر و نه فرزندانش خبر نداشتند كه او دست به چه كاري زده است. اما حالا ما هم داريم تاوان اشتباه هولناك برادرم را ميدهيم و حتي عدهاي از طريق تلگرام اخباري جعلي منتشر ميكنند كه نشان دهند ما هم مثل اسماعيل هستيم. با اين حال با همه بدرفتاريهايي كه نسبت به ما شده، باز هم خوشحاليم كه همكاري ما باعث شد جسد آتنا كشف و اين راز فاش شود.
مردم شهر کاملا حق دارند اولا از این خانواده می ترسند که کاملا طبیعی هستش
درثانی بزارید درس عبرتی بشه برای همه طبهکارا چرا از بخشیدن قاتلا و اسد پاش ها باید خوشحال بشیم وقتی بخشیده می شن این جریانات هی تکرار می شه .
گناه هیچ کس را دیگری به دوش نمیکشد
بفروشید برید یه شهر دیگه تا هم خودتون آرام باشید هم مردم شهر.
اما یه سئوال: چرا در جامعه اسلامی ما این اتفاقات اینقدر زیاد شده؟ چرا در سیستم آموزشی کشور ما چه قبل و چه بعد انقلاب از علوم انسانی استفاده بهینه نشده و به کنج عزلت رونده شده؟
چرا والدین ما چه قبل انقلاب، چه بعد انقلاب، هیچگونه آموزشی در مورد مسائل جنسی، نوع رفتار با غریبه ها و اینکه به هرکسی اعتماد نکنیم تا مورد تعرض و یا سوء استفاده(چه جسمی چه روانی) قرا نگیریم؛ ندادن؟
ما تا کی می خواهیم با خود سانسوری از سمت والدین، و اهمال کاری از سوی دولت و نهادها و سازمانهای مسئول در زمینه رفتارهای اجتماعی، این مسیر رو ادامه بدیم؟!
ما تا کی مکی خواهیم برای ازدواج دو تا جوان، فقط به تست اعتیاد و ایدز و اینها بسنده کنیم؟ آیا جای خالی تستهای رفتار شناسی و روانشناسی در همهء جاهای این کشور دیده نمیشه؟
آیا بهتر نیست دولت و حکومت، برای بیش از این روانی نشده مردم، راه چاره ای که قابلیت اجرایی شدن داشته باشه بیندیشند؟






