ناشنيدهاي از علي دواني درباره امام خميني
حضرت امام پس از شنيدن مطالب فرمودند: در خواب ديدم نقشه ايران در اثر فتنهاي كه ايجاد شده در هفت ـ هشت نقطه در حال آتش گرفتن است. من هرچه سر و صدا كردم و ديگران را به كمك دعوت كردم تا بيايند و نگذارند نقشه ايران بسوزد، فايدهاي نداشت...
کد خبر: ۶۲۶۶
| | 39132 بازدید
چند روز پيش كه به مناسبتي نشستي با دوست و همشهري ديرين و فداكار قدرناشناخته انقلاب و دفاع مقدس سردار سرلشكر دكتر غلامعلي رشيد درباره گروه شهيد سبحاني كه در سالهاي پايان دهه پنجاه در دزفول عليه رژيم ستمشاهي قيام كردند و بعدها در زندان گروه انقلابي مسلحانه خط امامي منصورون را با همكاري دوستان به زندان افتاده از خرمشهر و اهواز و مسجدسليمان و... تشكيل دادند داشتم، صحبت از آخرين خاطرهاي بود كه وي در مجلس روضه در منزل دكتر فيروزآبادي، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح از مرحوم استاد علي دواني درباره حضرت امام شنيده بود كه براي اينجانب هم ناشنيده بود.
آقاي رشيد به نقل از مرحوم دواني ميگفت: در آغاز شكلگيري نهضت امام، علما و روحانيون حوزه علميه جلسهاي تشكيل دادند كه بحث اصلي آن اين بود كه آنان احساس ميكردند روندي كه امام براي مبارزه خود با شاه پيش گرفته، بسيار تند است و با توجه به اختناق موجود و ماهيت كاملا استبدادي و جبارانه رژيم شاهنشاهي، ادامه اين روند براي وي و ديگر علما دردسرساز خواهد شد. براي همين تصميم گرفتند با فرستادن نمايندهاي به محضر امام، ايشان را از ادامه اين روند به اين شكل بازدارند و از او بخواهند قدري آهستهتر حركت كند.
در ميان جمع علما، مرحوم آيتالله سعيدي، شاگرد خاص و انقلابي حضرت امام هم بود كه به جمع حاضر پيشنهاد كرد با توجه به شناختي كه از روحيات حضرت امام دارد، بهتر است خود وي به عنوان نماينده روحانيون خدمت امام برسد و مطالب را بازگو كند و پيشنهاد وي نيز پذيرفته شد.
آقاي سعيدي پس از اينكه به محضر امام رسيد، پاسخي را كه از وي شينده بود، اينچنين به جمع علما ارايه كرد (نقل به مضمون): حضرت امام پس از شنيدن مطالب من فرمودند: من خوابي ديدهام كه بر مبناي آن اين روند را انتخاب كردهام و اگر تنهاي تنها بمانم و در اين راه شهيد هم بشوم، اين روند را ادامه خواهم داد و كوتاه نخواهم آمد.
خواب امام اين بود كه ايشان ميگفت: در خواب ديدم نقشه ايران در اثر فتنهاي كه ايجاد شده در هفت ـ هشت نقطه در حال آتش گرفتن است. من هرچه سر و صدا كردم و ديگران را به كمك دعوت كردم تا بيايند و نگذارند نقشه ايران بسوزد، فايدهاي نداشت و احساس كردم بايد به تنهايي اين كار را بكنم؛ بنابراين دست به كار شدم و با دست و عباي خود هر طور كه ميشد، آتش را خاموش كردم و نگذاشتم نقشه ايران در آن آتش بسوزد.
امام پس از نقل اين رويا فرمودند: احساس ميكنم كه رسالتي بر عهده من نهاده شده است و نبايد ذرهاي در انجام آن كوتاهي كنم.
مرحوم آقاي دواني ميگفت: علما پس از شنيدن پاسخ پيام خود، ساكت شدند و هيچ نگفتند.
آقاي رشيد به نقل از مرحوم دواني ميگفت: در آغاز شكلگيري نهضت امام، علما و روحانيون حوزه علميه جلسهاي تشكيل دادند كه بحث اصلي آن اين بود كه آنان احساس ميكردند روندي كه امام براي مبارزه خود با شاه پيش گرفته، بسيار تند است و با توجه به اختناق موجود و ماهيت كاملا استبدادي و جبارانه رژيم شاهنشاهي، ادامه اين روند براي وي و ديگر علما دردسرساز خواهد شد. براي همين تصميم گرفتند با فرستادن نمايندهاي به محضر امام، ايشان را از ادامه اين روند به اين شكل بازدارند و از او بخواهند قدري آهستهتر حركت كند.در ميان جمع علما، مرحوم آيتالله سعيدي، شاگرد خاص و انقلابي حضرت امام هم بود كه به جمع حاضر پيشنهاد كرد با توجه به شناختي كه از روحيات حضرت امام دارد، بهتر است خود وي به عنوان نماينده روحانيون خدمت امام برسد و مطالب را بازگو كند و پيشنهاد وي نيز پذيرفته شد.
آقاي سعيدي پس از اينكه به محضر امام رسيد، پاسخي را كه از وي شينده بود، اينچنين به جمع علما ارايه كرد (نقل به مضمون): حضرت امام پس از شنيدن مطالب من فرمودند: من خوابي ديدهام كه بر مبناي آن اين روند را انتخاب كردهام و اگر تنهاي تنها بمانم و در اين راه شهيد هم بشوم، اين روند را ادامه خواهم داد و كوتاه نخواهم آمد.
خواب امام اين بود كه ايشان ميگفت: در خواب ديدم نقشه ايران در اثر فتنهاي كه ايجاد شده در هفت ـ هشت نقطه در حال آتش گرفتن است. من هرچه سر و صدا كردم و ديگران را به كمك دعوت كردم تا بيايند و نگذارند نقشه ايران بسوزد، فايدهاي نداشت و احساس كردم بايد به تنهايي اين كار را بكنم؛ بنابراين دست به كار شدم و با دست و عباي خود هر طور كه ميشد، آتش را خاموش كردم و نگذاشتم نقشه ايران در آن آتش بسوزد.
امام پس از نقل اين رويا فرمودند: احساس ميكنم كه رسالتي بر عهده من نهاده شده است و نبايد ذرهاي در انجام آن كوتاهي كنم.
مرحوم آقاي دواني ميگفت: علما پس از شنيدن پاسخ پيام خود، ساكت شدند و هيچ نگفتند.
غلامعلي رجايي
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۰
انتساب نهضت امام به یک خواب کاری نابخردانه و نسنجیده است که از اقای رجایی توقعی بیش از این است
من از ایشان مطالب خوبی خوانده بودم
ترا بخدا مطلب را بردارید
اولاً، ما اين جريان را قبلاً هم شنيده بوديم، و چندان «ناشنيده» نبود. ثانياً، قطعاً حضرت امام (ره) نه برمبنای يک رويا، که بر اساس عقل و شعور بالا و تشخيص دقيق و موشکافانة خود، رسالت و وظيفة خود را انجام دادند. اين است که نبايد مهمترين واقعة قرن بيستم را به سادگی دست کم گرفت.
درواقع تکلیف گرایی متشرعانه ایشان به شدت ناظر و محافظ ایران زمین و تامین کننده منافع ملی نیز بوده. نه فقط مانند بعضی که از ایران دوستی فقط تلفظ ایرون را بلدند.
درمقابل نظرات كاربران مي خواهم بگويم كه بارهاروايت مبني براين كه خواب (روياي صادقه)خبري ازاينده به انسان مي دهدوانسان راازبرخي مسايل آگاه مي كندوتفسيرآن به دست علماست اگراين باعقل شماسازگارنيست به دليل اين است كه علم نداريدواگرعلم وآگاهي داشتيداين گونه برخوردنمي كرديد.علماازتمام چيزهايي كه به نظرشماكوچك است نكته برداري مي كنند.
از دوراني كه در نجف در خدمت حضرت امام (قدس سره) بودم ، خاطره جالبي به ياد دارم . قبل از تشريف فرمايي امام به نجف ، شبي در خواب ديدم كه در ايران ، آشوب و جنگ است ، به خصوص در خوزستان . سر تمام نخلهاي خرما قطع شده يا سوخته بود و در اين جنگ ، يكي از نزديكان من شهيد شده بود . اين جنگ كه خيلي طولاني شده بود و فرماندهي اش را هم سيدالشهداء (ع) بر عهده داشتند ، با پيروزي ايران تمام شد ...از خواب بيدار شدم .
پس از تشريف فرمايي امام به نجف ، اين خواب را براي ايشان تعريف كردم . ايشان تبسمي كردند و فرمودند : " اين جريان واقع خواهد شد" عرض كردم : چطور آقا ؟! فرمودند : "بالاخره معلوم مي شود" من دوباره اصرار كردم و سرانجام ايشان فرمودند: "من يك نكته به تو مي گويم ، ولي بايد تا زماني كه من زنده هستم جايي بيان نشود.زماني كه در قم در خدمت مرحوم والد شما بودم، بسيار به ايشان علاقه داشتم ، به طوري كه تقريبا نزديكترين فرد به ايشان بودم و ايشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمي دانستند . روزي ايشان ( آيت الله شاه آبادي ) براي من مسير حركت را بيان كردند و فرمودند : تو انقلاب خواهي كرد و پيروز هم مي شويد و جنگي برايتان در خوزستان رخ مي دهد كه يكي از اقوام ما نيز در آن جنگ به شهادت نائل خواهد شد. سپس فرمودند: حالا البته زود است ، تا آن زماني كه اين مسير شروع شود زود است اما مي رسد."
"اين حرف امام تا وقوع انقلاب و حتي تا جنگ ايران و عراق به ياد من نماند .، يعني اصلا آن را فراموش كرده بودم . تا اينكه در يكي از سفرهايي كه به جبهه رفتم ، ناگهان چشمم به نخلهايي افتاد كه سرشان قطع شده يا سوخته بود . در آن زمان به ياد آن خواب افتادم . مجددا در ارديبهشت 1363 ، وقتي برادرم (آيت الله حاج شيخ مهدي شاه آبادي) به شهادت رسيدند ، دوباره يادم آمد كه حضرت امام (ره) از قول مرحوم والد فرموده بودند كه تمام جريانهاي خواب من اتفاق خواهد افتاد."
خدا آقای دوانی را رحمت کند
اجرتون با خدا
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







