خاورمیانه کنونی چنان غوطه ور در بحرانها و منازعات پیچیده و در حال گسترش شده که دورنمای ایجاد هرگونه صلح و ثبات فراگیر و بادوام در چشم انداز نظم و نظام امنیتی آن از میان رفته است. در این میان، بحران و منازعه فراگیر در عراق، یمن و به ویژه در سوریه باعث تولد عنصر نامطلوب و نامشروع و در عین حال خشونت طلبی به نام تروریسم شده که نمایندهٔ اصلی آن بازیگری است به نام داعش. داعش را به این دلیل میتوان بازیگر قلمداد کرد که گسترهٔ وسیعی از مرزهای خاورمیانه را درنوردیده و بازیگران منطقهای و فرا منطقهای زیادی را به خود مشغول کرده است. در این میان، آن چیزی که توجه به آن ضروری به نظر میرسد لزوم وجود یا عدم وجود اراده، انگیزه و یا راه حل برای مبارزه با تروریسم در میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است.
تقریبا همه بازیگران منطقهای و بین المللی که به خاورمیانه بنا به ملاحظات مختلف توجه دارند مدعی مبارزه با تروریسم و تلاش برای حل و فصل و پایان دادن به بحران تروریسم در خاورمیانه هستند. فارغ از چرایی و چگونگی شکل گیری گروههای تروریستی نظیر داعش و اینکه تا چه میزان برخی از مدعیان کنونی مبارزه با داعش به صورت مستقیم و غیر مستقیم زمینههای شکل گیری و تقویت این گروههای ضد نظم را در مقابل دولتهای قانونی (نظیرسوریه) به وجود آوردند، مسئلهای که قصد داریم به آن بپردازیم این است که ارادهها، انگیزهها و راه حلها برای مبارزه با تروریسم و مبارزه با داعش ازسوی کشورهای منطقه و بازیگران بین المللی به چه صورتی بوده و این ارادهها، انگیزهها و راه حلها به چه صورتی مدیریت شده، چه جهت گیری داشتهاند و چگونه عمل کردهاند.
باید گفت که تفاوت محسوسی میان وجود ارادهها، انگیزهها و راه حلها در میان بازیگران منطقهای و فرا منطقهای برای مبارزه با تروریسم و مشخصا داعش وجود دارد. برخی بازیگران اراده و انگیزه برای مبارزه با داعش را در خود دارند، اما راه حل مشخصی برای مبارزه با آن در اختیار ندارند و برخی نیز راه حلهای لازم را در اختیار دارند اما اراده و انگیزه کافی، هدفمند و معطوف به نتیجه را در خود ندارند.
این موضوع را میتوان در دو سطح منطقهای و فرا منطقهای تبیین نمود.
در سطح منطقهای:
عربستان
در سطح منطقهای عربستان سعودی راه حلهای لازم برای بحران تروریسم را دارد اما اراده و انگیزه لازم و کافی برای مبارزه علیه تروریسم در حاکمان عربستان سعودی دیده نمیشود. عربستان سعودی از این جهت راه حل مبارزه با تروریسم را در اختیار دارد که طبق شواهد و قراین موجود، خود نیز بخشی از مشکل شکل گیری و تقویت تروریسم و مشخصا داعش است. در واقع اگر عربستان سعودی اراده مسئولانه برای مبارزه با تروریسم را داشته باشد از جهت راه حلهای مبارزه نیز مشکلی نخواهد داشت چرا که ریاض تروریسم داعش و القاعده را به خوبی میشناسد و به جهت اشتراکات ایدئولوژیک با آنها میتواند راه حلهایی برای از بین بردنشان نیز ارائه دهد. راه حلهای عربستان راه حلهایی معطوف به خود است. راه حلهای ریاض معطوف به خود است چرا که خود بزرگترین حامی تروریسم در جهان قلمداد میشود. راه حلهایی نظیر قطع کمکهای مالی و تسلیحاتی به گروههای شورشی و تروریستهای موجود در عراق و سوریه، تعدیل تفکرات افراطی سلفی خود در منطقه، کنترل نیروها و وابستگان افراط گرای خود در منطقه، محترم شمردن حق حاکمیت کشورهای منطقه و عدم تلاش برای سرنگونی آنها که خود زمینههای شکل گیری تروریسم و افراطی گرایی در نبود دولتهای مقتدر است و در نهایت کمک به ارادههای موجود برای مبارزه با تروریسم در سطوح منطقهای و بین المللی است.
ترکیه
ترکیه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقهای رویکرد متناقضی را در مبارزه با تروریسم در پیش گرفته است. اراده، انگیزه و راه حل ترکیه برای مبارزه با تروریسم مبتنی بر منافع است. ترکیه و مشخصا حزب عدالت و توسعه بیشترین بهره برداری ممکن از تروریسم به ویژه داعش را برده است. حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای تروریستی در سوریه و مبادلات اقتصادی و نفتی با آنها تنها بخشی از رویکرد ترکیه نسبت به مسئله مبارزه با تروریسم است. ترکیه مطابق با سیاستهای اعلامی خود مصمم به مبارزه با تروریسم است. اگر به سختی بخواهیم این ادعای ترکها را بپذیریم متوجه خواهیم شد که اراده، انگیزه و راه حل انکارا برای مبارزه با تروریسم مستقل به نظر نمیرسد و ورود ترکیه به ائتلاف ضد داعش به رهبری ایالات متحده نیز بیش از هر چیزی ناشی از محذورات، فشارها و اتهامات بین المللی به ترکیه بوده است. به همین دلیل باید گفت اراده و انگیزه ترکیه برای مبارزه با تروریسم یک اراده و انگیزه مستقل و واقعی نیست. در واقع ترکها صرفا در قالب ائتلاف با غرب به مبارزه با داعش و تروریسم اقدام میکنند و نه به عنوان مسولیت یکجانبه بین المللی. در حالی که هر کشوری باید به صورت مستقل و یک جانبه نیز معتقد به مبارزه با تروریسم باشد.
ایران
ایران به عنوان یکی از قربانیان همیشگی تروریسم بدون آنکه بخواهیم جانبدارانه موضع گیری و تحلیل کنیم هم انگیزه مبارزه با تروریسم را دارد هم راه حلها و اراده لازم و مستقل. انگیزه و اراده ایران برای مبارزه با تروریسم دلایل مشخصی دارد. اولا ایران همواره یکی از قربانیان تروریسم و افراطی گرایی در خاورمیانه بوده است. دوما تروریسم موجود در عراق و سوریه حاکمیت سیاسی این جوامع که متحدان اصلی ایران در منطقه هستند را تهدید نموده است و به همین دلیل منافع امنیتی ایران مبارزه با گروههای تروریستی در این کشورها را ایجاب نموده است، سوما ایران با مشارکت در مبارزه علیه تروریسم میخواهد نشان دهد که نه تنها برخلاف ادعای غرب حامی تروریسم نیست بلکه همراه با عناصر تحت نفوذ و حمایت خود نظیر حزب الله نقش فعالی در مبارزه علیه تروریسم بر عهده دارد. راه حل مورد نظر ایران برای مبارزه را تروریسم یک راه حل یکجانبه و در عین حال مستقل است. چرا که در این زمینه با غرب و کشورهای منطقه هیچ گونه همکاری وهماهنگی عملیاتی ندارد و تنها با روسها یک همکاری محدود را تعریف کرده است. الگوی مبارزه با تروریسم ایران الگویی است که بیش از هر چیزی در راستای منافع محور مقاومت و دغدغههای امنیتی پیگیری میشود و حضور یا عدم حضور روسیه نیز تاثیری در عزم ایران برای مبارزه با تروریسم نخواهد داشت.
سطح فرامنطقهای
در سطح فرا منطقهای باید به اقدامات ائتلاف ضد داعش به رهبری ایالات متحده و حضور نظامی روسیه در سوریه برای حفظ نظام سیاسی سوریه و مقابله با گروههای مسلح افراط گرا اشاره نمود.
ایالات متحده
ایالات متحده و کلیت غرب با شروع بحران سوریه حمایت همه جانبهای از گروههای مسلح شورشی در سوریه به عمل آورد و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در تقویت تروریسم در منطقه نقش داشتهاند.
ایالات متحده به عنوان بزرگترین بازیگر مدعی مبارز علیه تروریسم به ظاهر اراده و انگیزه مبارزه علیه تروریسم را دارد اما راه حلهای مبارز علیه تروریسم توسط واشنگتن راه حلهایی متناقض و خود خنثی کننده هستند. ایالات متحده از یک سو مدعی سر سخت مبارزه علیه تروریسم و بنیاد گرایی اسلامی است و ائتلافی نیز در این راستا برای مبارزه علیه داعش راه اندازی کرده، اما در عین حال، از یک سو تسلیحات سبک و نیمه سنگین زیادی روانه سوریه برای کمک به گروههای شورشی به اصطلاح میانه رو کرده است، در حالی که بسیاری از این سلاحها در اختیار داعش و النصره قرار گرفتند و از سوی دیگر ما شاهد آن هستیم که متحدان اصلی ایالات متحده در خاورمیانه شامل عربستان، قطر و ترکیه خود از حامیان اصلی گروههای تروریستی در عراق و سوریه هستند در حالی که واشنگتن میتواند اقدامات آنها در حمایت از تروریسم را کنترل کند. بنابراین باید گفت راه حل تشکیل ائتلاف از سوی غرب و ایالات متحده یک راه حل متناقص و خود خنثی کننده است که تاکنون نیز کارایی و اثر بخشی لازم را به دلیل رویکرد متناقص ایالات متحده نسبت به تروریسم نداشته است.
روسیه
در سطح دیگر روسها که در ابتدا انگیزه، اراده و راه حل مشخصی برای مبارزه با تروریسم نداشتند بحران سوریه و خطر سقوط تنها متحدشان در خاورمیانه را فرصتی قلمداد کردند تا بتوانند نقشی در مبارزه مستقیم علیه تروریسم داشته باشند. روسها برای مبارزه با تروریسم به ویژه در سوریه اراده و انگیزه معطوف به منافع را دارند.
انگیزه اصلی روسها برای مبارزه با تروریسم در سوریه را باید حفظ نظام سیاسی سوریه و جلوگیری از گسترش و نفوذ گروههای تروریستی و افراطی گرا به ناحیه قفقاز و مرزهای روسیه دانست. اراده روسها برای مبارزه با تروریسم تا زمانی که منافع امنیتی آنها در سوریه تامین نشود همچنان تقویت خواهد شد. راه حل روسها نیز برای مبارزه علیه تروریسم مداخله مستقیم و تلاش برای همکاری عملیاتی مستقیم با بازیگران منطقهای و فرا منطقهای همسو با خود همچون ایران و یا اخیرا فرانسه است. به جرات میتوان ادعا کرد که انگیزه و اراده کرملین برای مبارزه با تروریسم مقطعی و کوتاه مدت خواهد بود و روسها اراده هدفمند بلندمدتی برای مبارزه با تروریسم نخواهند داشت.
در نهایت باید گفت، اگر انگیزهها، راه حلها و ارادههای معطوف به مبارزه با تروریسم در یک راستا و هم سو با یکدیگر قرار بگیرند و بازیگران منطقهای و فرا منطقهای مبارزه با تروریسم را به عنوان یک مسئولیت بین المللی بر عهده بگیرند و همچنین مبارزه با تروریسم را صرفا از دریچه منافع مطلق خود در مقابل دیگری تعریف نکنند ما میتوانیم شاهد تقویت ارادههای استوار، انگیزههای هم سو و راه حلهای تحقق یافته باشیم. درغیر این صورت تمامی این ارادهها، انگیزهها و راه حلها یکدیگر را دفع و خنثی خواهند کرد و تروریسم همچنان زخمهایی بر پیکر جوامع عقب مانده و رنج دیده خاورمیانه ایجاد خواهد کرد.