امسال بیش از هر اسمی در ادبیات منطقه نام داعش بود که بر سر زبان ها بود. منطقه با تحولات فراوانی روبرو بود به نحوی که هر روز انفجار و بمب گذاری های متعددی در کشورهای مختلف انجام می شد که در آن عده ای از مسلمانان به شهادت می رسیدند.
به گزارش «تابناک»؛ در این سال جنگ و کشتار در منطقه به اوج خود رسید. گروه های تروریستی در سوریه و عراق جولان می دادند. اوضاع یمن با بی ثباتی روبرو شد. پادشاه عربستان فوت کرد. امریکایی ها به بهانه جنگ علیه داعش؛ ائتلاف تشکیل دادند و به عراق حمله هوایی می کردند.
در همین ارتباط سید باقر سخایی سفیر پیشین ایران در امارات، قطر و تونس در گفت و گو با تابناک به بررسی مسائل یمن و نقش عربستان و امریکا در اوضاع این کشور پرداخته است.
با توجه به اینکه شما دو دوره در قطر سفیر بودید و هماکنون هم رئیس انجمن دوستی ایران و قطر هستید، نقش کشور قطر را در تحولات منطقه چگونه ارزیابی میکنید؟
کشور قطر در دو دهه اخیر به ویژه پس از روی کار آمدن شیخ حمدبن خلیفه آل ثانی شاهد تحولات شگرفی بوده است. کشوری که تا قبل از آن هیچگونه نقشی در تحولات منطقه نداشت در سایه درآمدهای سرشار نفت و گاز به یک بازیگر بزرگ در عرصه بینالمللی تبدیل گردید. این کشور با راهاندازی شبکه الجزیره یک نقش کلیدی در بیداری اسلامی و به تعبیر خودشان در بهار عربی داشته است و هم اکنون در تحولات سوریه ـ عراق، فلسطین و دامن زدن به اختلافات قومی و شیعه هراسی نقش زیادی دارد. گفته میشود در ائتلافی اخیری که با کشورهای عربستان و ترکیه، علیه سوریه ایجاد کرده ، الجزیره مسئولیت اطلاع رسانی و تبلیغاتی ائتلاف را بعهده گرفته است.
این کشور در عین حال که جزو ائتلاف جهانی به رهبری آمریکاعلیه داعش است، مروج افراطگرایی در منطقه نیز هست.
کشور قطر همانند عربستان وهابی مذهب هستند ولی تفاوتهای مهمی میان عربستان و قطر وجود دارد، وهابیگری قطر سختگیری کمتری در مقایسه با عربستان سعودی دارد. مثلاً در قطر منعی برای رانندگی زنان وجود ندارد و زنها به تنهایی سفر میکنند، در قطر پلیس دینی وجود ندارد.
این کشور سعی کرده در سیاست خارجی به گونهای رفتار کند که همواره نقش میانجی را در بین کشورها و گروههای متخاصم ایفا نماید، میانجیگری در لبنان یک نمونه آن بود. حتی جلسات محرمانه طالبان و آمریکاییها در دوحه تشکیل شده است. متأسفانه در سالهای اخیر بهخصوص ظرف یکی دو سال گذشته، این کشور از بیطرفی خارج شده و در قضایای سوریه، عراق، یمن مستقیماً وارد معرکه شده است و گفته میشود مسجد جامع دوحه محل تجمع شبهنظامیانی شده که برای جهاد به سوریه، عراق و یمن اعزام میشوند و در قضیه یمن همپیمان عربستان شد . تصور میکنم قطریها میخواهند جبران رویارویی خود در مصر با عربستان را بکنند.
چرا کشور قطر با توجه به ساختار موروثی که در آن وجود دارد آبستن حوادث شبیه یمن نمیشود؟
اولاً: قطر کشوری با اکثریت 4/3 جمعیت غیربومی یعنی از جمعیت حدود 5/1 میلیون نفری کشور قطر حدود 400 هزار نفر فقط قطری هستند بقیه از ملیتهای مختلف مانند هند، پاکستان، بنگلادش، تایلند فیلیپین ایران و چند کشور غربی مانند مصر، سودان، اردن، یمن، تونس و... و کشورهای اروپایی و آمریکایی، بنابراین ملتی که بتواند قیام کند در قطر وجود ندارد.
ثانیاً: از قبل درآمدهای سرشار نفتی جمعیت قطر از وضعیت زندگی مناسبی برخوردارند و در رفاه نسبی بسر میبرند.
ثالثاً: تروریسم و افراطگرایی زائیده استعمار غرب است و عمدتاً شامل کشورهایی میشود که حاضر به قبول سلطه غرب نیستند و لذا میبینید که کشورهای حوزه خلیج فارس علیرغم اینکه هیچگونه میانهای با دمکراسی و مردمسالاری ندارند هیچگاه مورد هجمه غرب قرار نمیگیرند و قطر طبعاً از این موهبت نیز برخوردار است. جالب است که کشورهای خلیج فارس میگویند ما در سوریه با دیکتاتوری مبارزه میکنیم و غربیها هم برای آنها کف میزنند، انسان را یاد شعر معروف پروین اعتصامی شاعر پرآوازه ما میاندازد که میگوید:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بدبویی؟
3ـ در سالهای اخیر شاهد گسترش تروریسم و افراطگرایی در منطقه بودهایم، در این میان حضور گروههای تروریستی در کشورهایی همچون سوریه و عراق بیشتر به چشم میخورد. شما علل گسترش تروریسم و همچنین خطر داعش در این منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب: در پاسخ این سوال باید گفت ـ تروریسم بر دو قسم است تروریسم دولتی و غیردولتی، ماهیت این دو با هم فرق دارند. تروریسم دولتی مانند رژیم صهیونیستی که با حمایت علنی غرب یعنی مدعیان مبارزه با تروریسم اعمال را انجام می دهد و هدف از بین بردن نیروهای انقلابی و مخالفین سلطه غرب میباشد. رژیم صهیونیستی رسماً اعلام میکند که نیروهای انقلابی را در خاک فلسطین تعقیب، دستگیر و از بین میبرد ولی غرب نهتنها واکنشی نشان نمیدهد بلکه حمایت هم میکنند. برای ترور دانشمندان هستهای ما، نیروهای ویژه ترور به جمهوری اسلامی ایران اعزام میکندغربیها چشم خود را می بندند . اما تروریسم غیردولتی که به ظاهر از حمایت غرب و حامیان آننها برخوردار نیست و حتی با آن هم مبارزه میکنند. در عمل این نوع تروریسم را حمایت میکنند! شما دیدید که منافقین را که شعارشان مبارزه با استکبار بود و آن همه کشتار در کشور انجام دادند. چگونه در پناه خود گرفتهاند و از آنها بهعنوان وسیله استفاده کردند. پس تروریسم نوع دوم هم اگر با منافع آنها همراه باشد مورد حمایت است. افراطگرایی با تروریسم فرق میکند، افراطگرایی همیشه بوده است حکومتها بهویژه غربیها از این مسأله برای ایجاد اختلاف و فتنه استفاده میکرده و میکنند و جنگهای فرقههای تاریخ گواه آن میباشد و امروزه از آن برای نابودی کشورهای اسلامی بهویژه آنهایی که نمیخواهند سلطه غرب را بپذیرند استفاده میکنند. شما میبینید که اگر غرب بهویژه آمریکا میخواست با لشکرکشی زیرساختهای کشورهایی مثل عراق، لیبی، سوریه و... را از بین ببرد چقدر باید هزینه میکرد در حالی که با راهاندازی جنگ طایفهای موجب از بین بردن منابع مالی، انسانی و واردآوردن لطماتی که سالهای سال قابل جبران نیستند شدهاندو هزینه های آن چنانی هم پرداخت نکرده اند .
با توجه به حضور شما به عنوان سفیر در چندین کشور عربی و آفریقایی به نظر شما ریشه تحولات اخیر در یمن چیست؟
جواب: به نظر من تحولات یمن دنباله تحولات مربوط به بیداری اسلامی است که عربها آن را به بهار عربی تعبیر کردهاند. مردم یمن به ویژه شیعیان این کشور سالها زیر ستم حکومت دیکتاتور علی عبدا... صالح زندگی کردند در حالیکه مردم از فقر شدید رنج میبردند. خاندان حکومتی ثروتشان سر به فلک زده است و آقای عبدا... صالح رئیس یکی از فقیرترین کشورهای جهان، جزو ثروتمندترین فرد دنیا است. غرب و شورای همکاری به ویژه عربستان تلاش فراوان کردهاند که جلوی این نهضت را بگیرند و یکی از عوامل خود(عبدالهادی المنصور) را با یک انتخابات فرمایشی بر آنها تحمیل کردند ولی ملت یمن گول این توطئه را نخورد و انقلاب خود را برای دستیابی به اهداف مورد نظر ادامه داد.
آنها همچنین تلاش کردند بین شیعیان یمن که عبارتند از شیعیان جعفری، شیعیان زیدی و شیعیان اسماعیلی تفرقه ایجاد کنند که با تلاشهای علامه حسین حوثی در وحدت و همبستگی بین شیعیان این توطئه آنها نیز نتیجه بخش نشد. لذا چاره را در حمله به یمن یافتند، میتوان گفت در یمن بیداری اسلامی باعث این تحولات شد.
با توجه به نقش عربستان در تحولات اخیر یمن به نظر شما دلیل اصلی این کشور برای درگیری نظامی با کشور یمن چه بوده است؟
همانگونه که اشاره کردم عربستان، با حمایت غرب و همکاری شورای همکاری خلیج فارس ابتدا سعی کرد مسیر نهضت را تغییر دهد، موفق نشد. سعی کرد با اختلافات داخلی بین شیعیان و ایجاد درگیری با سلفیها و تکفیریها این حرکت را متوقف کند باز هم توفیقی نیافت. لذا حمله هوایی به کشور فقیر یمن را که هیچگونه خطری را متوجه کشورش نمیکرد آغاز کرد. عربستان به بهانه واهی حمایت ایران از مردم یمن این جمله را آغاز کرد در حالیکه خودش میداند ایران فقط حمایت معنوی از یمن میکند و تاکنون نتوانستند دلیلی بر مداخله ایران بیابند واقعیت این است که عربستان در قضیه سوریه، عراق، لبنان از دست جمهوری اسلامی ایران بسیار عصبانی است و حتی با این تعبیر که باید سر افعی را قطع کرد میخواهد از ایران انتقام بگیرد بهویژه که دید آمریکا دو سال قبل حاضر به حمله هوایی به سوریه نشد، و نقشه عربستان برای سقوط بشار اسد به شکست انجامید در عراق هم سعی کرد عوامل خود را به قدرت برساند موفق نشد و در لبنان هم نتوانست علیرغم هزینههای زیادی که کرده بود توفیق لازم را به دست نیاورد. لذا به یمن حمله کرد، این پوست خربزه را غربیها و همسایگان او به ویژه مصر و ترکیه زیر پای او گذاشتند. نشریه فارن پایسی نوشت: تحلیلگران مستقل با پیشبینی رهبر ایران به شکست نظامی عربستان در یمن موافقند و یمن یه ویتنام عربستان تبدیل خواهد شد.
به نظر من تعبیر مقام معظم رهبری بسیار دقیق است که فرمودند نیروهای جوان بی تدبیر این تصمیم غیرعاقلانه را گرفتند.
آیا خطر ورود تروریستها به یمن و تکرار وقایع سوریه وجود دارد؟خیلی بعید نیست چون ارزانترین راه برای دستیابی به هدف است بهویژه که وهابیها تبلیغات گستردهای را مبنی بر مشترک بودن شیعیان حوثی آغاز کردهاند. یکی از مفتیهای عربستان اندکی قبل از حمله عربستان به یمن گفته بود خداوند لعنت کند شیعیان و ایجاد کنندههای آنها را، شیخ عبدالعزیز آل شیخ با توهین به شیعیان، ایران را به دخالت در یمن و 6 کشور خلیج فارس متهم کرد. به هر حال آنها در حال آماده کردن سلفیها و تکفیریها جهت جنگ داخلی در یمن هستند که اگر نتوانستند از طریق نظامی یمن را تسلیم کنند با جنگ داخلی آن را از بین ببرند.
با توجه به تحولات اخیر در یمن پیشبینی شما از اینده تحولات این کشور چگونه است؟
در سوال قبل گفتم که احتمال دامن زدن به اختلافات قومی وجود دارد عربستان از نظر نظامی نتیجهای نخواهد گرفت ـ امکان پیاده کردن نیرو هم ندارد چون مردم یمن بسیار شجاع و رزم دیده هستند. عربستان قبلاً هم آن را تجربه کرده بود به ویژه که عموم مردم یمن مسلح هستند و عربستان اگر چنین اشتباهی را مرتکب شود در باتلاقی گیر خواهد کرد که راه فرار نخواهد داشت. لذا تصورم این است که سعی میکند جنگ را یمنی ـ یمنی کند.
آیا این خطر وجود دارد که داعش به مرزهای ایران نیز نزدیک شود؟
تصور من این است که عمده هدف غرب و کشورهای منطقه انتقامگیری از ایران است. چون غربیها و کشورهای مرتجع منطقه، روی دیدن ایران قدرتمند را ندارند. لذا از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با انواع ضربهها وارد مبارزه با نظام اسلامی شدند. مانند تجزیه طلبیها، ترور شخصیتها، دامن زدن به اختلافات داخلی، کودتاها و... نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورند دیدند تهدید نظامی هم جواب نمیدهد. پس چه باید بکنند! بایداز این ولیده جدید خود که از تعصب کوری هم برخوردار است و با اعمال وحشیانه خود در لباس اسلام ضمن ایجاد رعب و وحشت، داعیه تشکیل خلافت اسلامی هم دارد، استفاده نمایند.
این گروه دارند خوابی را که رشید رضا شاگرد محمد عبده برای تشکیل خلافت اسلامی به مرکزیت موصل دیده بود تعبیر میکنند.
رشید رضا این آرزو را در دل داشت که کاش روزی خلافت اسلامی احیاء شود چون از استانبول، بغداد، دمشق، کوفه و مدینه (5 دارالخلافه تاریخی مسلمانان) نا امید بود. میگفت خلافت باید در یک منطقه بینابین شبه جزیره عربستان و آناتولی (قسمت آسیایی ترکیه) که در آنجا عربها، کردها، ترکها در کنار هم زندگی میکنند باشد. لذا موصل را که محل وصل آنهاست را پیشنهاد میکند. میبینیم که داعشی ها موصل را به عنوان مرکز خلافت انتخاب میکنند و در نقشه خود علاوه بر سرزمین شام (سوریه، لبنان و اردن)، مکه و مدینه را هم جا دادهاند یعنی مشابه همان نقشهای که رژیم صهیونیستی نقشه نیل تا فرات را داشت که علیرغم حمایتهای بیچونوچرای غرب بهویژه آمریکا، نه تنها به رویایش دست نیافت بلکه مجبور شد به دور خود دیواری بکشد. پس نزدیک شدن به مرزهای جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف راهبردی آنها است.
آیا شما احتمال میدهید که بعد از یمن ممکن است این اتفاق برای یکی دیگر کشورهای عربی نیز اتفاق بیفتد؟
جواب: به نظر من همانگونه که اشاره کردم غربیها خواب سنگینی برای خانواده خاورمیانه دیدهاند تجزیه عراق، سوریه، حتی عربستان، چون آنها برای امنیت اسرائیل به فکر خاورمیانهای هستند که متشکل از چند کشور کوچک غیر قدرتمند که هیچگونه تهدیدی برای اسرائیل نباشد میباشند.
قطعاً با تقویت داعش در لیبی، مصر را درگیر میکنند، با تقویت انها در سوریه، لبنان بهویژه حزبا... را تهدید میکنند و اردن نیز از جمله مطامع داعشیها است ـ در فلسطین هم با تقویت آنها جنگ داخلی را بهراه میاندازند و آنها را سرگرم خود میکنند. با قراردادن داعش در کنار ترکیه، این کشور را که خود یکی از حامیان داعش و گروههای تکفیری است دردسر جدیدی برای آن کشور ایجاد خواهند کرد تا خطری برای اسرائیل نباشد. بدین ترتیب هم اروپا از نیروهای اسلامیگرای تکفیری خالی میشود و هم خاورمیانه دچار بحران دراز مدت میگردد. به تعبیر یکی از عزیزان، خاورمیانه را حسابی شخم میزنند تا یک خاورمیانه جدید، با کشورهای کوچک تازه استقلال یافته و بیثبات با یک اسرائیل باثبات باقی بماند.
به نظر شما تا کی شاهد این نوع تروریسم و افراطگرایی در منطقه خواهیم بود؟جملهای را به انگلیسیها نسبت میدهند و آن اینکه تفرقه بینداز و حکومت کن. غربیها از این حربه بهعنوان یکی از ابزار سیاست خارجی استفاده میکنند. حکومتهای استبدادی هم از این حربه برای پیشبرد سیاست داخلی استفاده میکنند. آیا میتوان برای این مسأله تاریخ تعیین کرد؟ برای تفرقه اندازی چه باید کرد باید از اعتقادات و باورهای مردم بهرهبرداری کرد. چه کسی است که نداند افراطگرایی و تروریسم را دستگاههای جاسوسی غرب در خاورمیانه ایجاد کردهاند. یکی از مقامات پاکستان میگفت: گروه طالبان با نقشه انگلیس و پول دو کشور ثروتمند خلیج فارس امارات و عربستان شکل گرفت و پاکستان درد زایمان آن را تحمل کرده و میکند. پس تا استثمار و منافع استکباری مطرح است افراطگرایی هم هست.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.