
پس از پخش مجموعه مستند «به روایت دربار»، جنجالهای وسیعی شکل گرفت که یک سوی آن کارگردان این مجموعه و آن سوی دیگر، مسئولان رسانه ملی بودند؛ جنجالهایی که حال با انتشار نامه مدیر وقت شبکه اول سیما، وارد مرحلهای تازه شده و این پرسش را پیش آورده که آیا «به روایت درباره» در همان چهارچوب «تازیخ شفاهی عصر پهلوی» قابل تعریف است؟
به گزارش «تابناک»، همزمان با ایام دهه فجر، مستند «به روایت دربار» با اسم قبلی «رازها و دروغها» کاری از واحد مرکزی خبر از یازدهم بهمن از شبکههای اول و سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران با یک ساعت فاصله پخش شد؛ اتفاقی کمسابقه که نشان داد این مستند تا چه میزان برای رسانه ملی اهمیت دارد و چه سرمایهگذاری در تولید این اثر شده و در واقع یکی از برگهای برنده صداوسیما در این ایام و در مقابلِ پروژههای تاریخی بود که شبکههای ماهوارهای فارسی زبان به نمایش گذاشته بودند.
گفتوگوهای تازه و متفاوت و البته انتقادی با اطرافیان محمدرضا پهلوی، این اثر را با مجموعه آثار شعاری پیرامون دوران رژیم پهلوی متفاوت ساخته و اقبال عمومی نسبت به این مستند قابل توجه بود. با این حال، پخش این مجموعه مستند بیدردسر هم نبود و در زمان پخش این مستندها، کشمکشهای پنهان و سپس آشکار بر سر پخش این فیلمها میان چهرههای ذینفع بالا گرفت و در نهایت رسانهای شد.
ابتدا حسین دهباشی، مدیر «پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم» که با سرمایهگذاری مشترک صداوسیما و کتابخانه ملی ایران تهیه شد، آنچه را در قالب مستند «به روایت دربار» منتشر شد، همان «پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم» تلقی کرد و ضمن بیان این نکته که بخشهایی از این مستند از پروژه تاریخ شفاهی ایران (عصر پهلوی دوم) گرفته شده است، گفت: «ما به خاطر عدم رعایت مفاد قرارداد منعقده بین بنده به عنوان مسئول این پروژه، کتابخانه ملی ایران و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از تلویزیون به دادگستری، رسماً شکایت خواهم کرد».
به گفته مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران (عصر پهلوی دوم)، بخش مربوط به «سپهبد آذربرزین»، جانشین فرماندهی نیروی هوایی در زمان پهلوی دوم ـ که شب گذشته از تلویزیون پخش شد ـ مصاحبه تهیه شده از سوی مسئولان این پروژه بوده است. وی تأکید کرد: «
البته صدا و سیما هم در تهیه این مصاحبه (گفتوگو با آذربرزین) نقش داشته و سرمایهگذاری کرده و پرداخت لازم را انجام داده است؛ اما این در واقع، ملک مشاع بوده و صدا و سیما در آن تنها مشارکت داشته و این گونه نبوده که فقط متعلق به صدا و سیما باشد. طبق قراردادهایی که بین ما وجود داشته، صدا و سیما، من و کتابخانه ملی، هر سه در این پروژه سهم داشتهاند و هیچ کدام حق نداشتهاند به صورت انحصاری از آن استفاده کنند».
دهباشی با بیان اینکه قرارداد مربوط به مشارکت این سه شخصیت حقوقی در پروژه نامبرده، بارها تجدید شده است، گفت: «
در آخرین نوبتی هم که این قرارداد از سوی آقای فرجی، مدیر شبکه یک با کتابخانه ملی منعقد شد، قرار بود یک پروژه توسط صدا و سیما و کتابخانه ملی و با کارگردانی من در ۲۶ قسمت ساخته شود؛ اما بعد از تغییر رئیس سازمان صدا و سیما، آقای فرجی و آقای والینژاد مدیر گروه حماسه و دفاع شبکه یک عزل شدند و از آنجا که ممکن است آقای سرافراز از سابقه این موضوع (تهیه پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم) خبر نداشته است که این کار را کلاً به واحد مرکزی خبر سپرده است».
مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران (عصر پهلوی دوم) همچنین با تصریح این که واحد مرکزی خبری از ابتدا تاکنون در این پروژه هیچ گونه سهمی نداشته است، یادآور شد: «
نقشی که صدا و سیما در این پروژه داشته، این بوده که بخشی از هزینههای مادی این کار را تقبل کرده است ولاغیر. آیا غیر از این بوده که طی همه این سالها، صدا و سیما در پروژههای مختلف، پول خرج کرده؛ اما در هیچ کدامشان به این کیفیت، کاری انجام نداده است؟ آیا شایسته است بعد از این همه سال همکاری و سرمایهگذاری، کار به این شکل روی خروجی برود؟».
وی همچنین از اینکه با اقدامی که صدا و سیما انجام داده، مفاد توافق کتبی فیمابین تهیهکنندگان پروژه تاریخ شفاهی با مصاحبهشوندگان رعایت نشده است، انتقاد کرد و گفت: «
ما در هنگام مصاحبه با مصاحبهشوندهها تعهد رسمی سپردهایم زمانی از مصاحبههایشان استفاده شود که متن کامل مصاحبهشان قبلاً منتشر شده باشد که این مسأله تاکنون در مورد ۴ نفر از این چهرهها شامل سیدحسین نصر، داریوش همایون، عبدالله آذربرزین و علینقی عالیخانی، محقق و مصاحبههای آنها در قالب ۴ کتاب منتشر شد».
دهباشی افزود: «
در واقع تلویزیون میتوانست از تکههایی از مصاحبههای این چهار نفر استفاده کند و نه دیگران. البته کاری که تلویزیون انجام میدهد، به نظر من ناآگاهانه است، ولی این ناآگاهی، رافع مسئولیت تلویزیون نیست؛ یعنی حداقل کاری که مدیران جدید تلویزیون میتوانستند در این خصوص انجام دهند، این بود از کسانی که مسئول این پروژه هستند، سابقه آن را بپرسند. متأسفانه این قضیه که کسی به خاطر مسئولیت جدیدش در تلویزیون، ذوق زده میشود و میخواهد خودش را نزد مسئولان عالیرتبه نظام، شیرین کند و دستور چنین کاری را میدهد، خروجیاش این است، اثری که میتوانست و میتواند پاسخ محکمی باشد به ناجوانمردیهایی که در این سالها به نظام ما شده است، تبدیل شده به یک ضدتبلیغ».
مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران (عصر پهلوی دوم) ادامه داد: «
چنانچه غیر از این چهار نفر، افراد دیگری از رجال پهلوی که در این پروژه با آنها مصاحبه شده است، به ما بگویند که شما (ما) در زمان مصاحبه با ما، این سند رسمی را امضا کردید که تا زمانی که مصاحبههای ما به صورت کتاب منتشر نشده، اجازه استفاده جزئی از متن مصاحبههای ما را ندارید، ما اخلاقاً چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ نمیخواهم بگویم که مثلاً فردی مثل اردشیر زاهدی میتواند ما را در دادگاهی، محکوم کند اما به هر حال نظامی که کاری که صدا و سیما انجام داده، شایسته نظامی که مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و اخلاقی است، نیست».
هفده روز پس از مصاحبه دهباشی، روابط عمومی سازمان صداوسیما به اظهارات حسین دهباشی پاسخ داد. در بخشی از این پاسخ آمده بود: «... آقای حسین دهباشی ارائه دهنده طرح برنامه «رازها و دروغها»، در سال ۱۳۸۸ با ارائه طرح مذکور، پس از تصویب این طرح در شبکه ۴ سیما، تهیهکنندگی آن را طبق قرارداد منعقده بین شبکه و ایشان عهدهدار شد. رقم تعیین شده در قرارداد بیش از یک میلیارد تومان بوده که مجری باید طرح را در ۲۶ قسمت تهیه و ارائه کند. ایشان خوب میدانند چه مواردی را در قرارداد متعهد شدهاند؛ از جمله اینکه حق واگذاری موضوع قرارداد را بدون اجازه کتبی سازمان کلاً یا جزئاً به غیر ندارند و یا اینکه متعهد هستند که طرح و موضوع قرارداد به هیچ یک از شبکههای تلویزیونی و رسانههای صوتی و تصویری و اشخاص غیر واگذار نشود و مهمتر آنکه، از تاریخ امضای قرارداد، طرف دوم هیچگونه مالکیت بر اثر مورد قرارداد نخواهند داشت و کلیه حقوق اثر متعلق به سازمان صدا و سیما خواهد بود. همچنین متعهد شدهاند که سازمان انحصاری مالک موضوع قرارداد است و ایشان مکلف هستند از موضوع قرارداد تنها یک نسخه بتاکم و VHS تهیه کند و آن را در اختیار سازمان قرار دهند و نامبرده حق داشتن حتی یک نسخه و کپی از اثر تولید شده و بهرهبرداری از آن را به هر نحو نخواهند داشت.
در یکی دیگر از مفاد قرارداد آمده است: طرف دوم متعهد میشود که حق رایت، چاپ و هرگونه تکثیر و کپیبرداری و حتی کپی بر روی هارد دیسک کامپیوتر و توزیع داخلی و خارجی، حق شرکت دادن برنامه در جشنوارههای داخلی و خارجی متعلق به سازمان صدا و سیماست و طرف دوم و یا عوامل تولید حق هیچ گونه ادعایی در این خصوص ندارند. مواردی نیز در برخی صورتجلسات ذکر شده که اشاره به این مطلب دارد، صدا و سیما به هر نحوی که صلاح بداند از اثر استفاده خواهد کرد و همچنین تهیهکننده متعهد است از اطلاعات پروژه تا ده سال هیچ استفادهای نکند.
در نهایت، آنچه از مفاد این قرارداد دریافت میشود، اینکه حقوق این اثر متعلق به صدا و سیماست و لذا این رسانه میتواند برای پخش آن و بر مبنای تشخیص خود ـ که از چه شبکهای، چگونه و در چه مقطعی پخش شود ـ اقدام کند؛ بنابراین، آنچه تاکنون انجام شده بر همین تشخیص بوده و مجری طرح، حقی بر اعتراض نسبت به چگونگی پخش آن از سیما ندارد.
و اما موضوع دیگری که در جریانسازی آقای دهباشی برجسته شده، اشاره به نکتهای است که در یکی از صورتجلسات و نامه مدیر سابق شبکه یک سیما، در موضوع آمادهسازی مراحل فنی ۱۰ عنوان کتاب اعم از حروفچینی و صفحهبندی و تهیه پانویسهای پژوهشی و تخصصی از متن پیاده شده مصاحبههاست، که آقای دهباشی چنین برداشت کردهاند، تلویزیون هیچ گونه حقی در استفاده از راشهای در اختیار گرفته ندارد تا زمانی که کتابهای مذکور به چاپ برسد. آیا چنین برداشتی میتواند درست باشد؟ با فرض اینکه به استناد نامه مدیر شبکه چنین موردی ذکر شده باشد، آیا تلویزیون که مالکیت اثر را بر عهده دارد، نمیتواند آنگونه که در قرارداد پیشبینی شده است، برای پخش آن اقدام کند؟
نکتهای دیگر که در صحبتهای آقای دهباشی برجسته است، اینکه چرا از تعداد زیادی راش که با عنوان مصاحبهها و گفتوگوها در اختیار صدا و سیما قرار گرفته است، گزینشی انتخاب و پخش شدهاند؟ باید از ایشان پرسید، آیا امکان پخش تمام صحبتها در چند روز دهه فجر امکانپذیر است؟ آیا بر مبنای موضوع مورد بحث در هر قسمت، نباید تصاویر و متن مرتبط با موضوع انتخاب و پخش شود؟ اگر همین نوارها مجدداً در اختیار ایشان قرار میگرفت و خواسته میشد متناسب با ایام دهه فجر، گزارشهایی را تهیه و پخش کنند، آیا تصاویری خاص و مرتبط با موضوع برنمیگزیدند؟ بگذارید از این بحث که مالکیت این اثر مربوط به صداوسیما بوده و ایشان نیز کامل مبلغ قرارداد را دریافت کردهاند، بگذریم و به بیان چند نکته دیگر بپردازیم...».
پس از این گزارش، حسین دهباشی مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران با انتشار تصویر توافقنامه همکاری منعقد شده میان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی که به امضای مدیران این دو مرکز رسیده، پاسخی به رسانه ملی داد.
در بخشی از این پاسخ آمده بود: «۱. صدا و سیما مدعی شده است یک میلیارد تومان جهت پروژه «تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم» (که در آن مکتوب به جهت نادانی یا تمسخر «مستند شفاهی» نامیده شده است) پرداخت نموده است. تصدیق میشود که ادعای مذکور گرچه «کاملاً درست» است، از آنجا که دربرگیرنده همه واقعیت نیست، لاجرم «دروغ» میباشد. چرا؟ زیرا آن مبلغ کلان، برخلاف آنچه موذیانه و در ابهام وانمود شده، «دستمزد کارگردان» مجموعه نیست بلکه تنها رقم تعهد شده صداوسیماست که تازه حدود نیمی از آن به صورت تجهیزات فنی خریداری و اکنون بیش از سه سال از تحویل کامل و رسید آن به معاونت سیما میگذرد و باقی آن نیز صرف بخشی از هزینههایی شده که جزئیات دقیق آن روشن است.

به علاوه این نکته از قلم افتاده که حسین دهباشی نه فقط ریالی از مبلغ مذکور سود مالی نبرده، بلکه نگارنده به همراه سایر نهادهای حامی، سهمی بسیار بیشتر از آن را هزینه و مشارکت کردهاند، به نحوی که سهم مادی صدا و سیما نهایتاً به 40 درصد مالکیت این پروژه هم نمیرسد و بدیهی است هر گونه بهرهبرداری یکجانبه از یک مالکیت مشاع، خاصه اگر بیاذن شرکا و بر خلاف تمایل و تعهدات قبلی باشد، «خیانت در امانت» و «تصرف مال غیر» محسوب شده و علاوه بر گناه، موجب ضمان نیز میگردد.
۲. در طول سالهای گذشته و به تناسب پیشرفت و توسعه «پروژه پژوهشی تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم»، توافقات متعددی میان اضلاع مختلف همکاران و حامیان آن و از جمله حسین دهباشی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و صدا و سیما، کتباً و رسماً منعقد شده که بر مبنای منطق عقلی و حقوقی آخرین آنها، حجت و معیار داوری است و ارجاع به هر گونه توافق نوشته یا نانوشته قبلی و احیاناً متعارض مسموع نیست.
توافقنامه همکاری
بر این اساس آخرین توافقات طرفین به شماره ۱۷۳/۹۳/د مورخ۱/ ۶/ ۹۳، شماره ۱۷۳۸۹/۹۳/د و مورخ۳۱/ ۶/ ۹۳، (که تصویر آن به پیوست آمده) به روشنی مشخص میکند: علاوه بر آنکه کلیه حقوق مادی و معنوی صدا و سیما از پروژه مذکور در قالب انتشار کتاب در ازای درج آرم شبکه اول سیما در محلی مناسب در کتب چاپ شده کلاً و دائماً به حسین دهباشی و کتابخانه ملی تعلق دارد، بهرهبرداری تلویزیونی از پروژه یاد شده نیز صرفاً در قالب مجموعه مستندی ۲۶ قسمتی که در سازمان اسناد و کتابخانه ملی و انحصاراً توسط حسین دهباشی کارگردانی خواهد شد، انجام میشود و حدود تعهدات و اختیارات صدا و سیما بر این مبنا فقط در محدوده پرداخت دستمزد منابع انسانی در مرحله تدوین و متقابلاً پخش بیکم و کاست مستندهای ارائه شده توسط نگارنده در کتابخانه ملی است و لاغیر
۳. اما اصل سخن فراتر از دو نکته پیش گفته که شرح مفصل و مستندات ضمایم آن در شکوائیه اینجانب به دادگستری مطرح شده، بوده و دربرگیرنده سوالات اخلاقی و سادهای از سوی صاحب این قلم است که متاسفانه در مدعیات مطروحه در جوابیه صدا و سیما، اثری از پاسخ به آنها نیست: اوّل، محمد سرافراز و کارمندان بیناماش در واحد مرکزی خبر چرا بیاجازه هیچیک از مصاحبهشوندگان، هیچیک از مصاحبهکنندگان و هیچ مجوزی از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و حتی بدون هیچ اطلاعی به حسین دهباشی، از تکه پارههای گزینشی، تقطیع و به شدت تحریف شده این پروژه تحت عنوان جعلی «به روایت دربار»، «دیکتاتور» و غیره سوء استفاده کرده است؟
دوّم، درحالی که رسماً و کتباً به کلیه مصاحبهشوندگان این پروژه بر روی سربرگ کتابخانه ملی ایران که نشان ریاست جمهوری را بر بالای خود دارد، تعهد شده که تا زمان انتشار متن کامل و بدون سانسور سخنانشان، از مصاحبههای ایشان استفاده نشود (و این مهم تاکنون تنها در مورد چهار نفر از ایشان تحقق یافته) محمد سرافراز به چه دلیلی دستور داده تا کلیه تصاویر از معاونت تخصصی سیما به کارکنان بیارتباط و مطیع واحد مرکزی خبر تحویل داده شده و با پخش غیراخلاقی بریدههایی مسألهدار که بسیاری از آنها از اساس و در متن کامل منظور گوینده آن سخن دیگری است، با آبروی محترمترین نهاد فرهنگی و پژوهشی کشور که مطابق قانون اساس وابسته به عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی پس از مقام معظم رهبری است، بازی میشود...»؟
این پاسخ دهباشی اما این بار با رو کردن سند دیگری از سوی مهدی فرجی مدیر وقت شبکه اول سیما ـ که رسانه ملی را در این توافق نمایندگی میکرده ـ همراه شد؛ نامهای که همه نقدها نسبت به رسانه ملی را تغییر میدهد و این پرسش را پیش میآورد که آیا مدیر پروژه تاریخ شفاهی با این نقد آتشین، پای چنین توافقی را امضا نکرده است؟!
در پاسخ فرجی آمده است: «درباره فرم توافقنامهای که جناب آقای دهباشی تهیه کننده محترم مستند رازها و دروغها در سایتها منتشر کردهاند، لازم میدانم توضیح دهم، آنچه در توافقنامه منتشره آمده، مربوط به تولید مستند جدیدی است که قرار بوده با استفاده از تصاویر پروژه تاریخ شفاهی ایران ـ که قبلا ضبط آن به اتمام رسیده بود و تمامی راشهای آن ـ تحویل مالک و صاحب آن یعنی صدا و سیما گردیده تا تولید شود.
لذا بهرهبرداری صداو سیما از راشها و منابع رازها و دروغها در هیچ جای توافق جدید منع نشده و هیچ محدودیتی برای سازمان صدا و سیما در استفاده از آن تولیدات وجود نداشته و ندارد، زیرا اساسا تولید به اتمام رسیده و مالکیت آن متعلق به سازمان صدا و سیماست.
همان گونه که در توافقنامه حاضر مشاهده میشود و به وضوح روشن است «طرح تلویزیونی تاریخ شفاهی پهلوی دوم»، یک برنامه مستند تلویزیونی است که بر اساس مجموعه تاریخ شفاهی پهلوی دوم و با حضور کارشناسان تاریخ معاصر ایران که قرار بوده در ۲۶ قسمت تولید شود و باز بر اساس همین توافقنامه اولین قسمت آن در دی ۱۳۹۳ پخش شود ـ با اینکه بخش مهمی از تولید آن انجام شده ـ به اتمام نرسیده است.
همان طور که در این توافقنامه روشن است و در تعهدات سازمان صدا و سیما آمده، هزینه تولید برنامه و هزینه تأمین دکور بر عهده شبکه یک است و این خود روشن میسازد منظور، تولید برنامه جدیدی با حضور کارشناسان تاریخ معاصر ایران و البته با بهرهگیری از سخنان شخصیتهای دربار پهلوی است که قبلا تولید شده و هزینه کامل آن (حدود بیش از یک میلیارد تومان) به آقای دهباشی پرداخت شده است.
خلاصه آنچه در دهه فجر با نام به روایت دربار شاهد پخش آن بودیم، هیچ ربطی به برنامه فوق الاشاره و این قرارداد ندارد و ساخت این برنامه استفاده دیگری است از تصاویر مصاحبههای انجام شده و اساسا برنامه تلویزیونی رازها و دروغها، هنوز آماده پخش و بهرهبرداری نشده است.
توصیه میکنم دوست عزیزم جناب آقای دهباشی، اگر واقعا خود را در خصوص ادعای اعلام شده محق میدانند، جنجال را خاتمه داده و از طریق مجاری قانونی و حقوقی پیگیری نمایند. در ضمن صورتجلسه ضمیمه مورخ ۱۳۹۱.۷.۴ موید این نظر میباشد که برنامه مورد اشاره آقای دهباشی یک برنامه کاملا جدید است و ربطی به پروژه تولید شده قبلی ندارد».
با این اوصاف، به نظر میرسد این ماجرا همچنان سرِ دراز دارد و اگر نامهای که فرجی رسانهای کرد، پایان کشمکش رسانهای باشد، جنجال بر سر این ماجرا در محاکم قضایی استمرار خواهد داشت؛ اتفاقی که نشان میدهد، یک پروژه تاریخی مستند درباره تاریخ معاصر در کشورمان تا چه میزان میتواند پیچیده و مسألهساز شود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.