بازدید 10938
10938 بازدید
امام خميني و پرونده موسي صدر
ناگفتههايي از جديت امام مقابل ليبي
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۸۶ - ۱۷:۱۲ 06 January 2008
کد خبر: ۴۴۶۲
| ۱۶ دی ۱۳۸۶ - ۱۷:۱۲ 06 January 2008
| 10938 بازدید
10938 بازدید
سيد محمد بهشتي
سي سال پس از ناپديد شدن امام موسي صدر، روحاني ايراني که رهبري شيعيان لبنان را به عهده گرفته بود، شاهد اصول فروشي دولت نهم در برقراري روابط با ليبي هستيم.
سال 1357 انقلاب ايران در نقطه جوش بود، دو هفته مانده به حادثه هفده شهريور و اعلام حکومت نظامي در يازده شهر کشور، ناگهان اعلام شد آيتالله موسي صدر که لبنانيها به او «امام صدر» ميگفتند و با نفوذترين شخصيت مسلمان آن کشور به شمار ميآمد، در ادامه سفري به ليبي ناپديد شد؛ حادثهاي که در زمان خود، انگشتها را به سوي حکومت ايران، سيا و راستهاي افراطي لبنان نشانه رفت، اما به فاصله کوتاهي آشکار شد که عامل اين حادثه شگفت که پس از 27 سال، هنوز پرده ابهام از آن به کنار نرفته است، نميتوانسته جز معمر قذافي فرد ديگري بوده باشد.
با پيروزي انقلاب به رهبري آيتالله خميني، پيگيري براي کشف ماجرا، وضعيت تازهاي به خود گرفت، به ويژه که دسترسي به اسناد وزارت خارجه و ساواک و بازجويي از عوامل دستگير شدهاي مانند سران ساواک، نشان داد که رژيم پادشاهي ايران در آن حادثه نقشي نداشته است. آنچه به موضوع اهميتي دست اول ميداد؛ نخست نفوذ خانواده قديمي صدر بود که بستگان نزديکشان در حوزههاي علميه قم و نجف زنده و پيگير ماجرا بودند. علاوه بر آن، هواداران انقلاب اسلامي و همراهان آيتالله خميني، جملگي از شاگردان و بستگان و کساني بودند که در سالهاي مبارزه با رژيم پهلوي از حمايتهاي گشاده دستانه امام موسي بهره داشتند.
احمد خميني [ که همسرش خواهرزاده امام موسي صدر بود]، صادق طباطبايي، سخنگوي دولت موقت [خواهر زاده ديگر]، دکتر ابراهيم يزدي و صادق قطبزاده و مصطفي چمران، اعضاي شوراي انقلاب که همگي از دست پروردگان و مريدان صدر بودند، از جانب آيتالله خميني از همان فرداي انقلاب، مأمور پيگيري ماجراي امام موسي شدند. از سوي ديگر، مراجع بزرگ قم که همگي از شاگردان آيتالله صدر [پدر امام موسي] بودند، در نامههايي از حکومت تازه همين را خواستند. حضور آيتالله حاج حسن طباطبايي قمي که همراه با آيتالله خميني در پي حوادث 15 خرداد دستگير و تهديد به اعدام شد و همزمان با بازگشت وي، از حبس به درآمد، بر اهميت اين پيگيري ميافزود. در عين حال، خانواده گسترده و با نفوذ صدر و در رأس آنان آيتالله محمد باقر صدر و خانوادههاي صدر عاملي و سلطاني چنان علاقهمندي به آزادي امام موسي صدر در تهران ايجاد ميکرد که تلگرام تبريک معمر قذافي براي آيتالله خميني به مناسبت پيروزي انقلاب بيپاسخ ماند. دو روز بعد، ياسر عرفات، حامل اين پيام بود که قذافي هم مايل است همراه او نخستين ميهان حکومت انقلابي باشد. پاسخ تهران مساعد نبود.
همزمان با چنين موج گستردهاي، تنها کساني که راه ديگري ميپيمودند، مرحوم محمد منتظري، فرزند آيتالله منتظري و مهدي هاشمي فرد نزديک به وي بود که تشکيلاتي با عنوان مرکز نهضتهاي آزاديبخش جهاني را در تهران پي ريخته و از خانههاي مصادرهاي، مرکزي براي آن ساخته و قصد داشتند انقلابيون و نهادهاي چريکي جهاني را ـ حتي مبارزان ايرلندي و آمريکاي لاتين ـ به تهران فراخوانند؛ کاري که پيش از آن قذافي در ليبي انجام داده بود.
شهيد محمد منتظري بنا بر يک تحليل که آن را در چند سخنراني بيان داشت، ماجراي ناپديد شدن امام موسي صدر را براي جلوگيري از نزديکي دو حکومت انقلابي و صاحب نفت، ساخته سيا تلقي ميکرد و عوامل پيگير اين کار، از جمله احمد خميني، دکتر بهشتي، دکتر ابراهيم يزدي، قطبزاده و مهندس چمران را عوامل سيا ميخواند. در هياهويي که بر سر اين اتهامات برپا شده بود، دو بار رفت و آمد محمد منتظري به ليبي حادثهها آفريد و از جمله آن که يک بار که وي و همراهانش، ميخواستتند با هواپيمايي که از آشيانه هواپيمايي ملي آماده کرده بودند، با مقداري اسناد و مدارک که هنوز درباره کم و کيف آن ابهامهايي هست، راهي طرابلس شود، مأموران دولتي در فرودگاه مانع حرکت هواپيما شدند و در حالي که نزديک بود ماجرا با دستور تير محمد منتظري به فاجعهاي بينجامد، مأموران شهرباني به دستور مهندس بازرگان، هواپيما را محاصره کردند. محمد منتظري و همراهانش در حدود هشتاد نفر که بدون رواديد و اوراق شناسايي، قصد سفر داشتند، روي باند فرودگاه تحصن کردند و مانع از پروازهاي ديگر شدند. در اين زمان به دستور آيتالله خميني، دولت بازرگان اعلاميهاي صادر کرد و آيتالله منتظري نيز در نامهاي که از راديو و تلويزيون پخش شد، فرزند بزرگ خود را داراي ناهنجاريهاي عصبي خواند که به خاطر شکنجههاي دوران زندان شاه در او پديد آمده است.
محمد منتظري در پاسخ پدر اعلاميهاي صادر کرد و اعلام داشت که چون ميخواهد انقلاب ايران را به نهضتهاي اصيل انقلابي گره بزند و دست عاملان بيگانه را رو کند، به اين جوسازيها اهميت نميدهد. با اين همه، وي موفق به انجام کار خود نشد، اما اين پايان ماجرا نبود. مرحوم محمد منتظري که روز بعد به همراه عده کمي از همراهان [که رواديد داشتند] کشور را به مقصد ليبي ترک گفت و چند روز بعد اعلام شد، جلود، نخست وزير ليبي، همراه با محمد منتظري به ايران آمده و در قم قصد ديدار با آيتالله خميني را دارد.
به اين ترتيب، از همان زمان، يکي از پرگفتوگوترين و نخستين سرفصل اختلافات دروني جامعه روحانيت و دولت پايهريزي شد که با مقاومت آيتالله خميني به شکست ليبي انجاميد. با پافشاري محمد منتظري و عدهاي از روحانيون ديگر، جلود تنها توانست در مراسمي عمومي در جايي که رهبر انقلاب بود حاضر شود و بدون نتيجهاي از ايران رفت و ايجاد روابط بين دو کشور به فراموشي سپرده شد و پرونده امام موسي هم بسته ماند.
در گذر ايام با پيگيريهاي صادق قطب زاده که به وزارت خارجه رسيده بود و خود را از نزديکترين نزديکان امام موسي صدر ميدانست، سرانجام دولت ايتاليا اعلام داشت که بر خلاف ادعاي قذافي، امام موسي و دو نفر همراه وي هرگز وارد رم نشدند. چنين بود که شخصيت بزرگي در ميان امواج انقلاب ايران گم شد، بدون آن که نزديکانش، دمي از پيگيري کار وي فارغ شده باشند. ملک حسين، پادشاه سابق اردن و حافظ اسد، رئيسجمهور سابق سوريه از جمله کساني بودند که با تيم پيگيري کار امام موسي همکاري داشتند. تا زماني که آيتالله رضا صدر، برادر بزرگتر امام موسي در قيد حيات بود، اين امور نزد وي متمرکز ميشد؛ از جمله اطلاعاتي که در سالهاي دهه شصت به وي رسيده بود، از جانب مهندسي انگليسي بود که يک چند در زنداني در مرکز ليبي زنداني شده بود و ادعا ميکرد در آن جا در محوطهاي جدا، مردي را با مشخصات روحاني ناپديد شده ديده است که به شدت از وي محافظت ميشد. البته فيلمي هم در اين فاصله به خانواده صدر رسيد که از دور گرفته شده و امام موسي را در حلقه مأموران يک زندان عربي نشان ميداد.
در زمان دولت خاتمي که وي نيز نسبتي مانند احمد خميني با امام موسي صدر دارد، بار ديگر، پيگيريها شدت گرفت، اما هر بار ليبي با پاسخهاي متناقص، حاضر نشد نشان از کسي دهد که پس از سي سال، چندان اميدي به زنده بودن وي نيست.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید