بازدید 46623
برای زادروز ۸۶ سالگی سایه

شاعری که از کانون نویسندگان اخراج شد و دم بر نیاورد + ویدئو

سایه اما هیچ ‌گاه از آن‌ها کینه‌ای به دل نگرفت و می‌توان گفت، او از معدود شاعران‌ و ادبایی است که در نفی شخصی سخن نگفته، ولو آن شخص ظلم‌ها بر او روا داشته باشد. او سال‌های پرفراز و نشیبی را تا دو دهه پیش پشت سر گذاشته و هم‌اکنون زندگی آرامی دارد که حاصل آن سال‌های پر فراز و نشیب، مجموعه‌ای عظیم از ادبیات معاصر است که می‌توان به آن در سطح جهان فخر فروخت.
کد خبر: ۳۸۲۱۶۹
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۷ 25 February 2014
فیلم: نوای کمانچه کیهان کلهر و باقلامای اردال ارزنجان را بشنوید
‌کیست که شعری از او را دوست نداشته باشد؟! اگر اشعارش را نخوانده باشیم، حتما آنها را با نوای قوامی و شجریان و ناظری شنیده‌ایم و شیوایی کلامش شیدایمان کرده است. به قول غلامحسین یوسفی: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگی‌های شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزل‌های برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر‌».

در سال ۱۳۰۶ امیر هوشنگ ابتهاج، متخلص به «ه. الف سایه» در رشت به دنیا آمد. وی دوره دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران تحصیل کرد و در همین دوران نخستین دفتر شعرش را به نام «نخستین نغمه‌ها» منتشر کرد. شعرهای اولیه سایه بیشتر مضامینی عاشقانه دارد و در دههٔ ۲۰ در رشت برایش شهرتی ساخت. استاد نظام وفا در دبیرستان، معلم ادبیات او بود. ناگفته نماند که ابتهاج در همین سال‌ها بود که عاشق دختری به نام «آلما» ـ که در دبیرستان‌ دخترانهٔ ژاندارک درس می‌خواند ـ می‌شود و البته‌ بعدها با همو پیوند زناشویی می‌بندد.

سایه‌‌ در دبیرستان، رئیس انجمن ادبی است. وی در تهران با دکتر مهیدی حمیدی شیرازی و فریدون توللی آشنا شده و این آشنایی سبب می‌شود که حمیدی شیرازی و عبدالعلی طاعتی، معلم ادبیات‌ بر دفتر اشعار او که مربوط به‌ نوجوانی و جوانی اوست، مقدمه نوشته و این دفتر در سال ۱۳۲۵ در چاپخانهٔ جاوید رشت‌ به چاپ برسد. هم در مقدمهٔ حمیدی و هم مقدمهٔ طاعتی، ذوق و هنر شعری سایهٔ نوزده سالهٔ گیلانی ستوده شده؛ اما حمیدی بر شعر نرگس‌های گیلان او نقدی نیز می‌نگارد. سایه به رغم مخالفت پدر و مادرش‌ به تهران رفته، چند سال را در خانهٔ خاله‌اش‌ یعنی مادر «گلچین گیلانی» سکونت می‌کند. شاعر که از کانون نویسندگان اخراج شد و دم بر نیاورد + ویدئو

آشنایی سایه با حمیدی شیرازی و فریدون توللی در سال ۱۳۲۵ و شهریار در سال ۱۳۲۷و نیز با نیما یوشیج در سال ۱۳۳۰‌ در شعر او بسیار تأثیر گذاشت؛ البته باید این نکته را از نظر دور نداشت که او از مدت‌ها پیش با شعر این شاعران آشنایی یافته بود و در همین زمان‌ها بود که با شاعران جوان‌تر و همسن و سال خود ـ که بعد‌ها در شعر نو از نام‌آوران شدند‌ ـ آشنا شده و از آن‌ها تأثیر بسیار می‌گیرد؛ از جمله‌‌ وی در سال ۱۳۲۸ با نادر نادرپور و سال ۱۳۳۰ با احمد شاملو، منوچهر شیبانی، اسماعیل شاهرودی، فریدون مشیری، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث آشنا شد. دوگانگی سبکی شعر سایه، شاید به دلیل همین آشنایی و همنشینی با شاعران دو نسل متفاوت باشد.

سایه که پیشتر ‌در اثر آشنایی با حمیدی شیرازی، شهریار و توللی، تحت تأثیر آنان بود و شعر‌هایش را به سبک و سیاق آنان می‌سرود، با آشنا شدن با نیما و شعر او و نیز آشنایی با شاعرانی چون‌ اخوان، شاملو و چند تن دیگر که به شعر نیمایی تمایل داشتند، نوع نگرش خود و طرز شعرش را عوض کرده، به این گروه از شاعران پیوست.

سایه در شرکت سیمان تهران، کارمند دفتری ‌شد و تا سال ۱۳۵۴ ‌در همین شرکت ‌ماند. در سال ۱۳۳۷ با آلما مایکیال ازدواج می‌کند که حاصلش چهار فرزند به نام‌های یلدا، کیوان، آسیا و کاوه است. 

در سال ۱۳۳۴شمسی، مجموعهٔ زمین از او منتشر می‌شود؛ اما تا ده سال پس از این تاریخ، هیچ مجموعه شعری از او به بازار نمی‌آید؛ البته اشعار پراکنده‌اش ‌گاه در مجله‌هایی چون روشنفکر و کتاب هفته و مانند آن‌ها چاپ می‌شود. سال ۱۳۳۴‌ به چند شهر شوروی از جمله: ایروان، مسکو، لنینگراد، تاشکند، سمرقند، بخارا و کی‌یف سفر می‌کند که حاصل آن، شعر من به باغ گل سرخ است. پیش از این سفر، دفتر چند برگ از یلدا را در تیراژی محدود به سرمایهٔ خود چاپ می‌کند.

در سال ۱۳۴۱ شمسی‌ با آنکه سایه چندان به نثر‌نویسی تمایل ندارد، به خواهش دوست دیرینش‌ ‌بر مجموعهٔ از خون سیاوش او مقدمه‌ای می‌نویسد. در خردادماه سال ۱۳۵۱ به سمت سرپرست موسیقی ایرانی در رادیو مشغول به کار می‌شود. او ‌‌‌به موسیقی از‌‌ همان دوران جوانی علاقه نشان می‌دهد و در این زمان علاقه‌اش بیشتر شده و همین‌ باعث می‌شود ‌در شعر فارسی نیز بسیار دقیق شود. باید گفت که فعالیت‌های هنری او، تنها مربوط به سامان دادن موسیقی سنتی در رادیو نیست.

سایه در سال ۱۳۵۳ با کمک و همکاری محمدرضا لطفی، گروه موسیقی شیدا و سال بعد با همکاری حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان، گروه موسیقی عارف را بنیان می‌گذارد و پس از انقلاب هم به کمک همین هنرمندان، کانون چاووش را تأسیس می‌کند؛ بنابراین، او در پالایش موسیقی ایرانی هم سهم عمده‌ای دارد و نیز یکی از مشوقان و راهنمایان استاد آواز ایران محمدرضا شجریان نیز هست. فرزندش یلدا نیز نوازنده چیره دستی است.

همچنین سایه تصنیف‌های بسیار زیبایی ساخته و در آن‌ها پیوند میان موسیقی و شعر را به اوج کمال رسانده و استادی خود را در هر دو‌ این هنر‌ها به اثبات رسانده است. از میان آن‌ها می‌توان به ‌«بهانه» (ای عشق همه بهانه از توست)، «ترانه» (تا تو با منی، زمانه با من است)، تصنیف بسیار زیبای «تو‌ ای پری کجایی» و بسیاری دیگر اشاره کرد.

ابتهاج پس از حادثه میدان ژاله در هفده شهریور ۵۷ به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفا دادند، ولی این رفتار انقلابی، پایان دشواری نبود و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۵۸، هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی، تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج و گروهی دیگر گرفتند و او دوران‌ سختی را گذراند. این دوران سخت که با اتفاقات دیگری همراه شد، در ‌‌نهایت با پیگیری گروهی از جمله شهریار، او به شرایط عادی زندگی بازگشت.

سایه اما هیچ‌گاه از آن‌ها کینه‌ای به دل نگرفت و می‌توان گفت، او جزو معدود شاعران‌ و ادبایی است که هیچ‌ گاه در نفی شخصی سخن نگفته، ولو آن شخص ظلم‌ها بر سایه روا داشته باشد. او سال‌های پرفراز و نشیبی را تا دو دهه پیش پشت سر گذاشت و حال زندگی آرامی دارد که حاصل آن سال‌های پرفراز و نشیب، مجموعه‌ای عظیم از ادبیات معاصر است که می‌توان به آن در سطح جهان فخر فروخت.

هم‌اکنون فیلم منحصر‌به‌فردی از نوای ۴۸ دقیقه‌ای سایه را با موسیقی استاد محمدرضا لطفی به مناسبت تولد این چهره بزرگ بشنوید.

دانلود
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۹
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶۰
يه خورده ياد بگيريم
پاسخ ها
مسعود
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
تابناک گرام
بذارید از دنبا بره بعد جشنواره بگیرید و از این چیزا
خیلی دوسش دارم، شعرهایش واقعا دلنشینه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
"سایه" ما کشته عشقیم که این "شیرین" کار
مصلحت را مدد از تیشهء "فرهاد" گرفت
دمتون گرم ... عالیه این فایل. عاشق این شاعرم
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست!
دمتون گرم ... عالیه این فایل. عاشق این شاعرم
خیلی خوب بود. روحم تازه شد. دمت گرم تابناکگک
یعنی انتظار داری 250 مگ رو دانلود کنم .
بی تو "سایه" ندارد "لطفی"

از معدود جاهایی که ادم از این که ایرانی شده احساس بدبختی و غرامت زدگی نمی کنه همین عرصه ادب و تغزل است
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
موافقم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
بی تو آری غزل سایه ندارد لطفی
باز سازی بزن ای دوست که آهی بزنم
درود از این اقدام شایسته شما در معرفی این بزرگان خصوصا به نسل جوان
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست..

زنده باشن استاد هرکجا که هستن
ه الف سایه .
از ارزش های این شاعر گرانقدر هیچ گاه کم نخواهد شد. جاشون در دل دوستدارانشون محفوظ هست.
الحق که ایشان یک گیلانی هستند
با فرهنگ و فرهیخته.
درود بر شرفت ای بزرگمرد
سابه آمد که به جان روشنی آرد بازم
من از این سایه به خورشید نمی پردازم
استاد هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) از بزرگترین شاعران معاصر ایران هستند که علاوه بر هنر دارای خصوصیات اخلاقی برجسته نیز می باشند. خداوند نگهدار ایشان باشند؛
سایه ام دیوار بودم کاشکی،
تکیه گاه یار بودم کاشکی
هوشنگ ابتهاج :

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست
ای آتش جان پکبازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چه بیم دریا ؟
توفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت ؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
رام است که تازیانه از توست
من می گذرم خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
سلام، واقعا شاعر بي بديلي است، خدا سلامت و پايدارش بدارد.
واقعا ممنون که از حافظ زمان یاد کزدید. بزرگمرد ایران زمین
چقدر ما نخبه کش هستیم ، که همه بزرگانمان را ارج نمینهیم
فیلم درست اجرا نمی شود و دانلود نیز نمی شود . لطفا بررسی کنید .
آرامش امروز او نتیجه ی صبر دیروز اوست
دیدم به خواب نیمه شب خورشید و مه را لب به لب
تعبیر این خواب عجب ای صبح خیزان چون کنید؟
چقدر خوبه این سایه
مژده بده، مژده بده یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جان دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم قبله منم سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا
.
.
.
"یار پسندیده" تولدت مبارک
تابناک عزیز نوشته اید:«همچنین سایه تصنیف‌های بسیار زیبایی ساخته از میان آن‌ها می‌توان به ‌«بهانه» (ای عشق همه بهانه از توست)، «ترانه» (تا تو با منی، زمانه با من است) و بسیاری دیگر اشاره کرد.»این دو مورد از غزلیات سایه به شمار می آید نه ترانه.
...حیف از این نخبگان که جوونا نمیتونن از طریق رسانه ملی باشون "آشنا" بشن
یکی از بهترین شعر های ایشون که مضمونی عارفانه هم دارد(نامدگان و رفتگان)است.انشا...که همواره پاینده باشند.
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو می دوند هان ای تو همیشه در میان
عاشق سایه هستم
بهترين تصحيح ديوان حافظ متعلق به ايشان است(حافظ به سعي سايه).من چند روز پيش از بازار سياه دست دوم ان را به قيمت گزافي گير اوردم.فوق العاده است و بسيار دلنشين.
متاسفانه بدليل كج انديشي مسولين ارشاد بسياري از كتابهاي ايشان مدت هاست كه چاپ نمي شود وبايد از بازار سياه كتاب تهيه شود...
وترانه :
ایران ای سرای امید
بربامت سپیده دمید
بنگرکزین ره پرخون
خورشیدی خجسته رسید ....

باصدای شجریان و آهنگ زیبای محمدرضالطفی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
شاهکار موسیقی ایرانی،اثر سه استاد وهنرمند جاودان ایران زمین!
ابتهاج کسی بود که در زمان تصدی گری اش بر رادیو در زمان پهلوی و دهه ی پنجاه استاد بنان را خانه نشین کرد. تحقیق کنید بیشتر متوجه میشید .
دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
اینک شب جدایی و مرگ دوباره ای

ای ابرغم ببار و دل از گریه باز کن
ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای

...
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی ـ این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی . تشنه خون زمین است فلک وین مه نو ـ کهنه داسیست که بس کشته درود ای ساقی . شاید سروده غم ناکی باشه ولی بی دلیل یاد این شعر استا افتادم که استاد شجریان در هم نوا با بم خوانده اند . تولدت مبارک
زنده باشید استاد ابتهاج عزیز. شعرهای تان روحم را تازه می کند.
چه عجب تابناک به هر حال جای تشکر وافردارد...
تابناک با مرام/خیلی ازت ممنونم،صمیمانه سپاسگزارم.قدری از بار غمم کاستی،شاد باشید وکامروا.ایام بکام،عزت همه تون مستدام
سلام. چرا نمی‌شه کامل دانلود کرد؟!
در این سرای بی کسی ،کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذر گهیست پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟
برو که هیچکس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم ام سزاست
وگرنه بر درخت تر، کسی تبر نمی زند
مقاله ازسر غرض بود که یه سری هنرمند دیگه رو خراب کنند.
سلام. چرا نمی‌شه کامل دانلود کرد؟!
باز جای شکرش باقیه ک بلاخره یکی رو تا زنده است یه اشاره ای بهش شد .انشاا...ک انسانهای شریف ومفید راک مایه افتخار ایران وایرانی است بهتر ارج بنهیم.....
یاشا استاد
در این سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند...
امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش.
چیزی که بیش از همه مرا خشنود نمود اظهار لطف و نوشته های دقیق دوستان عزیز و بینندگان تابناک نسبت به این نوشته و پخش فیلم اجرای سایه بود که هر کدام به نوعی زیبا با بیان جمله و یا قطعه شعری به تایید این مرد بزرگ و اثر ارزشمندش پرداختند .
بر خود می بالم و افتخار می کنم که چنین هموطنانی دارم .
در این سرای بی کسی، کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی ز کوچه سار شب در سحر نمی زند
ابی که براسود زمینش بخورد زود
دریا شود ان رود که پیوسته روان است
کاش از ایشان دلجویی شود.
عشق است.
عزیزان از اجرای فوق العاده ی استاد محمدرضا لطفی هم غافل نشوید
ازت ممنونم تابناك عزيز ، واقعاً شناختم نسبت به استاد سايه عزيز خيلي عميقتر شد حالا ديگه لازم شد حتماً برم كتاب خاطراتش رو با عنوان پير پرنيان انديش خريداري كنم.....
چه چشم پاسخاست از این دریچه های بسته ات /
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمیزند...
"گذشت عمر و به دل عشوه میخریم هنوز..... که هست درپی شام سیاه صبح سپید"......واقعا وقتی این شعر "استاد سایه" رو با صدای "استاد شجریان "میشنوم معنی هنر و هنرمند رو درک میکنم.درود بر هردو گرانمایه
سايه جان يكي از درخشانترين ستارگان آسمان ادب و هنر اين سرزمين هستند، كه براي هميشه مايه سربلندي و افتخار خواهد بود.
سایه چـــــو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستـــــان کــــــه با لب خاموش می کنی
روح آدم جلا میگیره
مرسییییییییییییییییییی تابناک
متاسفم برای کسایی که نمیخوان این اساتید دیده بشن
تشکر فراوان به دلیل آهنگ های استاد مرحوم مشکاتیان و استاد شجریان ، ابتهاج و لطفی. هر وقت خسته زندگی می شوم به سراغ موسیقی این بزرگانمی روم.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی