بازدید 8646

یکی از علتهای عقب افتادگی فوتبال

کد خبر: ۲۷۳۰۱۰
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۵ 17 September 2012
"رادیو و تلویزیون ما اصلا در خدمت تیم ملی نیست. نه پیام رسان خوبی است، نه گزارشگر خوبی است و نه عضوی از خانواده تیم ملی است. بغل گوش ما، در "دبی"، چندین روز است در باره این مسابقه ها حرف می زنند، فیلم نشان می دهند، تفسیر می کنند و ما هم زمین و زمان را به هم می دوزیم که آگهی تجاری پخش کنیم! در مسابقه ایران- لبنان هم همین طور بود. اول کلی اطلاعات دادند درباره ایران و لبنان. بعد هم از بازی های گذشته ایران کلی فیلم نشان دادند.

درباره دایی، باقری، خداداد و مهدوی کیا هم شرح مبسوطی گفتند. وسط دو نیمه هم تفسیر و تحلیل بود. در پایان مسابقه هم تفسیر و تحلیل بود و ما؟! حتی یک گزارشگر در لبنان نداشتیم و باز هم ایرادها را انداختیم بر گردن نحیف "اشکلات فنی"! آقا!خسته نشدید؟ این "اشکلات فنی" فقط برای این ملت و برای مدیریت شماست؟ هیچ فکر کرده اید اگر کشورهای دیگر هم صبح تا شب "اشکالات فنی" پیدا کنند کار دنیا به کجا می کشد؟!"

علی میرزایی، هفته نامه تماشاگران، شنبه 23 مهر 1379، بعد از پیروزی 4-0 ایران مقابل لبنان در جام ملت های 2000

***

این سرنوشت محتوم ما ایرانیان است، «تجربه های تکراری» در همه عرصه‌ها، فرقی هم نمی‌کند این تجربه در اقتصاد باشد یا فرهنگ، سیاست باشد یا «ورزش»؛ مدیران ایرانی از جنس «جامعه ایرانی» هستند، همه اینها دقیقا به فرهنگی بازمی گردد که با گذشت زمان به «رویه» تبدیل شده و مدیران به جای آنکه به «آینده» بیندیشند، «حال» را حفظ می‌کنند. در این میان تفاوتی هم میان علی فتح الله زاده و محمد رویانیان نیست، عادل فردوسی پور و پورمحمدی، رییس شبکه 3 هم در یک راستا هستند، علی کفاشیان و داریوش مصطفوی هم یکی هستند، تنها و تنها «حواشی» افراد متفاوت است، وگرنه هرکدامشان پرورش یافته همین «سیستم» هستند،

مردانی از جنس «حال» و وابسته به «منافع»؛ یکی «شخصی» و دیگری هم شاید «گروهی»؛ خروجی چنین رفتاری وضعیت امروز ایران است، جامعه ای که از «تحلیل» فاصله دارد و غرق «سطحی نگری» است، «معلول»ها جای «علت»ها برای کالبدشکافی شکست ها نشسته اند و خبری از «خون تازه»، «تفکر» و «ایده» نیست. اصلا راهی برای پیاده کردن ایده ها نیست. از صداوسیما تا فوتبال، از اقتصاد تا ورزش، همه و همه در حال درجا زدن هستند چراکه «افکار»مان با «خلقیات»مان سازگاری ندارد و بیشتر به ماشین پژو RD شباهت دارد؛ ظاهری آراسته ولی باطنی ضعیف... البته در این میان استثناهایی هم وجود دارد.

***

*مشکل شما در پرتغال حل شد اما در ایران روشی هست که ناخن را در نمونه ادرار می اندازند و مشکل دوپینگ حل می شود. نگران نباشید آقای کروش،با این روش ها در ایران به زودی آشنا می شوید

(عادل در برنامه 90؛ وقتی با کروش درباره ماجرای اختلافاتش با کمیته دوپینگ فدراسیون پرتغال بحث می کرد)

امشب عادل فردوسی پور از چه می خواهد بگوید؟ مثل همیشه سوار بر موج احساسات خواهد شد و رقیبان را حذف خواهد کرد؟ يا شايد با تكه‌پراني، آنها را به گوشه رينگ ببرد؟ او فوتبال ایران را «پاسخگو» می خواهد و اگر یکی از مدیران پاسخش را نداد، با رندی خاص و طعنه ای سنگین به همه می فهماند که فلانی اجازه پاسخگویی ندارد. اما آیا تابحال به «پاسخگویی» سازمان صداوسیما هم فکر کرده است؟ مدیران صداوسیما در بحث «ورزش» یکی از «غیرپاسخگو»ترین مدیران ایران هستند. گویی آنها نیازی به پاسخگویی نمی بینند و این درحالیست که آنها در سازمانی فعالیت می کنند که «آگاهی» و «روشنگری» مهم ترین بخش فعالیت آنهاست. سیستمی که جایگاه «ایران اسلامی» را آنقدر پایین می آورد که فلان شرکت خارجی برای آنکه مقابل فعالیت «غیرقانونی» مدیران سیمای ایران بایستد، از همه کشورها می خواهد تا بازی «ایران - لبنان» را با نیم‌ساعت تاخیر پخش کند چرا نباید پاسخگوی این نوع رفتار باشد؟ آیا قرار است چهره ایران اینگونه به نمایش درآید؟

 این رفتارها چه قرابتی با «اقتدار ملی» در سطح بین الملل دارد؟ بعد از این اتفاق، هیچ کدام از مدیران رده بالا تا تهیه کننده برنامه های ورزشی حاضر نشدند «دلیل» این رفتار را اعلام کنند و این درحالیست که پورمحمدی، مدیر شبکه 3 حدود دو هفته پیش در مصاحبه ای گفته بود اینکه صدا و سیما برای خرید حق پخش تا آخرین لحظه صبر می کند، یکی از سیاست های آنهاست. او شرکت فروشنده حق پخش را به یخ فروشی تشبیه کرده که وقتی می بیند یخ هایش در حال آب شدن است مجبور است آنها را ارزان بفروشد. اینکه شبکه های دیگر حاضر شدند بازی را با تاخیر نشان دهند، معلوم می شود که آنها متوجه شده اند که ایرانی ها بازی هایشان را از روی آنها پخش می کنند و به همین دلیل هم کاری کرده اند تا صدا و سیمای ایران با مشکل روبرو شود و مجبور شوند بازی را با تاخیر نشان دهند. مقابل چنین تصمیم گیری های بد مدیریتی، کدام مسئول باید پاسخ دهد؟

***

عادل فردوسی‌پور، گزارشگر دیدار فینال جام جهانی با کنایه‌ای ظریف به تعطیلات اخیر در ایران طعنه زد. فردوسی پور در پایان گزارش این دیدار و در لحظاتی که تصاویر طرفداران شاد اسپانیا پخش می‌شد، با اشاره به اینکه مردم اسپانیا خواسته‌اند در صورت قهرمانی تیم‌شان در جام جهانی، یک روز در اسپانیا تعطیل عمومی شود گفت: «... ولی مسوولان این کشور تا به حال این درخواست را قبول نکرده‌اند» وی در ادامه گفت: «انگار نمی‌دانند که تعطیل کردن چه کار ساده‌ای است!»

این روزها فدراسیون فوتبال مشکل «پول» دارد، از یک طرف وزارت ورزش دیگر پولی به حساب فدراسیونی ها واریز نمی کند و به خاطر اختلافاتی که از روز مجمع علنی شد، علی کفاشیان را بایکوت کرده و از سوی دیگر رییس فدراسیون فوتبال توان «لابی» و «مذاکره» با صداوسیما برای گرفتن حق پخش تلویزیونی را ندارد. در این میان مدیران صداوسیما بیشترین تقصیر را دارند و حاضر نیستند این «حق» را به رسمیت بشناسند و «حق واقعی» فوتبال را بدهند. کدام مدیر سازمان عریض و طویل صداوسیما درباره این موضوع «پاسخگو» است؟ آنها «ساده ترین» راه را انتخاب کرده اند و با «غیرپاسخگو» ماندن، خیال خودشان را راحت کردند.

 چرا از فوتبالی که در بدبینانه ترین حالت 180میلیارد پول به صداوسیما تزریق می شود، فقط 10تا 12 میلیارد به فوتبال می رسد؟ بسیاری از کارشناسان، مشکل عدم توسعه فوتبال ایران را می خواهند در «زمین فوتبال» جستجو کنند غافل از آنکه بخش کوچکی از مشکلات فوتبال ایران را می توان در زمین چمن جست. عمده مشکلات توسعه نیافتگی، در افکار ما نیست بلکه در شخصیت پرورش نیافته ماست. «غیرپاسخگویی» یکی از آنهاست، «فرار به جلو» یکی از آنهاست، «سطحی نگری» یکی از آنهاست. مشکل بزرگ ما چگونگی تبدیل «فکر» به «عمل» است. مشکل ما ناتوانی در ساختن «سیستم» است. اگر سیستمی باشد، مطمئنا برنامه ای وجود خواهد داشت، مطمئنا «جایگاهی» تعریف خواهد شد و اینگونه راه برای «پاسخگویی» فراهم خواهد شد اما از فوتبال تا صداوسیما، هیچکدام سیستم «روشنی» ندارند تا از آنها پاسخ روشن خواست...

***

*قبل از شروع بازی‌ها بعضی از کامپیوترها پیش بینی کرده بودند جمهوری چک حتی تا پای قهرمانی هم بالا می‌آید. مثل اینکه چک‌ها هم از همان کامپیوترهایی استفاده کردند که مسئولان فدراسیون فوتبال ما قبل از بازیهای جام جهانی از آنها استفاده می‌کردند!

(فردوسی پور، بعد از حذف چک از جام جهانی 2006)

 

این روزها ژست «منتقد» بورس است، همه می خواهند در این «پوزیشن» باشند و برای همین به جای «نقد» بیشتر «نق» می زنند. منتظرند حرفی زده شود و مخالفت کنند. منتظرند گامی برداشته شود تا مقابلش بایستند. مطلبی نمی نویسند اما هرکسی مطلبی بنویسد با روش های مختلف آنرا «کوچک» جلوه می دهند. فرقی هم نمی کند روزنامه نگار باشد یا مربی! مدیر باشد یا ژورنالیست! انتقاد می کنند که چرا تیتر می زنید «ستاره های میلیاردی»؟ آنرا ناشی از ذهن کوچک و محدود می دادند و اینگونه آنرا به سخره می گیرند. هرچند در این میان آدم هایی با دنیای کوچک وجود دارد اما این تیتر طعنه به بازیکنان نیست، طعنه به مدیرانی است که با توجه به سوابق گذشته شان، اگر 100تومان به آنها بدهی، همان روز اول 80تومانش را گم می کنند! حمله می کنند که از «میلیاردی» بودن ننویسید که همه جای دنیا همینگونه است اما این نگاه «استاندارد» را برای سیستم «غیر استاندارد» و «بی استاندارد» به کار می برند.

 برای سیستمی که «تولید» ندارد، «تجاری» نیست، برای امتیاز بیتشر «دروغ» تحویل AFC می دهد، برای درآمد بیشتر از شبکه های دیگر «کپی» غیرقانونی می کند، سیستمی که «درآمد» ندارد و مدیرانش تنها «هزینه» را آموخته اند... همه فعالیت های «ما» به گونه ای شده که «مصرف داخلی» دارد. از سخنرانی ها تا تصمیمات، از رفتارها تا تولیدات؛ از فوتبال مان و این بازیکنان تا پراید ایرانی و خیلی از محصولات دیگر؛ اقتصادی با «مصرف داخلی» که قابل رقابت با تولیدهای محدود کشورهای همسایه هم نیست. حال عده ای فریاد می زنند که «فوتبال را تعطیل کنیم»، خب که چه بشود؟ تولید دیگری هم وجود دارد؟ جایگزینی برای آن وجود دارد؟ چرا نباید «اصلاح» کنیم و همیشه «حذف» را بهترین راه حل می دانیم؟

***

اینجا هم تماس تلفنی خیلی خودجوش قطع می‌شه

(فردوسی پور؛ وقتی با یکی از منتقدان وزارت ورزش حرف می زد و ناگهان تماس قطع شد)

 

عادل فردوسی پور امشب از چه خواهد گفت؟ می تواند یکی از عوامل بدبختی این روزهای فوتبال ایران را «مدیران صداوسیما» بداند؟ اینکه آنها «حق» فوتبال ایران را نمی دهند. اصرار برای گرفتن «حق» فوتبال می تواند «کمکی» به فوتبال ایران باشد اما همه ما می دانیم اگر او حتی به صورت طعنه به این موضوع اشاره کند، همین تریبون را هم از او می گیرند. همینقدر «روشنگری» و «آگاهی»دادن را از او می گیرند. آیا او می تواند در خصوص دهن کجی صداوسیما به میلیون ها مخاطب برای دیدن بازی ایران و لبنان را بیان کند؟ آیا می تواند از «حق» فوتبالی ها بگوید؟ مطمئنا نمی تواند؛ مطمئنا نمی خواهد، مطمئنا نمی گذارند، مطمئنا برکنارش می کنند اما در این میان پرسش مهمتری هم وجود دارد. آیا او نمی تواند به آن مدیر «دولتی» حق بدهد که به «دروغ» و «ناخواسته» از تصمیم «بد»شان دفاع کند؟ آیا او نمی تواند به فلان مدیر حق بدهد که «آگاهانه» دروغ بگوید و روی حرفش بایستد؟ آیا آن مدیر شایسته «طعنه»های فردوسی پور هست که شخصیتش مقابل خانواده و دوستانش «خرد» شود؟ آیا همان مدیر «دروغگو» باید تاوان همان سیستم «غیرپاسخگو» را در زندگی شخصی اش بپردازد؟ آیا عادل فردوسی پور، خودش را در این چرخه به حساب نمی آورد؟

 اینکه مثل همان مدیر، در سیستمی «غیرپاسخگو» است که برخی اوقات باید از تصمیمات «بد» دفاع کند، سکوت کند و یا پاسخی ندهد؟ روزی نوشته بودیم عادل فردوسی‌پور در حال تبدیل شدن به «ابزار» مدیران سایه‌نشین صداوسیما است، اگر نود در گذشته سوپاپ نقد در رسانه ملی بود ولی حالا تبدیل به موج‌سواری سیاسیونی پرده نشین شده که می‌خواهند «فوتبال» همچنان ابزار باشد. فردوسی‌پور باید به‌هوش باشد که خط سیاسی «خاص» به‌دنبال استفاده از محبوبیت اوست و چنین روندی می‌تواند افکار متعصبانه‌ای را با خود به‌همراه داشته باشد که اصلا مناسب احوال فوتبال و البته برنامه پرطرفداری چون فردوسی‌پور نیست. او آن روزها از «ما» ناراحت شد ولی سعی مان نوشتن «حقیقت» زندگی در «این» جامعه بود. اینکه نباید چشمان را بست و خارج از خود به دنبال «علت ها»، مشکلات و ریشه ها باشیم. عادل فردوسی پور چه انتظاری دارد که 70درصد کشور در حوزه های مختلف مدیریت نکنند و فقط یک بخش بتواند «خوب» مدیریت کند؟ آیا او خودش را «ندیدن» زده است؟

***

ببخشید که مجبور شدیم مهمان سیاسی بیاوریم! ولی به هر حال این اتفاق افتاد و ما امشب مهمان نمایندگان محترم مردم هستیم که سیاسی هستند و می خواهیم اگر بشود بر سر این بحث کنیم که بگوییم آقا جون دست از سر فوتبال بردارید.

(فردوسی پور در یکی از برنامه های 90 وقتی دو نماینده مجلس میهمان بودند)

باز هم تکرار می کنیم، فوتبال ایران متاسفانه بازی بی‌سوادهاست و فردوسی پور نباید «ابزار»ی برای کسانی شود که از آینده خبر دارند و موج‌سواری را می‌پسندند.  اگر فوتبال خالی از «مدیرانی» باشد که «عادل» می‌پسندند شاید بخشی به برنامه 90 و سیاست‌گذاری‌های مدیران صداوسیما برگردد، ریسک در فوتبال ایران بالا رفته و برخلاف حوزه‌های دیگر اگر به فوتبال پا بگذاری نه تنها عملکرد فوتبالی بلکه همه فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی‌ات در رسانه ملی مورد بررسی قرار می‌گیرد و آنگاه که «سیبل» شد راهی جز «فرار» ندارد.

 فردوسی‌پور اگرچه شعارش «جدایی سیاست از فوتبال» است اما روی خط «سیاست» ترکتازی می‌کند و اگر سیاسیون در جامعه به جان هم افتاده‌اند، نود هم جایی برای یکه‌تازی‌های سیاسیون شده، اگر مجلس این روزها با دولت زاویه دارد، نمودش در درگیری لفظی دهقان و اعضای هیات‌مدیره سرخابی وجود دارد و نشان می‌دهد برنامه تبدیل به ابزاری برای «دیده‌شدن» شده است. در این میان «فوتبال» تنها قربانی این جدل‌هاست، فوتبالی که مشکلاتش تمامی ندارد و گویا به همین «روزمرگی» گرفتار است.

 
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس