بازدید 6339

جلال آل احمد به روایت احسان شریعتی

کد خبر: ۲۷۱۰۸۱
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۱ 08 September 2012
اعتماد گفت وگویی با احسان شریعتی انجام داده است.

در بخشی از این گفت وگو آمده­است:

* آل‌احمد روشنفکری است همچون اکثریت روشنفکران در دنیا که بعد از انقلاب اکتبر به کمونیسم پیوست و ابتدا به چپ گرایش پیدا کرد. اما در ایران این پیشگامی وجود داشت که نخستین چهره‌های منشعب از کمونیسم نیز ابتدا در اینجا پدیدار شدند. چهره‌هایی مثل خلیل ملکی و شاگردانش چون آل‌احمد از نخستین منشعبان از حزب توده بودند و در ادامه «راه سوم» را ایجاد کردند. جریان سوم قصد داشت گونه‌یی سوسیالیسم ملی را مطرح کند. ایشان مصدقی هم بودند و به نیروهای مذهبی نزدیک‌تر.

روشنفکران این طیف از جمله هزارخانی، آل‌احمد، براهنی، حاج سیدجوادی، آشوری و... به روشنفکران ملی- مذهبی سمپاتی داشتند. من از کودکی به خاطر دارم که این چهره‌ها با دکتر شریعتی مشورت و همنشینی داشتند. این ارتباط از زمان کنفدراسیون شروع شد و تا انقلاب ادامه داشت. لذا برخی از این روشنفکران به ایده‌های شریعتی هم گرایش پیدا کردند و چهره‌هایی چون آل‌احمد حتی به مشهد آمدند و در کلاس‌های درس شریعتی هم شرکت کردند. این امر البته مصادف با جریان 15 خرداد 1342 و فعال شدن جریان مذهبی شد. در نتیجه در برخی روشنفکران از جمله آل‌احمد و شعاعیان این نگرش تقویت شد که ما باید از این دینامیسم استقبال کنیم. مثلا شعاعیان «تزی برای جهاد» را ارائه کرد و گفت از مراجع باید بخواهیم که فتوای جهاد بدهند و... آل‌احمد هم بعد از «غرب‌زدگی» کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت و در آن تاکید کرد ما از ابتدا اشتباه کرده ‌بودیم. او در این کتاب تحت تاثیر زبان متفکرانی چون فردید هم بود.

او نوشت روشنفکران هیچ‌گاه به صورت بومی سنت خود را نشناخته‌اند و شیفته غرب شده‌اند. البته او در اثرش به گرامشی و تحلیل او از نقش مسیحیت در ایتالیا هم ارجاع می‌دهد. اما آل‌احمد در دهه 1340 به عنوان سخنگوی «کانون نویسندگان» و گل سرسبد روشنفکری ایران تبدیل به یک نماد شده بود. طوری که حتی انتقاد به او به سختی مورد هجمه واقع می‌شد. مثلا یک بار دکتر شریعتی شوخی کوچکی با او کرده بود و اشاره کرده بود که وقتی با جلال به حرم امام رضا(ع) در مشهد رفتیم، پیرمردی از آل‌احمد خواست که پالتوی او را بخرد و آل‌احمد هم جواب می‌دهد نه مو داداش، فروشی نیست! آل‌احمد اظهار خوشحالی می‌کند که این درخواست پیرمرد نشانه نزدیکی او به مردم عادی است، اما شریعتی در پاسخ به او می‌گوید همین استنکاف تو نشان داد که از ایشان فاصله داری. این‌گونه اظهارنظرات دکتر شریعتی باعث شده بود در مجله فردوسی به تندی از او انتقاد کنند و دکتر هم پاسخی نوشته بود با عنوان «سنگی از فلاخن دوست». به طور کلی این امر نشانگر آن است که روشنفکران ما در آن زمان درباره آل‌احمد غلو می‌کردند. این در شعر زیبای اخوان هم هست که «هر خط او خطری، هر قدمش اقدامی... که معصوم‌نیا بود جلال». اما در واقع آل‌احمد از نظر عمق فکری و در مقایسه با روشنفکر فیلسوفی چون سارتر چندان عمیق نبود. البته آل‌احمد با کوتاه‌نویسی و شیوه نگارش خود سبک ادبی ایجاد کرد و در ابتدای انقلاب در کنار هدایت و نیما و صمد و فروغ از چهره‌های برجسته ادبی تلقی می‌شد. آل‌احمد همچنین در سایر حوزه‌ها مثل سبک زندگی‌اش نیز روشنفکر بود، به ویژه در معنای فرانسوی کلمه.

* وقتی «غرب‌زدگی» را می‌خوانید، درمی‌یابید که ایده‌ها جالب است، اما عمیق نیست و در واقع به تعبیری «ارزیابی‌های شتابزده» است و مبانی فلسفی‌اش ضعیف است. ارجاعاتش به کامو و یونسکو یا یونگر البته نشان می‌دهد با فکر فلسفی غربی آشنایی دارد، اما در سطح یک مترجم و نه در حد یک متفکر عمیق. البته او به ضرورت خوانش فلسفه پی برده است، به همین دلیل است که از دکتر هومن خواسته تاریخ فلسفه را بخوانند ولی آنچه از او باقی مانده در این حوزه قضاوت‌ها و ارزیابی‌هایی شتابزده است که گاه خطا هم هست. مثل ارزیابی‌اش درباره شیخ فضل‌الله نوری یا این ادعا که هر چه ضربه خورده‌ایم از غرب جغرافیایی بوده است یا اینکه باید برگردیم به شرق و... خلاصه نظریاتی که شاید از نظر ادبی خوب باشد، اما از نظر عمق فلسفی ارزشی ندارد.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار