آیینی برای جلوگیری از تنهایی/یلدا به چه معناست و نقش مردم و حاکمیت در حفظ آن چیست؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، در سرمای اولین شب زمستان، خانهها با نور چراغها و گرمای جمع خانوادهها جان میگیرند. دورهم جمع شدن برای خوردن یک مشت آجیل، شنیدن قصهای کوتاه یا ورق زدن حافظ، فقط یک سنت نیست؛ نشانهای است از نیاز دیرینه انسان به «با هم بودن». شب یلدا، فرصتی است برای عبور جمعی از تنهایی و سختیها؛ فرصتی که هزاران سال است فرهنگ ایرانی آن را زنده نگه داشته است. اما امروز، در روزگار فاصلهها و انزوای خودخواسته، این سنت بیش از همیشه به یادآوری و بازخوانی نیاز دارد تا معنا و ریشهاش در زندگی مردم حفظ شود.
محسن آزادی، مجری و کارگردان هنری تلویزیون در گفتگو با تابناک، به تبیین فلسفه و جایگاه شب یلدا در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی پرداخت و آن را تجلی واقعی «همگرایی انسانی در برابر تاریکی» عنوان کرد.
اینمجری تلویزیون با تأکید بر ریشههای عمیق آیین یلدا در فرهنگ ایرانی، درباره نسبت این سنت کهن با مفاهیم دینی و اجتماعی گفت: شب یلدا بیش از آنکه صرفاً یک مناسبت تقویمی باشد، تجلی «با هم بودن» و «همگرایی انسانی» در برابر تاریکی است. ریشه شبنشینیهای یلدایی، که بنا بر برخی روایتها قدمتی چند هزار ساله دارند، در فرهنگ ایرانی به مفهوم همگرایی برای عبور از شب و تاریکی بازمیگردد. این معنا در سنتهای باستانی و بهویژه در مکتب میترائیسم قابل مشاهده است؛ جایی که «میترا» بهعنوان نماد خورشید، جایگاه ویژهای در ادبیات و باورهای کهن ایرانی داشته است.
وی افزود: خود واژه «یلدا» به معنای میلاد و تولد است و به زادروز خورشید اشاره دارد؛ شبی که بهدلیل طولانی بودن و نمادین بودن تاریکی، بهانهای میشده برای گردهم آمدن انسانها تا این تاریکی را در کنار یکدیگر سپری کنند. فلسفه پنهان در این گردهماییها، بیان یک نیاز انسانی است؛ اینکه انسان بهتنهایی قادر به عبور از تاریکی نیست و به حضور دیگران، خانواده و نزدیکان خود نیاز دارد. همین معنا باعث شده است که آیین یلدا در نقاط مختلف ایران، با وجود تفاوتهای ظاهری، هویت واحد خود را حفظ کند. همانطور که هر انسان اثر انگشت منحصربهفردی دارد، آیین یلدا نیز از شهری به شهر دیگر در شکل و جزئیات تغییر میکند، اما محور، اصالت و هویت آن ثابت میماند؛ ممکن است خوراکیها متفاوت شوند یا شاهنامهخوانی جای خود را به حافظخوانی بدهد، اما اصل ماجرا همچنان زنده نگه داشتن جمع خانوادگی است.
اینبرنامهساز، با اشاره به آموزههای دینی ایرانیها گفت: در دین اسلام نیز بر رفتارهای جمعی و اجتماعی تأکید فراوانی شده است. در ادبیات دینی « یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛ دست خدا با جماعت است». در فرهنگ دینی، اعمالی که بهصورت جمعی انجام میشوند، از نماز جماعت گرفته تا صلهرحم و دیدوبازدید، دارای ثواب و اهمیت بیشتری هستند. اصل یلدا نیز چیزی جز همین معنا نیست؛ اینکه همه با هم از تاریکی عبور کنیم. در روزگار کنونی، جامعه بیش از هر زمان دیگری به چنین مفاهیمی نیاز دارد. برخی رویکردهای روانشناسانه معاصر، انسان را به تحمل تنهایی و انزوا دعوت میکنند، در حالی که نقطه مقابل این نگاه، همان «یلدا بودن» است؛ کنار هم ماندن برای عبور از سختیها، تاریکیها و تنهاییها. ادبیات ایرانی که سرشار از نماد، مثال، تشبیه و کنایه است، یلدا را بهعنوان نمادی زنده از این باهمبودن حفظ کرده است.
آزادی در ادامه گفت: فرهنگ ایرانی قرابت زیادی با مفاهیمی دارد که دین اسلام بر آنها تأکید میکند. یلدا یعنی «با هم بودن» و اسلام نیز برای «با هم بودن» جایگاه ویژهای قائل است؛ از همین رو، در ماجرای یلدا چیزی جز همنشینی، همدلی و عبور جمعی از تاریکی نمیبینیم. اگر به فضای مجازی و حتی برخی جلسات تراپی، روانشناسی و توسعه فردی نگاه کنیم، میبینیم در بخشی از این فضاها، بر «تنهایی انسان» بسیار تأکید میشود. تردیدی نیست در نگاه توحیدی، انسان در نهایت تنها میشود و باید با خودش مواجه شود، به وجدان خود رجوع کند و رفتارهایی را که داشته، مورد بازخواست قرار دهد؛ اما «زندگیِ تنهایی» به معنایی که امروز در برخی گفتمانها ترویج میشود، زندگیای است که انتهای آن افسردگی و ناراحتی است.
وی افزود: اگر قرار است انسان تنها باشد یا اگر قرار است به مراقبه و خودسازی بپردازد، این انرژی باید در کنار دیگران تأمین شود. به باور او، «دیگران» نقش اساسی در این مسیر دارند؛ پدری که مشورت میدهد، پدربزرگی که راهکار ارائه میکند، معلمی که هدایت میکند، همسایهای که مراقب حال همسایهاش است و حتی راننده تاکسیای که وقتی حال مسافرش خوب نیست، تلاش میکند به او کمک کند. هرچه فرهنگهایی مانند یلدا و نوروز، که انسانها را کنار یکدیگر قرار میدهند، تقویت شوند، در آن صورت انسانها حتی در اوج تنهایی خود نیز یک کورسوی امید خواهند داشت؛ اینکه رفیقی هست که میتواند آنها را از این تنهایی بیرون بیاورد.یلدا نقطه مقابل جهان منزویِ امروز است.
راهکارهای فرهنگی برای زنده ماندن یلدا بهعنوان یک سنت ایرانی ـ اسلامی
آزادی در بخشی از گفتگو درباره ضرورت زنده نگه داشتن شب یلدا بهعنوان یک سنت اصیل ایرانی ـ اسلامی، به نقش همزمان خانواده و حاکمیت در این مسیر اشاره کرد و گفت: آیه شریفه «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» میگوید تا زمانی که خودِ افراد و خانوادهها تغییر نکنند، تغییر اجتماعی نیز رخ نخواهد داد. یلدا یک «جریان» است؛ جریانی که در فرهنگ ما نهفته شده و میتواند متن جامعه را دستخوش تغییر کند.خانوادهها باید بهصورت مشخص به این سمت حرکت کنند که آداب و رسوم ایرانی ـ اسلامی را در خانه و زندگی خود زنده نگه دارند. این نقطه آغاز یک حرکت فرهنگی پایدار است که میتواند به لایههای عمیق جامعه نفوذ کند.
وی افزود: حاکمیت نیز باید همراه باشد؛ حاکمیتی که آموزش داشته باشد و برای چنین مناسبتها و شبهایی، پیشنهادات مشخصی را در نظر بگیرد. او مثال میزند که همانطور که در ماه مبارک رمضان، بستههای معیشتی برای افرادی که امکان افطاری مناسب ندارند پیشبینی میشود ـ آیینی که ریشه در باورهای دینی ما دارد ـ میتوان برای شب یلدا نیز چنین رویکردی را تعریف کرد. نهادهای حاکمیتی میتوانند با نگاه مدیریتی وارد میدان شوند؛ از اختصاص یارانههای مناسبتی گرفته تا اقدام نهادها و ارگانها برای توزیع اقلامی مانند آجیل در مناطق کمبرخوردار. این نگاه، نگاهی مدیریتی است و مدیران باید به این فکر کنند که از چنین فرصتهایی چگونه میتوان برای زنده نگه داشتن این سنت استفاده کرد.
اینمجری تلویزیون با مقایسهای میان ماه رمضان و شب یلدا، گفت: همانطور که خانوادههای کمبرخوردار میدانند ماه رمضان فرصتی برای انفاق و همدلی است، میتوان همین نگاه را درباره یلدا نیز تقویت کرد. به باور او، اگر خیّری برخیزد و اعلام کند که برای شب یلدا اقدامی انجام میدهد، آن کودکِ خانواده کمبرخوردار، یلدا را فراموش نخواهد کرد؛ چراکه به یاد خواهد داشت شبی بوده که توانسته حتی یک مشت آجیل داشته باشد. در کنار نگاه حاکمیتی، نگاه خانوادگی اهمیتی بنیادین دارد؛ چون همین نگاه میتواند جریان متن جامعه را هدایت کند. هرجا از فرهنگ ایرانی و اسلامی خود فاصله گرفتهایم، ناخواسته یا از سر اجبار، به سمت فرهنگهای جایگزین رفتهایم؛ فرهنگهایی مانند هالووین که با ساختار فرهنگی جامعه ایرانی ـ اسلامی تناسبی نداشته و در نهایت به ما آسیب زدهاند. بسیاری از چالشهای فرهنگی امروز، ریشه در همین فاصله گرفتنها دارد. خانوادهها باید مناسبتهایی از این دست را جدی بگیرند، چراکه کودکان بیش از آنکه به شنیدهها باور داشته باشند، به دیدهها ایمان میآورند. اگر کودک ببیند در خانه، حتی با سادهترین امکانات ـ یک استکان چای یا یک شیرینی ساده ـ خانواده دور هم جمع شدهاند، این تصویر در ذهن او ماندگار میشود.
آزادی در پایان گفت: این موضوع، مسئولیت پدر و مادرها را سنگینتر میکند چون والدین امروز، شخصیتشان شکل گرفته، اما سخن از نسل آینده است؛ نسلی که قرار است این فرهنگ را سینهبهسینه به نسلهای بعد منتقل کند و شب یلدا را نهفقط بهعنوان یک شب، بلکه بهعنوان یک هویت فرهنگی و اجتماعی زنده نگه دارد.





