
کارشناس مسائل لبنان معتقد است: تردیدهایی وجود دارد که آیا اساساً موضع وزیر خارجه لبنان در خصوص ایران، موضع دولت لبنان است یا خیر؛ چرا که مواضع مطرح شده از سوی مقامات ارشد این کشور، مانند «جوزف عون» رئیس جمهوری یا حتی نواف سلام نخست وزیر لبنان در ارتباط با ایران به این شکل نبوده است
به گزارش سرویس بینالملل «تابناک»؛ مواضع اخیر وزیر خارجه لبنان در قبال ایران، بار دیگر پرسشهایی جدی درباره جهتگیری سیاست خارجی بیروت ایجاد کرده است. طرح پیشنهاد یک «کشور ثالث» برای انجام گفتوگوها با ایران، همزمان با تعلیق پذیرش سفیر تهران، نشانهای از احتیاط و فاصلهگذاری دیپلماتیک ارزیابی میشود. این در حالی است که او اخیراً از اروپا خواسته است باب مذاکره با ایران را در موضوعاتی فراتر از پرونده هستهای بگشاید. مجموعه این مواضع، از تلاش لبنان برای موازنهگری خارجی در شرایط فشارهای منطقهای و فرامنطقهای حکایت دارد.
خبرنگار سرویس بین الملل «تابناک» در گفتگو با «محمد خواجویی؛ کارشناس مسائل لبنان» به بررسی مواضع اخیر وزیر امور خارجه لبنان پرداخته که متن گفتگو را از نظر میگذرانید:
*در جریان درگیری لفظی میان وزرای خارجه ایران و لبنان، وزیر خارجه لبنان خواهان گفتگو با ایران در یک کشور ثالث است اما ایران خواهان گفتگوی دوجانبه. هدف دولت لبنان از طرح گفتگو در کشور ثالث چیست؟
در عرف دیپلماتیک، هنگامی که مقام یک کشوری اعلام میکند که دیدار با مقام کشور دیگر در یک کشور ثالث یا کشور بیطرف صورت میگیرد، معنای دیپلماتیک آن این است که از نظر آن کشور، روابط دو طرف در یک وضعیت غیرعادی و غیردوستانه و خصمانه قرار دارد و مسائلی بین دو کشور وجود دارد که مسیر دیپلماسی آنها را از شرایط عادی خارج کرده است. به نوعی، «یوسف رجی» وزیر خارجه لبنان، زمانی که در واکنش به پیشنهاد عراقچی برای سفر به تهران، موضوع دیدار در یک کشور ثالث و بیطرف را مطرح میکند، در واقع از این طریق اعتراض خود را نسبت به سیاست ایران در قبال لبنان بیان میدارد. این همان معنای دیپلماتیک صحبت رجی است.
اما تردیدهایی وجود دارد که آیا اساساً این موضع، موضع دولت لبنان است یا خیر؛ چرا که مواضع مطرح شده از سوی مقامات ارشد این کشور، مانند «جوزف عون» رئیس جمهوری یا حتی نواف سلام نخست وزیر لبنان در ارتباط با ایران به این شکل نبوده است.
حتی روز سهشنبه روزنامه «الاخبار» لبنان در گزارشی به نقل از منابع آگاه اعلام کرد که عون و همچنین نواف سلام، نسبت به لحن بهکاررفته یوسف رجی در قبال ایران اعتراض کردهاند. بر اساس این گزارش، تردیدهایی جدی درباره این موضوع وجود دارد که آیا این مواضع، مواضع رسمی دولت لبنان محسوب میشود یا خیر؛ هرچند روشن است که دولت لبنان در حال حاضر تحت فشار آمریکاییها قرار دارد.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که یوسف رجی سهمیه حزب القوات اللبنانیه در کابینه «نواف سلام» است؛ حزب راستگرای مسیحی به رهبری سمیر جعجع که رویکردهای بسیار تندی نسبت به ایران و هم حزبالله دارد و سابقهای آشکار نیز در ارتباط با همکاری با اسرائیل در دورهای داشته است. بنابراین، موضع یوسف رجی چندان تعجبآور نبود و به نظر میرسد بیشتر به سابقه حزبی ایشان و همچنین فشارهایی که لبنان از سوی آمریکا با آن مواجه است، بازمیگردد.
*دولت لبنان پس از آنکه حزبالله حاضر به خلع سلاح نشد و متعاقب آن حضور اسرائیل در جنوب لبنان و ادامه تجاوزات رژیم صهیونیستی، مذاکراتی را با اسرائیل آغاز کرد. دلایل این موضوع چه بود؟
دولت لبنان از چند سو تحت فشار قرار دارد. از یک سو، تحت فشار اسرائیل و آمریکا قرار دارد. اسرائیل در یک سال اخیر پس از توافق آتشبس، همچنان پنج نقطه از خاک لبنان را در اشغال دارد و تقریباً روزانه مناطق مختلف لبنان را هدف قرار میدهد و دست به ترورهای مختلف در این کشور زده است.
از سوی دیگر، آمریکا فشار میآورد که پرونده خلع سلاح حزبالله لبنان تا پایان سال به نتیجه برسد. اما از سوی دیگر دولت و ارتش لبنان میدانند که اجرای این پروژه به صورت یکجانبه و بدون توافق و اجماع ملی امکانپذیر نیست. به این معنا که در شرایطی که حزبالله با این طرح مخالف است، اگر ارتش بخواهد اقدام کند، بدون وجود توافق ملی، این به معنای جنگ داخلی در کشور خواهد بود. بنابراین، دولتمردان لبنان، از جمله رئیسجمهور جوزف عون و نواف سلام، میدانند که اجرای این طرح عملاً لبنان را با ناامنی گسترده و درگیری مواجه خواهد کرد.
در نتیجه، دولت لبنان به دنبال کاهش فشارها و جلوگیری از جنگ مجدد اسرائیل علیه لبنان از طریق مذاکره است و میخواهد مسئله را به صورت مسالمتآمیز حل کند. اما تردیدهای زیادی وجود دارد که اسرائیل از طریق مذاکره حاضر شود اشغال لبنان را پایان دهد، زیرا هدف واقعی اسرائیل تثبیت یک معادله امنیتی جدید است که همواره دست برتر را در لبنان داشته که آزادی عمل برای هر اقدامی را برایش فراهم کند.
این معادله را اسرائیل علاوه بر لبنان در سوریه و غزه نیز می خواهد تثبیت کند. نمونه این رویکرد، ترور اخیر یکی از رهبران حماس در غزه است که نشان داد اسرائیل عملاً به توافقها پایبند نیست.
بنابراین، با وجود اینکه دولت لبنان امیدوار است از طریق مذاکره به نتیجهای برسد و تنشها را خاتمه دهد، اما این تردید وجود دارد که این فرایند موفقیتآمیز باشد. نه تنها در مورد غزه که مثال زدم، توافق اخیر آتشبس در غزه عملاً از طریق اقدامات و تنشهای اسرائیل در حال نقض است، بلکه در مورد خود لبنان نیزاین پرسش مطرح است که آیا اسرائیل به توافق آتشبس که از نوامبر پارسال به مرحله اجرایی رسید، پایبند بوده که حالا تعهدات دیگر را نیز رعایت کند؟ بنابراین، با وجود نیت دولت لبنان برای اینکه از این طریق به نتیجه برسد، اما در عمل من فکر میکنم این نتیجهبخش نخواهد بود و اسرائیل بعید است که این اقدامات خود را خاتمه دهد.
اخیراً علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب، بر حمایت از حزب الله لبنان تأکید کرده است. حالا با توجه به فشارهایی که به حزب الله وارد میشود و همراهی دولت لبنان، آینده حمایت ایران از حزب الله را چطور میبینید؟
حزب الله نزدیکترین متحد ایران در منطقه است. حزب الله برآمده از طایفه شیعه در لبنان است و شیعیان لبنان همانند شیعیان عراق و شیعیان کل منطقه حوزه نفوذ اصلی ایران هستند. از نظر راهبردی نیز حزب الله و شیعیان لبنان برای ایران اهمیت بسیار حیاتی دارند. بنابراین، با وجود فشارهایی که اکنون اسرائیل و آمریکا بر حزب الله وارد میآورند تا با تضعیفش، به نتیجه برسند، ایران به دنبال این است که از طریق اعلام حمایت خود از حزب الله، مانع شود که حزب الله بیش از این تضعیف شود.
بنابراین، موضع ایران را باید از این زاویه نگاه کرد که نگران این است که پروژه تضعیف محور مقاومت همچنان توسط اسرائیل و آمریکا دنبال شود، چون میداند که در صورت تضعیف بیشتر حزب الله، خود ایران در معرض تهدید دوباره قرار میگیرد. فراموش نکنیم که جنگ ۱۲ روزه زمانی به ایران تحمیل شد که پیش از آن اتفاقاتی مثل تضعیف حزب الله در جنگ، ترور سید حسن نصرالله و به دنبال آن سقوط دولت بشار اسد در سوریه رخ داده بود.
بنابراین، اگر محور مقاومت، حزب الله و دیگر اجزایش مجدداً با تضعیف دوباره روبرو شوند، طبیعتاً ایران احساس خطر بیشتری میکند. تأکید بر حمایت ایران از حزب الله نیز ناشی از این درک است که در واقع حزب الله و دیگر متحدان ایران در منطقه اهمیت حیاتی برای ایران دارند و از نظر امنیت ملی حفظ آنها در شرایط کنونی بسیار مهم است.
*وزیر خارجه لبنان، در صحبتهایی که در بروکسل با کشورهای اروپایی انجام داده، بیان کرده که مذاکره طرفهای غربی با ایران نباید منوط به مسئله هستهای باشد. ارزیابی شما از این صحبتها چیست و آیا خود دولت لبنان خواهان اعمال فشار جدی بر تهران در خصوص خلع سلاح حزب الله لبنان است؟
واقعیت این است که من معتقدم دولت کنونی لبنان، به ویژه وزیر خارجه این کشور، عملاً در یک وضعیت عادی قرار ندارد و نمیتوان گفت که یک دولت مستقل هستند و موضع مستقلی را مطرح میکنند. آرایش سیاسی اخیر در لبنان از انتخاب رئیس جمهور تا تشکیل دولت نواف سلام و ترکیب دولت کنونی و حتی دستور کارش بیشتر تحت تأثیر فشارهای ایالات متحده بوده است.
قابل تامل است که در شرایطی که لبنان در اشغال است و روزی نیست که اسرائیل در لبنان ترور نکند یا به نقطهای حمله نکند، وزیر خارجه لبنان به جای آنکه موضع تندی علیه اسرائیل ، به عنوان اشغالگر لبنان بگیرد، ایران را تحت فشار قرار داده و انتقاداتش را متوجه ایران میکند.
این خود نشاندهنده این است که عملاً وزیر خارجه لبنان بیشتر از آنچه که موضع ملی این کشور را مطرح کند، مواضعی را اتخاذ میکند که مشخص است تحت فشار ایالات متحده، اسرائیل و همچنین برخی از طرفهای منطقهای مثل عربستان سعودی قرار دارد.
من این را چندان جدی نمیگیرم از این نظر که بخواهد به عنوان یک موضع ملی مطرح شود؛ بیشتر آن را بازتابی از فشارهای فرامنطقهای و منطقهای بر دولت لبنان میدانم تا بخواهند لبنان از ایران فاصله بگیرد و دائماً این فاصله را مطرح کند و فریاد بزند.
*با توجه به شرایط میدانی، موضوع خلع سلاح حزبالله لبنان به کجا خواهد رسید؟
این موضوع بهصورت یکجانبه حل نخواهد شد زیرا ممکن است منجر به یک جنگ داخلی شود. یک سناریوی دیگر این است که اسرائیل مجدداً بخواهد از طریق یک جنگ بزرگ، حزبالله را تضعیف کند؛ مشابه همان جنگ بزرگی که سال گذشته به حزبالله تحمیل کرد و بسیاری از رهبران و کادرهای میانی و بدنه آن را مورد هدف قرار دهد.
یک راهحل بینابینی نیز وجود دارد که آن این است که اسرائیل، بهصورت تدریجی و فرسایشی، حزبالله را زیر فشار قرار دهد، نه در قالب یک جنگ گسترده، بلکه تحت شرایطی که وضعیت کنونی ادامه یابد. این وضعیت بهکلی نمیتواند به معنی جنگ بزرگ باشد، بلکه بهصورت یک وضعیت فرسایشی میتواند مانع از احیای قدرت حزبالله شود.
با این وجود، من تردید دارم که این اقدامها بتواند منجر به خلع سلاح حزبالله شود، زیرا این امر مستلزم این است که اسرائیل وارد جنگ رودرو با حزبالله شود؛ اما می تواند حزب الله را تحت فشار فرسایشی قرار دهد.
سناریوی دیگری که ممکن است به وقوع بپیوندد و اخیرا برخی منابع آمریکایی و لبنانی مطرح کردهاند این است که به اسرائیل پیشنهاد دهند پروژه خلع سلاح را بهدلیل عدم قابلیت اجرایش، از دستور کار خارج و بهجای آن ایده «مهار سلاح» را مطرح کند؛ به این معنا که قیودی و شروطی مطرح شود که عملاً حزبالله نتواند از سلاح خود استفاده کند.
بهرغم اینکه این راهحل میتواند مورد بحث قرار گیرد، ولی اسرائیل با این راهحل موافقت نخواهد کرد. زیرا این میتواند سلاح حزبالله را در وضعیت آتشزیر خاکستر قرار دهد. ممکن است که اکنون حزبالله تحت کنترل قرار گیرد و از اختیار استفاده از سلاح خود محروم شود، اما شرایط لبنان و ناپایداریهای آن مشخص نیست که در یک یا دو سال آینده تغییر نکند. در این صورت، حزبالله ممکن است در موقعیت بالاتری قرار بگیرد و بخواهد از سلاح خود استفاده کند.
بنابراین، در شرایطی که اسرائیل معتقد است حزبالله در موقعیت ضعف قرار دارد، همچنان در وضعیت کنونی ترجیح میدهد فشارهای خود را بر حزبالله افزایش دهد تا اینکه بتواند آن را تضعیف کند. آنچه که در ادراک مقامات اسرائیل قرار دارد، این است که در حال حاضر باید فشارها بر حزبالله را تشدید کند و نباید این پنجره فرصت را نادیده گرفت.
گفتگو: زینب منوچهری