
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، رمان «رنگ انتقام» نوشته کورنلیا فونکه بهتازگی با ترجمه کتایون سلطانی منتشر و راهی بازار کتاب شده است. اینکتاب چهارمینجلد از چهارگانه ایننویسنده است که نسخه اصلیاش سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.
کورنلیا ماریا فونکه نویسنده آلمانی متولد ۱۹۵۸ است و ۶۶ سال دارد. او کتابهای مختلفی برای نوجوانان نوشته و رمانهای «سیاهقلب»، «سیاهخون» و «سیاهمرگ» او با «رنگ انتقام» تشکیل یکچهارگانه میدهند که پس از ۱۵ سال از چاپ «سیاهمرگ» نوشته شده و ایننویسنده با آن، دوباره سراغ قهرمانهای سهگانه خود رفته است. البته چهارگانه فونکه را میتوان اثری مستقل دانست و رنگ انتقام را هم یک رمان مستقل محسوب کرد که داستانی جدید را در همان جهان روایت میکند. این استقلال باعث میشود خوانندگان تازهوارد بدون نیاز به شناخت کامل سهگانه مورد اشاره، با جهان داستان و شخصیتهای «رنگ انتقام» ارتباط برقرار کنند.
مگی و مو شخصیتهای محوری سهگانهی فونکه بودند، ولی در رنگ انتقام تمرکز بر گردانگشت و ارفئوس است. این رمان از نظر ساختاری مشابه جلدهای قبلی است که فصلهای کوتاه دارند. هر فصل یک عنوان دارد و با تکهای شعر یا متن از کتابی آغاز میشود که به محتوای آن فصل اشاره میکند. داستان رنگ انتقام پنج سال پس از وقایعی که در رمان سیاهمرگ رخ داده، آغاز میشود. مگی و دوستش، دوریا، میخواهند برای کشف ناشناختههای دنیای جوهر راهی سفر شوند. همزمان، ارفئوس میخواهد از گردانگشت که به او خیانت کرده است، انتقام بگیرد.
اینکتاب هم مانند دیگر کتابهای کورنلیا فونکه، یکرمان فانتزی است و اگر بخواهیم خلاصهداستانش را بگوییم، باید گفت پنج سال پس از ماجراهای سیاهمرگ، ارفئوس میخواهد از همه کسانی که او را از پا درآوردهاند انتقام بگیرد؛ و قبل از همه از گردانگشت. و برای این کار از سحر و جادویی هولناک استفاده میکند.
کورنلیا فونکه در حیاط خانهاش در لسآنجلس کلبهای دارد که ویژه ساعتهایی است که مینویسد. روی میز، در و دیوار اینکلبه پر از سنگ، صدف، کتاب و مجسمههای کوچک موجودات افسانهای است. علتش هم این است که فونکه باور دارد وقتی اینچیزها دور و برش باشند، ایدههای خوبی به ذهنش میرسند. او از اینکلبه که اسمش را تحریرخانه گذاشته، در واکنش به چاپ «رنگ انتقام» بهعنوان چهارمین جلد چهارگانهاش، خطاب به بچههای ایرانی نوشته است:
«بچههای عزیز ایرانی، برایم خیلی هیجانانگیز است که داستانم بهزودی به زبان فارسی منتشر میشود. چهقدر خوب است که شخصیتهایم بهسوی شما سفر میکنند! هرچند که پای خودم هرگز به سرزمین قشنگتان نرسیده است.»
در قسمتی از اینکتاب آمده است:
آتش میخواست رینالدی را ببلعد. گردانگشت خشم آتش را هرگز به آن خروشانی احساس نکرده بود. به فرمان گردانگشت گوش نمیکرد و رینالدی کارد را روی کاغذی گذاشت که تصویر بریانا را نشان میداد، هرچند که مرد شیشهای با جیغ و داد بهش اعتراض میکرد.
سایهها، گردانگشت اجازه داد سایهها قلبش را پر کنند. و شعلههای آتش روی جاده تبدیل به دوده شدند، و مُردند، مانند امید او به اینکه شاید اینقصه پایان خوشی داشته باشد.
رینالدی چند تکه خاکستر را از کتاب تکاند و دوباره انداختش توی کولهپشتی. «تا دقیقه نود داشتی پُرروبازی درمیآوردی. این کارَت چیزی جز سهلانگاری نبود. بهتر است بدانی که کتابها برایم ذرهای اهمیت ندارند. بهنظرم زیادی پرحرفاند، اگرچه اینیکی حداقل چندتا عکس دارد.» بعد با وقاحت به گردانگشت اشارهای کرد و گفت: «از اسب بپر پایین! دِ زود باش دیگر!»
اینکتاب با ۳۲۸ صفحه مصور، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۸۵ هزار تومان توسط نشر افق منتشر شده است.