به عنوان یک نیمچه خلبان سابق ! که حالا قلم را جایگزین یوک کرده، هنوز هر صدای غرش موتور و هر عبور جسم فلزی از آسمان که ردای سفید وارونگی اگزوزت را روی آسمان می کشد قلبم را لرز میدهد. دنیای پرندهها برای من فقط فلز و موتور نیست، روح و قدرت است، و گاهی هم سیاستی در هیبت یک بال. وقتی صحبت از جنگندههای نسل پنجم میشود، ذهنم ناخودآگاه به دو نام میرسد: سوخو ۵۷ روسی و اف-۳۵ آمریکایی. دو پرندهای که هر دو وعدهی تسلط بر آسمان را دادند، اما مسیرشان به دو آسمان کاملاً متفاوت ختم شد.
نبرد در آسمان حالا دیگر فقط قدرت موتور و مانور پذیری نیست ، جنگ داده ها و فرکانس هم هست
به گزارش تابناک؛سوخو ۵۷ با خطوط تیز و بالهای تهاجمیاش، بیشتر شبیه مشت روسیه در آسمان است؛ خشمگین، خونسرد و تا حدی ناشناخته. در مقابل، اف-۳۵ آمریکایی با آن طراحی دقیق و سیستمهای دیجیتالی پیچیدهاش، نماد تمدن سیلیکونی غرب است. روسیه میخواست با سوخو ۵۷ پاسخی به سلطه هوایی ناتو بدهد، اما در عمل، این جنگنده بیش از آنکه بر آسمانها حکومت کند، در ویترین کارخانهها و مانورهای تبلیغاتی درجا زده است.
شاید سؤال اصلی این باشد: چرا روسیه در میدان واقعی نبرد، یعنی جنگ اوکراین، از این غول آسمانی استفاده نکرده است؟ پاسخ را باید در ترکیبی از سیاست، ترس، و واقعیت جست.
جنگ، صحنهی آزمون بیرحمی است. اگر سوخو ۵۷ در آن زمین بازی شکست بخورد، افسانهاش قبل از اوج گرفتن میمیرد. کرملین میداند که این پرنده هنوز آنقدر آماده نیست که با خطر سامانههای پدافندی غربی روبهرو شود. از سوی دیگر، تعداد عملیاتی این جنگندهها بهقدری اندک است که هر مأموریت میتواند به قمار حیثیت نظامی روسیه بدل شود.
در مقابل پکفای روسی ، اف-۳۵ مدتهاست وارد خدمت عملیاتی در دهها کشور شده. از آسمان ژاپن تا صحرای نوادا، در مأموریتهای واقعی حضور دارد و با تمام ایرادها و هزینههای سرسامآور توسعهاش، اکنون به نوعی استاندارد جدید نبرد هوایی تبدیل شده است. آمریکا بهجای نمایش به کاربرد فکر کرده؛ سیستمهای شبکهای،حسگرهای چندمنظوره و توانایی «دیدن بدون دیده شدن» چیزی است که اف-۳۵ را به پرندهای از نسل آینده بدل کرده.
اگر اف-۳۵ شبیه یک لپتاپ نظامی است، سوخو ۵۷ بیشتر یادآور چاقوی شکاری است؛ شاید دیجیتالی نباشد، اما اگر لازم باشد، کار را تمام میکند البته اگر واقعا تیغه داشته باشد!
اما سوخو ۵۷ یا همان پکفا هنوز در مرحلهای است که مهندسان روسی با دقت بالهایش را تنظیم میکنند و موتورش که قرار بود "ایزدیلیه ۳۰" باشد هنوز در نسخه نهاییاش دیده نشده. روسها با غرور میگویند این پرنده همتراز اف-۲۲ و اف-۳۵ است، اما کارشناسان مستقل باور دارند که فاصلهای از نظر فناوری و مفهوم کلی یک پروژه واقعی بین آنها وجود دارد. روسیه در جنگ اوکراین نشان داد که تسلط بر زمین را بهتر از آسمان بلد است. در شرایطی که حتی پهپادهای ارزانقیمت ترکیهای و ایرانی تعیینکننده نبردها هستند، هزینه پرواز یک سوخو ۵۷ بیش از آن است که بخواهند ریسک کنند.
اما نباید فراموش کنیم که فلسفه پرواز روسها همیشه متفاوت بوده. برای آنها، سادگی برابر است با دوام. آنها پرندهای میسازند که بتواند از باندی گِلی در سیبری برخیزد و در سرمای منفی سی درجه مأموریت انجام دهد. سوخو ۵۷ هم قطعا ادامه همین تفکر است؛ ترکیبی از زیبایی خشن و تکنولوژیِ به اندازه.
بااینحال، باید پذیرفت که قرن بیستویک دیگر فقط به قدرت موتور گوش نمیدهد. دنیای امروز نبرد ها دنیای دادهها، رادارهای هوشمند، لینکهای ارتباطی و نبردهای نامرئی در بستر فرکانسهاست. اف-۳۵ برای همین دنیا ساخته شده، در حالیکه سوخو ۵۷ هنوز میخواهد با غرور فلز و قدرت فیزیکی، بر آسمانی دیجیتال حکومت کند که خوب اگر بخواهیم واقع بین باشیم ایده آل گرایی قشنگی است اما نه وقتی در مورد یک نبرد هوایی بی رحمانه صحبت می کنیم .
آلبوم عکس سوخو57
بهعنوان کسی که پرواز را زندگی کرده ام میدانم هیچ پرندهای بینقص نیست. سوخو ۵۷ هم در طراحی خود نقاط قوتی دارد که نباید نادیده گرفت: قدرت مانور بینظیر، طراحی آیرودینامیک پیچیده، توان حمل تسلیحات سنگین و قابلیتهای مخفیکاری قابلقبول. اما اینها برای جنگهای مدرن کافی نیستند، جایی که ارتباط، کنترل از راه دور، و تصمیمگیری ثانیهای سیستمهای هوش مصنوعی حرف اول را میزنند.
در جنگ اوکراین، روسیه بهخوبی میداند که نمایش ضعف این پرنده میتواند بهانهای شود برای غرب تا افسانهی «برتری هوایی روسیه» را به خاک بنشاند. شاید سوخو ۵۷ در آسمانها پرواز کند، اما هنوز در میدان نبرد سایهای از خود باقی نگذاشته است. این جنگنده، مانند بازیگری است که سالها تمرین کرده ولی هنوز صحنهای پیدا نکرده تا بدرخشد.
آلبوم عکس اف35
شاید روزی برسد که سوخو ۵۷ واقعاً به آسمان جنگ پرواز کند و نشان دهد از چه ساخته شده. اما تا آن روز اف-۳۵ همچنان تاج پادشاهی را بر سر دارد.
اف 35 پرندهای که نه بهخاطر قدرت، بلکه بهخاطر شبکهای از هوش، فناوری و سیاست، آسمان را تسخیر کرده است؛ و من، خلبانی که حالا تنها تماشاگر آسمان است، وقتی این دو پرنده را میبینم، حس میکنم نبرد واقعی دیگر میان بلوک شرق و بلوک غرب نیست، بلکه میان گذشته و آینده است. یکی هنوز با غرور پرواز میکند، و دیگری با اطلاعات. یکی هنوز دل در آسمان دارد، دیگری در ابرهای داده پرواز میکند؛ و شاید همین، معنای واقعی نبرد پرندگان پنهان باشد.
آنچه باید همه ما بدانیم این است که دوره پرواز و نبرد در آسمان با پرندههای نسل ۳ و ۳+ تمام شده! منطقا هبچ عاقلی نمیتواند بگوید با جنگنده F_۴ میتوان مقابل F۳۵ ایستاد، دنیای نبردهای هوایی از دهه ۶۰ شمسی یا ۸۰ میلادی تمام شده خاطرات خلبانان جنگ ایران و عراق دقیقا برای دهه خودشان است و در همان دهه هم عملکردها و سیستمهای این هواپیماها مورد وثوق بوده، حتی تاکتیکهای نبرد هوایی که از سوی آنان تعریف میشود هم امروزه آنچنان کاربرد قطعی ندارد، ابدا منکر رشادتها و عملکرد خارق العاده این قهرمانان نمیشوم، سخن من واضح و مشخص است، " دنیایی نبردهای هوایی " تغییر کرده است.