
امارات قصد دارد در صورت تقسیم سودان، نفوذ خود را در این کشور حفظ کند — مشابه رویکردی که در لیبی و یمن از طریق حمایت از گروههای جداییطلب در پیش گرفت.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «نیو عرب» (العربیه الجدید) در مقالهای به بررسی تحولات سودان پرداخته که در ادامه آمده است.
سقوط الفاشر یکی از خونینترین و تأثیرگذارترین فصلهای جنگ ۱۸ ماهه سودان را رقم زده است.
پس از محاصرهای بیرحمانه که صدها هزار غیرنظامی را در گرسنگی، بمباران و محاصره گرفتار کرد، گروه شبهنظامی موسوم به نیروهای پشتیبانی (واکنش) سریع (RSF) کنترل آخرین پایگاه عمده ارتش در دارفور را به دست گرفت؛ رخدادی که ممکن است نقشه سودان را برای همیشه تغییر داده و تقسیم عملی این کشور را تثبیت کند.
الفاشر آخرین مرکز شهری در دارفور بود که در کنترل نیروهای مسلح سودان (SAF) قرار داشت، و حفظ آن بهعنوان یک مانع راهبردی کلیدی در برابر پیشروی غربی نیروهای RSF عمل میکرد.
بلافاصله پس از تصرف الفاشر توسط RSF، سازمان ملل هشدار داد که «خطر وقوع نقضهای گسترده، با انگیزههای قومی، و جنایات در الفاشر هر روز بیشتر میشود».
تصاویر هولناک از جنایات RSF و گزارشها مبنی بر کشتار بیش از ۲٬۰۰۰ غیرنظامی در عرض ۴۸ ساعت پس از تصرف شهر، موجب هشدارهای شدید نهادهای بشردوستانه درباره قحطی قریبالوقوع و افزایش درخواستهای بینالمللی برای آتشبس شد.
این رویداد نقطه عطفی نگرانکننده در جنگی است که از زمان جدایی نیروهای پشتیبانی (واکنش) سریع (RSF) از نیروهای مسلح سودان (SAF) در آوریل ۲۰۲۳، کشور سودان را ویران کرده است؛ جنگی که تاکنون دستکم ۱۵۰ هزار غیرنظامی را کشته و بیش از ۱۱ میلیون نفر را آواره کرده است.
تثبیت تقسیم عملی کشور
در کوتاهمدت، تحلیلگران بر این باورند که این پیروزی باعث جسورتر شدن RSF برای ادامهی کارزار نظامی بیرحمانهاش خواهد شد.
دالیا عبدالمنعم، تحلیلگر سیاسی سودانی، به العربی الجدید گفت: «این پیروزی باعث میشود RSF جبهه جنگ را به مناطق دیگر گسترش دهد، اکنون که در مسیر پیشروی قرار گرفته است. با تصرف الفاشر، آنها مسیر مستقیمی به ایالت شمالی و مناطق کردفان پیدا کردهاند و هماکنون گزارشهایی از نقض حقوق در شهرها و مناطقی مانند بَرا و تینا منتشر شده است.»

او افزود که هر دو طرف – RSF و SAF – از رنج انسانی بهعنوان سلاحی در جنگ استفاده کردهاند و از آنجا که هیچیک از طرفین با پاسخگویی یا تحریم روبهرو نشدهاند، احتمال دارد کشتارها از سطح فاجعه جنگ دارفور در سال ۲۰۰۳ فراتر رود؛ جنگی که در آن نسلکشی و جنایات جنگی گستردهای رخ داد.
در آن جنگ، نیروهای مسلح سودان و شبهنظامیان جَنجوید مرتکب جنایات گستردهای علیه گروههای قومی غیرعرب مانند فور، مسالیت و زغاوه شدند. بعدها، در سال ۲۰۱۳، جَنجوید با نام جدید نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) سازماندهی دوباره شد.
ادغام جنگجویان سابق جَنجوید در نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) نشان میدهد که سالها مصونیت از مجازات، چگونه به تداوم همان الگوهای خشونت منجر شده است؛ الگوهایی که در دوران حکومت عمر البشیر نیز ادامه یافت — رهبری که سرانجام در جریان انقلاب مردمی سودان در سال ۲۰۱۹ سرنگون شد.
تصرف الفاشر برای RSF نهتنها سلطهای نمادین، بلکه کنترل راهبردی نیز به همراه دارد؛ این گروه اکنون مسیرهای تأمین خود از طریق چاد و لیبی را تثبیت کرده، کنترل مناطق غنی از طلا را در دست گرفته و فرماندهی شرقی نیروهای مسلح سودان (SAF) در اطراف بندر سودان را منزوی کرده است.
در مقابل، نیروهای SAF در اوایل سال ۲۰۲۵ موفق شدند نیروهای RSF را از پایتخت، خارطوم، عقب برانند و در همین سال، چندین منطقه در مرکز و جنوب سودان را نیز بازپس گیرند.
در عمل، دو جناح اصلی نظامی سودان اکنون بر دو بخش مجزا از کشور حکومت میکنند.
نیروهای RSF در ماه فوریه تشکیل یک اداره موازی را اعلام کردند و در ماه اوت نیز ۱۳ عضو یک شورای ریاستجمهوری جدید را منصوب کردند که در رأس آن محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی)، رهبر RSF، قرار گرفت.
نقشه راه متزلزل چهارگانه
سقوط الفاشر شکست تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ سودان را برجسته میکند. در سپتامبر، ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر موسوم به «گروه چهارگانه» طرحی سهمرحلهای برای سودان ارائه کردند: آتشبس انسانی، آتشبس نظامی، و گذار به حکومت غیرنظامی. سقوط الفاشر این طرح را بهطور جدی تضعیف کرده است.
بهویژه امارات متحده عربی بار دیگر زیر ذرهبین قرار گرفته است؛ بهدلیل حمایتهای نظامی، لجستیکی و مالی از نیروهای پشتیبانی سریع. کارشناسان سازمان ملل، نهادهای اطلاعاتی آمریکا و سازمانهای حقوق بشری مانند دیدهبان حقوق بشر (HRW) به نقش حمایتی ابوظبی از این گروه اشاره کردهاند.
در حالیکه ابوظبی، RSF را وزنه تعادلی در برابر جریانهای اسلامگرا در درون ارتش میداند، همزمان در پی حفاظت از معادن طلایی است که سرمایهگذاریهای بزرگی در آنها دارد و RSF نیز امنیت آنها را تأمین میکند.
تحلیلگران همچنین تأکید کردهاند که امارات قصد دارد در صورت تقسیم سودان، نفوذ خود را در این کشور حفظ کند — مشابه رویکردی که در لیبی و یمن از طریق حمایت از گروههای جداییطلب در پیش گرفت.
واشنگتن پس از سقوط الفاشر با فشار فزایندهای برای مهار ابوظبی روبهرو است، از جمله از سوی سنای ایالات متحده. با این حال، دولت دونالد ترامپ در حال حاضر اولویت را بر گسترش روابط مالی و سیاسی واشنگتن با ابوظبی گذاشته است.
«واشنگتن تلاش کرده است تا طرفهای درگیر را به توافقی وادارد، اما بینتیجه مانده است. ترامپ تصمیم نگرفته رویکردی سختگیرانهتر در قبال امارات اتخاذ کند، زیرا بیم آن دارد که این امر مسائل دارای اولویت بالاتری را که با ابوظبی دارد، به خطر اندازد»؛ این را کامرون هادسون، مقام پیشین دولت آمریکا که در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی خدمت کرده است، بیان کرد و افزود که ارزهای دیجیتال، هوش مصنوعی و همکاری در موضوع غزه از جمله این اولویتها هستند.
او خاطرنشان کرد که اعضای گروه چهارگانه هنوز هیچ گامی برای اجرای تعهدات توافقشده برنداشتهاند.
در واقع، اگرچه گروه چهارگانه تنها مجموعهای است که بر جناحهای درگیر سودان نفوذ دارد، اما اهداف متعارض اعضای آن در حال حاضر مانع از پایان دادن به خشونتها شده است.
مصر، نیروهای مسلح سودان (SAF) را برای حفظ وحدت سرزمینی و ثبات در امتداد دره نیل حیاتی میداند. از نگاه قاهره، تسلط نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) بر غرب سودان، نگرانیهای راهبردی عمدهای به همراه دارد، و تجزیه سودان میتواند بیثباتی بیشتری را از چاد تا دریای سرخ گسترش دهد.
عربستان سعودی و ایالات متحده تلاش کردهاند میان این دو قطب تعادل برقرار کنند، با میانجیگری در مذاکرات جده و دعوت به خویشتنداری، اما نفوذ آنها کاهش یافته است، زیرا هر دو جناح سودانی مواضع خود را سختتر کردهاند.
بدون انسجام درون «گروه چهارجانبه»، نقشهراه در خطر تبدیل شدن به سرابی دیپلماتیک است.
دکتر کریگ میگوید: «تا زمانی که نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) بتوانند دارفور را در اختیار داشته باشند و از طریق طلا و تجارت مرزی از آن کسب درآمد کنند، نفوذ امارات در آنجا خودتقویتکننده خواهد بود»،
«گروه چهارجانبه همچنان میتواند تأثیرگذار باشد، اگر بهصورت هماهنگ عمل کند، با افزایش هزینههای تسلیح مجدد و تبدیل همان کانالهای اماراتی از مسیرهایی که RSF را تقویت میکنند به مسیرهایی که آن را مهار میکنند.»
ریاض و واشنگتن اکنون با توازنی دشوار روبهرو هستند: چگونه میتوانند گروه چهارجانبه را بهعنوان چارچوبی معتبر حفظ کنند، در حالی که یکجانبهگرایی شریک خلیج فارس خود را مهار یا میانجیگری میکنند.
عربستان سعودی و ایالات متحده تلاش کردهاند میان این دو قطب تعادل برقرار کنند، با میانجیگری در مذاکرات جده و دعوت به خویشتنداری، اما نفوذ آنها کاهش یافته است، زیرا هر دو جناح سودانی مواضع خود را سختتر کردهاند.

بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اگر امارات حمایت مادی خود از نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) را محدود نکند، هرگونه آتشبس بیمعنا خواهد بود. در حال حاضر، وحدت گروه چهارجانبه بیش از آنکه واقعی باشد، جنبه لفظی دارد.
سودان در آستانه فروپاشی است
نیروهای RSF که با پیروزیهای اخیر خود جسورتر شدهاند، در حال حاضر انگیزه کمی برای مذاکره دارند، زیرا احساس میکنند جریان اوضاع به نفع آنهاست.
علاوه بر این، عبدالفتاح البرهان، فرمانده کل نیروهای مسلح سودان (SAF)، وعده داد که نیروهایش «مصمم هستند انتقام آنچه را که برای مردم ما در الفاشر رخ داد، بگیرند» و «تا زمانی که این سرزمین از وجود نیروهای RSF که آنها را "جنایتکار" خواند، پاک شود، خواهند جنگید.»
آشکار است که هیچیک از طرفین در حال حاضر تمایلی به آتشبس ندارند.
با این حال، برای غیرنظامیان سودانی، بحثهای مربوط به آتشبس و مداخله خارجی موضوعاتی دور از واقعیت به نظر میرسند. نگرانی اصلی آنها صرفاً زنده ماندن است. هر حمله جدید تلاشها برای آشتی را دشوارتر میکند، اگر تلاشهای بینالمللی از طریق گروه چهارجانبه نتوانند ثبات در سودان را در اولویت قرار دهند؛ و در حالی که در سودان عملاً نوعی تقسیم قدرت وجود دارد، حتی اگر خشونتها فردا پایان یابد، ممکن است بیثباتی بیشتری در پی داشته باشد.
کامرون هادسون میگوید: «فکر میکنم تسلط نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) بر سراسر دارفور، چهره واقعی آنها را بهعنوان مزدوران بیرحم آشکار خواهد کرد. آنها توان اداره یک دولت را ندارند و این موضوع بهزودی بهطور دردناکی آشکار خواهد شد.»
دکتر کریگ افزود که اگر واشنگتن و ریاض نتوانند چارچوب گروه چهارجانبه را به محدودیتهای واقعی بر شرکای خود تبدیل کنند، «الفاشر نه بهعنوان نقطهی عطف، بلکه بهعنوان لحظهای در یادها خواهد ماند که تقسیم سودان به وضعیت پیشفرض تبدیل شد؛ وضعیتی که با رویکرد اماراتی که نفوذ پایدار را بر پیروزیهای نمایشی ترجیح میدهد، سازگار است.»