
در شرایطی که فضای سیاسی و امنیتی پیرامون برنامه هستهای ایران همچنان پرابهام است، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگویی با روزنامه فایننشیال تایمز بار دیگر از تهران خواست سطح همکاریهای خود با بازرسان آژانس را افزایش دهد.
به گزارش تابناک به نقل از شرق، او با بیان اینکه از زمان حملات آمریکا و اسرائیل به برخی از تاسیسات هستهای ایران، بازرسان به مراکزی چون فردو، نطنز و اصفهان دسترسی نداشتهاند، گفت: «هنوز ضرورتی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت وجود ندارد، اما تهران باید همکاری خود را بهطور جدی بهبود بخشد.» گروسی در ادامه با اشاره به «ابهام درباره سرنوشت ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنیشده در سطوح بالا» افزود که نیاز فزایندهای برای ازسرگیری بازرسیها وجود دارد.
با این حال، او بار دیگر مدعی شد «ایران نمیتواند در عین باقی ماندن در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، از اجرای کامل تعهدات خود خودداری کند». این در حالی است که گروسی هیچ اشارهای به حملات غیرقانونی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران نکرد و حتی از محکومیت این اقدام نیز خودداری ورزید. فایننشیال تایمز نوشته است که آژانس برای بررسی آثار حملات، صرفا به تصاویر ماهوارهای متکی بوده است.
تهدید در پوشش دیپلماسی؛ تلطیف یا هشدار پنهان به تهران؟
اگر چه گروسی در ظاهر سخن از «پرهیز از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت» گفته است، اما با نگاهی به سابقه مواضع او در قبال تهران، میتوان گفت این لفاظیها بیشتر شبیه هشداری ضمنی است تا تلاشی برای کاهش تنشها. تجربه سالهای اخیر نشان داده مدیرکل آژانس هر زمان از «گفتوگو و درک متقابل» سخن گفته، در عمل زمینهچینی برای صدور قطعنامههای جدید علیه ایران را فراهم کرده است. به همین دلیل، بسیاری از ناظران معتقدند اظهارات اخیر او بیش از آنکه حامل پیام آرامش باشد، نوعی تهدید نرم محسوب میشود مبنی بر اینکه در صورت عدم همکاری مورد نظر آژانس، ارجاع پرونده به شورای امنیت در دستور کار قرار خواهد گرفت.
در فضای فعلی که معادلات جنگ اوکراین و فضای منطقه خاورمیانه هر یک تاثیر مستقیمی بر رفتار قدرتهای بزرگ دارند، پرونده هستهای ایران بار دیگر به ابزاری سیاسی برای فشار بر تهران تبدیل شده است. تاکید گروسی بر «ابهام در وضعیت مواد غنیشده» و همزمان سکوت او در برابر حملات آمریکا، این تصور را تقویت میکند که آژانس بیش از آنکه نهاد فنی باشد، در حال ایفای نقش در بازی سیاسی غرب است. در چنین شرایطی، هر گونه فشار رسانهای یا گزارش جهتدار میتواند زمینه را برای شکلگیری اجماع جدید در شورای حکام و احیای مسیر تحریمها فراهم کند. از این منظر، سخنان گروسی را باید نه نشانه آرامش، بلکه پیشزمینهای برای اعمال فشارهای دیپلماتیک تازه علیه ایران دانست.
دو روایت متضاد از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱؛ اختلاف تفسیر یا منازعه سیاسی؟
اکنون در صحنه دیپلماسی بینالمللی، دو روایت کاملا متضاد از وضعیت برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ جریان دارد. از دید تهران و متحدانش، از تاریخ ۲۶ اکتبر (۱۸ مهرماه) این قطعنامه که به عنوان ضامن اجرایی برجام شناخته میشد، عملا به پایان عمر خود رسیده و دیگر مبنای قانونی برای ادامه گزارشدهی مدیرکل آژانس وجود ندارد. در مقابل، آمریکا و سه کشور اروپایی (تروئیکا) نهتنها چنین تفسیری را نمیپذیرند بلکه مدعیاند که مفاد این قطعنامه همچنان لازمالاجراست و در صورت تخطی ایران، بازگشت پرونده هستهای ایران به شورای امنیت میتواند در دستور کار باشد.
در این میان، ایران موضع خود را روشن بیان کرده است. کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی وزیر خارجه تاکید کرده تصمیمگیری درباره نحوه همکاری با آژانس بر عهده شورای عالی امنیت ملی است و هر گونه درخواست جدید برای بازرسی یا دسترسی، صرفا در چارچوب تصمیمات این شورا بررسی خواهد شد. او یادآور شده در زمان اجرای تفاهم قاهره، ایران در کمتر از یک هفته به درخواستهای آژانس پاسخ میداد، اما اکنون با توجه به تحولات اخیر پس از اقدام تروئیکا در فعالسازی اسنپبک و لغو توافق قاهره، هر گونه اقدام جدید منوط به تصمیم نهادهای عالی امنیتی کشور است.
در واقع، در حالی که آژانس از لزوم افزایش همکاری سخن میگوید، تهران معتقد است چارچوبهای گذشته تغییر کرده و همکاریهای جدید باید با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و امنیتی کشور تنظیم شود. این اختلاف تفسیر، نشان میدهد که پرونده هستهای ایران در آستانه نشست فصلی شورای حکام دیگر صرفا موضوعی فنی نیست بلکه به عرصهای از کشمکشهای راهبردی و حقوقی میان ایران و غرب تبدیل شده است.
در چنین وضعیتی، پیشبینی میشود هفتههای آینده صحن شورای حکام بار دیگر به محل جدال دو نگاه اصلی بدل شود؛ نگاه فنی و حقوقی ایران و متحدانش که خواهان پایان دادن به پرونده هستند، در برابر نگاه سیاسی غرب که همچنان مایل است از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کند. آینده تعامل تهران و آژانس، در گرو آن است که کدام روایت بتواند بر دیگری غلبه کند؛ روایتی که یا به سوی همکاری کنترلشده پیش خواهد رفت یا به سمت بحرانی تازه در مسیر روابط ایران و غرب.