گپی با نویسنده «پسر خدا»/«چی کم داشت بیچاره‌هایی مثل ما رو آفرید؟»

برای نوع بشر یک مسأله بیشتر نیست و آن هویت است. هر سوال انسان حول همین محور شکل می‌گیرد. اختیار شاید اساسی‌ترین تفاوت و تمایز انسان با سایر موجودات هستی است.
کد خبر: ۱۳۳۷۸۵۱
| |
929 بازدید
|
۲

گپی با نویسنده «پسر خدا»/«چی کم داشت بیچاره‌هایی مثل ما رو آفرید؟»

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، رمان «پسر خدا» سال ۱۴۰۳ به قلم محمدهادی عبدالوهاب منتشر شد. این‌کتاب دربرگیرنده داستان آدم‌های امروز و بازماندگان جنگ است. این‌نویسنده رمان «متولد زمستان» را هم در سال ۱۴۰۰ منتشر کرد و اثری از او در مجموعه‌داستان گروهی «سیل یام» چاپ شد. عبدالوهاب ۵ سال است به‌صورت حرفه‌ای به کار داستان‌نویسی مشغول است و «پسر خدا» دومین‌رمان اوست. 

به بهانه بررسی این‌کتاب با این‌داستان‌نویس به گفتگو نشستیم.

مشروح این‌گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای عبدالوهاب، رمان «پسر خدا» به موضوع انسان پرداخته؛ به موضوعاتی مثلِ تبع جنگ برای یک انسان، سرگشتگی انسان، ارتباطات انسانی و هویت و... هنگام نوشتن این رمان توجه شما بیشتر معطوف به کدامیک از این موضوعات بود؟ 

برای نوع بشر یک مسأله بیشتر نیست و آن هویت است. هر سوال انسان حول همین محور شکل می‌گیرد. اختیار شاید اساسی‌ترین تفاوت و تمایز انسان با سایر موجودات هستی است. ما باید خودمان را بشناسیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم. اساس فلسفه بر همین مبناست؛ هر چیزی که به روان‌شناسی ربط دارد. و مکاتب و ایده‌ها از پاسخ‌های مختلف و متفاوت به همین سوال شکل گرفته اند. ادبیات را اگر زبان گویای بشر از وضعیتی که در آن قرار گرفته بدانیم، تنها و تنها یک مسأله اصلی می‌تواند داشته باشد: هویت. باقی مسائل فرع بر هویت است. و ادبیاتی که نویسنده به ریشه و اصل و اساس، به هویت نمی‌پردازد، از اساس بی‌ارزش و فاقد اثر است.

* نویسنده‌ «پسر خدا» رمانش را چگونه به مخاطبش معرفی می‌کند؟ 

شخصیت اصلی رمان، خودش را نمی‌شناسد. او حتی اسم ندارد اما سهراب صدایش می‌زنند. همیشه با دو کلمه تعریف شده: یتیم جنگ. او نه پدرش را دیده و نه مادرش را می‌شناسد. در پرورشگاه بزرگ شده و راه فراموشی پیش گرفته و به عادت پناه آورده تا مثل آدم‌های عادی زندگی کند. اما همسرش معصومه، او را تنگنای انتخاب و بازگشت قرار می‌دهد. او که در آستانه زایمان، به سرطان مبتلا شده، به سهراب می‌گوید: دوست ندارم بچه‌ام شبیه تو باشد.

* عنوان کتاب در نگاه اول سوال برانگیز است و شاید هر مخاطبی را جذب نکند.

بهنام، دوست دوران پرورشگاه سهراب همیشه از او می‌پرسد: «خدا چی کم داشت که بدبخت بیچاره‌هایی مثل ما رو آفرید؟» این سوال مبنایی سهراب است. دست تقدیر و جبر حادثه او را به پاسخی برای این سوال برمی‌انگیزد. پیدا کردن مبدأ و نقطه آغاز.

* در پسر خدا از همان ابتدا با واگویه‌های درونی سهراب مواجه می‌شویم و شاید در ابتدای رمان مخاطب حس کند با راویِ پرحرفی روبه‌رو است، اما با پیش رفتن رمان این پرحرفی هم حل می‌شود و همه چیز در همتنیدگی پیدا می‌کند. کمی درباره این‌ساختار صحبت کنیم.

 فرم و ساختار این‌رمان مدرن است و شاید خواندنش برای مخاطب عادی و کم‌تمرکز و بی‌حوصله، کمی مشقت ایجاد کند. این در هم‌تنیدگی فرمی اما حاصل محتوای پیچیده‌ای درباره زمان است. گذشته برای ما تمام نمی‌شود. ما همچنان که در حال زندگی می‌کنیم، در گذشته حاضریم و رد پای حال و آینده ما در گذشته پیدا می‌شود. ترکیب فصل‌ها، گذشته و حال را به هم پیوند می‌زند و پیچیدگی روایت از این مبنا حاصل شده.

گپی با نویسنده «پسر خدا»/«چی کم داشت بیچاره‌هایی مثل ما رو آفرید؟»

* ایده نوشتنش از کجا آمد؟

پسر خدا یک داستان کوتاه بود درباره زنی که دوست ندارد فرزندش شبیه همسرش بشود. اما طول و تفسیر بازگشت یک انسان برای زیر و رو کردن گذشته و پیدا کردن ریشه‌های هویتش در قالبی کوچک خلاصه نمی‌شود.

* جنگ همیشه برای نویسندگان موضوع مهمی بوده و هست. پرداختن به موضوع جنگ در آثار دیگر شما هم وجود دارد؟ 

دوست داشتم یک بار اجتماعی‌نویسی را تجربه کنم اما بدون استفاده از کلیشه‌ها. دوست داشتم رمانی بنویسم که در یک آپارتمان می‌گذرد اما درباره تمام جهان است. اگر درباره عشق و فقر و جنگ می‌نویسم، معلول را روایت نکنم. بلکه به علت‌ها بپردازم. فکر می‌کنم جنگ هنوز در میان ما و نسل ما و آینده جاری خواهد بود. پس من هم نمی‌توانم جنگ را به عنوان مسأله انسان ایرانی از آثارم کنار بگذارم.

* و سخن پایانی؟

 امیدوارم این رمان مرحمی باشد به زخم سرگشتگی کنونی انسان ایرانی

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۳
مرحم؟!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۸ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۳
انسان جامعه امروز منقبض است و همانیده شده با چیزها و هم هویت شده با چیزهای آفل = انسان از جنس عدم و الست است ولی به دست خود برای خود درد درست میکند -= با دشمنی با سبب سازی ذهن با مقاومت و با دشمن سازی و دشمن بینی - من ذهن هر لحظه در حال کش قوس با من واقعی است که عدم است .

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر - آرا م تر از آهو ، بی باک تر از شیرم
هر لحظه که میکوشم ، در کار کنم تدبیر - رنج از پی رنج آید، زنجیر پی زنجیر
سایر اخبار
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
از میان 5 بانک و موسسه مالی ناتراز کدامیک عملکرد بدتری دارند؟
مرجع جواهرات
الی گشت