
به گزارش تابناک به نقل از فرارو؛ بر اساس دادههای رسمی، کرانه باختری سالانه شاهد بیش از ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب است. در عین حال، زمینهای کشاورزی موجود در کرانه باختری از زیتون تا انگور و سبزیجات نیز همه و همه سالانه صدها میلیون دلار ارزش تولیدی دارند. اینها همگی ظرفیتهایی هستند که اسرائیل به آنها به ویژه پس از دو سال جنگ غزه و درگیریهای منطقهای به شدت نیاز دارد.
هنوز زمان زیادی از اقدام اخیر پارلمان اسرائیل (کِنست) در تصویب طرحی که به موجب آن کرانه باختری باید ضمیمه دیگر سرزمینهای اشغالی شود نمیگذرد. موضوعی که بلافاصله با بازخوردهای گسترده بینالمللی رو به رو شد و بسیاری علیه آن موضع گرفتند. حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز این طرح را غیرمنطقی توصیف کرد و مارک روبیو وزیر خارجه این کشور در سفر به اراضی اشغالی تاکید کرد که این طرح مردود است و توافقات صلح را از بین میبرد.
در عین حال، پارلمان اسرائیل در شرایطی این طرح را تصویب کرده که در مدت گذشته شماری از کشورهای اروپایی به صورت دومینووار اقدام به شناسایی کشور فلسطین کردهاند. با این همه، تاکید سیاستمداران اسرائیلی به ضرورت اشغال کرانه باختری، ابعاد مختلفی دارد که خوانش آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع، باید از خود بپرسیم که چرا اسرائیل ولع و حرص شدیدی برای تسلط بر کرانه باختری دارد؟ در این زمینه، توجه به ۳ مولفه ضروری است.
۱. نگرانی اسرائیل از هستههای مقاومت در کرانه باختری
رژیم اسرائیل به شدت نگران فعالیت گسترده هستههای مقاومت فلسطین در کرانه باختری است. حتی در بحبوحه جنگ غزه، اسرائیل یکی از محورهای اصلی اقدامات نظامی و امنیتی خود علیه فلسطینیها را معطوف به کرانه باختری کرده بود. منطقهای که در طی سالهای گذشته به نحو فزایندهای مسلح شده و چالشهای امنیتی جدی را برای اسرائیل ایجاد کرده است.
حتی پس از دو سال از آغاز جنگ غزه نیز گروههای مقاومت فلسطین از جمله سرایا القدس و حماس در بیانیههایی تاکید دارند که هستههای مقاومت وابسته به آنها در کرانه باختری فعالیت دارند و روز به روز قدرتمندتر میشوند. به نظر میرسد جامعه فلسطینی در شرایط کنونی، خشمگین از جنایات اسرائیل در نوار غزه و مایوس از راهحلهای سیاسی، بیش از پیش به گزینه مقاومت در برابر اسرائیل اقبال دارد و همین مساله ظرفیتهای این گروهها در کرانه باختری از حیث عضوگیری را افزایش میدهد و تقویت میکند. حال در این شرایط، اسرائیل فکر میکند تنها با اشغال کرانه باختری است که میتواند به کل تهدید مقاومت فلسطین را از خود دور کند.
۲. برخورداری از منابع آب و کشاورزی غنی
بیراه نیست اگر کرانه باختری را قلب منابع آب و کشاورزی فلسطین بدانیم. بر اساس دادههای رسمی، کرانه باختری سالانه شاهد بیش از ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب است. درعین حال، زمینهای کشاورزی موجود در کرانه باختری از زیتون تا انگور و سبزیجات نیز همه و همه سالانه صدها میلیون دلار ارزش تولیدی دارند. اینها همگی ظرفیتهایی هستند که اسرائیل به آنها به ویژه پس از دو سال جنگ غزه و درگیریهای منطقهای به شدت نیاز دارد.
اسرائیل همین حالا با بحران آب دست به گریبان است و این ادراک را دارد که با اشغال سرزمینهای جدید فلسطینی و استفاده از ظرفیتهای آن ها، میتواند میلیاردها دلار خسارتی که ظرف دو سال اخیر متحمل شده را جبران کند. ورای همه این ها، اسرائیلیها تصور میکنند که اگر بر منابع آب و کشاورزی مردم فلسطین بیش از پیش مسلط شوند، این مساله اهرم قدرت قابل توجهی را به آنها در نبرد علیه ملت و مقاومت فلسطین میدهد. کما اینکه همین حالا اسرائیل بخش قابل توجهی از منابع آبی جنوب سوریه و همچنین منابع آبی که از فلسطین اشغالی به سمت اردن حرکت میکنند را به گروگان گرفته و از طریق آنها سعی در امتیازگیری از سوریه و اردن دارد. از این رو، اسرائیل در اشغال کرانه باختری از منظر تسلط بر منابع آب و کشاورزی این منطقه، منافع راهبردی را میبیند که نمیتواند نسبت به آنها بیتوجه باشد.
۳. دستاوردسازی سیاسی-امنیتی برای اسرائیل
رژیم اسرائیل قریب به دو سال درگیر جنگ با مقاومت فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری بوده است. پس از این دو سال، حتی مقامهای ارشد این رژیم و بسیاری از تحلیلگران نیز این رژیم را در نبرد با مقاومت فلسطین پیروز نمیدانند.
در عین حال، این افراد معتقدند که اسرائیل پس از جنگ غزه در صورت توقف ماجراجوییهایش با سیل قابلتوجهی از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رو به رو خواهد شد. حال در این شرایط، اسرائیل به شدت به دستاوردسازی سیاسی و امنیتی برای خود نیاز دارد. در حقیقت، سیاستمداران ارشد این رژیم این تصور را دارند که اگر بتوانند کرانه باختری را به اشغال خود درآورند و در نوار غزه نیز بر کارزار جنگ خود به شیوههای دیگر نظیر فعالسازی بیش از پیش گروههای تروریستی علیه ملت و مقاومت فلسطین ادامه دهند، این موضوع تضمینکننده یک پیروزی بزرگ برای آنها خواهد بود که میتوانند آن را به افکار عمومی خود و همچنین منطقه و جهان بفروشند.
به بیان ساده تر، اسرائیل نمیخواهد پس از دو سال جنگ علیه غزه، بدون دستاورد از میدان جنگ خارج شود و شکستی واضح را پذیرا باشد. از این منظر، اسرائیل راه حل خود برای مقابله با این وضعیت را توسعه اشغالگری سرزمینهای فلسطینی میبیند. با این حال، مساله اصلی این است که پیشبرد این دستورکار برای اسرائیل راحت نیست و هم دولتهای غربی و هم دولتهای عرب منطقه و هم افکار عمومی جهان، مانعی جدی در برابر توسعه اشغالگری این رژیم علیه سرزمینهای فلسطینی هستند. اساسا به همین دلیل هم است که جریانهای اپوزیسیون در اراضی اشغالی هشدار میدهند که اسرائیل باید هرچه سریعتر از اقدامات تحریکآمیز نظیر تلاش برای الحاق کرانه باختری به دیگر سرزمینهای اشغالی دست بردارد. زیرا این اقدامِ اسرائیل میتواند نتایج معکوس مهلکی را برای آن به همراه داشته باشد.