تلفات حیوانات و نابودی اکوسیستمهای آبی. از باغوحشهای شهری تا دشتهای وحشی، از رودخانههای کمجان تا دریاچههای نیمهجان، داستانهایی تلخ از محیط زیست روایت میکند.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک اطلاعات گردآوری شده خبرنگار ما بر اساس دادههای رسمی سازمان حفاظت محیط زیست، گزارشهای رسانهای و تصاویر ماهوارهای، به بررسی تلفات انواع حیوانات در خشکی، رود، دریا و مرداب میپردازد و سپس به مسائل زیستمحیطی گستردهتر و رویدادهای اخیر مخصوصا اقدامات برای یافتن راهکار نگاهی میاندازد. هدف، نه فقط شمارش زخمها، بلکه بیدار کردن وجدان جمعی برای ترمیم است.
تلفات حیوانات: از قفسهای شهری تا دشتهای بیآب
ایران، با تنوع زیستی غنیاش، خانه هزاران گونه جانوری است؛ از یوزپلنگهای نادر آسیایی تا پرندگان مهاجر خزر. اما سال ۱۴۰۴، با خشکسالی بیسابقه – که بارشها را ۴۰ درصد کمتر از میانگین بلندمدت کرده – به قتلگاهی برای این موجودات بدل شده است. گزارش سازمان حفاظت محیط زیست نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد تلفات حیوانات وحشی در نیمه نخست سال، مستقیم یا غیرمستقیم به کمآبی نسبت داده میشود. در خشکیهای مرکزی و جنوبی، جایی که دما به ۵۰ درجه سانتیگراد رسیده، گوزنهای زرد ایرانی و آهوهای دشت کویر قربانی گرمای طاقتفرسا و کمبود علوفه شدهاند. تنها در پارک ملی کویر، ۱۵ قلاده آهو بر اثر کمآبی تلف شدند، در حالی که مهاجرت غیرطبیعی به سوی منابع آبی محدود، آنها را در دام شکارچیان غیرقانونی انداخت.
در باغوحش ارم تهران، تلفات سریالی حیوانات به یک مساله تبدیل شده است. بر اساس گزارشهای رسمی، در مرداد و شهریور ۱۴۰۴، دو قلاده شیر – لئو و هیرمان – بر اثر درگیریهای ناشی از استرس محیطی و کمبود فضا جان باختند. لئو، توله شیر جوان، در حمله همنوعان خود کشته شد و اداره کل محیط زیست تهران، با شکایت رسمی از باغوحش به اتهام قصور مدیریتی، بر نظارت ضعیف و عدم تفکیک مناسب حیوانات تأکید کرد.
تازهترین مورد، تلف شدن یک لاما بر اثر انسداد روده است که مدیرکل محیط زیست تهران آن را تأیید کرد. این حوادث، بخشی از الگویی بزرگترند: در سه ماه اخیر، گوزن زرد ایرانی (گونهای در حال انقراض)، چندین فلامینگو و حتی میرکتهای آفریقایی – از نادرترین پستانداران جهان – در ارم جان باختند. کارشناسان میگویند، تغذیه نامناسب و استرس حرارتی، ناشی از گرمای شهری و کمبود منابع، عامل اصلی است. در مجموع، بیش از ۵۰ حیوان در این باغوحش تلف شدهاند، که ۶۰ درصد آنها گونههای بومی یا در معرض خطر بودند.
رودها و مردابها
رودخانهها و مردابها، شریانهای حیات را نیمه مسدود کرده و مانع زندگی بر انواع موجودات سختتر شدهاند. رود کارون، بلندترین رود ایران با ۹۵۰ کیلومتر طول، در تابستان ۱۴۰۴ بخشهایی از بسترش خشک شد و بوی تعفن آب راکد، ماهیهای محلی را به کام مرگ کشاند. گزارش مؤسسه تحقیقات آب خاک نشان میدهد، بیش از ۲۰ هزار قطعه ماهی در حوضه کارون تلف شدند، عمدتاً بر اثر شوری آب ناشی از سد گتوند و برداشت بیرویه. در مرداب هورالعظیم، که بیش از نیمی از مساحت آن خشک شده، لاکپشتهای سختپوسته و پرندگان آبزی مانند حواصیلها قربانی شدهاند. سم بوتولیسم، بیماری نادر ناشی از آب آلوده، هزاران پرنده مهاجر را در میانکاله از بین برد – یادآوری تلخی از سالهای پیش، اما با شدت بیشتر در ۱۴۰۴. دریاچه ارومیه، نماد بحران، با سطح آب ۱۰ درصد کمتر از دهه ۵۰، زیستگاه آرتمیاها و فلامینگوها را نابود کرده؛ ورودی آب رودخانهها تنها ۴۴۰ میلیون مترمکعب بوده، که ۹۸ درصد آن از آذربایجان غربی تأمین شده است. در خلیج فارس، نشت نفت و گرمایش آب، لاکپشتهای دریایی و دلفینها را تهدید میکند؛ حداقل ۵۰۰ لاکپشت در سواحل بوشهر تلف شدند.
در دریاها و مردابهای شمالی، وضعیت به همان اندازه وخیم است. دریای خزر، با آلودگی فاضلاب صنعتی، شاهد مرگ دستهجمعی ماهیان خاویاری – گونهای در معرض انقراض – بوده. تالاب انزلی، با ۹۰ درصد خشکی، پرندگان مهاجر را از پناهگاه محروم کرده. در مجموع، تخمین زده میشود بیش از ۱۰۰ هزار حیوان وحشی – از پستانداران تا پرندگان و آبزیان – در ۱۴۰۴ جان باخته باشند، که ۴۰ درصد آنها مستقیماً به خشکسالی و ۳۰ درصد به آلودگی مربوط است. این ارقام، نه فقط آمار، بلکه فریادی از طبیعت برای نجات است.
ورشکستگی آبی و سایههای سیاه
بحران ۱۴۰۴، فراتر از تلفات جانوری، یک فاجعه انسانی-زیستی است. خشکسالی پنجساله، با میانگین بارش ۱۵۰ میلیمتر (نصف نرمال)، سدهای کشور را به ۳۶ درصد ظرفیت رسانده. رودخانهها مانند زایندهرود و کارون، با خشک شدن ۷۰ درصدی بستر، فرونشست زمین را در ۳۰۰ دشت کشور تشدید کردهاند.
دریاچه هامون، وابسته به هیرمند، به جزیرههای نمک تبدیل شده و طوفانهای گردوغبار را ۵۰ درصد افزایش داده. مسائل دیگر، مانند آلودگی هوا در کلانشهرها (با ۲۶۰ میلیون دلار زیان سالانه) و مدیریت ضعیف پسماند (۵۰۰ هزار تن زباله روزانه)، زنجیرهای از نابودی را رقم زدهاند. سیاستهای سدسازی بیرویه (مانند ۵۰ سد جدید در دهه اخیر) و برداشت ۹۰ درصدی آب کشاورزی، ریشه اصلی است. کارشناسان مانند عزتالله رئیسی اردکانی هشدار میدهند: "ذخایر ترسالی تمام شده؛ هر سال به باران وابستهایم." این بحران، مهاجرت ۲ میلیون نفر از روستاها و افزایش بیماریهای تنفسی را به دنبال داشته.
جرقههای امید
با این حال، تاریکی مطلق نیست. در سال ۱۴۰۴، گامهای مثبتی برداشته شده. لایحه بودجه محیط زیست با ۴۷ درصد افزایش به ۲۲۲۶۹ میلیارد تومان رسیده، هرچند کارشناسان آن را ناکافی میدانند. احیای ۶ چشمه در پناهگاه یخاب اصفهان، با لایروبی، زیستگاه پرندگان را بازسازی کرده. در لایه اوزن، پایش مداوم و کاهش آلایندهها موفقیتآمیز بوده؛ ایران به اهداف پروتکل مونترال نزدیکتر شده است. رهاسازی رأس کل وحشی در دماوند و نجات قوچ دوساله توسط کشاورزان گرمابسرد، نمونههایی از همیاری مردمی است. دیپلماسی سبز نیز شکوفا شده: بازدید معاون رئیسجمهور از ذخیرهگاه تیانموشان چین، برای همکاری فنی در احیای تالابها، نویدبخش است.
شرکتهای دانشبنیان، با فناوریهای نوین، هدررفت آب را ۳۰ درصد کاهش دادهاند و انرژیهای تجدیدپذیر را به ۳۰ درصد هدفگذاری کردهاند. این اقدامات، یادآوری میکنند که با سیاستگذاری دقیق و فرهنگسازی، "روزهای شیرین ساختنی" است، همانطور که شینا انصاری، رئیس سازمان محیط زیست، تأکید کرده.
در پایان، ایران ۱۴۰۴ نه فقط قربانی خشکسالی، بلکه آزمون وجدان ماست. تلفات حیوانات، از لامای ارم تا ماهیهای کارون، فریادی برای تغییر است. با تمرکز بر توسعه پایدار – اصل ۵۰ قانون اساسی – و مشارکت جهانی، میتوانیم این سرزمین را از لبه پرتگاه بازگردانیم. آینده سبز، نه آرزو، بلکه انتخاب است. تلفات حیوانها و دیگر مشکلات محیط زیست محیطی یعنی اینکه رفته رفته زندگی برای انسانها نیز خطرناک شده اما کسی از آنها سخن نمیگوید یا اسامی دیگری روی آن میگذارند که وحشتناک به نطر نرسد.