
به گزارش سرویس اقتصادی تابناک، محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی، در دیماه ۱۴۰۱ با وعده کنترل بازار ارز و مهار تورم به میدان آمد. اما پس از گذشت نزدیک به سه سال، آنچه بیشتر از همه دیده میشود نه ثبات، بلکه نوسانات شدید ارزی، رکوردشکنی تورم و محدودیتهای نفسگیر بر بازارهای نوین مالی است. به زبان ساده، هر روز تصمیمی از سوی بانک مرکزی ابلاغ میشود که هم کاربران و هم کسبوکارها را بیشتر گرفتار میکند.
وقتی فرزین به صندلی ریاست بانک مرکزی تکیه زد، دلار در محدوده ۴۰ هزار تومان بود. امروز دلار تا لحظه تنظیم این خبر از 110 هزار تومان گذشته و سکه هم رکوردهای عجیب تری ثبت کرده است و در همین مدت، دولت همچنان بر نرخ دستوی پافشاری کرده و میلیاردها دلار منابع ارزی صرف حراجهای کوتاهمدت شده است. نتیجه؟ بازاری که به ظاهر در مقاطع کوتاه آرام میگیرد، اما در میانمدت پر از بیاعتمادی و بیثباتی است. هرچند که نمی توان سهم ناآرمی های سیاسی و اسنپبک را نادیده گرفت ولی اگر بانک مرکزی وجود خارجی نداشت قیمت دلار بیش از این جهش می کرد؟
اگر تحریمهای خارجی نفس اقتصاد ایران را گرفته بودند، حالا سیاستهای داخلی بانک مرکزی هم به مانع جدیدی تبدیل شدهاند. در روزهای اخیر و در بازار رمزارز، خرید سالانه تتر به ۵ هزار دلار محدود شد، درگاههای پرداخت صرافیها بارها مسدود شد و سقف تراکنشها به شدت کاهش یافت. بسیاری از صرافیهای داخلی تعطیل شدند و کاربران به ناچار به صرافیهای ناشناس خارجی کوچ کردند؛ جایی که ریسک بلوکهشدن دارایی یا کلاهبرداری بسیار بالاست.
وقتی بازار رمزارز همزمان از دو طرف، یعنی هم توسط تحریمهای خارجی و هم محدودیتهای داخلی بانک مرکزی، تحت فشار قرار میگیرد، عملاً کاربران ایرانی در موقعیتی بنبست قرار میگیرند. از یک سو صرافیهای معتبر جهانی مانند بایننس و کوینبیس به دلیل تحریمها اجازه ارائه خدمات به ایرانیان را نمیدهند و خطر بلوکهشدن داراییها در آنها جدی است. از سوی دیگر، صرافیها و پلتفرمهای داخلی نیز با محدودیتهای شدید بانکی مانند مسدود شدن درگاههای پرداخت، سقفهای خرید و فروش پایین و دستورالعملهای مبهم مواجه هستند.
این وضعیت باعث شده میلیونها کاربر ایرانی که به امید حفظ ارزش دارایی یا انجام تراکنشهای بینالمللی به سراغ رمزارز آمدهاند، با چند مشکل جدی روبهرو شوند: کاهش شدید نقدشوندگی داراییها، افزایش ریسک کلاهبرداری در بازارهای غیررسمی و اجبار به استفاده از صرافیهای ناشناس خارجی. در واقع، سیاستهای داخلی نه تنها تحریمهای خارجی را جبران نکرده، بلکه با بستن راههای مطمئنتر، کاربران را به سمت مسیرهای پرخطر سوق داده و هزینههای مالی و روانی سنگینی به آنها تحمیل کرده است.
در بازار طلا آنلاین هم از خرداد ۱۴۰۴ همه درگاههای پرداخت مسدود شد. بیش از ۸ میلیون کاربر ایرانی که برای حفظ ارزش پول خود به این بازار پناه برده بودند، یکشبه با صفحههای خطای پرداخت مواجه شدند. کسبوکارهای این حوزه هم یا تعطیل شدند یا به زیرزمین اقتصاد رفتند.
شاید بتوان در بحبوحه تنشهای منطقهای و شرایط جنگی، تصمیم به مسدود کردن معاملات آنلاین طلا را تا حدی قابل توجیه دانست؛ چرا که نگرانی از خروج سرمایه یا بیثباتی بازار میتوانست دلیل موقت چنین اقدامی باشد. اما این تصمیم موقت به جای چند روز یا چند هفته، ماهها ادامه یافت و عملاً میلیونها کاربر را از دسترسی به داراییهای خود محروم کرد.
مشکل اصلی آنجا بود که پس از فروکش کردن بحران و بازگشت شرایط به حالت عادی، بانک مرکزی با تأخیر طولانی و بدون هیچ توضیح یا مبنای قانونی، حسابهای پلتفرمهای طلا را بازگشایی کرد. این تعلل بیدلیل نه تنها اعتماد کاربران را خدشهدار ساخت، بلکه باعث شد بسیاری از کسبوکارها ضررهای جبرانناپذیری متحمل شوند و مردم احساس کنند بیش از آنکه تصمیمات اقتصادی پشت این محدودیتها باشد، نوعی بیبرنامگی و بیاعتنایی به حقوق شهروندان در کار است.
کاربران ایرانی سالهاست با تحریمهای جهانی دستوپنجه نرم میکنند. دسترسی به صرافیهای معتبری چون بایننس و کوینبیس برایشان ممنوع است و همواره خطر بلوکهشدن داراییها وجود دارد. در چنین شرایطی انتظار میرفت بانک مرکزی حداقل در داخل، مسیر را هموارتر کند. اما سیاستهای فرزین عملاً دورزدن تحریمها را غیرممکن کرده و ریسکهای جدیدی به مردم تحمیل کرده است.دشمنی فرزین با پلتفرمهای رمزارزی و مالی دیجیتال موضوع تازهای نیست که صرفاً بعد از جنگ ۱۲ روزه یا فعال شدن مکانیزم ماشه آغاز شده باشد. ماهها پیش از این اتفاقات نیز، فعالان این حوزه بارها نسبت به تصمیمات غیرقابل پیشبینی و محدودکننده بانک مرکزی هشدار داده بودند. محدودیت در سقف خرید و نگهداری رمزارز، مسدود کردن ناگهانی درگاههای پرداخت، اعمال دستورالعملهای مبهم و سختگیرانه و حتی بیتوجهی به درخواستهای کارشناسان، همه و همه باعث شده بود که کسبوکارهای فعال در این بخش احساس کنند سیاستهای بانک مرکزی بیش از آنکه در جهت حمایت از مردم باشد، علیه آنهاست.
این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که در نهایت بیش از ۵۰ کسبوکار رمزارزی در اقدامی کمسابقه، بیانیهای مشترک منتشر کردند و به صراحت سیاستهای بانک مرکزی را «غیرمنطقی و ضدکاربر» خواندند. انتشار این بیانیه نشان داد که انتقادات دیگر صرفاً از سوی چند کاربر در شبکههای اجتماعی مطرح نمیشود، بلکه به یک مطالبه جدی و فراگیر در سطح بازار تبدیل شده است. فعالان رمزارزی میگویند در حالی که کشورهای مختلف در حال توسعه بسترهای قانونی برای بهرهگیری از فرصتهای اقتصادی بلاکچین هستند، ایران با سیاستهای فعلی بانک مرکزی نه تنها این فرصتها را از دست میدهد، بلکه سرمایههای داخلی را هم به سمت بازارهای پرریسک و غیررسمی سوق میدهد.
مردم ایران امروز زیر فشار دوگانه تحریمهای خارجی و محدودیتهای داخلی زندگی میکنند. سیاستهای فرزین نه تنها به ثبات بازار کمک نکرده، بلکه اعتماد عمومی را کاهش داده، بازارهای غیررسمی را گسترش داده و کسبوکارهای شفاف را به تعطیلی کشانده است. حالا پرسش اصلی این است: اگر قرار باشد هر روز کاربران ایرانی با تصمیم تازهای از سوی بانک مرکزی دچار مشکل شوند، امید به بهبود شرایط اقتصادی از کجا باید بجوشد؟