فارسی یا پهلوی؟ افسانه دو زبان یا یک حقیقت واحد

زبان فارسی و ارتباط آن با زبان پهلوی از موضوعات کلیدی در بررسی تاریخ زبان‌شناسی ایران است. این مقاله به تحلیل این پرسش می‌پردازد که آیا فارسی و پهلوی دو زبان مستقل بوده‌اند یا گویش‌هایی از یک زبان مشترک. با تمرکز بر شواهد تاریخی، به‌ویژه نقش فارسی مدائن (تیسفون) و فارسی استخر، و جایگاه زبان فارسی به‌عنوان زبان دیوانی و علمی در دوره ساسانیان، تلاش می‌شود تا تصویری روشن از این موضوع ارائه شود.
کد خبر: ۱۳۳۰۳۲۲
| |
517 بازدید
|
۱

با انتقال پایتخت ساسانیان از منطقه فارس به تیسفون در اوایل قرن سوم میلادی، زبان پارسیان نیز به این شهر منتقل شد. این زبان، که به احتمال زیاد ریشه در گویش فارسی استخر (مرکز حکومتی ساسانیان) داشت، به‌تدریج به‌عنوان زبان رسمی دیوان و دربار تثبیت شد. به نظر می‌رسد که تفاوت میان فارسی مدائن و فارسی منطقه فارس، به‌ویژه در نواحی مرکزی مانند شیراز، ناچیز بوده است. هرچند در منطقه فارس گویش‌های مختلفی وجود داشته، اما این گویش‌ها به هم نزدیک بوده‌اند. برای مثال، اشعار منتسب به شیراز که به دست ما رسیده‌اند، تفاوت‌هایی با فارسی استاندارد نشان می‌دهند، اما این تفاوت‌ها در دوره‌های قدیمی‌تر احتمالاً کمتر بوده است.

فارسی و پهلوی: یک زبان با دو گویش
بررسی متون فارسی و پهلوی نشان می‌دهد که این دو، در اصل، یک زبان واحد با تفاوت‌های آوایی و دستوری اندک بوده‌اند. دوره ۴۰۰ ساله ساسانیان و ۴۰۰ سال پس از اسلام، تحولات زبانی محدودی را ایجاد کرد که طبیعی است. اگر خط را کنار بگذاریم، تفاوت‌های میان فارسی و پهلوی عمدتاً به سبک نگارش و کاربرد‌های خاص بازمی‌گردد. متون پهلوی، به‌ویژه آنهایی که توسط روحانیون زرتشتی نوشته شده‌اند، به دلیل سبک موجز و اصطلاحات دینی، گاه برای خوانندگان غیرمتخصص نامفهوم به نظر می‌رسند. این ویژگی مشابه تفاوت میان زبان گفتاری و کتابت‌شده در عربی یا فارسی امروزی است. بنابراین، می‌توان گفت که فارسی دری (گفتاری) و پهلوی (کتبی) دو گویش از یک زبان مشترک بوده‌اند.

 زبان فارسی: ستون دیوان و علم در دوره ساسانیان  
از قرن چهارم میلادی، فارسی به‌عنوان زبان رسمی دیوانی در سراسر قلمرو ساسانیان رواج یافت. اسناد دیوانی، از جمله قراردادها، بنچاق‌ها و اسناد نظامی و اقتصادی، به این زبان نوشته می‌شدند. این اسناد در شهر‌های بزرگی مانند سیستان، اصفهان، قم، آذربایجان، خوزستان، کرمان و فارس به کار می‌رفتند و زبان رسمی دربار تیسفون بودند. طبقه دبیران، که از دانشوران بودند، نقش کلیدی در گسترش این زبان داشتند. این طبقه نه‌تنها در امور دیوانی، بلکه در علوم مختلف مانند پزشکی نیز به زبان فارسی تألیف می‌کردند. در مناطقی مانند سوق و خوارزم، که برای مدتی تحت سیطره مستقیم ساسانیان نبودند، زبان‌های محلی دیگری رواج داشتند، اما در کلیت قلمرو، فارسی زبان غالب بود.

 تداوم فارسی پس از اسلام 
با ورود اسلام و تغییر زبان دیوان به عربی، فارسی برای مدتی به حاشیه رفت. با این حال، شواهد تاریخی مانند شعر محمد بن وصیف در سیستان نشان می‌دهد که فارسی همچنان به‌عنوان زبان ادبی و گفتاری در مناطق مختلف ایران پابرجا بود. درخواست یعقوب لیث صفاری از محمد بن وصیف برای سرودن شعر به فارسی، نشانه‌ای از جاافتادگی این زبان در سیستان است. این امر نشان می‌دهد که فارسی از دوره ساسانیان به‌عنوان زبان دیوانی، علمی و ادبی در این مناطق رواج داشته و نمی‌توانسته به‌صورت ناگهانی پدید آمده باشد.

گزارش‌هایی از دوره امویان، مانند ترجمه اسناد دیوانی از فارسی به عربی در زمان حجاج بن یوسف (اواخر قرن اول هجری) و در خراسان در سال‌های ۱۲۳-۱۲۴ هجری، تأیید می‌کند که اسناد دیوانی در این مناطق به فارسی دری نوشته می‌شدند. این فارسی دری، ادامه همان زبان رسمی ساسانیان بود که در مناطق مرکزی ایران، از جمله عراق عجم، رواج داشت.

 چالش فهم متون پهلوی و نقش خط  
یکی از موانع اصلی در فهم متون پهلوی، خط دشوار آن است. ابن مقفع و استخری به تفاوت میان زبان گفتاری مردم و زبان متون زرتشتی اشاره کرده‌اند، اما این تفاوت عمدتاً به خط و سبک نگارش بازمی‌گردد. مقایسه متون پهلوی با متون فارسی قرن چهارم هجری نشان می‌دهد که تفاوت‌ها آن‌قدر نیست که نیاز به ترجمه داشته باشد. این موضوع تأیید می‌کند که فارسی و پهلوی در اصل یک زبان واحد با تفاوت‌های گویشی بوده‌اند.

 
برخی دیدگاه‌ها، به‌ویژه در میان پان‌ترکیست‌ها، ادعا می‌کنند که فارسی و پهلوی دو زبان کاملاً متفاوت بوده و تنها در خانواده هندواروپایی اشتراک دارند. این ادعا از نظر زبان‌شناسی تاریخی نادرست است. فارسی و پهلوی نه‌تنها در یک خانواده زبانی قرار دارند، بلکه یک زبان واحد با تفاوت‌های گویشی هستند. این تفاوت‌ها، که عمدتاً به خط، سبک نگارش و کاربرد‌های خاص (مانند استفاده پهلوی در متون دینی زرتشتی) مربوط می‌شود، مشابه اختلافات گویشی در مناطق مختلف ایران امروزی است.

 
در نهایت و به عنوان نتیجه گیری می نوان گفت فارسی مدائن، که ریشه در فارسی استخر دارد، در دوره ساسانیان به‌عنوان زبان رسمی دیوانی و تا حدی زبان علمی در سراسر ایران رواج یافت. این زبان با پهلوی تفاوت‌های اندکی داشت که بیشتر به خط و سبک نگارش مربوط می‌شد. پس از اسلام، با وجود حاشیه‌ای شدن فارسی به دلیل رواج عربی، این زبان به‌عنوان زبان ادبی و گفتاری در مناطق مختلف ایران حفظ شد. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که فارسی دری، ادامه زبان رسمی ساسانیان بود و تفاوت آن با پهلوی در حد تفاوت‌های گویشی یک زبان واحد است. این دیدگاه بر یکپارچگی زبانی فارسی و پهلوی تأکید دارد و نیاز به تحقیقات بیشتر برای مستندسازی دقیق‌تر این موضوع را برجسته می‌کند. دکتر سید احمدرضا قائم مقامی/ زبان شناس

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
چرا قبل از خوارزمشاهیان اثری از فارسی نیست و عاریایی ها که شاخه ای جدا شده از هندیان هستن به زبان پهلوی که از سانسکریت هندی به وجود اومده صحبت میکردن
برچسب منتخب
# دیدار پزشکیان و ترامپ # خروج از ان پی تی # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا موافق ملاقات ترامپ و پزشکیان هستید؟
الی گشت