از قصاص تا بخشش؛ داستان شجاعانه یک دختر

دختر جوان پس از تلخی از دست دادن پدرش، مسیر غیرمنتظره‌ای را آغاز کرد؛ نجات جان قاتلان در یک قدمی مرگ، حتی مردی که حکم پدرش را اجرا کرده بود به دست او فرصتی دوباره برای ادامه زندگی یافت.
کد خبر: ۱۳۲۲۹۳۰
|
۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۳ 15 August 2025
|
853 بازدید

به گزارش تابناک به نقل از جوان آنلاین؛ دختر جوان پس از تلخی از دست دادن پدرش، مسیر غیرمنتظره‌ای را آغاز کرد؛ نجات جان قاتلان در یک قدمی مرگ، حتی مردی که حکم پدرش را اجرا کرده بود به دست او فرصتی دوباره برای ادامه زندگی یافت.

پاییز سال ۱۳۹۶، تلفنی به مأموران پلیس یکی از شهرستان‌های مرکزی کشور خبر رسید دو مرد در یکی از خیابان‌ها درگیری خونینی را رقم زده‌اند. با اعلام این خبر، تیم جنایی راهی محل شد. مرد جوان زخمی و نیمه‌جان روی زمین افتاده بود و ضارب هم که مرد میانسالی بود خودش را در صحنه حادثه به پلیس معرفی کرد.

قتل میانجیگر

مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد، اما تلاش تیم پزشکی نتیجه‌ای نداد و مرد زخمی به کام مرگ رفت. متهم در بازجویی‌ها به مأموران گفت: «مدتی بود با یکی از دوستانم اختلاف داشتم. او همیشه پشت سرم بدگویی می‌کرد و دوستان دیگرم رفتار‌های او را به من خبر می‌دادند. خیلی از رفتارهایش ناراحت و عصبانی بودم و چندباری هم به او تذکر داده بودم. روز حادثه دوستم را در خیابان دیدم و سر همین موضوع با هم مشاجره کردیم. وقتی سروصدای ما بالا گرفت، رهگذران و کاسب‌های محل دور ما جمع شدند. مقتول که رضا نام دارد، نزدیک آمد و می‌خواست میانجیگری کند و به دعوای ما خاتمه دهد که حین درگیری دوستم چاقویش را بیرون کشید و به طرف من حمله کرد. چاقو را از دستش گرفتم که مرا به سمت رضا هل داد و ناخواسته چاقو به بدن رضا اصابت کرد. من قصد قتل او را نداشتم، اما ناخواسته به قتل رسید و الان هم پشیمانم.»

قصاص

متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه قتل راهی زندان شد و پرونده‌اش پس از تکمیل تحقیقات روی میز قضات دادگاه کیفری استان قرار گرفت.

متهم در دادگاه اظهار پشیمانی و درخواست بخشش کرد، اما اولیای دم برای او درخواست قصاص کردند. رأی دادگاه در یکی از شعبه‌های دیوان عالی کشور تأیید و پرونده قاتل برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای محل فرستاده شد.

پس از این دختر مقتول به نام باران تلاش زیادی کرد تا رضایت اولیای دم را جلب کند، اما نتیجه‌ای نگرفت و اولیای دم حاضر به بخشش نشدند.

بدین ترتیب نفس‌های قاتل به شماره افتاد تا اینکه اواسط سال ۹۷ اولیای دم اعلام کردند تصمیم دارند حکم قصاص قاتل را اجرا کنند. روز اجرا برادر مقتول به نمایندگی از طرف پدر و مادر سالخورده‌اش در زندان حاضر شد. طناب دار به گردن قاتل افتاد و باران با گریه و زاری تلاش زیادی کرد تا پدرش را از چوبه دار نجات دهد، اما برادر مقتول اصرار به قصاص داشت و به التماس‌های باران توجه نکرد و در نهایت با گفتن اینکه مجازات قاتل آخرش قصاص است، حکم را اجرا کرد.

مسیر متفاوت یک دختر

پس از اجرای حکم، هرچند پرونده پدر باران برای همیشه بسته شد و او نتوانست پدرش را به زندگی دوباره بازگرداند، اما وی پس از این حادثه مسیر متفاوتی را پیش و تصمیم گرفت متهمان به قتل را از مرگ نجات دهد.

او به سراغ پرونده‌های قاتلانی رفت که در یک قدمی چوبه دار قرار داشتند و با تلاش فراوان رضایت اولیای دم را جلب کرد. نتیجه تلاش‌های او، نجات جان چندین قاتل بود، اما ماجرای عجیب زمانی رخ داد که مردی از زندان با او تماس گرفت تا برای گرفتن رضایت خانواده مقتول کمک بگیرد.

هفت سال از تلاش‌های بی‌وقفه باران برای جلب رضایت متهمان به قتل گذشته بود و تلاش‌های او به گوش دیگر زندانیان هم رسیده بود و در نهایت محکوم به قصاص از زندان تماس گرفت که دختر جوان را سر دو راهی قرار داد. او از باران درخواست کرد به سراغ اولیای دم مردی که او به قتل رسانده برود و درخواست بخشش کند.

مردی که حکم پدرش را اجرا کرد

باران وقتی مشخصات مرد زندانی را گرفت، فهمید او برادر رضاست، همان مردی که حکم پدرش را هفت سال قبل در زندان اجرا کرد. متهم سه ماه بعد از اجرای حکم قصاص پدر باران در یک حادثه مرتکب قتل شده بود. او با خودرویش پشت چراغ قرمز گیر افتاده بود و برای انجام کاری عجله داشت، به همین خاطر مدام بوق می‌زد و همین بوق‌ها باعث درگیری او با راننده دیگری می‌شود و در نهایت با ضربه میله‌ای حادثه خونین را رقم می‌زند.

حالا باران بر سر دوراهی گیر افتاده بود، یک طرف وسوسه می‌شد قدمی برای محکوم به قصاص بر ندارد و او اینگونه انتقامش را از عامل قصاص پدرش بگیرد، از طرف دیگر او با خدا عهد بسته بود از هیچ تلاشی برای نجات محکومان به قصاص کوتاهی نکند.

تصمیم درست

تصمیم سختی بود و باران در نهایت به‌رغم دلخوری تصمیم گرفت به عهدش وفا کند و با تلاش‌های خود، رضایت اولیای دم را جلب کرد و متهم را به زندگی دوباره بازگرداند.

قاتل زندانی وقتی فهمید کمک به او از سوی دختر قاتل برادرش رقم خورده گفت دوست داشتم زمان به عقب برمی‌گشت و من، پدر باران را می‌بخشیدم. الان از او طلب بخشش می‌کنم. من هر شب کابوس می‌بینم و آرزو می‌کنم زمان به عقب برمی‌گشت و قاتل برادرم را می‌بخشیدم.

 

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # پل ترامپ
نظرسنجی
آیا موافق ساخت بمب اتم هستید؟
الی گشت