در مقاله‌ای مطرح شد

اسرائیل می‌خواهد مدل سوریه را بر روی ایران پیاده کند/ عربستان نگران حمله اسرائیل به کشورش است

عملیات‌های نظامی پس از ۷ اکتبر — از غزه و لبنان تا سوریه و یمن و در نهایت حمله مستقیم و بی‌سابقه اسرائیل به ایران — بسیاری از مقام‌های خلیج فارس را به این نتیجه رسانده که اسرائیل دیگر به دنبال بازدارندگی صرف نیست، بلکه هدفش سلطه است.
کد خبر: ۱۳۲۲۶۶۹
|
۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۱ 14 August 2025
|
1294 بازدید

اسرائیل، که از قدرت نظامی مهار‌نشده و حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا بهره‌مند است، بیش از آنکه صرفاً یک قدرت منطقه‌ای باشد، به‌عنوان یک هژمون منطقه‌ای مورد حمایت آمریکا دیده می‌شود.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «موسسه مطالعات خاورمیانه» آمریکا در مقاله‌ای به بررسی رویکرد اعراب خلیج فارس به جنگ‌های اخیر اسرائیل در منطقه پرداخته که در ادامه آمده است.

لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به منزله تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.

همزمان با تلاش دولت ترامپ برای گسترش «پیمان‌های ابراهیم» در خاورمیانه و حتی قفقاز و آسیای مرکزی، یک تغییر چشمگیر در نگرش جهان عرب و مسلمان نادیده گرفته می‌شود. جایی که زمانی اسرائیل شاید همچون «داوود» در برابر «جالوت»‌ی به بزرگی جهان عرب دیده می‌شد، امروز به نظر می‌رسد نقش‌ها عوض شده‌اند. 

اسرائیل، که از قدرت نظامی مهار‌نشده و حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا بهره‌مند است، بیش از آنکه صرفاً یک قدرت منطقه‌ای باشد، به‌عنوان یک هژمون منطقه‌ای مورد حمایت آمریکا دیده می‌شود. برای کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس، این دگرگونی یک معضل ایجاد کرده است: آیا یک جالوت می‌تواند شریک صلح باشد

اسرائیل، که از قدرت نظامی مهار‌نشده و حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا بهره‌مند است، بیش از آنکه صرفاً یک قدرت منطقه‌ای باشد، به‌عنوان یک هژمون منطقه‌ای مورد حمایت آمریکا دیده می‌شود. برای کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس، این دگرگونی یک معضل ایجاد کرده است: آیا یک جالوت می‌تواند شریک صلح باشد؟

عملیات‌های نظامی پس از ۷ اکتبر — از غزه و لبنان تا سوریه و یمن و در نهایت حمله مستقیم و بی‌سابقه اسرائیل به ایران — بسیاری از مقام‌های خلیج فارس را به این نتیجه رسانده که اسرائیل دیگر به دنبال بازدارندگی صرف نیست، بلکه هدفش سلطه است. 

به باور آنها، اسرائیل از یک قدرت حافظ وضع موجود در خاورمیانه به نیرویی بدل شده که از قدرت نظامی برای برهم زدن نظم منطقه استفاده می‌کند. اگر «پیمان‌های ابراهیم» تا حدی برای ایجاد جبهه‌ای متحد میان قدرت‌های حافظ وضع موجود علیه تهدید یک ایران تجدیدنظرطلب و «محور مقاومت» طراحی شده بود، اکنون متغیر‌های اصلی آن معادله تغییر کرده‌اند.

تهدید ایران به‌شدت کاهش یافته و در عوض اسرائیل به‌عنوان چالش جدیدی برای ثبات منطقه ظاهر شده است، و این پرسش‌های بنیادینی را درباره این پیمان‌ها مطرح می‌کند.

اقدامات دولت اسرائیل، از جمله قطعنامه کنست در ژوئیه ۲۰۲۴ که هرگونه دولت فلسطینی آینده را رد کرد و نیز رد پیشنهاد سعودی-فرانسوی برای راه‌حل دو‌دولتی که در کنفرانس سازمان ملل در ژوئیه ۲۰۲۵ ارائه شد، این برداشت را تقویت می‌کند که تل‌آویو دیدگاهی حداکثری دارد.

با کشته شدن بیش از ۶۰ هزار فلسطینی از آغاز جنگ غزه و جان به‌در بردن شهر‌های خلیج فارس از تبعات جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، این تصور قوت گرفته که اسرائیل آماده است از زور نه فقط برای دفاع از خود، بلکه برای تغییر استراتژیک چهره منطقه استفاده کند.

این تغییر فقط به میدان جنگ محدود نیست. توانایی اسرائیل برای نادیده گرفتن فشار‌های بین‌المللی از سوی آمریکا و سازمان ملل، بدون پیامد قابل توجه، نشانه یک تغییر سیاسی عمیق‌تر است. ناظران می‌گویند حتی واشنگتن هم نتوانست اسرائیل را مجبور به پایان دادن به خصومت‌ها، آزادی گروگان‌ها یا جلوگیری از تشدید تنش با ایران کند. 

در ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل حمله به خاک ایران را تنها چند روز پیش از آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران و با وجود مخالفت واشنگتن انجام داد. سپس خود آمریکا نیز برای جلوگیری از تشدید بیشتر، تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. مجموعه این رویدادها، فرضیات دیرینه درباره بازدارندگی آمریکا و خویشتن‌داری اسرائیل را در هم شکست

در ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل حمله به خاک ایران را تنها چند روز پیش از آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران و با وجود مخالفت واشنگتن انجام داد. سپس خود آمریکا نیز برای جلوگیری از تشدید بیشتر، تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. مجموعه این رویدادها، فرضیات دیرینه درباره بازدارندگی آمریکا و خویشتن‌داری اسرائیل را در هم شکست.

جایگزینی تهاجم به جای توافق

در چنین شرایطی، رهبران خلیج فارس در حال بازنگری در «پیمان‌های ابراهیم» هستند. این پیمان‌ها که در ابتدا به‌عنوان چارچوبی برای ترویج صلح و ثبات ارائه شده بودند، اکنون در معرض آن خطرند که به ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به برتری منطقه‌ای اسرائیل بدل شوند.

این موضوع به‌ویژه برای عربستان سعودی نگران‌کننده است، کشوری که با باز کردن حریم هوایی خود به روی پرواز‌های اسرائیلی، حمایت نمادین از پیمان‌های اولیه نشان داده بود. امروز، ریاض بر راه‌حل دو‌دولتی به‌عنوان تنها مسیر عادی‌سازی روابط اصرار دارد، چیزی که اسرائیل آشکارا رد می‌کند.

در همین حال، تلاش‌ها برای پیوستن کشور‌های مسلمان‌نشین مانند جمهوری آذربایجان و قزاقستان به پیمان‌های ابراهیم کمتر به معنای انعقاد توافقات صلح جدید است و بیشتر برای نمایش رهبری آمریکا و تثبیت همسویی منطقه‌ای علیه ایران و روسیه. 

هر دو کشور سال‌هاست روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارند، اما این روابط مانع از واکنش‌های منفی عمومی نشده است. در جمهوری آذربایجان، اعتراضات زمان جنگ غزه نشان داد که عادی‌سازی روابط بدون تحقق عدالت برای فلسطینیان، محدودیت‌های آشکاری دارد. این دیگر سال ۲۰۲۰ نیست. امروز، احساسات طرفدار فلسطین در میان جوامع عرب و مسلمان بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر شده است.

نگرانی اصلی کشور‌های خلیج فارس این است که «دکترین دست بلند» اسرائیل — یعنی حمله پیش‌دستانه به دشمنان در عرصه‌های مختلف — دیگر صرفاً دفاعی دیده نمی‌شود، بلکه به‌عنوان راهبردی برای تکه‌تکه کردن منطقه تلقی می‌گردد

نگرانی اصلی کشور‌های خلیج فارس این است که «دکترین دست بلند» اسرائیل — یعنی حمله پیش‌دستانه به دشمنان در عرصه‌های مختلف — دیگر صرفاً دفاعی دیده نمی‌شود، بلکه به‌عنوان راهبردی برای تکه‌تکه کردن منطقه تلقی می‌گردد. 

در ایران، این به معنای حمله نه‌فقط به زیرساخت‌های نظامی، بلکه به زندان‌ها و پایگاه‌های شبه‌نظامی و نیز تلاش برای برانگیختن ناآرامی در مناطق اقلیت‌نشین مانند خوزستان، بلوچستان و مناطق کردنشین بوده است. 

الگوی مشابهی پیشتر در سوریه پدیدار شده، جایی که اسرائیل عملیات در مناطق عمدتاً دروزی‌نشین را با عنوان «حفاظت از اقلیت‌ها» توجیه کرده است. رهبران خلیج فارس بیم دارند که اگر این دکترین عادی‌سازی شود، در نهایت بتواند به سایر کشور‌های شکننده — حتی به عراق یا خود عربستان سعودی — تعمیم یابد.

این ترس فزاینده — که اسرائیل به یک «جالوت» منطقه‌ای بدل شده — پرسش‌های دشواری را برمی‌انگیزد. آیا کشور‌های عربی باید همچنان از چارچوبی حمایت کنند که این رفتار را تسهیل می‌کند؟ یا باید آن را بازطراحی کنند تا بازتاب‌دهنده اولویت‌های منطقه‌ای باشد: دیپلماسی، تنش‌زدایی و شمول‌گرایی؟

برخی کشور‌های خلیج فارس مانند قطر و عمان، خود را به‌عنوان میانجی میان ایران و غرب بازتعریف کرده‌اند. برخی دیگر، مانند عربستان سعودی، مسیر محتاطانه‌تری را دنبال می‌کنند: حفظ کانال‌های ارتباطی با اسرائیل، در کنار احیای روابط با ایران و تأکید بر توسعه داخلی کشور. این رویکرد شامل تلاش برای تثبیت اوضاع عراق، جلوگیری از فروپاشی سوریه و تعامل دوباره با حوثی‌های یمن است. هدف، ایجاد موازنه منطقه‌ای است، نه سلطه.

جنگ ۱۲ روزه این تغییر رویکرد را تقویت کرد. حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران و پاسخ تلافی‌جویانه ایران با حمله به پایگاه هوایی «العدید» در قطر، اعتماد کشور‌های خلیج فارس به حمایت آمریکا را لرزاند. 

این موضوع، همراه با ناکامی پیشین دونالد ترامپ در واکنش به حملات سال ۲۰۱۹ به تأسیسات حیاتی نفتی عربستان، این واقعیت را برای پادشاهی‌های خلیج فارس روشن کرد که تضمین‌های آمریکا مشروط‌اند و نظامی‌گری مهار‌نشده اسرائیل می‌تواند فاجعه را به آستانه درهایشان بیاورد.

حتی ایران هم شاید در حال تغییر باشد. از زمان جنگ ۱۲ روزه، تهران ساختار امنیت ملی خود را بازآرایی کرده و «شورای دفاع» جدیدی به ریاست مسعود پزشکیان و چهره‌های میانه‌رو مانند علی لاریجانی تشکیل داده است. 

پیام‌های پساجنگ ایران بر دیپلماسی تأکید داشته و شامل پیشنهاد‌هایی به پاکستان و کشور‌های عضو بریکس بوده است. مقام‌های خلیج فارس به‌طور فزاینده ایران را بیش از آنکه شبیه جالوت ببینند، همانند داوود ارزیابی می‌کنند.

واقع‌گرایی، نیازمند صلح‌سازان است

در این چارچوب، کشور‌های خلیج فارس باید بازاندیشی کنند که نظم منطقه‌ای پایدار چه شکلی خواهد داشت. پیمان‌های ابراهیم بدون تغییر رفتار اسرائیل نمی‌توانند گسترش یابند. صلح از سلطه حاصل نمی‌شود، بلکه از همکاری پدید می‌آید. این نیازمند آن است که اسرائیل همچون یک شهروند منطقه رفتار کند، نه یک قدرت اشغالگر.

این به معنای «مماشات» نیست؛ این واقع‌گرایی است. اگر کشور‌های خلیج فارس می‌خواهند صلحی پایدار ایجاد کنند، باید بر اصول اصلی پیمان‌های ابراهیم تأکید مضاعف داشته باشند: سرمایه‌گذاری بر تشکیل دولت، عدالت و شناسایی متقابل. یک چارچوب بازتصور شده که هم اسرائیل و هم ایران را شامل شود و بر عدم‌تجاوز استوار باشد، شاید تنها مسیر واقع‌بینانه به جلو باشد.

در جهانی هرچه چندقطبی‌تر، منطقه‌ای عاری از جالوت‌ها یک آرمان‌شهر نیست — بلکه ضرورتی راهبردی است. اما ثبات واقعی از صرف نبود هژمون‌ها به‌دست نمی‌آید. بدون موازنه قدرت منطقه‌ای، خلأ ایجاد شده، جالوت‌های خارجی تازه‌ای را برای رقابت بر سر سلطه جذب خواهد کرد که شکل دیگری از بی‌نظمی را به همراه می‌آورند؛ بنابراین چالش اصلی این است که قدرت را نادیده نگیریم، بلکه آن را مدیریت کنیم — تا نظمی منطقه‌ای بسازیم که بر خویشتن‌داری، عمل متقابل و حاکمیت استوار باشد.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # پل ترامپ
نظرسنجی
آیا موافق ساخت بمب اتم هستید؟
الی گشت
آخرین اخبار