در جایی که هنر می تواند روح شهروندان را جلا دهد، و درست زمانی که جامعه به معجزه هنر نیاز دارد، اما گویی نمایشگاه "پاتوق ایران عاشورایی" نه در قلب پایتخت، که در حاشیهای دورافتاده و فراموششده برپا شده است.
به گزارش خبرنگار تابناک، بوی خاک و کهنگی در محوطه پیچیده است؛ انگار اینجا نه یک روایت زنانه از جنگ، که انبوهی از اشیای بیربط است که بیسروصدا روی هم انبار شدهاند.
همان گوشه نمایشگاه و روی تختی که برپا شده است بهترین جا برای مرد کارتون خوابی است که برای ساعتی همانجا دراز بکشد و بیاساید. خانه ای ویران، تکهپارچههای سیاه، کفشهای کهنه مردانه، و چند تصویر مبهم از انفجارهایی که معلوم نبود داستان به دنبال چیست.
دور از حماسه
آنچنان صحنهها عجیب و غریب مینماید که هیچ روایت مبتنی بر حماسه و فتح در آن به چشم نمیخورد همه چیز خراب گرد و خاک ویران. خسته کننده و بی اثر.
نه کسی توضیح میدهد نه تابلویی راهنمایی میکند. گاهی صدای بلند دستفروشان اطراف، یا بوق ممتد ماشینها، بر آلودگی نمایشگاه و محوطه تئاتر شهر می افزاید. مردم با چهرههایی سردرگم میپرسند: «اینجا چه خبره؟ واقعاً موشک خورده؟» و پاسخی نیست.
چرا اینقدر نازیبا؟
چرا باید فضای اطراف تئاتر شهر، این قلب تپنده فرهنگ و هنر، چنین شلخته و آشفته باشد؟ مگر زیبایی شناسی و زیبایی در این شهر مگر متخصص یا متولی ندارد؟ چرا نباید از کارشناسان کمک گرفت؟
نمایشگاههای دیگری در مناطق دیگر هم برپا بوده و هست که انصافا و به نسبت، هنری تر و اثرگذارترند. در همین میدان هفت تیر، با نظمی بیشتر، شکلی تمیز و مفهومی روشن تر نمایشگاه و یادمانی در حال برگزاری است. اما این یکی، آن هم در تئاترشهر، گویا نه از هنر چیزی میداند، نه از پیام رسانی.
آیا این همان سلیقهای است که "دختران انقلاب" به آن میبالند یا مدیران تئاتر شهر مدعی آن هستند؟ اگر چنین است، چرا هیچ کس نیست که توضیح دهد چرا این روزها از حرفهایی که زده بودند خبری نیست؟ چرا هیچ دختربچهای آن عروسک نمادین را که گفته بودند، نمی بیند؟ چرا حتی یک نوشته ساده هم نیست که بگوید این خرابههای ساختگی، چه ربطی به زنان شهید دارد؟ اصلا چرا کسی نمی ایستد تا تاملی کند؟
بهاره جنگروی مسئول این نمایشگاه در زمان آعاز برگزاری آن و درباره برپایی این نمایشگاه گفته بود: مجموعه دختران انقلاب پیرامون تبیین و روشنگری درباره نبرد رژیم صهیونیستی نمایشگاه «پاتوق ایران عاشورایی» را تدارک دیده تا با فضاسازی طبیعی با چاشنی محرم و با محتوای تبیینی و چرایی این جنگ ۱۲ روزه، مظلومیت شهدای اخیر و نشان دادن قدرت موشکی و پدافندی جمهوری اسلامی ایران را به نمایش بگذارد. وی گفته بود: همچنین روسری و لباس مقاومت برای زنان و دختران در نظر گرفته شده و هدیه و عروسکی از یک دختربچه نیز به مخاطبان به صورت نمادین هدیه داده میشود.
شهر، به معجزه هنر نیاز دارد
اما اساسا این روزها جز شلختگی و گرد و خاک، اینجا چیز دیگری نیست. شهر و شهروندان میتوانند با هنر آرام بگیرند و کمی بیاسایند اما واقعا انبوه بی معنای گرد و خاک را نمی شود هنر نامید. این شهر واقعا ه معجزه هنر نیازمند است.
شاید پاسخ را باید در همان گرد و غبار گم شده جست؛ در همان سکوت آنها که حرف زدند و رفتند، و نمایشگاهی که همچنان در قلب پایتخت خاک می خورد.
روایت زنانه ای در کار نیست!
نمایشگاه را عمدتا زنانه توصیف کرده بودند. اتفاقا نمایشگاه هم چیز ویژه و نمادی خاص از زنانه بودن خود نشان نمیدهد چه بسا بیشتر تصاویر و وسایل، مردانه است تا زنانه.
با وجود تأکید مسئولان نمایشگاه بر "روایت زنانه از جنگ"، به نظر میرسد این پروژه بیشتر در خدمت روایت کلیشهای "مقاومتی نهایتا از جنس مردانه" قرار گرفته است. همچنین، تناقض میان ادعاهای تبلیغاتی و واقعیتهای موجود در نمایشگاه، مخصوصا شلختگی و گرد و خاک این پرسش را ایجاد میکند که هدف اصلی، چه بوده است؟
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.