
وقتی جامعه روزها در انتظار میماند تا بفهمد فردا تعطیل است یا نه، عملاً تصمیم گرفته شده است. چه بروید سر کار، چه نروید، آن روز دیگر بهرهوری نخواهد داشت. این بلاتکلیفی، نشانهای از گسست مدیریتی است که نهتنها برنامهریزی را ناکارآمد میکند، بلکه اعتماد عمومی را هم میساید.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، در دنیایی که هوش مصنوعی و پیشبینیهای هواشناسی دقیق و امکانات جدید، به تصمیمگیریها کمک میکنند، چرا باید جامعه روزها در ابهام بماند؟ این سردرگمی، چهارشنبه موعود یعنی فردا را به روزی بیخاصیت تبدیل کرده است؛ روزی که حتی اگر تعطیل نباشد، ذهنها از پیش از کار و بهره وری فارغ شدهاند. اساسا ذهن ها سمت و سوی دیگری سیر خواهند کرد.
تعطیلیهای پراکنده استانها
با افزایش دما، برخی استانها مانند هرمزگان، یزد، قم، بوشهر، خوزستان و لرستان سهشنبه یا چهارشنبه را تعطیل اعلام کردند. هدف؟ کاهش مصرف برق و آب. اما تهران تعطیل نشد. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، تأکید کرد: «چهارشنبه برای تهران تعطیل نیست.»
نشاط اجتماعی
در میانه این بلاتکلیفیها، طرحی جلب توجه کرد: «تعطیلی یکهفتهای برای نشاط اجتماعی». سیدرضا صالحیامیری، وزیر میراث فرهنگی، از پیشنهاد این طرح در هیئت دولت خبر داد تا هم گردشگری رونق بگیرد و هم فشار بر زیرساختهای کلانشهرها کاهش یابد.
تا همین اندازه ی که در دولت هستند کسانی که به چنین چیزهایی هم فکر می کنند اتفاق خوبی است. اما پرسش اینجاست: آیا جامعهای درگیر با گرانی و مشکلات معیشتی و منتظر به دریافت یارانه و کالابرگ، که روزها در انتظار تعطیلی هم مانده، نگران خاموشی برق و قطعی آب و خالی شدن سد هاست، اساساً ظرفیت نشاط واقعی دارد؟
مهاجرانی در پستی در شبکهاجتماعی «ایکس»، تعطیلی چهارشنبه را فرصتی برای «استراحت و سفر کوتاه» خواند. این حرف واکنشهای تندی به دنبال داشت؛ چرا که برای بسیاری از مردم، «نشاط» تبدیل به کلمهای تجملی شده است. خانوادههایی که با گرانی و کمآبی دستوپنجه نرم میکنند، چگونه میتوانند از تعطیلات یکهفتهای بهره ببرند؟
نشاطی که باید از بطن جامعه بجوشد نه از مصوبات
نشاط اجتماعی زمانی معنا دارد که مردم بدون نیاز به دستورالعملهای دولتی، امکان شادبودن داشته باشند. وقتی زیرساختهای اولیه—از برق پایدار تا آب آشامیدنی—دچار مشکل است، صحبت از «هفته نشاط» بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. شاید بشود اسمش را نشاط اضطراری برای فرار از انواع ناترازیها گذاشت.
تعطیلیهای ناگهانی و بلاتکلیفیهای مدیریتی، نهتنها نشاط نمیآفریند، بلکه اضطراب را افزایش میدهد. به جای طرحهای مقطعی، نیازمند سیاستهایی هستیم که تابآوری جامعه را در برابر بحرانها بالا ببرد. نشاط واقعی آنگاه بهدست میآید که مردم بدانند فردا قرار نیست ناگهان تعطیل شود، یا برقشان قطع نخواهد شد. یعنی تکلیف ها روشن باشد.