به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، عملیات رمضان که ابتدا، نامش کربلای ۴ بوده، برای دستیابی و فتح مناطق شرقی شهر بصره در عراق طراحی شد. علت طراحیاش هم رسیدن به این نتیجه و جمعبندی بود که جنگ باید پس از فتح خرمشهر ادامه پیدا کند. به اینمساله در بخش بعدی این نوشتار خواهیم پرداخت. بصره اصلیترین بندر نفتی عراق بوده و طراحی عملیات برای تصرف اینشهر از جمله اهداف مهم نیروهای ایران در طول سالهای جنگ (پس از فتح خرمشهر) بود. بهقولی با فتح این شهر میشد کار رژیم بعثی عراق را با رهبری صدام حسین، تمامشده دانست.
تا پیش از رمضان، ایران مشغول دفاع و تلاش برای بازپسگیری خاک خود بود اما از اینمقطع به بعد بود که با قدرتنمایی، شروع به پیشروی در خاک دشمن کرد تا بتواند به جایگزین غرامتی که عراق و قدرتهای جهانی دریغش میکردند، دست پیدا کند. در فصل پنجم کتاب «ضربت متقابل» نوشته گلعلی بابایی (با محوریت بررسی کارنامه لشکر ۲۷ محمدرسولالله در عملیات رمضان) بخشی از حرفهای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران درج شده که به سخنان عباس شاملو فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه استناد کرده و میگوید «ما در نقطه عطف جنگ هستیم. تا حالا در زمین خودمان میجنگیدیم ولی حالا در زمین دشمن میجنگیم.»
* هم ما ارتش را بسازیم، هم آنها ما را
رضایی در همین سخنان خود نکته مهمی هم درباره ارتباط سپاه و ارتش دارد و روی مساله انعطافپذیری در این ارتباط تاکید میکند. او برای نیروهای سپاه دو رسالت را در قبال ارتش عنوان میکند: «یکی اینکه در جنگ با ارتش پیش برویم. دوم این که با ارتش ساخته بشویم. هم ما آنها را بسازیم هم آنها ما را.» با اینحال جر و بحث و جدال لفظیاش با سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در همینمقطع جالب و آموزنده است.
* پیش از استفاده دشمن از سلاح شیمیایی میرسیدیم، کار تمام بود
به تعبیر شهید صیاد شیرازی و تحلیلی که درباره ضرورت انجام عملیات رمضان داشته، در آنمقطع، از نظر ذهنی دو هدف بیشتر نمیتوانست در سراسر جبههها دنبال شود که در سرنوشت جنگ نقش داشته باشند؛ یا رسیدن به بغداد و از پای درآوردن صدام و حکومتش، یا رسیدن به بصره. صیاد شیرازی معتقد بوده «اگر اوایل و پیش از اینکه دشمن از سلاحهای شیمیایی استفاده کند، به آنها میرسیدیم، کار صدام تمام بود.» در اینمیان نقل قول و خاطرهای هم از محمدحسین افشردی (محمد باقری) در کتاب «ضربت متقابل» هست که نیروهای ایرانی با توپ اعلامیههایی را برای مردم شهر بصره میریختهاند. برخی از مردم اینشهر هم شبها از طریق مرز به ایران میآمدند و میگفتند ما منتظر شما هستیم. محمد باقری در اینخاطره خود، گفته ما شبها چراغها و دیوارهای بصره را میدیدیم.
عملیات رمضان در ۵ مرحله انجام شد و ایران به فتوحات جالبتوجه و مهمی دست پیدا کرد اما بهدلیل نداشتن نیرو و امکانات کافی، عقبه لازم در مناطق فتحشده و برخی ناهماهنگیها که در کتاب مورد اشاره به آنها پرداخته شده، نتوانست مناطق تصرفشده را نگه دارد و ناچار به استفاده از تاکتیک عقبنشینی شد.
محمدابراهیم همت که پس از شهادت احمد متوسلیان در جنوب لبنان به فرماندهی تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) رسید، در جلسه تشریح آخرین وضعیت منطقه و طرح مانور عملیاتی مرحله پنجم رمضان که در مدرسه شهید مصطفی خمینی اهواز برگزار شد، نگاهی به گذشته و طرح اولیه عملیات داشته و خطاب به حاضران گفته است: «اگر بصره تسخیر بشود و بندر فاو بسته بشود، موقعیت دشمن به شدت خطرناک خواهد شد. در حقیقت، در صورت توفیق ما در این عملیات، گلوگاه کشتیرانی و آبی عراق به دست ما خواهد افتاد که با این اقدام، کل عراق فلج میشود.» (ص ۵۲۸).
شهید علی صیاد شیرازی و محسن رضایی
* تاکید شهیدهمت بر پهلو گرفتن از دشمن و پرهیز از تک جبههای
در همین سخنرانی است که همت واحدهای زرهی ارتش عراق را قویترین واحدهای زرهی در خاورمیانه عنوان میکند و میگوید: «...طوری که باید بگویم زرهی ارتش عراق، روی دست زرهی ارتش اسرائیل بلند شده!» (صفحه ۵۳۶) شرایط و محدودیتهایی که ایران در آن شرایط رویارویی با ارتش نازپرورده عراق داشته، باعث میشد که اولا عملیاتهای تهاجمی ایران در شب و با استفاده از تاریکی انجام شوند و دوما شهید همت بر حمله از پهلو و یا دور زدن نیروهای بعثی تاکید کند. او در همین سخنرانی میگوید: «برادرها دقت کنند؛ اگر در شب حمله بتوانند از عراق پهلو بگیرند یا به سمت پشت آن بزنند، برد برادرها قطعی است! اما اگر به صورت جبههای با عراق برخورد کنید، جز اینکه هی از منطقه زخمی و شهید تخلیه کنید، دستاورد دیگری نصیبتان نمیشود...» (صفحه ۵۴۳)
* جنگ فرسایشی شد و حامیان عراق مصرتر به حمایت
در فصل چهاردهم «ضربت متقابل» جمله تحلیلی مهمی به نقل از فتحالله جعفری درج شده که در عملیات رمضان، فرماندهی لشگر ۳۰ زرهی سپاه را به عهده داشته، و درباره یکی از موضوعاتی است که شخصیتهای حاضر در مستندات کتاب از جمله شهید همت، سخنان زیادی دربارهاش دارند. جعفری میگوید: «متاسفانه عدهای درباره عملیات رمضان از لفظ شکست استفاده میکنند. که درست نیست. ما در عملیاتهایی که بعد از فتح خرمشهر در خاک عراق انجام دادیم. در هیچ کدام شکست نخوردیم؛ بلکه به تمامی اهداف مورد نظر نرسیدیم.» (صفحه ۹۴۷) همچنین محمد دوردیان پژوهشگر و تاریخنگار دفاع مقدس در مقدمه چاپ چهارم کتاب «از خرمشهر تا فاو» تحلیلی دارد که گلعلی بابایی آن را در صفحه ۹۴۸ «ضربت متقابل» آورده است: «عدم موفقیت عملیات رمضان وضعیت، جنگ را به سوی یک جنگ فرسایشی سوق داد و حامیان منطقهای و جهانی رژیم بعثی را در جلوگیری از تحقق خواستههای ایران مصرتر کرد.»
فرماندهانی چون شهید همت یا محسن رضایی، و همچنین سعید قاسمی جانشین اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ در آن عملیات، عقبنشینیهای انجامشده را در حکم شکست نمیدانستند بلکه آنها را نرسیدن به اهداف موردنظر عنوان میکنند. سعید قاسمی هم که در آن برهه بهعنوان یکی از سران اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ فعالیت میکرده، سالها بعد درباره ناکامیها، کمبودها یا نقایصی که در برنامهریزی و طراحیهای عملیات وجود داشته، گفته: «این قبیل برنامهریزیها و عملیاتها، در حد ستادهای جنگی است که توی آن آدمهای مهندس، خبره و دقیق بنشینند و با استفاده از تکنولوژی روزآمد و ابزارهای با دقت بالا، طرحریزی کنند. نه فرماندههای جوان و غیرکلاسیکی که ظرف چند عملیات قدم در چنین راهی گذاشته بودند. انجام دادن این تیپکارهای بزرگ و ظریف، واقعا بیش از حد توان و ظرفیت آن روزهای ما بود.»
* توان ما و آنها
اینرزمنده سالهای جنگ نکته جالب و مهم دیگری را در همین مصاحبه خود مطرح کرده که بد نیست مخاطب کتابهای مستند و تاریخ دفاع مقدس به آن توجه داشته باشد: «معمولا در بحث جنگ، ما دوست داریم به بهانه تحلیل ماجرا، حرفهای سیاسی خودمان را بزنیم. واقعا بعد از جنگ، کارشناسهای اهل و صاحبنظرهای خودی ما، روی خیلی از این مسائل نیامدند بحث کنند. شما با در نظر گرفتن عِده و عُده و توانمندیهای ما در ماههای آخر دومین سال جنگ چه توقعی میتوانستید داشته باشید؟»
اینسخنان قاسمی ناظر بر این نکته است که عملیات رمضان لو رفته بوده و توقع رسیدن به نتایجی بیش از آنچیزی که ایران در عملیات رمضان به آن رسید، نابهجا و غیرعقلانی است. چون بهعنوان مثال، مقابل لشگر و تیپهای زرهی عراق، نیروی زرهی تیپ محمدرسولالله(ص) بهعنوان یک یگان رزمی و کارآمد در جبهه ایران، در مرحله پنجم عملیات رمضان، در یک گردان تانک و نفربر مشتمل بر ۶ تانک و ۱۹ نفربر داشته است.
سیداحمد خمینی در کنار امام (ره)
* چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم؟
یکی از مسائل تاریخی مهمی که در فصل ابتدایی «ضربت متقابل» بررسی شده، مساله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. یکی از نقلقولهای مرتبط با اینبحث، از محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران است که گفته «هدف ما در بیتالمقدس عبور از مرز و پیش روی به سمت بصره بود. و می خواستیم از این طریق خرمشهر را هم آزاد کنیم.» سوالی که با خواندن این جمله به وجود میآید این است که چرا این اتفاق نیافتاد و چرا غلامعلی رشید نظری متفاوت با نظر محسن رضایی دارد؟ به نقل از سید احمد خمینی هم این جمله نقل میشود که امام (ره) معتقد بود بهتر است جنگ تمام شود اما سرانجام با نظر مسئولان جنگ، رویارویی با عراق ادامه پیدا کرد.
نکتهای که نویسنده کتاب آن را گوشزد میکند، این است که آنزمان (یعنی پس از بازپسگیری خرمشهر)، دو استراتژی در ایران وجود داشت: استراتژی امام و استراتژی رسمی دولت. در طرف دیگر هم دولت عراق در پی صلح بود. البته باید توجه داشت بهکارگیری واژه صلح به معنی طلب آرامش و دوری از درگیری نیست، بلکه عراق پس از شکست در خرمشهر، متوجه قدرت ایران شده و در پی ترک مخاصمه برآمد.
طبق روایت راوی کتاب «ضربت متقابل»، کنار سیاست امام خمینی(ره)، سیاست دیگری با عنوان نبرد برای کسب صلح به وجود آمد که هدفش تنبیه صدام و گرفتن غرامت بود. علیاکبر ولایتی که در آنزمان وزیر امور خارجه ایران بوده، نقل قولی در اینزمینه دارد که در جهت شفافسازی و از بینبردن شبهات در کتاب آمده است. ولایتی در این نقل قول میگوید در آن زمان (پس از آزادسازی خرمشهر) هنوز بخشهایی از خاک ایران در اشغال عراق بود اما برخی خلط مبحث میکنند که ما همه مناطقمان را پس گرفته بودیم. ولایتی این جمله را هم دارد که «امام به هیچ وجه نگفتند بعد از فتح خرمشهر جنگ را متوقف کنیم، این حرف قطعا دروغ است. اگر کسی سندی دارد، بیاورد. در آن مقطع توسط عراق هم پیشنهاد صلح نشد.»
ولایتی در توضیح بیشتر درباره مساله ادامه جنگ، میگوید: «امام با توقف جنگ مخالف بودند. توقف جنگ یعنی آتش بس.» یکی از نکات مهم که جا دارد در اینمطلب یادآوریاش کنیم، اشاره حسین اردستانی پژوهشگر جنگ به اسنادی است که درباره جلسه سران کشور با حضور آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی، فرمانده سپاه، فرمانده ارتش، میرحسین موسوی نخست وزیر، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه و نمایندگان امام خمینی(ره) است و مشخص نیست این اسناد کجا هستند. به گفته اردستانی، این اسناد در دست شهید محمدعلی نظران بودهاند. محمد درودیان پژوهشگر دفاع مقدس هم در نقل قولی که در کتاب «ضربت متقابل» از او آمده، میگوید: «امام پس از فتح خرمشهر مایل به ختم جنگ بودند.»
در یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی که مربوط به پنجشنبه ۲۰ خرداد ۶۱ است، این جملات آمده که «امام در مورد ادامه جنگ قاطعاند و اجازه نمیدهند حتی به گونهای بحث شود که کوچکترین تردیدی در جامعه و نیروها بروز کند. اهداف جنگی را به گونهای اعلام میکنند که همگی خودشان را برای مدت طولانی آماده کنند.»
* آمریکا دنبال تحمیل مذاکره بدون شرط به ایران بود
توجه داریم که عملیات رمضان پس از عملیات بیتالمقدس و بازپسگیری خرمشهر، اجرا شد. اما شبههای که اینمیان مطرح میشود، مبنی بر جنگافروزی ایران است. برای پاسخ به اینشبهه باید توجه داشت که در جهان آنروز، آمریکا به عنون عضو برتر شورای امنیت سازمان ملل، بدون توجه به خواستههای قانونی ایران، در پی تحمیل مذاکره بدون شرط بر این کشور بود. یعنی شرایطی که مشابهش را میتوان امروز در رفتار دونالد ترامپ رئیسجمهور فعلی آمریکا در قبال ایران و پرونده هستهای مشاهده کرد. بههرحال به گواه حسین اردستانی، شورای امنیت در آن روزگار، در پی نجات کادر رهبری عراق بود. مسئولین ایران هم به اینجمعبندی رسیده بودند که در موضع قدرت نباید به شرایط دشمن تن داد بلکه باید اراده انقلابی را به او تحمیل کرد. درودیان هم در مقدمه چاپ چهارم کتاب «از خرمشهر تا فاو» درباره شرایط آنروز نوشته حامیان جهانی عراق میخواستند «وضعیتی ایجاد کنند که هرگاه خواستند، عراق را مجددا به تجاوز وادار سازند و ایران را در حالت "نه جنگ، نه صلح" و در معرض تهدید دائمی همسایه جنگ افروزش قرار دهند.»
علیاکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه
* تامل و تعلل ایران باعث تقویت جبهه مقابل شد
جالب است که تامل و تعلل ایران برای ادامه جنگ (پس از خرمشهر) باعث یک وقفه در این جبهه، و تقویت جبهه مقابل یعنی عراق شد. حسن باقری هم در جلسه با محسن رضایی که پس از مرحله پنجم عملیات رمضان و ناکامیها برگزار شده، به این مساله با عنوان «مساله سیاسی» اشاره میکند و میگوید موجب شد تا دشمن ابتکار عمل را از ما بگیرد. گرفتن ابتکار عمل هم با ساختن سیلبند، دژ و کانال انجام شد؛ همانطور که در فصل دوم کتاب هم اشاره میشود، در حالی که ایران برخی از نیروهای زبدهاش را به سوریه اعزام کرده بود، «آنها مدام مشغول احداث میدان مین و کار دفاعی بودند.» تذکر ایننکته نیز بیلطف نیست که در آن مقطع تاریخی و زمان شروع عملیات رمضان، توان مهندسی رزمی ایران، شاید یکپنجم تا یکدهم نیروهای عراق بوده است.
یکبحث دیگر که البته فرجامی هم نداشته، شرطهای گرفتن غرامت از عراق و متجاوز نامیدنش در جنگ بود که از طرف ایران مطرح شدند. در صفحه ۴۹ «ضربت متقابل» نقل قولی از علیاکبر ولایتی درج شده که «شایعاتی مبنی بر غرامت ۱۰۰ میلیون دلاری در آن روزها مطرح بود.» همچنین اشاره میشود که حبیب شطی دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی چندمرتبه برای مطرحکردن بحث توقف جنگ به ایران سفر کرد. اما ولایتی میگوید اینفرد از طرف کشورهای اسلامی نیامده و داشت برای خودش دلالی میکرد. او ضمن اشاره به اینکه عده دیگری هم آنروزها در پی دلالی بودند، میگویند صحبت غرامت جنگ، بالاتر از ۳۰ میلیارد دلار نرفت.
* حاضر به پرداخت غرامت نبودند
در حالی که عراق پس از فتح خرمشهر هنوز بخشهایی از خاک ایران را در اختیار داشت و از ادامه جنگ میترسید، بحث صلح را به همراه دیگر ابرقدرتهای جهان پیش میکشید. اما عراق و اینکشورها از جمله آمریکا، حاضر به پرداخت غرامت و متجاوز نامیدن عراق نبودند. در نتیجه ایران تصمیم به ادامه جنگ _ اینبار_ در خاک عراق میگیرد. برآورد مسائلی که اشاره کردیم، طراحی عملیات کربلای ۴ یا رمضان برای ورود به خاک عراق _ در منطقه شرق بصره _ بود تا مقدمهای برای فتح بصره باشد. در صفحه ۵۵ در بخش ضمیمههای فصل اول کتاب «ضربت متقابل» هم در اینباره تذکری داده میشود به اینترتیب: «فرماندهان نظامی و نیروهای رزمنده هم نظراتی مثل امام و بلکه جدیتر ابراز میکردند و بحث بر سر توقف جنگ نبود، بلکه بر سر چگونگی ادامه جنگ بود. افکار عمومی طالب حرکت سریع و بیوقفه در داخل خاک عراق بود...»
جمعبندی این بحث در چند نکته خلاصه میشود: ۱- عراق واقعا متمایل به پایان جنگ نبود بلکه به دنبال راه فراری از خطر پیشروی نیروهای ایرانی در خاکش بود ۲- قدرتهایی مثل آمریکا حاضر به شنیدن و قبول پیشنهادات ایران برای صلح واقعی نبودند ۳- قبول صلح از طرف ایران، حرکتی از سر ضعف تلقی میشد و باعث تحمیل خواستههای عراق و قدرتهای جهانی به ایران میشد. ضمن اینکه نه سازمان ملل و نه کشورهای غربی و عربی؛ نه به دنبال صلح بلکه منافع و دلالیهای خود بودهاند.
* عملیات و مراحلش
عملیات کربلا ۴ به نام عملیات رمضان اولین درگیری نظامی در ۲۲ ماه جنگ ایران و عراق بود که به داخل عراق کشیده شد و نکته مهم دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که عراق با آبانداختن به زمین نبرد، باعث جلوافتادن زمان عملیات نیروهای ایرانی شد. در اینزمینه بین سخنان شهید همت که در بخشهای بعدی این مطلب به آن خواهیم پرداخت به اینمساله اشاره میشود که دشمن بهخاطر ضعف و هراس از پیشروی نیروهای ایرانی دست به چنین کاری زده تا زمین نبرد را برای پیشروی صعبالعبور کند.
* مرحله اول
تلاش اصلی در مرحله اول عملیات رمضان به قرارگاه فتح سپرده شد. بنا بر این بود که تا کانال پرورش ماهی تصرف شده و پس از آن از مناطق تصرفشده دفاع و پدافند شود. تنها در دو ساعت اول مرحله اول عملیات رمضان، رزمندگان این قرارگاه حدود ۳ کیلومتر در عمق خاک عراق پیشروی کردند. عملیات ساعت ۲۱:۳۰ روز ۲۲ تیر سال ۶۱ شروع شد. کمی پس از شروع عملیات، مقاومت دشمن مقابل یگانهای قرارگاه عملیاتی فتح در هم شکست، اما دشمن به مقاومت خود در مقابل یگانهای قرارگاه عملیاتی فجر و قدس ادامه داد. بهاینترتیب تا بامداد روز چهارشنبه یعنی ساعت ۲:۴۵ و ۴:۳۰ به ترتیب تک یگانهای قرارگاههای فجر و قدس از دور افتاد و در ساعت ۱۰:۳۰ چهارشنبه روند پیشروی کلیه نیروهای تکور در تمام منطقه عملیاتی متوقف شد و در گسترش آنان، اختلالاتی به وجود آمد، به گونهای که تعدادی از یگانها با یگانهای همجوار خود تداخل پیدا کردند.
با وجود روحیه عالی و سرزندگی نیروهای تکور ایرانی در مرحله اول عملیات رمضان، بهدلیل احتمال دور خوردن و قیچیشدن نیروها، فرمان عقبنشینی صادر میشود. در این مرحله شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) نگران دور خوردن نیروهای خودی میشود و در مرحله پنجم هم شهید همت. در چند فراز از کتاب «ضربت متقابل» به ایننگرانیها اشاره شده است. یکی از فرازهای مربوط به نگرانی شهید باقری، جایی از خاطرات احمد سوداگر است که باقری در اینخاطره خطاب به فرماندهان میگوید: «اگه نیروهایتان را نبرید عقب، ممکن است بیفتید در محاصره دشمن.»
به گواه سرهنگ عراقی رضا الصبری، عراقیها انتظار اجرای عملیات ایرانیها را در شب داشتهاند و روحیه بسیار عالی ایرانیها باعث شکستهشدن خطوط دفاعی پرحجم عراقیها میشود. در نتیجه گردان یکم تیپ ۱۰۴، گردان ۱۷ تیپ ۲۰، گردان سوم تیپ ۱۴ و فرماندهاش عبدالغنی الجبوری نابود میشوند. همچنین فرمانده تیپ ۱۰۴ فرار میکند اما فرمانده گردانهای این تیپ اسیر میشود. همین سرهنگ عراقی در خاطرات خود به این مساله اشاره کرده که در شب اول عملیات رمضان، تمام تلاش نیروهای عراقی، معطوف به سد کردن راه پیشروی ایرانیها بوده است.
به تعبیر گلعلی بابایی نویسنده کتاب «ضربت متقابل» در اولینشب و در واقع اولین مرحله عملیات رمضان، قرارگاه فتح به اهداف خود رسید اما سایر قرارگاهها (برای حمایت و الحاق با یکدیگر) ضعیف عمل کردند. ایران در اینموقعیت، در حالی عقبنشینی کرد که ۱۰ کیلومتر در یک محور و ۳ کیلومتر در محور دیگر در خاک عراق پیشروی کرده بود. مقطع عملیات رمضان همچنین اولینبار بود که عراق از شیوه دفاع متحرک استفاده کرد که این تاکتیک معمولا به کمک نیروهای زرهی امکان پذیر است.
حادثه تلخی که پس از شیرینی فتح و متعاقب آن عقبنشینی نیروهای ایران رخ داد، اعدام دستهجمعی و کشتار اسرای ایرانی به دست ماهر عبدالرشید فرمانده مشهور عراقی است. این واقعیت در صفحه ۱۵۶ کتاب «ضربت متقابل» روایت شده است: «به روایت نظامیان عراقی ای که در مراحل بعدی نبرد رمضان به اسارت درآمدند، غروب روز ۲۳ تیر ۱۳۶۱ پانصد تن از نیروهای ایرانی که در جریان عقبنشینی از نهر کتیبان توسط دشمن به اسارت گرفته شدند به دست سرتیپ زرهی ستاد ماهر عبدالرشید تکریتی و شماری از افسران ارشد بعثی در حاشیه نهر کتیبان اعدام شدند.»
در مرحله اول عملیات رمضان، ۸۵ دستگاه تانک و نفربر و ۱۲ عراده توپ دشمن مهندم شد و ۷۱ دستگاه تانک و نفربر به غنیمت گرفته شد. علاوه بر این، ۲۷۰۰ تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و ۸۵۰ تن به اسارت درآمدند.
* مرحله دوم
فصل ششم کتاب «ضربت متقابل» به شروع مرحله دوم عملیات رمضان اختصاص دارد. در این فصل اشاره میشود که بعد از مرحله اول عملیات، عراق با شیوه تاکتیک دفاع متحرک و بهکارگیری رزم پاتک، بیش از ۴ بار روی مواضع نیروهای ایرانی دست به ضدحمله گسترده زد که این پاتکهای سنگین دفع شدند. بعد از مرحله اول، مسئولیت اصلی کار، به قرارگاه نصر سپرده میشود که در این مرحله (دوم)، هدف عمده، استفاده از سرپل به دست آمده در داخل خاک عراق (منطقه زید) به وسعت ۶۰۰ کیلومتر مربع طی مرحله اول رمضان و گسترش و توسعه آن تا دیواره شرقی کانال پرورش ماهی بود. در صورت دستیابی به این مقصود، فاصله نیروهای ایرانی تا بصره از ۲۰ کیلومتر به ۱۲ کیلومتر کاهش پیدا میکرد.
مرحله دوم عملیات رمضان ساعت ۲۰:۳۰ روز جمعه ۲۵ تیر ۶۱ با تک نیروهای ایرانی شروع شد که عراقیها از آن مطلع بوده و برای مقابله با آن آمادگی کامل داشتند. تا ظهر شنبه ۲۶ تیر، مرحله دوم عملیات رمضان مثل مرحله اول، بدون دستیابی به اهداف مورد نظر به پایان رسید. اگر بهعنوان مخاطب علت این عدم توفیق را جویا شویم، به این پاسخ کلی میرسیم: «به رغم اینکه نیروهای ایرانی پیشرویهای خوبی داشتند و شمار زیادی از تانکهای دشمن را هم منهدم کرده بودند، اما به لحاظ مراعات اصول ایمنی و حفظ جان نیروهای رزمنده، در ساعت ۷:۳۰ از سوی فرماندهی مشترک قرارگاه مرکزی کربلا دستور عقبنشینی به کلیه یگانها داده شد.»
نکته مهم درباره مرحله دوم عملیات رمضان، استفاده سپاه سوم عراق از سلاحهای شیمیایی است. نکته مهم دیگر درباره اینمرحله از عملیات رمضان را میتوان در یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی پیدا کرد که در صفحه ۱۸۵ کتاب «ضربت متقابل» به آن اشاره شده است. در این یادداشت روزانه که مربوط به شنبه ۲۶ تیر ۶۱ است، آیتالله هاشمی مینویسد: «کمکم برای آنها که فشار میآوردند کار جنگ را با عملیات بیتاخیر یکسره کنیم، روشن میشود که کار به این آسانی نیست.» این شخصیت سیاسی در جای دیگری از همین یادداشت، نوشته است: «خیلیها هم هنوز به این باور نرسیدهاند و فکر میکنند سیاستی در کار است که عملیات کم است.»
* مراحل سوم و چهارم
از مرحله سوم عملیات رمضان بوده که تیپ ۲۷ وارد میدان جنگ میشود. اینیگان برای این مرحله از عملیات رمضان، از کنترل قرارگاه نصر بیرون آمده و به کنترل قرارگاه فتح درمیآید که فرمانده وقتش شهید حجتالاسلام مصطفی ردانیپور بوده است. تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) در مجموع دارای ۷ گردان بوده اما تا شب حمله مرحله سوم رمضان، تنها ۴ گردان آن آمادگی صددرصد عملیاتی داشتهاند و ۳ گردان دیگر، به ایندلیل که روند آمادهسازیشان به درازا کشید، عملا در مرحله آخر عملیات رمضان به کار گرفته شدند. تیپ ۲۷ که پس از فتح خرمشهر به سوریه رفته بود، در عملیات رمضان، اولین عملیات خود را پس از فتح خرمشهر و البته با فرماندهی شهید همت تجربه میکرد.
در مرحله سوم قرار بود نیروهای تحت امر قرارگاههای مختلف پیشروی کنند و نیروهای مهندسی هم با احداث خاکریزی تامینی که طراحی شده بود شب تا صبح فردا طول بکشد، جانپناه و محل استقرار نیروها را فراهم کنند. ابتدای فصل هشتم «ضربت متقابل»، به این مساله اشاره میشود که مرحله سوم با درخشش یگانهای قرارگاه عملیاتی فتح جلو رفت اما به دلیل عدم هماهنگی در احداث خاکریز تامینی، روند پایانی این مرحله از مصاف منجر به عقبنشینی نیروهای خودی شد. از طرف دیگر، تعداد زیادی از افسران و فرماندهان واحدهای تابعه سپاه سوم عراق در پی مرحله سوم عملیات رمضان به اعدام محکوم شده و توسط جوخههای اعدام صحرایی کشته شدند.
مرحله سوم عملیات رمضان میتوانست موفق باشد؛ اگر به قول شهید همت، «لودرها و بلدوزرها سر ساعت حرکت میکردند، در فاصله ساعت ۲ تا ۵ پنجشنبه ۳۱ تیر میتوانستند آن خاکریز تامینی را بزنند»، همچنین اگر قرارگاه فجر هم منطقه را کلا پاکسازی میکرد و جلوی مانور تانکهای عراقی و مزاحمتشان برای لودرها و بلدوزرها ایرانی را میگرفت. نکته جالب در مرحله سوم عملیات رمضان، انهدام ۴۵۱ دستگاه تانک عراقی است.
اینمرحله از عملیات مذکور، صبح روز پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۶۱ تمام شد. در این مرحله که با شرکت ۱۱ تیپ از سپاه صورت گرفت، حدود ۴۵۱ تانک و نفربر زرهی و ۱۴۱ دستگاه خودرو سبک و سنگین از عراق منهدم شد و حدود ۲۵۰ نفر از نیروهای دشمن هم به اسارت درآمدند. از آمار ارائه شده، ۱۱۴ تانک و نفربر و ۲۰ خودرو دشمن توسط تیپ ۲۷ نابود شد. در اینمرحله همچنین، تیپ مستقل ۱۰ زرهی عراق ۴ گردان، لشگر ۵ مکانیزه یک گردان، تیپ ۵۶ مکانیزه به میزان ۴۰ درصد، تیپ ۳۰ زرهی دو گردان و تیپ پیاده اش و تیپ ۱۲ المعتصم ۶۰ درصد منهدم شد.
خاطرات بسیجیها و فرماندهان گردان از شب مرحله سوم عملیات رمضان درباره انهدام تانکهای عراقی جالب و بعضا طنزآمیز هستند که در کتاب «ضربت متقابل» به آنها اشاره شده است. بین این خاطرات، از تعابیری مثل گرفتن تاکسی در تهران یا سوارشدن به وانتبار برای اشاره به گرفتن جلوی تانکهای سردرگم عراقی یا سوارشدن به آنها استفاده شده است. اما نکته مهم این است که سپاه سوم عراق هم که از محاصره و دور خوردن تانکهای خود به دست نیروهای ایرانی در هراس افتاده بوده، از ترس اینکه ۱۵۰ تانک سالم باقیمانده تا پیش از صبح به دست نیروهای ایرانی بیافتند، آنها را به وسیله آتش توپخانه هدف قرار داده است. بهاینترتیب باید به اتفاق مهم دور خوردن تانکهای عراقی و محاصرهشان در منطقهای به مساحت ۲۰ کیلومتر مربع اشاره کرد؛ همچنین تصرف تصادفی مقر فرماندهی تیپ ۱۰ مستقل زرهی عراقی توسط رزمندگان ایرانی.
تامین نبودن جان نیروها عاملی میشود تا مانند مراحل پیشین، دستور عقبنشینی در مرحله سوم عملیات رمضان صادر شود. مرحله چهارم نیز که حجم چندانی از مطالب کتاب را به خود اختصاص نداده، دستاورد و جایگاه خاصی در این نبرد ندارد. یکی از کمبودهای بارز نیروهای ایرانی در این عملیات، قطبنما، بیسیم و یا کلت منور بوده که در سخنان شهید همت در جلسات یا گفتگوهایش با دیگران به آنها اشاره میشود. یکی از مشکلات نیروها و منحرفشدنشان از حرکت در گراهای از پیشتعیین شده به دلیل کمبود قطبنما و یا خراب بودنشان است: «از همین میزان اندک هم اکثر قطبنماهای ساخت کره شمالی بودند و اینها خراب بودند...» از دیگر کمبودهای نیروهای ایرانی مقابل عراقیها، تسلیحات و مهمات جنگی بوده که البته با فرماندهی مناسب در عملیات رمضان، مشکلی از نظر انتقال مهمات به جبهه (بهجز تاخیر در یک مورد) وجود نداشته اما در مجموع، ایران در حالی نبرد رمضان را آغاز کرد که قیمت هر موشک ضد تانک RPG-7 چهارهزار تومان (به ارزش پول آن روزها) بود.
* مرحله پنجم؛ پایان نبرد رمضان
در فصل نهم کتاب به مرحله پنجم عملیات رمضان اشاره میشود و اینکه در طرح مانور اینمرحله بنا میشود قرارگاه عملیاتی فتح مرکب از ۵ تیپ سپاه و ۲ تیپ از ارتش عهدهدار تلاش اصلی باشد و قرارگاه فجر تامین جناح راست را انجام بدهد. دژهای مثلثی عراق که البته چندتا از آنها در مراحل مختلف عملیات رمضان توسط نیروهای ایرانی فتح شدند، از جمله مشکلاتی بودند که در اینعملیات سر راه نیروهای جبهه کشورمان قرار داشتند. در توضیحاتی که سعید قاسمی درباره ایندژها ارائه کرده، اینسیستم دفاعی برآمده از تجربیات اروپاییها در دو جنگ جهانی اول و دوم عنوان میشود: «سیستم مثلثیها طوری پیچیده بود که بچهها از هر طرف آن را، دور میزدند، زرهی مستقر بر روی مثلث، با آنها دور میزد.»
مرحله پنجم عملیات رمضان ساعت ۲۱:۳۰ روز چهارشنبه ۶ مرداد با حضور ۳۰ گردان رزمی از ۶ محور آغاز میشود و نیروهای ایرانی میرفتند تا با تلاش برای احداث خاکریز تامینی، در اینمرحله قدم محکمی به سمت بصره بردارند اما در اینمرحله برقرار نشدن الحاق بین تیپ ۱۴ امام حسین و تیپ ۸ نجف اشرف، مقداری پیشبینیها را به هم ریخت و وضعیت منطقه نبرد را عوض کرد. حماسه بزرگی هم که در اینمرحله از عملیات مذکور توسط بخش مهندسی رزمی و نیروهای جهادگرِ جهادسازندگی رقم خورد، احداث خاکریز تامینی به طول ۹ کیلومتر بود که پس از تمهید شهید همت برای دوجداره بودنش، به طولی حدود ۲۰ کیلومتر رسید.
در یکی از گفتگوهای سعید قاسمی در سال ۸۲ با حسین بهزاد گفته شده در طول تاریخ جنگ، فقط همین یک بار بود که اتفاق افتاد که یک خاکریز مستقیم ۹ کیلومتری دوجداره زدیم و داخل این خاکریز، در ان واحد رو به دو جبهه میجنگیدیم! «یک کریدوری درست شده بود به طول ۹ کیلومتر و عرض حداکثر ۴۰ متر» فاصله عرضی دو دیواره خاکریز موردنظر به گواه شاهدان حاضر در میدان جنگ، حدود ۲۰۰ متر بوده که در اواخر کار بهدلیل عجله برای تمامکردن احداث خاکریز، این فاصله به ۴۵ متر هم رسیده است. اما با وجود رشادتهای زیادی که برای احداث این خاکریز در طول یک شب انجام شد، مرحله پنجم عملیات رمضان هم به نتیجه دلخواه منجر نشد و نیروهای ایرانی ناچار به عقبنشینی شدند با اینحال بهدلیل سردرگمی نیروهای عراقی، تا ۱۲ ساعت پس از عقبنشینی، عراق هنوز نمیدانست ایران از منطقه عملیاتی عقبنشینی کرده است.
در فصل دوازدهم «ضربت متقابل» در برشماری دلایل عقبنشینی مرحله پنجم عملیات رمضان، به ایندلیل برمیخوریم: ورود دیرهنگام نیروهای ارتشی که پس از ۵ ساعت تاخیر به جای دو تیپ با دو گردان وارد عمل شدند، تاثیری نداشت. چون قرار بود نیروهای تیپ های ۱ و ۲ لشگر ۷۷ پیاده ارتش در شمال و جنوب منطقه، قوای دشمن را منهدم کنند. همچنین بنا بوده انتهای خاکریز تامینی به سومین دژ مثلثی عراق برسد که اشتباها به مثلث چهارم میرسید و منطقه نبرد را بهطور ناخواسته گستردهتر میکند. بنابراین حفظ این منطقه دشوار بوده است.
کار احداث خاکریز تامینی که پیشتر شروع شده بوده، تا ساعت ۶ صبح پنجشنبه ۷ مرداد تمام میشود اما یکی از دلایلی که باعث اشتباه درباره مثلثهای عراق شد، ایراد عکسهای هوایی از منطقه بوده که به گفته سعید قاسمی در ضمیمه فصل یازدهم، اعواج داشته و مسطح نبودهاند. در اینزمینه نگرانی و وسواس شهید همت برای رسیدن دقیق خاکریز به مثلث سوم، پیش از شروع مرحله پنجم عملیات و حین اجرای آن، از جمله موارد قابل توجه کتاب و شخصیت همت است که بهطور مشروح به آن پرداخته شده است.
با وجود ناکامیهای مرحله پنجم، انهدام تیپ ۵۰ زرهی لشگر ۱۲ عراق در این مرحله رخ داد. نکته قابل توجه درباره عملیات رمضان و مراحل سوم و پنجمش، تعدد نیروهای زرهی و ادوات عراق است که با وجود انهدام زیادشان توسط نیروهای ایرانی، هراسی از کمبودشان بین سران عراقی وجود نداشته است. طبق خاطرهای که از علی مطلب زاده در صفحه ۶۲۹ کتاب «ضربت متقابل» آمده، «بعد از زدن چهارمین تانک دشمن، وضعیت به حدی برای ما مساعد شد، که انگار داریم به پیک نیک میرویم.»
به اینترتیب تانکهای زیادی از عراق در این عملیات منهدم شد اما با اینوجود همچنان نیروی انسانی و زرهی و تسلیحاتی مختلف برای عراق میرسید. بنابراین طرح ساده مساله اینگونه است که رزمندگان ایرانی مرتب نیروهای زرهی عراق را منهدم میکردند و کشورهای خارجی حامی عراق بهطور مستمر، نیرو و ادوات به این کشور تزریق میکردند.
شهید محمدابراهیم همت
* شهیدهمت و بازگرداندن روحیه به نیروهای بیروحیه
یکی از سخنرانیهای مهم شهیدهمت که در کتاب «ضربت متقابل» آمده، مربوط به روزهای پس از مرحله سوم عملیات رمضان است که برخی از نیروهای تیپ ۲۷، بهدلیل خستگی و بیانگیزگی قصد تسویه و بازگشت به تهران را داشتهاند. بیانگیزگی نیروها هم عمدتا بهدلیل عقبنشینیهای تاکتیکی انجامشده در مراحل پیشین و سوم عملیات رمضان بوده است. توجیه نیروها و پاسخگویی این مقام مسئول در جنگ، بهخوبی در این سخنرانی مشهود است و میتواند الگوی مسئولان مختلف کشور قرار بگیرد. همت ضمن اینکه از نیروهای تیپاش طلبکار نیست و خود را موظف به پاسخگویی به آنها میداند؛ سعی میکند وظیفه و تکلیف نظامی و شرعی آنها را نیز گوشزد کند. او درباره مساله عقبنشینی جملاتی دارد که به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
«آنکسی با ترس و عدم روحیه دست به گریبان است که راه خودش را نشناخته باشد؛ کسی که راه خودش را شناخته باشد، قرص و محکم است.»
«فقط به تعبیر امام باید فکر و تدبیرمان را به کار بگیریم.»، «پس نتیجه میگیریم که گرفتن تصمیم عقبکشیدن نیروها در آن لحظات، از لحاظ میزان حسن تدبیر، محشر بود! حالا چرا کار به اینجا کشید؟ اگر خوب توی عمق قضایا دقت کنی، میبینی که فقط یک علت داشت؛ نقص عملکرد مهندسی رزمی!»
«اگر انسان ظرف پنج روز ببرد، این جداً دردآور است و من از همین الان برای شما خط و نشان میکشم»
«هرکس میگوید ما روحیه نداریم همینجا او را خلع لباس کنید برود تهران، برود خانه، پهلوی ننه و بابای خودش بخوابد.»
«من توی اهواز، در دبیرستان شهید مصطفی خمینی هم برای برادرها صحبت کردم و گفتم مبادا یک دفعه توی جبهه، هوای زن و بچه به سرتان بزند! البته فکر نکنید برای شما گفتم. من خودم هم دارم ها!»
«ما اینجا آبتنی نداریم! وقتی به منطقه جنگی میآیی باید پیشبینی همهچیز را بکنی. با بدن نجس نماز بخوانی، خون روی بدن یا لباست ریخته، با همین وضع باید نماز بخوانی...»
«اتفاقا در سختی است که مومن جوهر خودش را نشان میدهد و ما باید تحمل داشته باشیم. به شرف زهرا قسم میخورم، به شرف زهرا قسم؛ ما بیست روز بدنمان چرک میگرفت، طوری که الان به بدن خودم دست میکشم به آن اندازه تنم چرک نیست. بیست روز میشد که بدنمان چرک بود، ولی بنابر حساسیت منطقه، منطقه را ترک نمیکردیم.»
* شرایط عوض شده است
محمدابراهیم همت در همین سخنرانی تحلیلهای جالبی از شرایط جنگی ایران و موقعیت سوریه در جنگ با اسرائیل دارد. او معتقد است در برهه سال ۶۱ و بهبوهه عملیات رمضان، خداوند به ایران قدرت داده و دشمن را خوار و ذبون کرده است. این تحلیل را میتوان در صفحه ۴۲۳ کتاب «ضربت متقابل» مطالعه کرد:
«یک زمانی دشمن آنقدر ما را خوار کرده بود که ما از روی ناتوانی، ناچار شدیم در دارخوین منطقه مقابل دشمن را آب بیندازیم تا مانع از پیشروی او بشویم. حالا خدا کمک کرده و الان قضیه برعکس شده.» او ضمن اشاره به ایننکته که ما در زمان قدرتمندی، بهطور مدام از سوی خدا آزمایش میشویم، بر این نکته تاکید میکند که «پیروزی و شکست دست خداست.»
شهیدان متوسلیان، همت، دستواره و ... در سوریه
* سوریها اصلا اهل جنگ نیستند
در همین سخنرانی است که همت از سوریه صحبت میکند و میگوید سوریها اصلا اهل جنگ نیستند. یکی از خاطرات شهید همت از سفر به سوریه و لبنان، درباره سفارش تابوتهایی است که ایرانیها به نجارهای سوری داده بودند: «ما به نجارهای دمشق سفارت هزارتا تابوت داده بودیم. به تعداد کل نیروهایمان تابوت آماده کرده بودیم. به دولت سوریه گفتیم ما را از جنگ نترسانید!»
* امام گفت آنجا پشتیبانی مثل ملت ایران ندارید
همت همچنین به دیدار محسن رضایی با امام خمینی (ره) اشاره میکند که در آن رضایی به امام (ره) گفته بوده «آقا! مردم لبنان از ما انتظار دارند، آنجا وارد عمل بشویم.» و رهبر انقلاب هم در پاسخ به فرمانده سپاه میگوید: «شما در آنجا، ملتی مثل ملت ایران را به عنوان پشتیبان نیروهایتان ندارید. ملت ایران، یک ملت استثنایی است.» (صفحه ۴۲۵)
در همینسخنرانی، فرمانده تیپ ۲۷ درباره حلول قدرت امام زمان (عج) در ملت ایرانی میگوید و در ادامه چنین جملهای دارد: «آدم وقتی چنین خصلتهایی را میبیند، از این ملت خجالت میکشد. ما اگر برای جلب رضای خدا زیر پای این ملت له بشویم، شخصا معتقدم باز هم کم کاری کردهایم.» او ضمن پاسخگویی به علتهای ناکامی در عملیات رمضان، نقل قولی هم از دونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا میآورد؛ مبنی بر اینکه «ایران دارد به ابرقدرت خاورمیانه تبدیل میشود.» یکی از واقعیاتی هم که همت در اینسخنرانی به آن اشاره میکند، محدودیت و سختی تهیه آمبولانس و ماشینآلات سنگین مانند لودر و بلدوزر در کشور است.
در فرازی از همینسخنرانی، همت به مساله فرار برخی راننده آمبولانسها در نبرد رمضان اشاره میکند و میگوید جعفر جهروتی (مسئول بخش تخریب و مهندسی تیپ) مجبور بوده گاهی کنار راننده آمبولانسها بنشیند تا فرار را برقرار ترجیح ندهند و تا منطقه درگیری جلو بیایند و مجروحها را به عقب ببرند. یعنی مجروحها را در منطقه رها نکنند.
* دوجداره کردن خاکریز تامینی؛ تدبیری که باعث نجات نیروها شد
تدبیر شهید همت برای دوجداره کردن خاکریز تامینی در عملیات رمضان، از جمله موارد مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد. اگر نگرانی و تدبیر این فرمانده برای دوجداره کردن خاکریز تامینی نبود، نیروهای تکور ایرانی توسط نیروهای عراقی در منطقه شرق بصره دور خورده و اصطلاحا قیچی میشدند. حماسه احداث خاکریز حدودا ۱۰ کیلومتری هم از جمله ایثارگریهای مهم نیروهای مهندسی تیپ و همچنین جهادسازندگی است که در ادامه روند احداث، به دوجدارهکردن این خاکریز انجامید. یعنی مسافتی معادل خاکریز احداثشده بهطور موازی برای دوجدارهکردن آن اختصاص پیدا کرد.
در گیر و دار همین مرحله از نبرد رمضان است که شاهد جدال لفظی رحیم صفوی با شهید همت هستیم. مخالفت همت باعث میشود که صفوی از این جمله استفاده کند: «ما به شما تکلیف میکنیم!» در ادامه اینروند، همت در مکالمه با مصطفی ردانیپور فرمانده لشگر فتح که تیپ ۲۷ یکی از زیرمجموعههایش بوده، در پاسخ به پیگیری ردانیپور درباره خواسته رحیم صفوی میگوید: «راستش چنین بنایی را که نداشتیم، منتها هر چه هست، انگار بنابر فشار و زور است! این کار را میکنیم، ولی خب باید این را هم در نظر بگیرند که حداقل ما هم حق اظهار نظری داشته باشیم.» و «ما که حرفی نداریم. اگر میگذاشتند این کار روی اصول و برنامه انجام بشود، اشکالی نداشت.»
شهید محمدباقری در سالهای جنگ
* دنبال اسیرگرفتن ۳ هزار اسرائیلی بودیم
حالا که بحث جنگ در سوریه و لبنان به میان آمده، بد نیست اشارهای به برههای که بخش قابلتوجهی از نیروهای تیپ ۲۷ در سوریه و لبنان بلاتکلیف بودند، داشته باشیم. اینبرهه مربوط به روزهای پس از آزادی خرمشهر و حضور نیروهای ایرانی در سوریه است. در یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی که مربوط به شنبه ۵ تیر ۶۱ است، چنین آمده: «امام با حضور ما در آن جبهه؛ با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عربها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث میشود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه شویم و در آنجا هم به جایی نرسیم. بالاخره قرار شد اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم.»
از محمدحسین افشردی (شهید محمد باقری) هم نقلقولی در صفحه ۷۹ کتاب «ضربت متقابل» هست که درباره بازگشت تیپ ۲۷ به ایران است: «اگر ما در آنجا از تمام جهات وارد جنگ میشدیم، بهراحتی میتوانستیم در مراحل اولیه تاکتیکی، پیروزیهای بزرگی به دست بیاوریم.»
محمدباقری در همین نقل قول اشاراتی دارد که بیانگر روحیه انقلابی احمد متوسلیان و همرزمانش در سوریه است: «به این نتیجه رسیده بودیم که با به کارگیری ده داوزده گردان نیرو و یک سری کارها شاید بتوانیم سه هزار اسرائیلی را اسیر بگیریم.» اما متوسلیان و به تبع آن محمد باقری و دیگر ایرانیهای رزمنده میبینند که سوریها اهل مبارزه نیستند و تمایل دارند وضعیت تعلیق و صلح شکننده، جریان داشته باشد: «اما دیدیم سوری ها اصلا اهل این حرفها نیستند» و «یعنی میخواهند آن وضعیت آتشبس را کش بدهند.»
صادق وفایی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.