سید هادی سید افقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا معتقد است: اسرائیل به دنبال یک اقدام غافلگیرکننده بود تا نظم سیاسی ایران را مختل کند، اما پایداری ایران این جنگ را به یک جنگ فرسایشی برای رژیم صهیونیستی تبدیل کرد که ادامه آن میتوانست موجودیت این رژیم را تهدید کند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ در پی حمله تروریستی رژیم صهیونی به تهران و تعدادی از شهرهای کشور، شماری از فرماندهان نظامی، دانشمندان و مردم غیرنظامی به شهادت رسیدند.
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران محدود به تاسیسات هستهای و نظامی و ترور دانشمندان هستهای نبود و تاسیسات صنعتی و اهداف غیر نظامی نیز مورد حمله قرار گرفت که شماری از مردم اعم از نظامی و غیر نظامی را به شهادت رساند.
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران در حالی بود که نهادهایی، چون آژانس بین المللی انرژی اتمی حمله به تاسیسات هستهای ایران توسط اسرائیل را محکوم نکرد. در واقع این برای اولین بار بود که این آژانس بعد از جنگ جهانی دوم حمله به تاسیسات هستهای یک کشور را محکوم نکرد.
از سوی دیگر شورای امنیت سازمان ملل نیز در محکومیت این جنایت هیچ قطعنامه و بیانیهای صادر نکرد.
در واکنش به این تجاوز و بر اساس حقوق مصرح در منشور سازمان ملل در زمینه حق دفاع مشروع، ایران نیز پاسخ این تجاوز را با هدف قرار دادن اهداف نظامی در رژیم صهیونیستی داد و نهایتا این جنگ به آتش بس منجر شد.
در این زمینه خبرنگار تابناک گفتگویی با سید هادی سید افقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا انجام داده که در ادامه آمده است.
*به نظر میرسد اسرائیل با تجاوز و اقدام غافلگیرکنندهای قصد برهم زدن نظم سیاسی ایران را داشته، اما پایداری ایران این جنگ را برای رژیم صهیونیستی به جنگی فرسایشی تبدیل کرده است. ارزیابی شما چیست و هدف اسرائیل از این تجاوز نظامی چه بوده است؟
اسرائیل به دنبال یک اقدام غافلگیرکننده بود تا نظم سیاسی ایران را مختل کند، اما پایداری ایران این جنگ را به یک جنگ فرسایشی برای رژیم صهیونیستی تبدیل کرد که ادامه آن میتوانست موجودیت این رژیم را تهدید کند.
هدف اصلی اسرائیل از این تهاجم، اجرای یک طرح براندازی کامل بود که فراتر از پروژههایی مانند بحران مهسا امینی طراحی شده بود.
در بحران مهسا امینی، اسرائیل و آمریکا بهطور مستقیم وارد عمل نشدند و بیشتر از ابزارهای نرمافزاری و عوامل داخلی استفاده کردند، اما در این مورد شاهد یک جنگ ترکیبی تمامعیار بودیم که شامل حملات سختافزاری (نظامی)، نرمافزاری (رسانهای و جنگ روانی) و جاسوسی بودیم.
اسرائیل ابتدا فرماندهان ارشد نظامی ایران، از جمله مسئولین اطلاعات نیروی قدس مانند آقای یونس، آقای رمضان و سردار باقری را هدف قرار داد. سپس به دانشمندان هستهای و زیرساختهای دفاعی مانند رادارها و سامانههای موشکی حمله کرد.
این نشاندهنده یک طرح براندازی سیستماتیک بود که با همکاری سرویسهای جاسوسی منطقهای و حمایت آمریکا از طریق پایگاهها و ماهوارههایشان اجرا شد. آنها از تمام امکانات، از جمله کوادکوپترها و کارگاههای پیشرفتهای که سالها در ایران ایجاد کرده بودند، استفاده کردند.
هدف اصلی این حملات، تحت پوشش بهانه برنامه هستهای ایران، ایجاد یک بحران داخلی و براندازی نظام بود. ادعای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای، یک فریب جهانی بود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از جمله آقایان البرادعی، آمانو و گروسی، هیچگاه تأیید نکردند که ایران به دنبال سلاح هستهای است.
آنها صرفاً به عدم شفافیت ایران اشاره کردند، اما این بهانهای شد برای شورای حکام و آمریکا و اسرائیل تا ایران را متهم کنند و حملات خود را توجیه کنند. این حملات، بهویژه حمله به تأسیسات نطنز و فردو، با حمایت مستقیم آمریکا انجام شد.
برای مثال، بمبافکنهای B-۲ و موشکهای تاماهاک آمریکایی در این حملات نقش داشتند. با این حال، پاسخ قاطع ایران در عملیات "وعده صادق ۳" که بهطور کامل آماده شده بود، دشمن را غافلگیر کرد.
مقام معظم رهبری با اقدام شگفتانگیز خود، خلأ فرماندهان را پر کردند و ایران توانست ضربهای دندانشکن به اسرائیل وارد کند. این پاسخ، همراه با وحدت ملی بیسابقه در ایران، معادلات دشمن را برهم زد.
در داخل اسرائیل، اعتراضات گسترده، مهاجرت معکوس و ویرانی زیرساختها، بهویژه در تلآویو و حیفا، نشاندهنده شکست این طرح است.
صهیونیستها خود اذعان دارند که تازه درک کردهاند مردم غزه چه رنجی متحمل شدهاند. این وضعیت، اسرائیل را در موقعیت ضعف قرار داده و نتانیاهو را وادار کرده تا برای کسب تکلیف به دیدار ترامپ برود و درباره ادامه جنگ یا آتشبس در غزه مشورت کند.
*یکی از اهداف آمریکا، نابودی برنامه هستهای ایران بوده است. با وجود ادعای ترامپ مبنی بر نابودی این برنامه، ارزیابیها نشان میدهد آسیب جدی به آن وارد نشده است. آیا اقدام بعدی آمریکا و اسرائیل به ارزیابی اسرائیل بستگی دارد؟
مسئله بسیار پیچیده است. قبل از حمله به تأسیسات فردو، که ۹۰ متر زیر کوههای صخرهای قرار دارد، خود آمریکاییها اذعان داشتند که نابودی کامل برنامه هستهای ایران با یک حمله هوایی، حتی با بمبهای ۱۳ تنی، ممکن نیست.
پس از حمله، ایران بلافاصله پایگاه «العدید» در قطر را هدف قرار داد ترامپ کمتر از یک ساعت بعد با امیر تمیم، امیر قطر، تماس گرفت و خواستار آتشبس شد. این نشاندهنده عدم موفقیت کامل حمله بود.
در داخل آمریکا، اختلافاتی میان نهادهای اطلاعاتی و نظامی شکل گرفت. پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی اعلام کردند که برخلاف ادعای مبالغهآمیز ترامپ، برنامه هستهای ایران ضربه کاری نخورده است.
برخی تحلیلگران معتقدند این حمله نمایشی بود تا نتانیاهو را آرام کند و ایران را به پای میز مذاکره بازگرداند، در حالی که برخی دیگر آن را خطای محاسباتی یا تلاش برای نمایش قدرت میدانند.
در همین حال، در داخل ایران، اظهارات آقای عراقچی مبنی بر آسیب جدی به برنامه هستهای بحثبرانگیز شد.
برخی معتقدند این اظهارات برای پیشگیری از حمله دوم و مدیریت فضای رسانهای بود تا ترامپ تحریک نشود و از اقدام بعدی منصرف شود.
عدهای دیگر معتقدند این سخنان به اشتباه اطلاعات حساسی را در اختیار گروسی و آژانس قرار داد.
از سوی دیگر، گروسی قصد داشت با سفر به ایران، وضعیت تأسیسات هستهای را بررسی کند تا گزارش جامعی به آمریکا و اسرائیل ارائه دهد.
اما مجلس شورای اسلامی با تصویب قانونی، همکاری با آژانس را تعلیق کرد و این امکان را از گروسی گرفت. این قانون به دولت، وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی ابلاغ شد و همکاری با آژانس فعلاً متوقف شده است.
اکنون، سازمان انرژی اتمی ایران باید میزان خسارتها را بررسی کند و بر اساس مصلحت، اطلاعاتی را منتشر کند.
در مورد اینکه آیا اقدام بعدی آمریکا و اسرائیل به ارزیابی اسرائیل بستگی دارد، باید گفت تا حدی بله. اما آمریکا و اسرائیل در یک مارپیچ رسانهای و سیاسی گیر کردهاند. آنها نمیتوانند تصمیم نهایی بگیرند که آیا ادامه دهند یا دست بکشند.
این ابهام، همراه با فشارهای داخلی در آمریکا (از جمله انتقادات کنگره و رسانهها) و اعتراضات گسترده در اسرائیل، تصمیمگیری را دشوار کرده است.
برخی در آمریکا معتقدند که ضربه به ایران کافی بوده و نباید به جنگهای برونمرزی ادامه داد، در حالی که دیگران، از جمله نتانیاهو، ممکن است به دنبال تشدید تنش باشند.
در این میان، انتشار فیلمی از حمله به تأسیسات ایران که ظاهراً با هوش مصنوعی یا فتوشاپ ساخته شده بود، به ابهامات افزود و جدالهای رسانهای را تشدید کرد.
*آمریکا از یک سو به دنبال نابودی برنامه هستهای ایران است و از سوی دیگر بر مذاکره تأکید دارد. مذاکرات احتمالی بر چه موضوعاتی متمرکز خواهد بود؟ همچنین، آیا درگیری مستقیم ایران و اسرائیل پس از حملات هفت اکتبر به حالت خاکستری قبلی بازمیگردد؟
دیگر مذاکره جدی با آمریکا ممکن نیست. آمریکا و اسرائیل با حمله مستقیم به ایران، شمشیر داموکلس خود را عملی کردند.
آنها به دنبال توقف غنیسازی ایران بودند، اما اکنون که خودشان مستقیماً وارد عمل شدهاند، مذاکره درباره غنیسازی، مثلاً بازگشت به سطح ۳.۶۷ درصد، بعید است مگر اینکه آمریکا عقبنشینی کند.
هدف اصلی آمریکا و اسرائیل، براندازی نظام ایران است، اما بهصورت پلهپله. آنها ابتدا برنامه هستهای را هدف قرار دادند و پس از آن، برنامه موشکی و پهپادی ایران را تهدید اصلی معرفی میکنند.
آنها میگویند موشکها و پهپادهای ایران امنیت منطقه و حتی پایتختهای اروپایی را تهدید میکند. در واقع، آمریکا و اسرائیل میدانستند ایران به دنبال سلاح هستهای نیست. تهدید اصلی برای آنها، قدرت موشکی و پهپادی ایران است که به دلیل ضعف نیروی هوایی ایران، بهعنوان ابزار دفاعی بازدارنده توسعه یافته است.
صنایع نظامی ایران، رویکردی دفاعی دارد، اما در صورت تهاجم، قادر به پاسخ تهاجمی است. آمریکا و اسرائیل میخواهند ایران را از تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای بازدارند، در حالی که ایران و محور مقاومت به دنبال کمک به مردم فلسطین برای آزادسازی سرزمینشان هستند.
در مورد بازگشت به وضعیت خاکستری، بعید به نظر میرسد. پس از حملات هفت اکتبر حماس، درگیری ایران و اسرائیل از حالت نیابتی و خاکستری به تقابل مستقیم تبدیل شده است.
هزینههای سنگین این جنگ برای اسرائیل، از جمله ویرانی زیرساختها و اعتراضات داخلی، ممکن است آنها را به سمت احتیاط سوق دهد، اما موازنه ژئوپلیتیکی در منطقه یک جدال پایانناپذیر است.
آمریکا و اسرائیل به دنبال تسلط بر منطقه هستند، در حالی که ایران و محور مقاومت برای حفظ استقلال و حمایت از فلسطین میجنگند. این تقابل احتمالاً ادامه خواهد یافت، مگر اینکه تحولات اساسی در معادلات منطقه رخ دهد.
گفتگو: مهتاب بهرامی آسترکی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.