اومده اصلا دیگه برنگردهاونی که هیچکسی براش دلتنگ نیستمن به سیاهیات پناه آوردم چونبالاتر از سیاهی که رنگ نیست شد شد نشد میرم تو حرم اباالفضلیه روضه ام البنین میگیرمبه علی اصغر قسمش میدم کهبذاره تو باب القبله بمیرم شد شد نشد میرم کربلا زیر قبهبه علی اکبر متوسل میشممیمونم و بر نمیگردم دیگهمقیم صحن ابوفاضل میشم ای حضرت چاره ساز حسینکار منم راه بنداز حسین همیشه پرچماتو تار میبینمبغضم با این چشما هماهنگ نیستمن به سیاهیات پناه آوردمچون بالاتر از سیاهی که رنگ نیست شد شد نشد یه شب سرزده میرم نجفضریح بابامو بغل میکنمیه روزی آخرش میمیرم براتمن حرف نمیزنم عمل میکنم شد شد نشد میرم سوریه توی بازارچند تا عروسک میخرم آخرشاین قسم آخر ما نوکراستنه نمیگه حسین به دخترش ای حضرت بی نیاز حسینکار منم راه بنداز حسین