
به گزارش تابناک، محمد علمیه مشاور رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در امور رسانه، در پخش زنده شبکه خبر صراحتا اعلام می کند که «گروهی در کشور زندگی می کنند، عزیزان بهایی که در ایران زندگی می کنند، این چند روزه، آنها هم گروه دارند در فضای مجازی با هم در ارتباط هستند. خود بنده در شرکتی که کار می کنم یک همکاری بهایی داریم که دارد زندگی می کند! یک نکته ای را یکی از بزرگان این تشکل دارد!»
چند نکته در ارتباط با این موضوع مطرح است که از نظر شما مخاطبین محترم می گذرد؛
نخست اینکه چه اتفاقی افتاده که یک مقام دولتی، در حالی که باید حافظ اصول و قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد، در برنامه زنده تلویزیونی به ترویج فرقهای میپردازد که به هیچ وجه از سوی نظام جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود؟

محمد علمیه، مشاور رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در امور رسانه، در برنامهای از شبکه شش تلویزیون، به راحتی و بدون هیچگونه ملاحظهای از بهائیت سخن گفت و حتی از این فرقه به عنوان یک گروه «معتبر» که در کنار دیگر مردم ایران زندگی میکنند، یاد کرد. این موضعگیری نه تنها بیتوجهی به حساسیتهای اجتماعی است، بلکه به نوعی تطهیر و عادیسازی یک فرقه ضاله در فضای عمومی است که در هیچجای جمهوری اسلامی ایران جایی ندارد.
فرقه بهائیت، که به وضوح در تضاد با اصول اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، از سوی مقامات کشور به عنوان یک فرقه غیرمجاز شناخته میشود. تبلیغ و ترویج این فرقه نه تنها از نظر شرعی ممنوع است، بلکه امنیت اجتماعی و فرهنگی کشور را نیز تهدید میکند. اما در کمال تأسف، این مشاور دولتی، در حالی که باید از نهادهای دولتی و رسانهای حفاظت کند، در یک برنامه زنده و علنی به ترویج نظرات و تفکرات این فرقه پرداخته و به هیچ وجه نسبت به حساسیتهای اجتماعی و مذهبی مردم ایران توجهی نکرده است.
این پرسش مطرح است؛ چرا باید شخصی با این مسئولیت، چنین اظهار نظرهایی داشته باشد؟ وقتی فردی که مشاور رئیس سازمان فناوری اطلاعات است، در برنامهای تلویزیونی به تبلیغ و عادیسازی بهائیت میپردازد، آیا این نشان از بیتوجهی به قوانین و ارزشهای ملی و دینی کشور نیست؟ آیا چنین فردی که در یک جایگاه حساس دولتی قرار دارد، شایستگی ادامه حضور در این سمت را دارد؟ این اتفاق نه تنها خطای رسانهای است، بلکه ممکن است به نوعی زمینهساز مشروعیت دادن به یک فرقه ضاله در فضای عمومی باشد.
تلویزیون ملی جمهوری اسلامی ایران، که توسط بیتالمال تأمین میشود و باید در خدمت ترویج ارزشهای اسلامی و ملی باشد، نباید به چنین اظهاراتی فرصت انتشار بدهد. این رسانه که باید نماد وحدت و انسجام مردم ایران باشد، چگونه میتواند در برنامهای زنده، به فردی که به ترویج اندیشههای مخالف با اصول دینی و مذهبی کشور میپردازد، میدان بدهد؟
مسئولان رسانهای و نهادهای نظارتی باید فورا وارد عمل شوند و با فردی که چنین اظهاراتی را در رسانه ملی مطرح میکند، برخورد قاطع و فوری انجام دهند. این فرد نه تنها باید از سمت خود برکنار شود، بلکه باید پاسخگوی اقدامات خود باشد که در تضاد با اصول کشور قرار دارد. اگر رسانه ملی به چنین افراد بیدقتی میدان دهد، پس در آینده نیز ممکن است هر فردی با هر تفکر و عقیدهای، از فضای عمومی برای ترویج عقاید خود استفاده کند.
باید تاکید کرد که هیچگونه مشروعیتی به بهائیت در جمهوری اسلامی ایران داده نمیشود و هرگونه ترویج آن در رسانههای دولتی نه تنها مغایر با قوانین جمهوری اسلامی است، بلکه به نوعی تهدیدی برای انسجام اجتماعی و فرهنگی کشور به حساب میآید. امیدواریم که مسئولان کشور با دقت نظر بیشتری در انتخاب افراد برای پستهای دولتی عمل کنند و اجازه ندهند که چنین اتفاقاتی دوباره تکرار شود.
تلویزیون و رسانه ملی، به عنوان رسانهای که با پول مردم ایران اداره میشود، باید تمام دقت و حساسیت لازم را در انتخاب محتوا و مهمانان خود به خرج دهد. اما به نظر میرسد که در این برنامهها هیچگونه توجهی به این دقتها وجود ندارد. آیا واقعاً رسانه ملی بهطور عمدی و آگاهانه در این مسیر حرکت میکند یا اینکه صرفاً به دنبال جذب مخاطب با هر قیمتی است؟ اگر هدف فقط جلب توجه و بالا بردن آمار بینندهها باشد، باید به این رسانه گفت که این مسیر، مسیر خطرناکی است که میتواند نه تنها اعتبار خود را از دست بدهد بلکه به تدریج به نوعی تضعیف اصول اساسی کشور منجر خواهد شد. اگر واقعاً چنین تصمیماتی در راستای جذب مخاطب گرفته شده باشد، باید به وضوح گفت که اینگونه اقدامات، در واقع به قیمت از دست دادن اعتبار و احترام رسانه ملی تمام خواهد شد.
از سوی دیگر، اگر تلویزیون ملی از روی ناآگاهی به چنین رفتارهایی تن میدهد، باید فاتحه آن را خواند. این نشاندهنده فقدان نظارتهای کارشناسی و بیتوجهی به رسالت اصلی رسانهای است که باید در خدمت تقویت اصول و ارزشهای جمهوری اسلامی ایران باشد.
تلویزیون ملی که پیشتر در مواقع مختلف شاهد افت کیفیت و ضعفهای اساسی در مدیریت محتوای خود بوده، اگر نتواند با دقت بیشتری در انتخاب برنامهها و مهمانان خود عمل کند، باید به کلی از چرخه تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی خارج شود. در نهایت، نباید اجازه داد که رسانه ملی در این مسیر، به رسانهای تبدیل شود که فرقهها و عقاید منحرف را در فضایی عادیسازی کند.
تأسفبارتر از اظهارات خلافجهت محمد علمیه، سکوت و بیعملی سازمانی است که چنین فردی را به عنوان «مشاور رسانهای» در رأس امور گمارده است. سازمان فناوری اطلاعات ایران، که یکی از نهادهای کلیدی در سیاستگذاری فضای دیجیتال و رسانهای کشور محسوب میشود، چگونه بدون کمترین دقت و ارزیابی اعتقادی، فرهنگی و سیاسی، چنین فردی را در جایگاه تصمیمسازی قرار داده است؟
آیا فرآیند گزینش و پالایش افراد در این نهاد مهم، به این درجه از سستی و شلختگی رسیده که حتی اصول بنیادین نظام نیز به راحتی نادیده گرفته میشود؟ اگر امروز فردی با این سطح از بیتوجهی به خط قرمزهای نظام در مقام مشاور فعال است، فردا چه کسی قرار است در رأس تصمیمگیریهای حساس فرهنگی و رسانهای کشور بنشیند؟ سکوت در برابر این انتصاب نه تنها بیاعتنایی به ارزشها، بلکه نشانهای از یک رخنه عمیق در نظام مدیریتی است که اگر درمان نشود، تبعات آن فراتر از یک اظهار نظر خواهد بود.