جنگ تحمیلی اسرائیل علیه کشورمان به تدریج و در هفتمین روز خود پویاییهای جدیدی پیدا میکند. تداوم چنین جنگی بطور اجتناب ناپذیر گریبان اعراب منطقه خلیج فارس را هم خواهد گرفت و لذا تا دیر نشده کشورهای منطقه به ویژه عربستان سعودی و امارات باید به ترامپ فشار بیاورند تا نتانیاهو را به هر نحو ممکن متوقف کند.
اینگونه از گسترش احتمالی جنگ به حوزه این کشورها جلوگیری میشود. رفتار جنگ طلبانه و هژمونی گرایانه رژیم نتانیاهو علیه ایران یا هر کشور دیگری به نفع صلح و ثبات منطقهای و مهمتر منافع اعراب خلیج فارس در بلند مدت نیست.
رژیم اسرائیل اعلام کرده که دو هدف اساسی از شروع جنگ با ایران دارد: نخست، نابودی برنامه هستهای ایران، و دومی تضعیف یا نابودی توان موشکی کشورمان. اما در روند جنگ، یک هدف دیگر هم به این لیست اضافه شد و آن تغییر حکومت در ایران است که مورد توجه ترامپ رئیس جمهور ساده نگر آمریکا هم قرار گرفت.
اشتباه استراتژیک نتانیاهو و ترامپ دقیقا در همین طراحی هدف جدید قرار دارد که جنگ را از حالت نظامی صرف به جنگ سرزمینی، بقای ملی و تمامیت ارضی ایران سوق میدهند که زمینه را برای تقویت بیشتر انسجام ملی داخلی ایران فراهم کرده است. به واقع، اکنون فراتر از موضوع هستهای و موشکی، جنگ برای ایرانیان جنبه دفاع از «سرزمین مادری» پیدا کرده و به سرعت هم به عمق این حمایت ملی افزوده میشود. تاریخ چند هزار ساله «دولت تمدنی» ایران گواه این موضوع است که ایرانیان در برابر تهاجم خارجی به سرزمین خود هیچگاه تسلیم نمیشوند.
اکنون اسرائیل ادعا میکند که آسمان ایران را در اختیار گرفته و قادر به انجام عملیات نظامی علیه مراکز نظامی و زیر ساختهای کشورمان هست. اما در هیچ جنگی در تاریخ روابط بین الملل تسخیر آسمان یک کشور سرنوشت نهایی جنگ را مشخص نکرده است. جابجایی حکومتها یا باید از درون باشد، یا با حمله مستقیم زمینی ارتشهای خارجی. اما هیچکدام از این دو سناریو در شرایط فعلی عملی نیستند.
نخست، مردم ایران شاید مشکلاتی با حکومت داشته باشند، اما هیچگاه خواهان تضعیف «دولت تمدنی» خود (با هر نوع حکومتی) و به خطر افتادن تمامیت ارضی کشور نیستند. دوم، اسرائیل و آمریکا قادر به پیاده کردن نیروی زمینی یا هلی برد برای اشغال مرکز حساس نظامی و سیاسی نخواهند بود. ورود زمینی منجر به کشتار سربازان و شکست قطعی آنها در میدان نبرد میشود.
اکنون برگ برنده ایران، نیروی زمینی ارتش و سپاه و همچنین نیروی دریایی چابک و قدرتمند کشور در عمق سرزمین و به ویژه در خلیج فارس است. در شرایط طولانی و پیچیده شدن جنگ و یا ورود احتمالی آمریکا در جهت حمایت از اسرائیل، توان نظامی متعارف و با تجربه نیروی زمینی ایران با بهره برداری از ژئوپلتیک برتر کشور در جهت مقابله با متجاوزان فعال میشود.
یکی از برگهای برنده ایران در محاسبات نظامی- امنیتی و حتی سیاسی توانایی آن در «کنترل حساب شده» عبور انرژی از تنگه هرمز و حساسیتهای بینالمللی به آن است. همچنین ایران توانایی آسیب زدن به پایگاههای نظامی آمریکا مستقر در کشورهای خلیج فارس در امارات، بحرین، قطر، سعودی و عمان را در شرایط سرنوشت ساز حفظ بقای خود دارد. این پایگاهها به نوعی خاک آمریکا محسوب میشوند. در این وضعیت، کشورهای میزبان پایگاههای نظامی امریکا در خلیج فارس (علی رغم تصمیم کنونی ایران به حفظ روابط خوب همسایگی با آنها) به ناچار آسیب سیاسی-امنیتی و اقتصادی فراوانی میبینند.
تغییر اجتناب ناپذیر جهت جنگ به این منطقه منجر به افزایش قیمت انرژی و بیمه حمل و نقل کشتی ها، توقف زنجیره انتقال کالای منطقهای، توقف توریسم و حمل و نقل هوایی و … میشود. کشورهای حوزه خلیج فارس کشورهای بازرگان و تجاری هستند و بنابراین هرگونه تداوم و سرایت جنگ به حوزه این کشورها به برنامههای روزمره زندگی آنها آسیب جدی میزند. به واقع، سرایت جنگ ناخواسته به این کشورها طرحهای توسعهای و حتی امنیت داخلی آنها را به شدت به خطر میاندازد.
بنابراین، تا دیر نشده کشورهای عربی خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، برای حفظ منافع خود هم که شده، باید فورا و با یک دیپلماسی فعال به ترامپ فشار بیاورند که به نتانیاهو به هر نحو ممکن بفهماند که این جنگ در ظرفیت پیروزی کامل اسرائیل نیست و هر چه زودتر اسرائیل باید از اهداف اعلامی خود کوتاه بیاید. ایران قطعا بازنده یک جنگ زمینی نخواهد بود. تاریخ گواه است که سرزمین ایران هیچگاه برای تسخیر بیگانگان راحت نبوده است.
*استاد روابط بین الملل
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.