این نکات بر اساس تجربههای واقعی یک رواندرمانگر با بیش از یک دهه فعالیت حرفهای گردآوری شدهاند و میتوانند بهعنوان راهنمایی برای تازهکارها در این حوزه مفید باشند. این توصیهها با جزییات و مثالهای ملموس گسترش یافتهاند تا درک بهتری از کاربرد آنها در زندگی حرفهای فراهم شود.
به جای تبلیغات، روی رشد حرفهای خود سرمایهگذاری کنید
بسیاری از رواندرمانگران تازهکار تصور میکنند که برای جذب مراجع، باید هزینههای هنگفتی صرف تبلیغات کنند؛ اما تجربه نشان داده که در سالهای ابتدایی، تبلیغات مستقیم بازدهی چندانی ندارد. به جای آن، بهتر است روی سه حوزه کلیدی سرمایهگذاری کنید: درمان شخصی، آموزش مداوم، و سوپرویژن.
برای مثال، یک رواندرمانگر جوان ممکن است با شرکت در جلسات درمان شخصی، الگوهای رفتاری ناخودآگاه خود را شناسایی کند که ممکن است در جلسات درمانی با مراجعینش تداخل ایجاد کند. فرض کنید در جلسات با مراجعی که اضطراب شدیدی دارد، درمانگر به دلیل تجربیات حلنشده خودش، ناخودآگاه بیش از حد همدلی نشان دهد و از تکنیکهای لازم برای مدیریت اضطراب مراجع غافل شود. درمان شخصی میتواند به او کمک کند تا این الگوها را شناسایی و اصلاح کند. همچنین، سوپرویژن منظم با یک سوپروایزر باتجربه میتواند به درمانگر کمک کند تا در موقعیتهای پیچیده، مانند زمانی که مراجع مقاومت شدیدی نشان میدهد، راهکارهای بهتری پیدا کند.
نگران انتخاب رویکرد درمانی نباشید
یکی از دغدغههای رایج رواندرمانگران تازهکار، انتخاب «بهترین» رویکرد درمانی است. آیا باید روی CBT (درمان شناختی-رفتاری) تمرکز کنم یا رویکردهای پویشی مثل ISTDP را امتحان کنم؟ واقعیت این است که با کسب تجربه، جلسات درمانی رواندرمانگران با رویکردهای مختلف، شباهتهای زیادی پیدا میکند.
برای مثال، فرض کنید درمانگری ابتدا با CBT شروع کرده و تکنیکهایی مثل بازسازی شناختی را برای کمک به مراجعین مبتلا به افسردگی به کار برده است. اما با گذر زمان و یادگیری رویکردهای پویشی، متوجه میشود که گاهی اوقات کاوش در احساسات سرکوبشده مراجع، نتایج عمیقتری به همراه دارد. این انعطافپذیری و پذیرش تغییر، به درمانگر کمک میکند تا بهجای تعصب روی یک رویکرد، به نیازهای واقعی مراجع پاسخ دهد.
محدودیتهای خود و رویکردتان را بشناسید
هر رویکرد درمانی، هرچند قدرتمند، محدودیتهایی دارد. بهعنوان مثال، CBT ممکن است برای مراجعینی که مشکلات عمیق عاطفی دارند و نیاز به کاوش در گذشتهشان دارند، کافی نباشد. علاوه بر این، محدودیتهای شخصی خودتان را هم جدی بگیرید. اگر احساس میکنید که با مراجعینی که ترومای شدید دارند نمیتوانید بهخوبی کار کنید، بهتر است آنها را به درمانگر دیگری ارجاع دهید.
مثالی واقعی: یک درمانگر تازهکار ممکن است با مراجعی مواجه شود که به دلیل ترومای کودکی، نمیتواند بهراحتی احساساتش را بیان کند. اگر درمانگر تجربه کافی در کار با تروما نداشته باشد، ممکن است بهجای کمک، باعث تشدید اضطراب مراجع شود. شناخت این محدودیت و ارجاع بهموقع، نشانه حرفهایگری است.
یادگیری زبانهای خارجی: دریچهای به منابع غنی رواندرمانی
یکی از توصیههای کلیدی برای رواندرمانگران، یادگیری زبانهای خارجی مثل انگلیسی، آلمانی یا فرانسوی است. بسیاری از منابع اصلی رواندرمانی به این زبانها نوشته شدهاند و متأسفانه ترجمههای موجود در بازار کتاب ایران، اغلب کیفیت پایینی دارند.
برای مثال، فرض کنید کتابی درباره نظریه دلبستگی به زبان انگلیسی مطالعه میکنید. در نسخه اصلی، ممکن است نویسنده با ظرافت خاصی درباره تفاوتهای «دلبستگی ایمن» و «دلبستگی ناایمن» صحبت کند، اما در ترجمه، این تفاوتها به دلیل انتخاب واژههای نامناسب، گم شوند. یادگیری زبان به شما این امکان را میدهد که مستقیماً به منابع اصلی دسترسی پیدا کنید و درک عمیقتری از مفاهیم داشته باشید. یک رواندرمانگر ممکن است با تسلط بر زبان آلمانی، به متون اصلی فروید یا یونگ دسترسی پیدا کند و دیدگاههای آنها را بدون واسطه مطالعه کند.
منابع آموزشی متنوع و تجربه مستقیم با بزرگان
در ابتدای مسیر، پایبندی به یک رویکرد آموزشی میتواند مفید باشد، اما با گذر زمان، باید منابع خود را متنوع کنید. اگر به زبان خارجی مسلط هستید، شرکت در کلاسها یا کارگاههای اساتید برجسته بینالمللی میتواند تأثیر شگرفی داشته باشد.
برای مثال، حضور در کارگاهی که توسط یک رواندرمانگر برجسته برگزار میشود، نهتنها محتوای آموزشی ارزشمندی ارائه میدهد، بلکه شما را با سبک ارتباطی، نحوه برخورد با مراجعین، و حتی طنز و انسانیت آن درمانگر آشنا میکند. این تجربهها میتوانند به شما کمک کنند تا سبک منحصربهفرد خودتان را در درمان پیدا کنید.
مراقب سلامت جسمی و روانی خود باشید
رواندرمانی حرفهای است که میتواند بهراحتی منجر به فرسودگی شغلی شود. نشستنهای طولانی، گوش دادن به مشکلات عمیق مراجعین، و فشار روانی ناشی از مسئولیت، همگی میتوانند سلامت جسمی و روانی شما را تحت تأثیر قرار دهند.
برای مثال، فرض کنید یک درمانگر روزانه ۸ ساعت با مراجعین کار میکند و به دلیل نشستن طولانی، دچار کمردرد مزمن میشود. این کمردرد نهتنها تمرکز او را در جلسات کاهش میدهد، بلکه باعث میشود که ناخودآگاه در جلسات، کمتر حضور ذهنی داشته باشد. ورزش منظم، مثل پیادهروی یا یوگا، میتواند به بهبود وضعیت جسمی و افزایش تمرکز کمک کند. همچنین، تعیین ظرفیت روزانه و هفتگی برای جلسات (مثلاً حداکثر ۵ جلسه در روز) و استراحتهای طولانیتر (مثلاً یک هفته تعطیلی هر چند ماه)، میتواند از فرسودگی جلوگیری کند.
۹. انتخاب سوپروایزر: سختگیر باشید!
سوپرویژن یکی از مهمترین ابزارهای رشد حرفهای است، اما انتخاب سوپروایزر اشتباه میتواند به карьере شما آسیب بزند. سوپروایزری که تجربه کافی ندارد، خود درمان شخصی را تجربه نکرده، یا بیش از حد انتقادی و تحقیرکننده است، میتواند اعتمادبهنفس شما را نابود کند.
برای مثال، یک سوپروایزر ممکن است بهجای ارائه بازخورد سازنده، مدام به درمانگر تازهکار بگوید: «تو هیچچیز نمیدانی!» این نوع رفتار نهتنها کمکی به رشد نمیکند، بلکه باعث ایجاد احساس ناکافی بودن میشود. در مقابل، یک سوپروایزر خوب با ارائه بازخوردهای دقیق و حمایتگر، به شما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید.
از کوسوپرویژن غافل نشوید
همکاری با همکاران همسطح که رویکرد مشابهی دارند (کوسوپرویژن) میتواند به افزایش بازده شما کمک کند. برای مثال، فرض کنید شما و چند همکارتان هر هفته یک جلسه برگزار میکنید و درباره چالشهایتان در کار با مراجعین صحبت میکنید. یکی از همکاران ممکن است تجربهای مشابه داشته باشد و راهکاری ارائه دهد که شما به آن فکر نکرده بودید. این تعاملات میتوانند به شما احساس حمایت و انگیزه بدهند.
دانش خود را فراتر از رواندرمانی گسترش دهید
رواندرمانی در خلأ اتفاق نمیافتد. مطالعه رمان، فلسفه، و جامعهشناسی میتواند درک شما از انسانها و جهان را عمیقتر کند. برای مثال، خواندن رمانی مثل «بیگانه» اثر آلبر کامو میتواند به شما کمک کند تا احساسات انزوا و بیمعنایی را که برخی مراجعین تجربه میکنند، بهتر درک کنید. همچنین، مشورت با دوستان جامعهشناس میتواند به شما کمک کند تا تأثیر عوامل اجتماعی مثل فقر یا تبعیض را بر روان مراجعینتان بشناسید.
۱۲. اقتصاد را درک کنید
درک مفاهیم اقتصادی میتواند به شما کمک کند تا جایگاه خود را در بازار کار بهتر بشناسید. برای مثال، اگر بدانید که در منطقه شما تقاضا برای رواندرمانی زیاد است، اما تعداد درمانگران کم، میتوانید استراتژی بهتری برای قیمتگذاری جلسات خود داشته باشید. یا اگر درک کنید که تورم چگونه بر درآمد مراجعین تأثیر میگذارد، میتوانید با انعطاف بیشتری با مراجعینی که مشکلات مالی دارند کار کنید.
۱۳ و ۱۴. نشانههای موفقیت یا شکست را درست تفسیر کنید
ادامه حضور مراجع در جلسات، لزوماً به معنای موفقیت شما نیست. گاهی مراجع به دلیل وابستگی ناسالم به درمانگر، جلسات را ادامه میدهد. برعکس، اگر مراجعی جلسات را ترک کند، ممکن است به این معنا باشد که به اندازه کافی بهبود یافته و دیگر نیازی به درمان ندارد.
همچنین، شما حق دارید مراجعینی را که نمیتوانید به آنها کمک کنید، نپذیرید. برای مثال، اگر مراجعی با مشکل اعتیاد شدید به شما مراجعه کند و شما تجربه کافی در این زمینه نداشته باشید، پذیرش او ممکن است غیراخلاقی باشد. همچنین، از درمان دوستان و آشنایان خودداری کنید؛ این کار میتواند مرزهای حرفهای را مخدوش کند.
به رشد جمعی اهمیت دهید
بزرگان این رشته هم انسان هستند و ممکن است اشتباه کنند. از پرستش آنها و گرفتار شدن در «کالتهای روانشناسی» پرهیز کنید. در نهایت، به یاد داشته باشید که کمک به رشد همکارانتان، به رشد خودتان هم کمک میکند. اگر دانش و تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، نهتنها به آنها کمک میکنید، بلکه شبکهای از حمایت و یادگیری ایجاد میکنید که در درازمدت به نفع همه خواهد بود.
این توصیهها، نقشه راهی برای رواندرمانگران تازهکار هستند تا با آگاهی و آمادگی بیشتری وارد این حرفه شوند. رواندرمانی، سفری است که هم به مراجعین و هم به خود درمانگر کمک میکند تا رشد کنند، به شرطی که با دقت، خودآگاهی، و تعهد همراه باشد.
حسین رنجبر/روانشناس
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.