برای رئیسجمهور ترامپ بسیار دشوار خواهد بود که به دنبال عادیسازی روابط سعودی-اسرائیلی برود، مگر اینکه جنگ در غزه به پایان برسد و مسیر روشنی برای تشکیل دولت فلسطینی فراهم شود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، اندیشکده ایتالیایی مطالعات سیاسی بین المللی در مقالهای به بررسی سفر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا به منطقه خلیج فارس پرداخته که در ادامه آمده است.
موضع سیاسی ترامپ تأثیر زیادی بر تعادل در خاورمیانه و شمال آفریقا گذاشته است، مناطقی که همچنان بیثبات هستند و به امنیت ملی ایالات متحده ادامه میدهند.
صد روز اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ امواج زیادی در سراسر جهان ایجاد کرده است، بهویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که همچنان به عنوان منطقهای حیاتی و بیثبات شناخته میشود و تأثیر زیادی بر امنیت ملی ایالات متحده و ثبات جهانی دارد.
در حالی که رئیسجمهور آمریکا به سه متحد کلیدی خلیج فارس، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر سفر کرده، این منطقه همچنان از جنگ وحشیانه و ویرانگر اسرائیل در نوار غزه که در آن بیش از ۵۰،۰۰۰ فلسطینی کشته شدهاند، به شدت متأثر است. اکثریت قریب به اتفاق این کشتهشدگان زنان و کودکان هستند و ۵۹ اسیر اسرائیلی و آمریکایی همچنان توسط حماس در اسارت هستند.
ترامپ I در مقابل ترامپ II
خاورمیانهای که رئیسجمهور ترامپ از پیشینیان خود به ارث برده بود، به طرز قابل توجهی با منطقهای که او در دوره اول ریاستجمهوری خود (۲۰۱۷-۲۰۲۱) با آن مواجه شد، تفاوت دارد.
دورهای که همچنان با توافقات تاریخی ابراهیم، که در پاییز ۲۰۲۰ به امضا رسید و روابط سه کشور عربی کلیدی امارات متحده عربی، بحرین و مراکش را با اسرائیل عادیسازی کرد، مشخص میشود.
اعلامیه توافقات ابراهیم، در حالی که بر صلح و همزیستی در منطقه تأکید داشت، در عمل عمدتاً مسئله فلسطین-اسرائیل را که بسیاری از سیاستگذاران واشنگتن آن را مسألهای بیپایان و بدون چشمانداز حلوفصل صلحآمیز براساس چارچوب راهحل دو دولت میدیدند، به حاشیه راند.
این توافقات منافع ملی این کشورهای عربی را منعکس میکرد و به شیوهای معاملاتی که سیاست خارجی ترامپ را به تصویر میکشید، توسط دولت ترامپ میانجیگری شد. به عنوان مثال، دولت ترامپ ادعای حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را به رسمیت شناخت و در مقابل، مراکش نیز به رسمیت شناختن دولت اسرائیل را اعلام کرده و بنابراین توافقات ابراهیم را امضا کرد.
دوره اول ریاستجمهوری ترامپ همچنین به خاطر سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران به یاد میآید، سیاستی که از سوی اکثر سیاستگذاران خاورمیانه در واشنگتن به عنوان رکن اصلی تهدیدات امنیت ملی آمریکا و اسرائیل در نظر گرفته میشد.
این کمپین فشار حداکثری شامل تحریمهای شدیدتر علیه ایران، لغو توافق هستهای چندجانبهای بود که دولت رئیسجمهور باراک اوباما به نام برجام (JCPOA) امضا کرده بود و همچنین ترور یکی از رهبران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ژنرال قاسم سلیمانی بود.
حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، باعث تغییرات ژئوپلیتیکی عمیق در سراسر منطقه شده است که رئیسجمهور ترامپ امروز با آنها مواجه است. اولاً، مسئله فلسطین، که به معنای اشغال اراضی فلسطینی توسط اسرائیل و بیعدالتیهایی است که غیرنظامیان فلسطینی در کرانه باختری و غزه با آن مواجه هستند، به موضوع اصلی تبدیل شده است، زیرا کل منطقه عربی همچنان شاهد جنگ وحشیانه غزه و خشونتهای افراطی مهاجران در کرانه باختری است که هیچ پایان مشخصی برای آن دیده نمیشود.
دوم، جنگ سایهای طولانیمدت بین اسرائیل و ایران در دو رویارویی نظامی مستقیم در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ به صحنه اصلی تبدیل شده و منطقه را در حالت اضطراب و ترس از جنگ تمامعیار قرار داده است. این حملات موجب جسارت بیشتر دولت نتانیاهو برای پیگیری اقدامات تهاجمیتر علیه ایران در صورت بروز مجدد فرصت شده است.
سوم، وضعیت نظامی و امنیتی پس از حملات ۷ اکتبر اسرائیل، که تحت تأثیر ذهنیت «دیگر هرگز» شکل گرفته است، منجر به ضعیف شدن «محور مقاومت»، از جمله حزبالله لبنان پس از جنگ ویرانگر اسرائیل (اکتبر – نوامبر ۲۰۲۴)، حماس در اراضی فلسطینی و حوثیها در یمن و همچنین دیگر شبهنظامیان در سوریه و عراق شده است.
چهارم، منطقه عربی شاهد سقوط بشار اسد در سوریه به دست یک گروه وابسته سابق به القاعده، هیأت تحریر شام (HTS)، بوده است. امروز سوریه تحت حکومت احمد الشرع سرکرده HTS قرار دارد که با چالشهای شدید امنیتی، انسانی، سیاسی و اقتصادی پس از یک جنگ ویرانگر ۱۴ ساله روبهرو است.
در نهایت، کشورهای متحد کلیدی در حوزه عربی خلیج فارس به عنوان بازیگران اصلی در عرصه جهانی ظاهر شدهاند و روابط خود را با دیگر قدرتهای بزرگ به طور چشمگیری بازنگری کرده و روابط اقتصادی و سیاسی خود را با چین عمیقتر کرده و در عین حال روابط سیاسی و نظامی خود را با روسیه حفظ کردهاند.
این تحولات استراتژیک منجر به تغییرات دیپلماتیک از جمله توافق آشتی میان عربستان سعودی و ایران به واسطه چین شده است. علاوه بر این، این روابط استراتژیک عمیقشده به متحدان کلیدی ایالات متحده (آمریکا) در شورای همکاری خلیج فارس (GCC) یک کرسی اصلی در میز جهانی داده است.
به عنوان مثال، عربستان سعودی میزبان مذاکرات برای پایان دادن به جنگ در اوکراین بوده و قطر میانجیگری کرده است تا کودکان «غیرقانونی گرفتهشده» از مناطق اشغالی اوکراین توسط روسیه به کشور خود بازگردند.
یک چشمانداز جدید ژئوپلیتیکی
این چشمانداز جدید ژئوپلیتیکی در خاورمیانه هماکنون توسط دولت دوم رئیسجمهور ترامپ به شکلی متفاوت مورد توجه قرار گرفته است که بر «پایان جنگها» و ایجاد «صلح پایدار» در خاورمیانه تأکید دارد، بهویژه در کمپین انتخاباتیاش برای آمریکاییهای عرب و مسلمان.
اولاً، رئیسجمهور ترامپ به خاطر توافق آتشبس غزه و معامله اسرا که در ژانویه ۲۰۲۵، تنها پنج روز قبل از آغاز به کارش به دست آمد، مورد تقدیر قرار گرفت. سیاستگذاران اذعان کردند که او آماده بود فشار بیاورد تا نخستوزیر اسرائیل را از طریق فرستاده مورد اعتماد خود در خاورمیانه، استیو ویتکاف، به موافقت با این توافق برساند.
در حالی که آتشبس شکست خورد و ایالات متحده بهطور کامل به برنامههای جنگطلبانه ناتانیاهو در غزه مهر تایید میزند، بسیاری هنوز معتقدند که تنها رئیسجمهور ترامپ میتواند از بازپسگیری غزه توسط اسرائیل جلوگیری کرده و جنگ را پایان دهد.
این که آیا متحدان کلیدی عرب شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، به ویژه عربستان سعودی، در سفر پیش روی رئیسجمهور ترامپ بر این نکته تأکید خواهند کرد یا نه، هنوز مشخص نیست.
یک نکته واضح است: برای رئیسجمهور ترامپ بسیار دشوار خواهد بود که به دنبال عادیسازی روابط سعودی-اسرائیلی برود، مگر اینکه جنگ در غزه به پایان برسد و مسیر روشنی برای تشکیل دولت فلسطینی فراهم شود.
علاوه بر این، در مورد ایران، رئیسجمهور ترامپ فرستاده ویژه خود در خاورمیانه را موظف کرده است که مذاکرات هستهای با این کشور را که در حال حاضر توسط عمان میانجیگری میشود، آغاز کند؛ تلاشی از سوی رئیسجمهور آمریکا برای رسیدن به توافق.
این رویکرد دیپلماتیک به سمت ایران باعث «شوک» نخستوزیر اسرائیل شده است که در تلاش بوده از ایالات متحده برای حمله به برنامه هستهای ایران حمایت بگیرد. رئیسجمهور ترامپ همچنین سیاستگذاران تندروتر در مورد ایران را کنار گذاشته است، از جمله برکناری اخیر مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی و اخراج قبلی برایان هوک، معمار کمپین فشار حداکثری در دوره اول، از هیئت مدیره مرکز ویلسون.
همچنین شایان ذکر است که رهبران شورای همکاری خلیج فارس (GCC) حمایت خود را از توافق هستهای با ایران اعلام کردهاند و گزارش شده است که از رئیسجمهور ترامپ خواستهاند که این مذاکرات را با ایران ادامه دهد.
تلاشهای دیپلماتیک جدید ترامپ با ایران با این واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در دنیای عرب، به ویژه در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، هماهنگ است که به دنبال اجتناب از جنگ تمامعیار هستند و ترجیح میدهند به دنبال مذاکرات با تهران بروند.
در حالی که دولت دوم ترامپ هنوز سیاست واضحی در مورد سوریه با توجه به تحولات جدید در این کشور ارائه نکرده است، فرصتهایی برای کشورهای کلیدی متحد ایالات متحده، به ویژه عربستان سعودی و قطر، وجود دارد تا برای تعامل با دولت احمد الشرع فشار بیاورند.
برخی گزارشها حاکی از آن هستند که این دولت فهرستی از شرایط برای لغو تحریمها به دولت سوریه ارسال کرده است، اما هنوز مشخص نیست که واشنگتن تا کجا حاضر است از الشرع حمایت کند.
در نهایت، سفر رئیسجمهور ترامپ به منطقه برای درک سیاستهای خاورمیانهای او اهمیت زیادی خواهد داشت. این سفر قطعاً شامل اعلامیههایی درباره سرمایهگذاریهای بزرگ کشورهای عربی خلیج فارس در ایالات متحده خواهد بود و بدین ترتیب تأکید بیشتری بر انجام معاملات تجاری و دیپلماسی متعاملانه بهعنوان روش اصلی او خواهد داشت.
اینکه آیا او حاضر است اسرائیل را به ویژه در مورد غزه تحت فشار قرار دهد، همانطور که بسیاری در سراسر منطقه امیدوارند، هنوز مشخص نیست و ممکن است این موضوع میراث او در خاورمیانه باشد، هر مسیری که پیش بگیرد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.