در جریان مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، صحبتهایی درباره بررسی راههای جایگزین برای کاهش حساسیتها و مدیریت چالشهای غنیسازی مطرح شده تا مسیر رسیدن به توافق هموارتر شود. یکی از این گزینهها، سرمایهگذاری مشترک عربستان در صنایع غنیسازی ایران است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، موسسه «اوریون پالیسی» در تحلیل به بررسی دلایل حمایت عربستان از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا پرداخته که در ادامه آمده است.
در سال ۲۰۰۲، زمانی که (سازمان منافقین) ابعاد پنهان برنامه هستهای ایران را در هتلی در واشنگتن افشا کرد، جامعه جهانی از جمله کشورهای عربی منطقه و پادشاهیهای خلیج فارس نسبت به برنامه هستهای تهران احساس ترس و آسیبپذیری کردند. پس از آن، عربستان سعودی بهعنوان مهمترین رقیب عرب منطقهای ایران، تلاشهای خود را برای محدود کردن و مقابله با برنامه اتمی ایران آغاز کرد.
رقابت و حسادت هستهای عربستان نسبت به همسایهاش بدون وقفه ادامه یافت، اما دوازده سال پیش، زمانی که اولین مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا در سال ۲۰۱۳ آغاز شد – مذاکراتی که دو سال بعد در ۲۰۱۵ به توافقی موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) انجامید – مقامات سعودی بهشدت ناامید شدند. آنها برجام را توافقی ضعیف میدانستند و وزیر امور خارجه عربستان در آن زمان تأکید کرده بود که ریاض «نه به دنبال آشتی است و نه مصالحهای میان ایران و هر نهادی که بخواهد با آن مذاکره کند».
با این حال، زمانی که نخستین دور از مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا در تاریخ ۱۲ آوریل در عمان آغاز شد، مقامات ریاض از آن استقبال کردند و وزارت خارجه عربستان در بیانیهای آن را ابزاری برای پیشبرد صلح در منطقه و جهان توصیف کرد. پرسش اصلی اینجاست که در طول ۱۰ سال گذشته چه چیزی تغییر کرده که عربستان سعودی اکنون از مذاکراتی استقبال میکند که به نظر میرسد مسیر مشابهی را دنبال میکنند.
تغییرات در سیاست خارجی
سیاست خارجی عربستان سعودی بهوضوح از سنتگرایی و محافظهکاری به دیپلماسی فعال و تعامل جهانی تغییر یافته است، آن هم از زمانی که محمد بن سلمان (MBS)، ولیعهد و حاکم واقعی کشور، تقریباً یک دهه پیش به قدرت رسید. این راهبرد بر استراتژی مشارکتی و پیگیری صلح و ثبات منطقهای تأکید دارد و بیشتر بر عوامل داخلی غیردینی مانند تقویت روحیه ملیگرایی تکیه میکند. ایران در این استراتژی جایگاه ویژهای دارد.
برای نخستین بار، شبکه سیانان در تاریخ ۱۶ فوریه گزارش داد که عربستان سعودی در تلاش است تا میان ترامپ و ایران برای توافق هستهای میانجیگری کند. ریاض که در رقابت میانجیگری با امارات متحده عربی و قطر قرار دارد، پیش از این نیز با تکیه بر روابط نزدیکش با ترامپ، موفق شده بود میزبان مذاکرات میان آمریکا و روسیه در مورد بحران اوکراین باشد. سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع و برادر محمد بن سلمان، به ایران پیش از دور دوم مذاکرات هستهای، و انتقال پیام ملک سلمان به رهبر انقلاب، ایت الله خامنهای نشانهای از تغییر دیدگاه ولیعهد نسبت به ایران و تلاش فعالانه برای حل اختلاف با تهران است.
امکان موفقیت عربستان در میزبانی مذاکرات دور از ذهن نیست، چرا که سعودیها میتوانند چیزی به ایران پیشنهاد دهند که میانجیهای سنتی مانند عمان و قطر شاید قادر به ارائه آن نباشند. ایران بهدنبال راههایی است تا اطمینان حاصل کند که از توافق، منافع اقتصادی مشخصی بهدست میآورد؛ و اگر عربستان بتواند سرمایهگذاری، تجارت و دیگر مزایا را پیشنهاد کند، این کشور میتواند مسیر طبیعی دستیابی به آن منافع باشد.
پس از سالها روابط پرتنش، به نظر میرسد هر دو طرف به این نتیجه رسیدهاند که بهعنوان دو کشور همسایه، باید منافع یکدیگر را محترم بشمارند؛ چراکه هیچیک از این دو همسایه قابل حذف نیستند.
ایران همچنان حضوری قوی در منطقه دارد و غیبت عربستان از یک توافق احتمالی میان ایران و آمریکا، این کشور را منزوی کرده و به بازنده اصلی بدل خواهد کرد. این موضوع یادآور دردناک سخنان باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا، در مصاحبهای با نشریه آتلانتیک در مارس ۲۰۱۶، یک سال پس از برجام است؛ زمانی که متحدان خود از جمله عربستان را «سواریگیران رایگان» نامید و تأکید کرد که سعودیها باید یاد بگیرند چگونه منطقه را با ایران «تقسیم» کنند.
اقتصاد در معرض خطر
جغرافیای تجارت و تنوعبخشی به اقتصاد، در رأس اولویتهای عربستان سعودی برای پیگیری سیاستی صلحآمیز در قبال ایران قرار دارد. محمد بن سلمان چشماندازهای بلندپروازانهای را برای تقویت قدرت اقتصادی کشورش ترسیم کرده است. برنامه تنوعبخشی اقتصادی که هدف آن تبدیل عربستان از پادشاهیای وابسته به نفت به قطبی برای تجارت، فناوری و گردشگری است، بیش از هر چیز به ثبات و صلح نیاز دارد.
سعودیها از وقوع جنگ میان ایالات متحده و ایران بیم دارند و ترجیح میدهند که برنامه هستهای ایران از طریق دیپلماسی قوی و مورد رضایت تهران محدود شود، بهطوری که ایران نیز سهم خود را از آن دریافت کرده باشد. درک عربستان از اهمیت ثبات منطقهای و نقش ایران در آن کمی دیر حاصل شد.
عربستان سعودی تا زمانی که در سپتامبر ۲۰۱۹، حمله موشکی حوثیها به تأسیسات نفتی این کشور باعث اختلال در تولید روزانه ۵.۷ میلیون بشکه نفت – یعنی تقریباً نیمی از تولید نفت سعودی – شد، متوجه نقش کلیدی ایران در بیثباتی اقتصادی خود نشد. همچون همیشه، ریاض انتظار حمایت آمریکا را داشت، اما زمانی که ترامپ گفت: «آن حمله به عربستان بود، نه به ما» و اعلام کرد که «عجلهای برای پاسخ دادن نیست»، بهشدت شوکه شد.
چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان
چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان، نقشه راه و ابزاری برای مشروعیت داخلی و اعتبار خارجی این کشور است. هرگونه تنش منطقهای تهدیدی جدی برای این چشمانداز محسوب میشود. با اینکه برخی اهداف آن مانند کاهش نرخ بیکاری، افزایش مشارکت زنان در نیروی کار و افزایش مالکیت مسکن، زودتر از موعد مقرر محقق شدهاند، برخی دیگر مانند جذب سرمایهگذاری خارجی با دشواریهایی روبهرو شدهاند.
جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در عربستان سعودی برای سومین سال پیاپی در سال ۲۰۲۴ با کاهش ۱۹ درصدی به ۲۰.۷ میلیارد دلار رسید؛ کمترین رقم از سال ۲۰۲۰ تاکنون. این در حالی است که هدف تعیینشده برای ۲۰۲۴، رقم ۲۹ میلیارد دلار بود؛ یعنی دستکم ۸ میلیارد دلار کسری. طبق چشمانداز ۲۰۳۰، عربستان امیدوار است جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی را حدود پنج برابر افزایش داده و به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال برساند. با این روند، مقامات سعودی ممکن است برای تحقق این چشمانداز با چالش مواجه شوند. تداوم جذب سرمایه، پیش از هر چیز، به محیطی امن و باثبات نیاز دارد.
علاوه بر این، صندوق بینالمللی پول در گزارش آوریل خود، پیشبینی رشد تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی در سال ۲۰۲۵ را از ۳.۳ درصد به ۳ درصد کاهش داد و همزمان نسبت به چالشهای پیشروی کل منطقه، از جمله ازسرگیری تدریجی تولید نفت، هشدار داد. عربستان، بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان و یکی از اعضای گروه G۲۰، انتظار داشت در سال ۲۰۲۵ شاهد رشد اقتصادی قویای باشد که بر پایه افزایش تولید نفت خام حمایت شود؛ نظرسنجی رویترز در اکتبر، رشد ۴.۴ درصدی را پیشبینی کرده بود.
برای جذب سرمایه و تأمین مالی پروژههای عظیم در دست ساخت، عربستان تلاش میکند ظرفیتهای تجاری و اقتصادی خود را به جریانهای بزرگ اقتصاد و سیاست جهانی پیوند دهد و در این مسیر، منطقهای پویا با حداقل تنش، بستر مناسبی برای مشارکت ریاض در اقتصاد جهانی فراهم میکند.
ایران میتواند به یکی از چالشبرانگیزترین گزینهها تبدیل شود، چرا که تنشهای تجاری فزاینده و سطح بالای بیثباتی سیاستگذاری، رشد اقتصادی را تضعیف میکند. تنشهای منطقهای میتواند منجر به سختتر شدن ناگهانی شرایط مالی منطقه و خروج سرمایه شود؛ مسألهای که بهویژه بازارهای نوظهوری، چون عربستان را متأثر خواهد کرد. کاهش تنش با تهران میتواند به مقابله با این تهدید کمک کند.
همکاری هستهای مشترک
در جریان مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، صحبتهایی درباره بررسی راههای جایگزین برای کاهش حساسیتها و مدیریت چالشهای غنیسازی مطرح شده تا مسیر رسیدن به توافق هموارتر شود. یکی از این گزینهها، سرمایهگذاری مشترک عربستان در صنایع غنیسازی ایران است.
در آوریل، کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا، به عربستان سعودی سفر کرد و درباره مذاکراتی بحث کرد که به عربستان امکان دسترسی به فناوری هستهای آمریکا و احتمالاً غنیسازی اورانیوم را میدهد. وی گفت هنوز وارد جزئیات نشده، اما نگرانی خود را از خطر گسترش تسلیحات هستهای در عربستان پنهان نکرد و تأکید کرد که «توافق ۱۲۳ قطعاً لازم خواهد بود».
توافق ۱۲۳ مصوب سال ۱۹۵۴ بهطور کلی ایجاب میکند که برای هرگونه انتقال قابلتوجه مواد یا تجهیزات هستهای از آمریکا، یک توافق همکاری صلحآمیز هستهای منعقد شود. امارات متحده عربی نخستین کشوری در جهان عرب است که با داشتن نیروگاه هستهای، به این توافق ملحق شده است.
با این حال، همکاری در زمینه غنیسازی میان آمریکا و عربستان با مشکلاتی روبهروست. نخست آنکه غنیسازی در سطح پایین و در تأسیسات کوچک، از نظر اقتصادی بهصرفه نیست. در حال حاضر، کنسرسیوم اروپایی «یورنکو»، چین و روسیه در سطوح اقتصادی قابل توجیهی غنیسازی انجام میدهند، و حتی آمریکا نیز غنیسازی صلحآمیز خود را به یورنکو واگذار کرده است.
دوم آنکه، غنیسازی اورانیوم توسط عربستان—تحت نظارت ایالات متحده—احتمالاً کشورهای منطقهای دیگر مانند مصر و ترکیه را نیز به سمت دنبال کردن غنیسازی اورانیوم برای مقاصد خود سوق خواهد داد. سوم، آمریکا دیگر فعالانه نیروگاههای هستهای غیرنظامی نمیفروشد و ساخت رآکتورهای کوچک ماژولار (SMRs) —فناوری نوینی که میتواند در خاورمیانه برای نمکزدایی و تولید برق مفید باشد—احتمالاً تا اواخر دهه ۲۰۲۰ یا اوایل دهه ۲۰۳۰ به بهرهبرداری نخواهد رسید. بنابراین، چشمانداز همکاری هستهای آمریکا و عربستان تا حدی مبهم است.
از این رو، ایجاد همکاری مشترک میان ایران و عربستان امر غیرمنتظرهای نخواهد بود. از یک سو، چنین همکاریای میتواند به رقابت هستهای میان دو کشور پایان دهد، بهویژه با توجه به هشدار محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۸ مبنی بر اینکه اگر ایران به بمب هستهای دست یابد، عربستان نیز همین مسیر را خواهد رفت.
از سوی دیگر، غنیسازی فراتر از نیازهای داخلی ایران میتواند زمینهساز همکاری و سرمایهگذاری مشترک دو کشور در فروش مجدد یا مصرف مشترک شود. این مدل در همکاری هستهای مشترک بین برزیل و آرژانتین اجرا شده و به نظارت متقابل بر فعالیتهای هستهای و افزایش امنیت منطقهای منجر شده است.
در صورت راهاندازی کنسرسیوم مشترک غنیسازی، شاهد تفاهم میان دو کشور، همکاری هستهای، نظارت متقابل و جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در منطقه خواهیم بود. همچنین، سرمایهگذاری و همکاری مشترک میتواند به وابستگی متقابل منجر شود و مسیر را برای همکاری و سرمایهگذاری گستردهتر در سایر حوزهها هموار کند.
با این حال، موانع بسیاری بر سر راه این همکاری مشترک وجود دارد که مهمترین آن، نبود اعتماد متقابل میان تهران و ریاض است. این طرح تنها در صورتی قابل اجراست که همراه با تضمینها و تأیید قدرتهای بزرگی مانند ایالات متحده، چین و روسیه باشد. تحقق این مدل به میزان توانایی ایران در کاهش تنشها با ایالات متحده بستگی دارد.
پس از یک دهه، عربستان سعودی بر پایه ملاحظات جدید اقتصادی و سیاسی، دیدگاه شکاکانه و طردکننده قبلی خود نسبت به فعالیتهای هستهای ایران را اصلاح کرده و به جای اصرار بر انزوای هستهای تهران، اکنون خواستار مشارکت در مذاکرات هستهای و حتی میزبانی آنها میان ایران و آمریکاست.
ثبات منطقهای و ترس از گرفتار شدن در جنگی تمامعیار در صورت وقوع تقابل نظامی میان تهران و واشنگتن، پیگیری چنین راهبردی را الزامی کرده است. با این حال، در صورت بروز جنگ، باید دید عربستان چگونه این بازی حساس را میان دو طرف پیش خواهد برد، بدون آنکه موجبات دلخوری هیچیک را فراهم کند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.