به گزارش تابناک، سابقه میانجگری ایران یا درخواست میانجگری از سوی ایران در تاریخ معاصر چیست؟ ایران بین چه کشورهایی تاکنون برای صلح و رفع تنش واسطه شده است؟ جایگاه میانجگری در سیاست خارجی ایران کجاست؟ آیا به عنوان یک ماموریت اصلی و جدی به آن نگریسته می شود؟
میانجگری به عنوان یک ابتکار دیپلماتیک باعث اعتبار و مقبولیت بیشتر برای کشور مبدغ می شود و تاثیر رسانه ای و خبری آن هم قابل انکار نیست.
ایران به عنوان یک کشور بزرگ، کلیدی و از بازیگران اصل در خاورمیانه، در هفتاد سال گذشته (از حدود ۱۳۳۰ شمسی) در چندین مورد بهعنوان میانجی در مناقشات بینالمللی عمل کرده یا از کشورهای دیگر درخواست میانجیگری کرده است.
این فعالیتها و تدابیر دیپلماتیک که یکی از وظایف ذاتی دستگاه سیاست خارجی است اما به نظر می رسد تاکنون به عنوان یک وظیفه اصلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، طبعا میانجگری میان دو طرف دیگر، نیازمند تیم های کارشناسی مسلط، مطالعات و اطلاعات دقیق از توازن قوا و چالش ها و نیروهای درگیر است و صرفا یک ریش سفیدی عاطفی نیست.
ایران در کدام مناقشات بینالمللی میانجگری کرده است؟
الف) میانجیگری در مناقشه قرهباغ (دهه ۱۳۷۰ شمسی / ۱۹۹۰ میلادی) پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناقشه بر سر منطقه قرهباغ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان شدت گرفت. ایران به دلیل همسایگی با هر دو کشور و نگرانی از تأثیرات این درگیری بر امنیت منطقهای نقش میانجی را بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۷۱ شمسی (۱۹۹۲ میلادی)، ایران میزبان مذاکراتی بین نمایندگان ارمنستان و آذربایجان بود. این مذاکرات به توافق موقت آتشبس منجر شد که به «توافق تهران» معروف است. با این حال، این آتشبس پایدار نبود و درگیریها ادامه یافت. نقش ایران به دلیل دخالت قدرتهای بزرگتر مانند روسیه و ترکیه کمرنگ شد، اما این مورد نمونهای از تلاش فعال ایران برای میانجیگری در منطقه بود. مذاکرات تهران در اسناد دیپلماتیک ایران و گزارشهای سازمان ملل رسما به عنوان میانجگری دیپلماتیک ثبت شده است.
میانجیگری در جنگ داخلی لبنان (دهه ۱۳۶۰ شمسی / ۱۹۸۰ میلادی)
در جریان جنگ داخلی طولانی در لبنان، (۱۹۷۵–۱۹۹۰) گروههای مختلف لبنانی (از جمله مسیحیان مارونی، شیعیان، سنیها، و دروزیها) و بازیگران خارجی (اسرائیل، سوریه) با یکدیگر می جنگیدند، لبنان از دیرباز به دلیل وجود جمعیت کثیر شیعیان، جزو مناطق نفوذ ایران بود و ایران سعی کرد در مقطعی این درگیری ها بین نیروهای داخلی لبنان را سامان دهد، ایران روی هر دو گروه شیعی لبنان،یعنی جنبش امل و حزب الله نفوذ داشت.
جمهوری اسلامی ایران در دهه ۱۹۸۰، بهویژه در مذاکرات برای آزادی گروگانهای غربی در لبنان، نقش میانجی بین گروههای لبنانی و قدرتهای غربی (مانند آمریکا و فرانسه) ایفا کرد. ایران با استفاده از نفوذ خود بر گروههای شیعه، به آزادسازی برخی گروگانها کمک کرد. این میانجیگری به بهبود نسبی روابط ایران با برخی کشورهای غربی در آن مقطع کمک کرد، اما به دلیل پیچیدگی جنگ داخلی لبنان، تأثیر محدودی داشت.
میانجیگری در بحران بوسنی (دهه ۱۳۷۰ شمسی / ۱۹۹۰ میلادی)
در جریان جنگ خونبار بوسنی (۱۹۹۲–۱۹۹۵) و بعد از فروپاشی یوگسلاوی، ایران بهعنوان یک کشور حامی مسلمانان بوسنی، نقش دیپلماتیک و گاهی میانجیگرانه ایفا کرد، بوسنیاییها، صربها، و کرواتها که بقایای یوگسلاوی سابق شناخته می شدند بر سر تقسیم قدرت و اداره کشور به توافق نرسیدند و دست به سلاح بردند، به دلیل تبغیض ساختاری و سیسماتیک اروپایی ها علیه مسلمانان بوسنی، این اقلیت مذهبی بشدت مورد حمله و نسل کشی صرب ها قرار گرفت.
ایران با ارسال کمکهای بشردوستانه و دیپلماسی فعال در سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاری اسلامی کنونی)، تلاش کرد بین گروههای درگیر میانجیگری کند. ایران همچنین میزبان مذاکراتی برای کاهش تنشها بود. نقش ایران در این مناقشه بیشتر حمایتی و دیپلماتیک بود تا میانجیگری مستقیم و تأثیر آن در مقایسه با میانجیگری آمریکا (توافق دیتون) محدود بود.
ایران همچنین در مذاکرات صلح تاجیکستان بین دولت و گروههای اسلامگرای این کشور هم سعی بر میانجکری و کاهش تنش ها گرفت که با وجود درخشش اولیه به دلیل تاثیرپذیری تاجیکستان از روسیه، این نقش آفرینی متوقف ماند.
یانجیگری در روابط عراق و کشورهای عربی پس از سقوط صدام (دهه ۱۳۸۰ شمسی / ۲۰۰۰ میلادی)
پس از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳، ایران نفوذ قابلتوجهی در عراق به دست آورد. این موضوع باعث نگرانی کشورهای عربی به خصوص عربستان سعودی، رقیب دیرینه منطقه ای ایران شد، ایران در دهه ۲۰۰۰ تلاش کرد با میزبانی کنفرانسهای منطقهای و مذاکرات دیپلماتیک، روابط بین دولت جدید عراق- که همسو با ایران بود- و کشورهای عربی را بهبود بخشد. برای مثال، ایران در سال ۲۰۰۷ میزبان نشستی با حضور مقامات عراقی و نمایندگان کشورهای عربی بود. این تلاشها به دلیل رقابتهای منطقهای ایران و عربستان سعودی موفقیت محدودی داشت.اما تا حد زیادی تنش های نظامی و مذهبی را کاهش داد و باعث ایجاد فرمولی برای تقسیم قدرت در عراق بعد از صدام شد.
اما در سالهای قبل از انقلاب، ایران چندبار تقاضای میانجگری در منازعه ای که خود یک سمت آن بود را از برخی کشورها و قدرت های بین المللی درخواست میانجگری کرده بود:
درخواست میانجیگری توسط ایران
الف) ماجرای ملی شدن صنعت نفت (۱۳۳۰–۱۳۳۲ شمسی / ۱۹۵۱–۱۹۵۳ میلادی)
ایران و بریتانیا بر سر ملی شدن صنعت نفت یک جنگ تمام عیار دیپلماتیک داشتند، انگلیسی ها نفت ایران را تحریم کردند و با خروج از تاسیسات نفتی ایران، سعی کردند وضعیت استخراج نفت ایران را فلج کنند، نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق الهام بخش رویدادهای مشابه در مصر (ملی شدن کانال سوئز) شد و این برای انگلیس گران تمام شده بود، مذاکرات بین ایران و انگلیس برای رسیدن به یک توافق سیاسی درباره نقت به بن بست رسید و دولت مصدق از ایالات متحده و سپس بانک جهانی درخواست کرد بهعنوان میانجی وارد مذاکرات شوند. آمریکا در مقاطعی پیشنهاد میانجیگری داد، اما به دلیل حمایت ضمنی از بریتانیا، این تلاشها بینتیجه ماند. در نهایت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مذاکرات را متوقف کرد. و در نتیجه میانجیگری پیشنهادی آمریکا به دلیل عدم بیطرفی و فشارهای بریتانیا شکست خورد.
میانجیگری در مذاکرات هستهای (دهه ۱۳۸۰–۱۳۹۰ شمسی / ۲۰۰۰–۲۰۱۰ میلادی)
در ماجرای پرونده هسته ای، ایران و گروه ۱+۵ (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین، آلمان) با یکدیگر برای رسیدن به یک توافق پایدار مذاکره می کردند، اما به دلایل سیاسی این توافق هیچ گاه به صورت پایدار و قابل اتکا در نیامد، طرف های غربی تا مدتها از پذیرفتن حق طبیعی ایران برای غنی سازی اورانیوم خودداری می کردند و سعی داشتند با تحریم پاسخ دهند، ایران هم ابزارهای مختلف دیپلماتیک را برای فشار به غرب به کار گرفت، منازعه ای که همچنان ادامه دارد، در دولت دوم محمود احمدی نژاد، ترکیه و برزیل در سال ۱۳۸۹ شمسی / ۲۰۱۰ میلادی برای مقطع کوتاهی وارد مذاکرات هسته ای ایران شدند.
احمدی نژاد که از فعال ترین روسای جمهور در سیاست خارجی بود، از ترکیه و برزیل خواست در مذاکرات هستهای میانجیگری کنند. این تلاش به بیانیه تهران منجر شد که طبق آن ایران بخشی از اورانیوم غنیشده خود را برای تبادل سوخت به ترکیه ارسال میکرد. اما این توافق مورد پذیرش غرب قرار نگرفت.
میانجگری عمان بین ایران و آمریکا
بعد از بن بست طولانی مذاکرات هسته ای، پادشاهی عمان که روابط نزدکی با ایران و آمریکا دارد، به صورت مخفی و غیر علنی وارد فضای میانجگری بین ایران و آمریکا شد، دقیقا معلوم نیست این ورود به درخواست کدام طرف بوده است اما نتیجه تا حد زیادی موفقیت آمیز بود. در اواخر دولت دوم احمدی نژاد، عمان مذاکرات محرمانهای را در مسقط تسهیل کرد که از سوی ایران، علی اکبر صالحی وزیر خارجه وقت آن را مدیریت می کرد، این میانجگری به مذاکرات منجر به برجام (۲۰۱۵) کمک کرد. پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمهای شدید، تنشها بین ایران و آمریکا افزایش یافت، در این مقطع هم عمان و سوئیس و ژاپن برای میانجگری بین ایران و آمریکا اظهار آمادگی کردند که نتیجه ملموسی نداشت.
در سال ۱۳۹۸ شمسی (۲۰۱۹ میلادی)، شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، به تهران سفر کرد تا پیامهایی از آمریکا به ایران منتقل کند. گفته می شود در سالهای ۲۰۲۰–۲۰۲۲ در دولت سید ابراهیم رئیسی، ایران از عراق و قطر خواست در مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا (بهویژه درباره بازگشت به برجام) میانجیگری کنند. این میانجیگریها به دلیل پیچیدگی روابط ایران و آمریکا و عدم توافق بر سر شرایط، به نتیجه قطعی نرسید.
در نهایت می توان گفت ایران بیشتر در مناقشاتی میانجیگری کرده که به امنیت منطقهای یا منافع استراتژیک آن مرتبط بوده است (مانند قرهباغ و لبنان). این نقش اغلب به دلیل رقابتهای منطقهای یا دخالت قدرتهای بزرگ محدود شده است، در دوره وزارت خارجه دکتر ولایتی این تلاش ها بیشتر بود اما به مرور کاهش یافت. این نکته هم قابل ذکر است که معمولا در میانجگری هایی که ایران انجام داده است، وزیر خارجه -و نه رئیس جمهور- پیش قدم شده است،
در مواردی که ایران تحت فشار بینالمللی بوده (مانند مسئله هستهای یا تنش با آمریکا) از کشورهای بیطرف یا دارای روابط خوب با غرب (مانند عمان، سوئیس، یا ترکیه) فضای اولیه میانجگری ایجاد شده است، اما به سرانجام مشخصی نرسیده است.
نکته جالب این است که اقدام به میانجگری در سالهای بعد از انقلاب نسبت به سالهای قبل از انقلاب، بیشتر شده است و این نشان اعتماد به نفس بیشتر طرف ایرانی در این شرایط جدید تاریحی است.
با این اوصاف باید منتظر بود و دید که عباس عراقچی در جدیدترین تلاش منطقه ای ایران برای میانجگری بین هند و پاکستان چه راهبردی را دنبال می کند و آیا این میانجگری به نتیجه می رسد یا آنکه دوباره در فضای رقابت های بزرگ، این تلاش هم خاموش می شود، آیا وقت آن نرسیده است که با توجه به تجربه میانجگری های موفق، طرحی نو در میانجگری های منطقه ای و حتی بین المللی ایران درانداخته شود؟
نظر شما چیست؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.