عبور دوباره تندروها از خاتمي؟

ناصر يثربي
کد خبر: ۱۲۶۸۷
|
۰۲ تير ۱۳۸۷ - ۱۷:۱۷ 22 June 2008
|
13566 بازدید
بحث انتخابات رياست جمهوري دهم و استراتژي اصلاح‌طلبان از هم اکنون بحث محافل سياسي وابسته به اين جريان است. در اين نوشتار سعي شده است که با نقد يکي از استراتژي‌هاي ممکن اطلاح‌طلبان که امروزه شنيده مي‌شود و من نام آن را «عبور دوباره از خاتمي» مي‌نامم، راه حلي البته نه جديد ولي با ادله‌اي جديد ارائه شود.

اين نقد، نقدي بر موضع‌گيري‌هاي اخير طيف تندرو اصلاح‌طبان است و از جمله شامل گفت‌وگوي افلاطوني آقايان دکتر سعيد حجاريان با عباس عبدي (1) و نوشته جناب آقاي زيد آبادي (2) است.

يکي از استراتژي‌هاي مطرح در گفتار (1) و نوشتار (2) بحث عبور از خاتمي است. بدين شکل و با اين استدلال که خاتمي به خاطر خصوصيات شخصيتي فاقد توانايي لازم براي هدايت قاطعانه جريان اصلاح طلبي است و شخص ديگري، مثلا عبداالله نوري به جاي وي بايد کانديداي اصلاح طلبان باشد؛ حتي به بهاي کنار گذاشته شدن از دور رقابت، رد صلاحيت، و در نتيجه شرکت نکردن در انتخابات و در واقع تحريم انتخابات. چرا من اين استراتژي را استراتژي «عبور دوباره از خاتمي» مي‌نامم. چرا که معتقدم اصلاح طلبان و در واقع اطلاحات بار ديگر بر سر يک دوراهي سرنوشت‌ساز قرار دارد. دو راهي‌هايي که مربوط به تصميم‌گيري در نحوه تعامل با ارکان قدرت در ايران بوده‌اند.

دو راهي اول، مقطع بعد انتخابات مجلس ششم و پيروزي حداکثري اطلاح‌طلبان بود که شامل پروژه عبور از هاشمي رفسنجاني هم بود. در آن مقطع اصلاح طلبان سرخوش پيروزي و با خوش‌خيالي و بدون در نظر گرفتن واقعيات، سعي در گسترش پيروزي‌ها داشتند. مساله‌اي که تندروي‌هاي گسترده طيف جوانتر اين گروه را هم به دنبال داشت. اين تندروي‌ها کار را به جايي رساند که صداي خاتمي و کروبي هم در آمد. و در نهايت کار را به جايي رسيد که حکومت تن به انتخابات مجلس هفتم داد. چرا که من معتقدم اگر اصلاح‌طلبان با هوشياري عمل مي‌کردند، همان طور که انتخابات مجلس ششم برگزار شد، انتخابات مجلس هفتم هم مي‌توانست به همان شکل برگزار شود.

آن تندروي‌هاي انجام شده و آن هوشياري به کار برده نشده چه چيزهايي هستند؟
با توجه به نتيجه انتخابات مجلس ششم و با غفلت از قدرت سياسي و اجتماعي نظام، برخي به اين نتيجه رسيدند که مي‌توان با اعمال فشار، رفتار حکومت را تغيير داد. البته من اسم اين را براندازي نمي‌گذارم؛ بلکه سعي در ايحاد يک تغيير بنيادين در رفتار حاکميت مي‌دانم و بر همين اساس هم تئوري «فشار از پايين و چانه زني از بالا» شکل گرفت. در مرحله بعد چون خواسته‌هاي تندروان فراتر از انتظارات خاتمي بود، اصلاح‌طلبان تندرو به فکر عبور از خاتمي با حذف وي از جايگاه «چانه زن» افتادند. امري که منجر به گفتمان مستقيم اين گروه با حاکميت شد و گواه آن سخنراني‌هاي جنجالي و در نهايت تحصن نمايندگان اين طيف در مجلس ششم است. تجربه اول عبور از خاتمي در واقع و به طور تقريبا کامل منجر به حذف اصلاح طلبان از قدرت شد. آن حرکتي که با عبور از خاتمي شروع شد، به تيرگي روابط اصلاح طلبان و حکومت انجاميد.

دو راهي که هم‌اکنون اصلاح‌طلبان در آن به سر مي‌برند هم مربوط به تصميم‌گيري در نحوه تعامل با حاکميت است. در واقع مقطع پيش از انتخابات رياست‌جمهوري دهم و بعد از انتخابات مجلس هشتم.

بر همين اساس ذکر چند نکته براي لايه‌هاي تندروتر اصلاح طلبان ضروري است:
1- اگر قبول کنيم که تندروي آفت هر حرکتي، ازجمله جنبش‌هاي تحولخواه است و به اين اعتقاد برسيم که تندروي به رابطه صحيح حکومت و ملت لطمه وارد مي‌کند، درنتيجه بايد از تندروي پرهيز کرد. و اين با اجماع بر سر نامزدي خاتمي و يا حداقل فردي با خصوصيات همانند وي قابل دسترسي است.

2- جامعه ما در يک حالت بحران به سر مي‌برد و به اعتقاد من اين بحران نه به خاطر شرايط اقتصادي و پرونده هسته‌اي، بلکه به اين خاطر است که ما در حال گذار از يک جامعه بسته و سنتي به يک جامعه صنعتي و مدرن هستيم و حتي با رفع مشکلات اقتصادي و توافق بر سر برنامه هسته‌اي اين بحران باقي است. در واقع تک‌تک ما و در مجموع جامعه ما هنوز مهارت‌هاي زندگي در يک جامعه مدرن را دارا نيستيم. در بعد سياسي هم جامعه ما مهارت مورد نياز که همان مردم‌سالاري است، را ندارد. اين به قانون اساسي جمهوري اسلامي و اصول آن مربوط نمي‌شود، بلکه به بدنه جامعه و مردم و از سويي نهادهاي مدني مربوط است. در قانون اساسي تمامي اصول يک سيستم مردم سالار پذيرفته شده است، ولي جامعه ما مهارت لازم در استفاده از اين ابزار را ندارد.
رفع اين بحرانهاي ناشي از بودن در حالت گذار نيازمند کار فکري و فرهنگي عميق، ريشه دار و جدي است.

3- يکي از آفت‌هاي اصلاحات وارد کردن بحث‌ها فکري و علمي به حيطه سياست بوده است و در واقع تبديل صحنه سياسي به ميدان منازعات فکري که شامل طيف وسيعي از مباحث فقهي، فلسفي و جامعه شناسانه. اين در واقع با ورود اشخاص داراي سابقه علمي و با رداي اصلاح‌طلبي به صحنه سياست به وقوع پيوست. همانطور که گفته شد، رفع بحران‌هاي ناشي از بودن در حالت گذار نيازمند کار فکري و فرهنگي عميق، ريشه‌دار و جدي است. و اين نيازمند گفتمان منطقي مردنيته و سنت و طرفداران هر يک از آنها و آن هم در محيط‌هاي علمي، حوزه و دانشگاه، و بين صاحبنظران و علماست. مخلوط کردن سياست به اين مباحث دردي را درمان نکرده و نخواهد کرد. اشخاصي با خصوصيات خاتمي که هم درک روشني از تجدد دارند و هم پيوند ريشه‌اي با سنت، در جهت فراهم کردن زمينه‌هاي اين مباحث و براي کمک به آن گفتمان، و نه لزوما شرکت در آن، مي‌توانند نقشي اساسي ايفا کنند و به جرات مي‌توان گفت که اصلاحات از اين نظر کسي در اندازه‌هاي خاتمي ندارد.

4- بر همين اساس کساني که در اردوي اصلاحات داعيه نظريه‌هاي مختلف فکري دارند، بايد خود را کاملا از منازعات سياسي و درگيري‌هاي قدرت جدا نگه دارند و کساني هم که علاقه‌مند به کارهاي سياسي هستند، بايد در چارچوب قانون و با التزام عملي به آن در اين حيطه فعاليت کنند. به اين روش مي‌توان استفاده صحيح و مهارت لازم در استفاده از ابزارهاي مردم سالارانه را هم خود ياد گرفت و هم به جامعه آموزش داد. از جمله مهمترين اين ابزارها تشکلات مردمي و احزاب است. هيچ‌گاه نبايد فراموش کرد که رسيدن به مردم سالاري نياز به ممارست و کار فکري و فرهنگي بلندمدت و جدي دارد. هيچ دموکراسي يک شبه متولد نشده است.
حضور افرادي با خصوصيات خاتمي، داراي منش دموکراتيک و سعه صدر در برخورد با مخالفان، از هر جناحي و حزبي در راستاي تمرين دموکراسي يک فرصت استثنايي است که بايد از آن استفاده کرد.

5- در حيطه مسائل سياسي مشکلي که اطلاح‌طلبان همواره از ابتدا با يکديگر داشته‌اند، سطح توقعات بسيار متفاوت در ميان طيف‌هاي مختلف اين گروه است. عده‌اي اعتقاد دارند که در يک مدت زماني کوتاه و در واقع به شکلي معجزه گونه مساله توسعه سياسي قابل حل است. اين با در نظر گرفتن واقعات موجود در جامعه و سطح شعور و آگاهي سياسي مردم به دور از واقعيت است. ما هنوز الفباي زندگي در يک جامعه مدرن را نمي‌شناسيم. حرکت بر اساس برنامه و هدف و نقد منصفانه و کارشناسي، متاع ناياب عرصه سياسي است و بايد اعتراف کنيم از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا در اين زمينه‌ها مشکل داريم. نردبان توسعه سياسي را بايد پله پله طي کرد و به همين خاطر هم بايد سطح توقع و اهداف را بر اساس واقعات بنا نهاد و نه تخيلات.

6- تاثيرگذاري بر حاکميت در حيطه‌هايي که به نحوي خطوط قرمز سياسي حکومت اطلاق مي‌شوند، از جمله سياست خارجي، تنها و تنها از طريق درک و فهم متقابل و گفت‌وگو بر اساس اعتماد مي‌تواند به عمل برسد. اين مساله را آقاي تقي رحماني به زيبايي و روشني تبيين نموده‌اند (3). گام نخست در ايجاد اعتماد، نشان دادن احترام و درک اين خطوط قرمز است. چرا که اين خطوط قرمز بر اساس اعتقادات و ديدگاه اشخاص است. جمهوري اسلامي همواره ثابت کرده است که پتانسيل نرمش و تغيير سياست‌ها را بر اساس مصلحت و حکمت داراست.

با توجه به نکات گفته شده، در شرايط فعلي هدف و سطح توقعي که مي‌تواند منطبق بر واقعايت باشد، تلاش براي نهادينه کردن «حرکت بر اساس برنامه و گسترش فرهنگ نقد کنندگي و نقد شوندگي» است. در نهايت انتخاب هدف‌هاي فرهنگي و اقتصادي در چهارچوب قانون و لحاظ حساسيتها و خطوط قرمز مي‌تواند مبناي حرکت اصلاحات باشد.

بر همين اساس، نقد عمکرد خود بعد از دوم خرداد 76 و سپس نقد علمي و منصفانه عملکرد دولت نهم اولين گام و سپس تدوين اهداف و برنامه‌هاي مشخص و ارائه شفاف آن به افکار عمومي (4) ، و درخواست از جناح‌هاي ديگر براي ارائه اهداف و برنامه‌هاي شفاف، در گام دوم مي‌تواند استراتژي مناسبي براي اصلاحات باشد.

از اين روي و از آنجايي که خاتمي شانس رقابت در انتخابات رياست جمهوري دهم را دارا مي‌باشد گزينه مناسبي براي نامزدي از طرف اصلاح طلبان است. هرچند که خاتمي توانايي پيروزي حداکثري اين انتخابات را هم دارا مي‌باشد ولي حتي در صورت پيروزي «ناپلئوني» يا حتي شکست، باز هم پيروزي با اصلاح طلبان است؛ چرا که بازي‌هاي دموکراتيک برد و باخت ندارند و برنده واقعي اين انتخابات مي‌تواند مردم، نظام و اصلاحات باشد.


----------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
(1)www.norooznews.com, 26 خرداد 1387
(2) روزآنلاين شماره 728، پنجشنبه 30 خرداد 1387، تحت عنوان «جناب خاتمي! ترديد را کنار بگذاريد».
(3) قبلي، گفت‌وگوي روزآنلاين با تقي رحماني
(4) يکي از علل دارا نبودن راي سازماني، مساله‌اي که از جانب آقاي مرعشي مطرح شده است، شفاف نبودن اصلاح طلبان در گذشته بوده است.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟