هدیه پاپ فرانسیس به یکی از فرماندهان حشد شعبی

به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، «پاپ فرانسیس» رهبر کاتولیکهای جهان در جریان سفر به عراق، یک هدیه به یکی از فرماندهان نیروهای حشد شعبی در این کشور تقدیم کرد.
پاپ فرانسیس تسبیح خود را به «ریان الکلدانی» یکی از فرماندهان مسیحی جنبش بابلیون وابسته به حشد شعبی عراق داد.


رهبر کاتولیکهای جهان روز گذشته با برهم صالح رئیس جمهور عراق دیدار کرد. برهم صالح در این دیدار با اشاره به رشادت ارتش عراق در آزاد سازی موصل در سال ۲۰۱۷ و نصب دوباره صلیب یکی از کلیساهای این شهر که پیشتر توسط تروریستهای داعش پایین کشیده شده بود، گفت: مردم عراق از حضور پاپ در کشورشان استقبال میکنند و به وی خوشامد میگویند.
وی افزود: نقش پاپ در دعوت به صلح و ثبات و تاکید او بر تقویت یکپارچگی و گفتگو ستودنی است. ملت عراق افتخار میکند که پیروان ادیان مختلف دینی با یکدیگر زندگی میکنند.
گفتنی است، کلیسای کاتولیک هفدهم آذرماه گذشته اعلام کرده بود، پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان بین پنجم تا هشتم مارس (۱۵ تا ۱۸ اسفند) به عراق سفر میکند.
«لوئیس رافائل اول ساکو» پاتریارک بابل کلدانیان و رئیس کلیسای کاتولیک کلدانی، پیشتر، در گفتگو با خبرگزاری فرانسه خبر داده بود که پاپ فرانسیس در سفر خود به عراق، با آیتالله سید علی سیستانی مرجعیت عالیقدر شیعیان در عراق دیدار میکند.
چرا تو دنیا از ایران بد داره گفته میشه
چرا هیچکجا ایرانی ها رو محل نمیزارن
چرا جامعه جهانی میگه ایران بمب اتمی درست میکنه { یا میخواد درست کنه } ولی ما میگیم نه !
چی شده که مردم ایراان اینقدر خوار و خفیف شدن تو دنیا
مسئولیت این موارد با کیست
چرا با دنیا و مردم خودمون شفاف نیستید
چرا باید با کل دنیا قهر و قطع رابطه باشم
و هزاران چرای بی جواب
من و پیمودن پیمانه و دیوانهگری
چون همه وضع جهان گذران در گذر است
مگذر از عالم شیدایی و شوریدهسری
تا کی از شعبدهٔ دور فلک خواهد بود
بادهٔ عیش به جام من و کام دگری
تا شدم بی خبر از خویش، خبرها دارم
بی خبر شو که خبرهاست در این بی خبری
تا شدم بیاثر، از ناله اثرها دیدم
بی اثر شو که اثرهاست در این بی اثری
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری
سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد
بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری
تا سر خود نسپردیم به خاک در دوست
خاطر آسوده نگشتیم از این دربه دری
بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
پری از شرم تو در پرده نهان شد وقتی
که برون آمدی از پرده پی پردهدری
شهرهٔ شهر شدم از نظر همت شاه
تو به خوش منظری و بنده صاحب نظری






