آیا مهدویکیا با نایبرییسی در انتخابات فدراسیون، برای زندگی به ایران کوچ میکند؟
حضور مهدی مهدویکیا در رقابت بر سر کرسی نایب رئیسی فدراسیون ایران، به سوژه تازه انتخابات پیش روی فوتبال کشور بدل شده است.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ پس از طرح شایعاتی مبنی بر رد صلاحیت مهدی مهدوی کیا از سوی کمیته بدوی انتخابات فدراسیون فوتبال، این کمیته در اطلاعیهای رد صلاحیت مهدوی کیا را از انتخابات این فدراسیون تکذیب کرد.

خبر کنار زدن مهدویکیا آنقدر مهم بود که کمیته بدوی انتخابات فدراسیون فوتبال بلافاصله بعد از نشر برخی اخبار، در سایت فدراسیون اعلام کرد: «اسامی مطرح در فضای مجازی پیرامون رد یا تایید صلاحیت برخی نامزدهای حضور در مجمع انتخاباتی هیات رئیسه فدراسیون فوتبال کذب بوده و بر اساس اعلام های مکرر قبلی، اسامی افراد تایید صلاحیت شده در موعد مقرر منتشر خواهد شد. لازم به یادآوری است، رسانه های رسمی فدراسیون فوتبال تنها منابع رسمی پیرامون پیگیری معتبر در این باره محسوب می شوند.»
ساعاتی قبل از انتشار این اطلاعیه، برخی رسانهها مدعی شده بودند مهدی مهدویکیا در فرآیند بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال رد شده است و مجاز به شرکت در انتخابات نیست اما فدراسیون این خبر را تکذیب کرد.
مهدوی کیا گزینه پیشنهادی علی کریمی برای تصدی سمت نایب رئیسی اول در صورت پیروزی همبازی سابقش در انتخابات است.
اما باید گفت، رایزنیها درباره عدم احراز شرایط قانونی از سوی مهدویکیا چندان دور از ذهن نیست، چون بنا بر اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال، فردی که در انتخابات فدراسیون ثبت نام میکند و مسئولیت میپذیرد، باید شهروند و همچنین ساکن ایران باشد.

این در حالی است که تقریبا همه اهالی فوتبال میدانند، این ستاره درخشان فوتبال کشورمان که در باشگاه های بوخوم، هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت در بوندس لیگا لژیونر شایسته ای بوده و سالها در خط دفاع و هافبک تیم ملی بازی های چشم نوازی ارایه داد، سال هاست که در آلمان زندگی میکند و در واقع بعد از اتمام دوران بازی حرفهای، دیگر برای زندگی همیشگی به وطن برنگشت.
مهدوی کیا در آلمان دوره های پیشرفته مربیگری را طی کرده و مربی تیمهای پایه باشگاه هامبورگ شده است و آنقدر به سبک زندگی ژرمن ها خو گرفته که بسیاری او را یک شهروند آلمانی هم می دانند.
بعید است مهدویکیا حتی در صورت پیروزی کریمی و خودش در انتخابات آتی، قید زندگی آرام و بدون دغدغه در آلمان را بزند و به ایران بازگردد. او دو سال قبل سرمربیگری تیم ملی امید را نپذیرفت و حتی در دو مقطع زمزمه مدیرعاملی او در پرسپولیس هم به گوش میرسید که آنجا هم جواب رد او در برخی رسانهها بازتاب داشت. بدون تردید جلوس فردی با مشخصات، دانش فوتبالی و شخصیت مهدویکیا برای فدراسیون سیاست زده ایران یک نعمت و فرصت است؛ اما باید به قانون هم توجه داشت و شرط اقامت نامزدها در داخل کشور را جدی گرفت، حتی اگر این قانون علیه موشک هامبورگ اعمال شود.

مهدویکیا واقعا انگیزه مدیریت در فدراسیون فوتبال دارد؟
به نظر میرسد، مهدوی کیا که شناخت بسیار مطلوبی از ساختار مدرن فوتبال روز دنیا دارد و میتواند با ایدههایش فوتبال ایران را متحول نماید، تنها برای کمک و همراهی رفیق دیرینه اش با ثبت نام موافقت کرده، وگرنه بعید است حتی با پیشنهاد صندلی ریاست فدراسیون فوتبال ایران هم حاضر شود از اروپا و زندگی آرام خود دست کشیده و اداره امور تشکیلات بحران زده و تا گلو فرورفته در بدهی ها را بپذیرد.
بنابراین کنار گذاشتن او از انتخابات دهم اسفند ماه چندان عجیب و دور از ذهن نیست و اگر بخواهند قانون را پیاده کنند، انجام این کار ضروری است، مگر اینکه موشک سابق فوتبال ایران واقعا عزمش را برای تغییر پرهزینه و سخت در فدراسیون کشورش جزم کرده باشد و کنج عافیت خود در یکی از بهترین کشورهای دنیا برای زندگی را ترک نماید.

آیا وکالتنامه مهدوی کیا، واژه ثبت نام انتخاباتی دارد؟
در این میان، عدهای نیز از ایرادات حقوقی وکالتنامه او به نمایندهاش برای ثبت نام در انتخابات فدراسیون فوتبال میگویند. هادی مهدوی کیا برادر و نماینده مهدی در روز ثبت نام باید وکالتنامه ای از طرف وی ارایه میداد که به صراحت اجازه ثبت نام از سوی او در انتخابات فدراسیون در متن آن قید شده بود.
رسانهها به اسناد و مدارک ارایه شده کاندیداهای فدراسیون فوتبال دسترسی ندارند و باید این پرسش را از کمیته بدوی انتخابات فدراسیون فوتبال پرسید؛ آیا چنین مدرکی در اختیار دارد یا خیر؟
نویسنده: محمدعلی عباسی
بهانه است.
درمورد ادعای نداشتن سابقه مدیریت و... فقط همین بس که امثال کفاشیان و تاج چه بلایی سر فوتبال آوردن، به نظرم حضور دادکان حتی در حد مشاور هم میتونه اون کمبود فرضی رو خیلی خوب پر کنه.
حداقل این فرد دو تا فرارداد بینالمللی دیده و میدونه کارو باید به کاردان سپرد.
یادتون باشه تعهد بدون تخصص مثل دوستی خاله خرسه است
الان قرارداد ویلموتس از ثمرات دوستی خاله خرسه است.
در مورد دو تابعیتی بروید و صاحبان شغل های کلیدی در کشورها ی غربی و شرقی ببینید.
مدل کمونیستها: همه از بدنه متعهد قدرت هستند و خارجی در آن راه ندارد.
مدل غربی: کابینه کانادا و آمریکا و سوئیس و سوئد و بقیه را نگاه کنید. قانون دارند که تنوع نژادی و رنگ پوست و فرهنگی را توسعه دهند. تعهد با احترام به انسانها صرفنظر از نژاد و رنگ شان شکل میگیرد و افراد متخصص از فیلتر های تخصصی به مراحل بالا میرسند. ضمنا ایده آل هم نیست چون تشکل های سیاسی در انتخاب تیمشان موثرند ولی احزاب مختلف با قانون آنها و حرکاتشان را رصد و استیضاحشان میکنند.








