بازدید 12256
۵

ماجرای مرگ پر ابهام کودک کاری که مشهور شد

یک ماه دیگر بیست‌ساله می‌شد. پسری که وقت نداشت به آرزوهایش فکر کند. از نوجوانی کار کرد. درآمد داشت. مجبور بود برای ادامه زندگی کار کند. می‌گویند که رضا با دستان خودش به زندگی خود پایان داده است. ولی هنوز این موضوع هیچ تأیید رسمی نشده است. پسر جوانی که مرگ مرموزش با معماها و حاشیه‌های بسیار زیادی روبه‌رو شده است.
کد خبر: ۱۰۲۶۴۰۹
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۲ 07 January 2021

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شهروند، رضا معروف بود؛ چون هفت سال پیش در برنامه ماه عسل شرکت کرده بود. از آرزوهایش نگفته بود؛ چون اصلا آرزویی نداشت. رضا پس از هجده سالگی، مدتی در خانه اشتغال لب خط از زیرمجموعه‌های جمعیت امام‌علی‌(ع) یعنی در کارگاه خیاطی، مشغول به کار شد. به گفته اطرافیان رضا، او برای تغییر زندگی خود ایستاد، تلاش کرد و به‌تدریج به نقطه اتکا و الگویی سالم برای دیگر کودکان و نوجوانان خانه ایرانی تبدیل شد. رضا، به عنوان یک استعداد، در حال درخشیدن در عرصه هنر نیز بود و در آثار هنری گروه تئاتر خانه ایرانی لب خط ایفای نقش کرده بود. همین‌ها نشان می‌دهد که رضا نسبت به زندگی ناامید نبوده است؛ بلکه تلاش می‌کرده تا روی پای خود بایستد. تا بتواند پیشرفت کند. با این حال او حالا دیگر نفس نمی‌کشد.

محله لب خط رضاهای زیادی دارد

سوسن مازیارفر، مسئول خانه ایرانی لب خط، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» جزئیات بیشتری از زندگی رضا روایت کرد: «رضا بعد از مرگ مادرش حال مساعدی نداشت. مادر او دو سال پیش در بیمارستان به علت یک بیماری جان باخت. مرگ او شوک بزرگی را به رضا داد. با این حال رضا دغدغه‌های ذهنی بسیار زیادی داشت؛ مهم‌ترین آن وضعیت محله لب خط بود. فقر، اعتیاد و کودکانی که تحت هیچ حمایتی نیستند، رضا را آشفته کرده بود. همیشه می‌گفت نمی‌خواهم از این محل بروم، می‌خواهم این محله امن شود. می‌خواهم با خواهر و برادر و دوستانم در این محله با امنیت کامل زندگی کنم؛ اما هیچ وقت صدایش شنیده نشد. مانند رضا بسیارند. محله لب خط رضاهای زیادی دارد. اینکه وقتی کسی مرد تازه بخواهیم صدای او را بشنویم، درست نیست.»

کسی صدای رضا را نشنید

رضا به علت دو بار اقدام به خودکشی‌اش و همچنین سختی‌ها و مشکلاتی که داشت، تحت اقدامات درمانی و حمایتی لازم به وسیله متخصص بود. از او همه‌جوره حمایت می‌شد: «ما دغدغه‌های رضا را می دانستیم. اما کاش صدایش بیشتر شنیده می‌شد. همه مشکلات از عهده یک نهاد مدنی که حیاتش دائم در خطر است، برنمی‌آید. هنگامی که به بضاعت اندک خود برای حمایت از تنها ٦ هزار کودک در سراسر ایران می‌نگریم، طاقت دل‌مان طاق می‌شود. از میلیون‌ها حاشیه‌نشینی که نمی‌توانیم و وسع‌مان نمی‌رسد کنارشان باشیم. حجم معضلات محله لب‌ خط شوش نیز مانند دیگر محلاتی که خانه‌های ایرانی در آنها واقع شده، بسیار شدید و وخیم است.

فعالان اجتماعی باسابقه می‌دانند سطح آسیب‌ها در محلات حاشیه اغلب به اندازه‌ای عمیق است که گاه حتی با سال‌ها مددکاری و پیگیری وضعیت کودکان و نوجوانان زخم‌خورده از فقر و اعتیاد و آشوب و خشونتِ رایج در محله، امکان تغییر در سرنوشت‌شان میسر نمی‌شود. حاشیه‌نشینانی که بنا بر آمار رسمی، بیست میلیون نفر هستند. بچه‌هایی که از بطن مادر، معتاد به دنیا می‌آیند، شناسنامه ندارند، مدرسه نمی‌روند، از شش یا هفت سالگی به خطرناک‌ترین کارها اشتغال دارند. به همین دلیل باز هم مانند تمام دو دهه فعالیت خود با صدای بلند تکرار می‌کنیم که امدادرسانی به تعداد معدودی از آسیب‌دیدگان حاشیه، گر چه شرط انسانیت ماست، اما چاره نهایی کار نیست.»

واکنش‌ها به مرگ پسر بی‌آرزو

مرگ رضا سوال‌ها و جنجال‌های زیادی را به همراه داشته است. نخستین واکنش را احسان علیخانی داشت؛ مجری معروف صداوسیما که هفت سال پیش با رضا گپ‌وگفتی داشت.
احسان علیخانی در پست اینستاگرامی‌اش نوشت: «درد اینجاست که «درد» را نمی‌توان به کسی حالی کرد. خبری شوکه‌کننده و این میزان سنگین برای همه ما که او را دیده بودیم و از دلش خبر داشتیم. رضا ۷ سال پیش مهمان ماه‌ عسل شد. وقتی قرار شد موضوع کودکان کار، برای اولین‌بار در تلویزیون مطرح شود، رفقای جمعیت امام‌علی(ع) که در زمینه بچه‌های کار فعالیت می‌کردند. آنها دنبال تحصیل و آموزش‌شان بودند. برای همین گروه ما را با تعدادی از این بچه‌ها آشنا کردند. مستندی ساخته شد و بچه‌های جمعیت با کسب اجازه از خانواده‌ها، تعدادی از بچه‌ها را به برنامه آوردند تا همه دردهای زیر پوست شهر را ببینیم و کاری بکنیم. چه کسانی که مسئولیت قانونی دارند و چه انسان‌هایی که از دست‌شان کاری برمی‌آید. رضا جمله معروف «آرزویی ندارم چون وقت نکردم بهش فکر کنم» را در برنامه گفت. همه دیدند و آن روز، تعداد زیادی پیگیر کمک و یاری او و امثال او شدند و رضا را پیدا کردند. چند روز بعدش، مهمان ویژه‌برنامه عید فطر شد و گفت آرزو دارم از این محله برویم.

رضا با بچه‌های خانه ایرانی لب خط کار می‌کرد. با کلی آرزوی جدید و عشق، تا مادرش به طور ناگهانی از دنیا رفت و او دچار شوک و غمی سنگین شد. دو بار دست به خودکشی زد و خانه ایرانی لب خط، رضا را کامل تحت ‌نظر مددکار و روانشناس قرار داد. او قول داده بود هر وقت فکر خودکشی به ذهنش خطور کرد با مددکار صحبت کند. دوباره رضا شروع کرد به درس‌خواندن و تمرین تئاتر. حتی بازی در چند تئاتر در خانه لب خط و کارکردن تا جایی که خودش دستگاهی بخرد و درآمدی بهتر داشته باشد. رضا ازدواج کرد؛ در سن کم و با دختری کم‌سن‌تر و باز بحرانی جدید برای او. عکس‌های رضا در زمین فوتبال و اجرای تئاتر و محل کار نشان می‌دهد که عشق و امید به آینده در او زنده بود. البته هنوز مراجع قانونی علت فوت را رسما اعلام نکرده‌اند. به دلایل حفظ حریم خصوصی و اخلاق، حتی رفقای خانه ایرانی لب خط هم نمی‌توانند از مشکلات رضا و پیرامونش حرفی بزنند و باید در این داغ، شریک شد و گریست. چقدر در آن سال‌ها تحت فشار بودیم که چرا این‌قدر تلخ و غمگین شده برنامه؟! چرا از درد و رنج می‌گویید؟! رفقا می‌دانید چقدر بچه‌هایی شبیه رضا در همین شهر زندگی می‌کنند؟!»

دغدغه‌های رضا

حالا باید به این سوالات پاسخ داد. رضا دغدغه داشت. مهم‌ترین دغدغه‌اش هم محله‌شان بود؛ وضعیت بسیار اسفبار محله لب خط. «چرا باید خواهر و برادر و دوستانم در همچین محله پرخطری زندگی کنند.» این بزرگ‌ترین دغدغه فکری رضا بود.
رضا از ابتدای هجده سالگی، در یکی از خانه‌های اشتغال جمعیت حضور می‌یافت. او در محیطی صمیمی و دوست‌داشتنی، کنار چند نفر از بهترین دوستان هم محله‌ای‌اش، به کار خیاطی می‌پرداخت.

از آینده ناامید نبود

رضا دغدغه تأمین هزینه‌های زندگی خواهر و برادر کوچک‌ترش را داشت. جمعیت امام‌علی(ع) درباره مرگ پرحاشیه رضا چنین می‌گوید: «رضا در شرف تشکیل خانواده نیز بود. او دچار این نگرانی شد که احتمال دارد خانه اشتغال هم تعطیل شود. به همین دلیل از خانه اشتغال رفت و در پرسکاری مشغول به کار شد. هر چند درباره علت مرگ رضا ما صاحب‌نظر نیستیم و پزشکی قانونی باید نظر دهد، اما در هر صورت باید گفت رضا «روزهای خوبی» را پشت سر می‌گذاشت. از آینده خود ناامید نبود. البته اینکه می‌گوییم «روزهای خوب» نسبی است. این روزهای خوبِ رضا، نسبت به روزهای بسیار بدی است که هر روز بر بی‌شمار کودک و نوجوان محلات حاشیه می‌گذرد. همچنین در زمینه شغلی نیز وضعیت رو به پیشرفتی داشت؛ به طوری که در همین دی ماه، با پس‌انداز خود و به صورت قسطی، یک دستگاه پرس از صاحبکار خود خریده بود تا درآمدش را افزایش دهد.» در ادامه این بیانیه آمده است: «در صحبت‌ها و رفتارهای رضا در این مدت، هیچ علایم حادی دیده نمی‌شد. از طرف دیگر، پس از دومین اقدامش به خودکشی با مربی داوطلبی که پدرانه و برادرانه چهار سال کنارش بود، عهد بست که هر زمان حالش نامساعد بود، هر ساعتی از شبانه‌روز با او تماس بگیرد و صحبت کند. همواره به این پیمان خود وفادار بود. اما روزی که از دنیا رفت، مربی هیچ پیام یا تماسی از رضا نداشت. درواقع در این چند روزِ تلخ، به یاد می‌آوریم تمام دفعاتی را که فرزندان‌مان را در بحرانی‌ترین لحظات، به لطف تقدیر یا شانس، به‌هنگام یافتیم و از لبه پرتگاه خودکشی نجات‌شان دادیم.»

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۵
این گونه حوادث دردناک، بار دیگه نشان از این داره که حمایت از این افراد آسیب دیده، کار آسونی نیست و بهتر هستش که مراکزی که ار سالهای دور با این معضل درگیر هستند و به شیوه حمایت از آنها آشنا هستند تجهیز مالی و حتی قانونی بشند. وگرنه با برنامه های تلویزیونی و ... یک: با یک گل بهار نمیشه دو: اساسا نتیجه ای هم به دست نمییاد. از دور با مشکلات حمایت از این گونه افراد آشنا هستم. جدا مشکلاتشون با پول و مسکن و ... به سادگی حل نمیشه. باید بپذیریم که عوامل محتلفی اونها رو به این سمت و سو برده. فرض کنید یک کودک معصوم کار رو از چهارراه حین اسفند دود کردن برداریم و به جمع خونه ببریم و فکر کنیم دیگه کار تمومه و الان زندگی شروع می کنه به لبخند زدن . باید بپذیریم که روح و روان او چنان از قبل شکسته که بدون اهلش، نمیشه اون رو از نو ساخت. تازه فرض کردم که کسی از خودشون مزاحمتون نشه و سراغش را نگیره!!! خدا پشت و پناه این کودکان معصون باشه.
صدای کودکان سوریه و لبنان و...شنیده میشود
تابناک تریبون جمعیت امام علی شدی؟؟؟؟
الان رئيس جمهور داره ميره اونجا تا بيداد كنه همه چي درست شد ممنون از تيتر تابناك البته از بعد از برنامه عليخاني خيلي كارا انجام شده بهزيستس و كميته امداد و بنياد مستضعفان خيلي تلاش كردن ولي رضا راضي نبود هي مي گفت اينها كمه من بيشتر مي خوام خوب اينم شد نتيجش ديگه زياد خواهي خيلي بده راستي سه تا ارگاني كه اسم بردم خيلي زحمت كشن از سازمان اوقاف هم تشكر ميكنيم كه تمام اتبات رو در جاي جاي دنيا به 4قصر تبديل ميكنن اينو يادم رفت بگم از مردمم كه نذورات خودشون رو جهت ساخت حرم حضرت فاطمه در عراق ميدن تشكر مي كنم از حاجيان حج تمتع نيز تشكر ميكنم از وارسان صندوق امام رضا تشكر ميكنم از9 عدد ساك دلار 40 كيلويي كه به لبناني هاي دادين تشكر مي كنم از پول هايي كد اقاي نقدي گفت تا به حال در جنگ هاي اطراف ايران خرج كردين تشكر مي كنم از بابك زنجاني تشكر مي كنم از طبري تشكر ميكنو از برادران لاريجاني تشكر مي كنم اين بنده گداي فاطمه هستم
بعد میایید موسس و یکی از ارکان جمعیت امام علی رو بازداشت میکیند

‌‌‌حاشیه‌نشینانی که بنا بر آمار رسمی، بیست میلیون نفر هستند

وای قرار بود چی بشیم چی شدیم

حالا هی بگید در عوض امنیت داریم
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار